به گزارش مشرق، چهارمین شب از مراسم عزداری هیئت محبین اهلبیت علیهمالسلام دانشگاه هنر، با قرآنخوانی بههمراه ترجمۀ ادبی آیات آن آغاز شد. سپس مراسم قرائت دعا و روضهخوانی و سینهزنی برگزار گردید. در این بین، کلیپهای عاشورایی و خلاصهای از سخنرانی شبهای قبل پخش شد. در ادامه «حامد عسگرپور» اشعاری جانسوز در غربت اسرای کربلا خواند. سخنرانی حجتالاسلام پناهیان آخرین بخش از برنامۀ هیئت بود. در زیر خلاصهای از این سخنرانی را خواهید خواند:
*
میشود دربارۀ فرهنگ با ادبیات غیر دینی سخن گفت. قرآن کریم و روایات ما از چنین ادبیاتی بسیار استفاده کردهاند. اینطور نیست که تمام آیات قرآن و روایات ما گذارههای دینی و ایدئولوژیک باشد. بعضی اوقات این آیات و روایات کلماتی هستند که هر یک از ما میتوانیم بدون مقدمات دینی آن را بفهمیم و آن را بپذیریم. بدون مقدمات اعتقادات دینی، بدون اینکه پیغمبر یا امام باشیم، میتوانیم یک همچنین جملهای را با اتکا به عقل و فطرت، ما هم به زبان بیاوریم. فقط دین هست که به عقل و فطرت انسان خیلی بها میدهد. ما اگر از فرهنگ صحبت میکنیم و میگوییم فرهنگ را به مثابه زیرساخت پذیرش دین میدانیم، پس باید فرهنگ را بدون دین اصلاح و بازسازی کنیم و بدون دین تقویتش کنیم. برای ساختن فرهنگ بسیاری از اوقات به دین اصلا نیازی نداریم. دین فقط راهنمایی میکند. باید از قرآن کریم کمک بگیریم که یک فرهنگ خوب بسازیم که اصلا نتوانند بگویند این فرهنگ دینی است. در هر مکتب و مرامی، حت در چین و ماچین هم بشود از آن استفاده کرد. ما فرهنگ سالم می خواهیم، ما فرهنگی می خواهیم که برآمده از مختصات قومی یک قوم باشد. حتی نباید همۀ فرهنگها با هم یکی باشند. مثلاً خلقیات که نباید همه با هم یکی باشند. در روایات هست که خیلی از خلقیات وابسته به خاک است. میفرماید خلقیات مردم خاکی که شورهزار است با خلقیات مردم خاک سنگلاخ کوهستانی فرق میکند. خدا آنها را اینطوری ساخته است. اینها نباید یکی باشند. در دین، در اعتقادات، در دستورات دینی باید یکی بشوند؛ ولی در فرهنگ که لزوماً نباید یکی بشوند. دستور دین است که بهترین لباس، لباس مردم زمانه خودت است. قرمز باشد یا آبی، بلند یا کوتاه. ببین مردم خودت چطوری لباس می پوشند. البته نه اینکه ظالمان و به بردگیکشانندۀ مردم چه لباسی به تنت کردهاند. اتفاقاً آنجا میفرماید هر لباسی هست باید دربیاوری. «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا» اگر یک کار خوبی بکنید برای خودتان یک کار خوب کردید و اگر یک کار بد کردید به ضرر خودتان تمام میشود. فرهنگ باید یک جوری باشد که به نفع مردم باشد. به ضرر مردم نباید باشد.
این حرفها اصلا دینی نیست. عقلانی است، انسانی است. میفرماید: «خٌذِ الحِکمَه وَ لَو مِن اهلِ النِفاق»، سخن حکمتآمیزی که عقلت میگوید که این سخنِ صحیح و درستی است، اگر منافق هم این را زد، مطلب را از او بگیر. «الحکمه ظاله المومن»، حکمت گمشده مومن است. اگر از دهن کافر هم دربیاد، نباید دور بریزی.
