به گزارش مشرق، دومین نشست دوبارهخوانی اشعار عاشورایی شاعران معاصر با نگاهی به اشعار علیرضا قزوه شب گذشته با حضور حمیدرضا شکارسری، مصطفی محدثی خراسانی، رضا اسماعیلی، حسین قرایی و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در سالن اجتماعات این خبرگزاری، برگزار شد.
* اسماعیلی: فرهنگ عاشورایی، ذهن و زبان شاعری همچون علیرضا قزوه را تصرف کرده است
در این مراسم رضا اسماعیلی یکی از شاعران پیشکسوت کشورمان، بیان داشت: معتقدم عاشورا و فرهنگ عاشورایی، ذهن و زبان شاعری همچون علیرضا قزوه را تصرف کرده است و در واقع وقتی میگوئیم تصرف کرده، بحث کوشش به حاشیه رانده میشود و بیشتر پای جوشش به میان میاد.
وی اضافه کرد: قزوه شاعری است که در قرارگاه عاشورا خیمه زده و جهان عالم هستی را از پنجره عاشورا تماشا میکند به خاطر همین همانطور که دوستان هم اشاره کردند، به هر نقطهای که نگاه میکند، رنگی از عاشورا در آن هست و در تمام شعرهای سیاسی، اجتماعی، آئینی و حتی عاشقانهای که از قزوه خواندهایم و چاپ شده این نگاه عاشورایی و رنگ عاشورایی را در این آثار میتوانیم ببینیم. یعنی وقتی میگوئیم تصرف کرده، به این معنا است.
* برخورداری قزوه، از دانش و بینش ادبی و رسیدن به قدرت تحلیل و درجه اجتهاد
اسماعیلی ادامه داد: قزوه شاعری است که علاوه بر دانش ادبی از بینش ادبی برخوردار است. وقتی میگوئیم بینش یعنی شاعر به قدرت تحلیل و درجه اجتهاد برسد آن هم در حوزه تخصصی خودش. در حوزه شعر عاشورایی این شاعر، در واقع در جایگاه اجتهاد قرار دارد. و به عنوان مُصلح آن هم همان نقشی که مصلحان اجتماعی نظیر سیدجمال، سیدقطب، شریعتی و علامه اقبال لاهوری بازی میکردند، قزوه نیز به عنوان یک شاعر عاشورایی این نقش اصلاحگری را در حوزه شعر عاشورایی بازی میکند و این نقش را به دوش میکشد.
وی افزود: کار شاعر عادی تصویرگری، تخیل، خیالورزی و صنعتگری در زبان است ولی اما وقتی میگوئیم که یک شاعری که شاعر متعهد که تعهدی در حوزه زبان و ادبیات فارسی؛ پس طبیعتاً یک رسالت پیامبر گونه را به دوش میکشد. یعنی در واقع دارد ایفای نقش رسالت میکند و رسالت دینی را بر دوش دارد.
این شاعر انقلابی گفت: قزوه همدوش شاعران بزرگی همانند علامه اقبال لاهوری