حرفهای حکیمان عالم را جمع بکنیم با همانها فرهنگمان را بسازیم، نیازی نیست برای ساختن فرهنگ سراغ دین برویم. این فرهنگ درست شود، دین خود به خود درست می شود. اگر دین در میان یک قومی پذیرشش سخت بود، مطمئن باشید فرهنگ آن جامعه خراب است. آقای بهجت دین را آنقدر عقلانی می داند که می فرماید دستورات خدا اصلاً مولوی نیست بلکه ارشادی است. ارشادی یعنی اگر خودت هم بودید میفهمیدید... فرهنگ سالمی را دنبالش می گردیم بدون عبا و ردا و عمامه و خدا و پیغمبر و امام حسین(ع). فرهنگ عاداتی است که ما در آن هستیم. مثلاً دین نباشد ما نمی فهمیم کار کردن خوب است؟ این چیزها که دیگر ربطی به خدا و پیغمبر و وحی ندارد. ما میتوانیم حتی بدون ادبیات دینی، فرهنگ جامعه را اول اصلاح کنیم و بعد ارتقا بدهیم؛ منتهی آدمهای عاقل میگویند ما از اساتید و حکما و افراد و باتجربه و دانشمندان استفاده میکنیم ببینیم چطوری میتوانیم فرهنگ را درست کنیم. خب آدم های دیندار می گویند از حکما چه کسی بالاتر از امیرالمومنین(ع) است؛ پس ببینیم حضرت چه فرموده است و الا اینها ذاتاً گذارههای دینی نیستند. وجدان سالم و فطرت انسان میگوید دزدی بد است، اینکه دینی نیست، البته دین هم حکم میگذارد. بروی جلوتر میبینی دین همهاش همین است. «فطرت الله التی فطر الناس علیها». ولی ما کار فرهنگی ضعیف انجام دادیم. مثلاً آیا ما دربارۀ حیا که میخواهیم صحبت کنیم میگوییم چون دین گفته است پس باید حیا را رعایت کنیم؟ بابا الان بیحیا فحشه! یعنی کسی بیحیا باشد، ربطی به دین و ایمانش ندارد، بی حیایی بد است. یعنی در فرهنگ جا افتاده که حیا ارزش دارد. ما همه هزینههایمان را گذاشتیم روی مفهومی به بام نهی از منکر، بعد چیزی که مقدم بر نهی از منکر است، دعوت به خیر است، «یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر». کار خوب چیست؟ قرآن ما، روایات ما، خیلی ما را سوق میدهند به سمت فرهنگسازی و خوبی فرهنگسازی این است که نیازی به این ندارد که با ادبیات دینی شما بحث کنید. فیلم در خدمت ارتقا فرهنگ و اصلاح فرهنگ بسازید. اصلا قال صادق (ع) داخلش نیاورید.
فرهنگ خوب فرهنگی است که به نفع مردم باشد. چهکسی در جهان با این حرف مخالفت میکند؟ به چه اعتقادات دینی این حرف نیاز دارد؟ فرهنگ بد چیست؟ فرهنگی است که متناسب با روحیات این مردم، متناسب با نیاز این مردم نباشد. حتی یک فرهنگی ممکن است برای یک جامعهای خوب باشد و برای جامعۀ دیگری بد. همۀ شما باید اطلاعات کافی در مورد فرهنگ داشته باشید و اگر هم فرهنگ ساز نبودید نگذارید فرهنگ شما را بسوزاند. باید مقاومت فرهنگی داشته باشید. مقاومت درمقابل فرهنگ غلط داشته باشید. شما باید در مقابل فرهنگ شل و ول نباشید. اگر فرهنگ جامعه غلط است یا غلط هایی دارد، خودتان را جمع کنید؛ لااقل دلیل ندارد که شکل همه بشویم. شما میدانید در قرآن کریم یکی از دلایل کفر و مقاومت در برابر انبیا، اسیر فرهنگ بودن است؟ آباء ما این جوری بودند! خوب آباء شما یک رفتار غلطی داشتند، شما هم باید ادامه بدید؟ ما در جامعهای زندگی میکنیم که بعضی از عناصرش غلط است. رسماً غلط است. می شود اعلام کرد. بعضی از آنها را آمار دارد میگوید. مصرف قرص، مصرف آب، مصرف چی؛ اصلا در اسراف ما یکی از اولین کشورهای جهان هستیم. در هیچ کشوری این طور اسراف نمیکنند. بعضی از موارد هست نقص فرهنگی است، نقص آداب و رسوم است. نمونهاش این است که وقتی کسی از دنیا میرود، باید سه روز کل محل و فامیل را ناهار بدهند. خوب این زور است. این داخل ما فرهنگ شده است و غلط است. اسلام راهنمایی میکند، میفرمایند وقتی کسی عذادار شد، تا یک هفته غذا برایش ببرند. یک رفتار ریشهای بد هزارتا بدی دیگر رویش سوار میشود.
ما از فرهنگ حماسه میخواهیم صحبت کنیم برسیم به حماسهی فرهنگی. چه کسانی میتوانند حماسۀ فرهنگی ایجاد کنند؟ کسانی که اولاً مقابل عناصر غلط فرهنگی خودی میایستند. ثانیاً همت میکنند فرهنگ را اصلاح بکنند. من نمیگویم که امر به معروف و نهی از منکر بکنید. امر به معروف و نهی از منکر یک مختصات خاصی دارد. قبل از امر به معروف و نهی از منکر کارهای دیگری باید کرد. در سورهی آل عمران دعوت را مقدم بر امر به معروف و نهی از منکر میکند. مهم این است که دل بسوزانید. خصوصاً بر و بچههای هنر و رسانهای و عناصر فرهنگی. همۀ شما عضو این حرکت با عظمت بشوید. امام صادق (ع) میفرماید: «علیکم بالنصح لله فی خلقه»، بر شما باد دلسوزی به خاطر خدا در میات مردم. نصیحت و دلسوزی یعنی به کار مردم برسید و از کنار مردم بی تفاوت رد نشوید. «فلن تلقاه بعمل افضل منه» برای اینکه خدا را ملاقات بکنی عملی با فضیلتتر از دلسوزی برای مردم نیست.
فرهنگ، عادت زمانه است
و عادت خیلی اهمیت دارد. امیرالمومنین در غرر الحکم میفرمایند: «العاده تبع الثان».
عادت، طبیعت ثانوی انسان است. عادت میآید جای طبیعت آدم را میگیرد. انسان چون به
آن کار عادت کرده است، احساس میکند این فطرتش است. این فرهنگ است که طبیعت تو را
تغییر داده است. حالا فکر میکنی که این دین با طبیعت تو فرق دارد. خیلی از چیزها
هست که مردم الآن میگویند این مطابق طبیعت انسان نیست؛ خدا چرا این را حکم کرده
است. نه عزیزم! مطابق طبیعت تو هست، فرهنگ، طبیعت تو رو تغییر داد است. وقتی طبیعت
ما تغییر پیدا کرد دینی که فطری است، دینی را که باید به دلمان بنشیند، یک دفعه میگوییم
من نمی توانم بپذیرم، من نمیتوانم تحمل کنم. اگر شما این فرهنگ خودت را فرهنگ
سالمی قرار دهی اصلا بیدینی را نمی توانی بپذیری. دوستان من آخرین جمله بنده
دریابید: اگر در فرهنگ غلط غوطه بخوریم و فرهنگ غلط را تحمل کنیم، با فجایع عظیم
اجتماعی سرمان به سنگ خواهد خورد و بازخواهیم گشت.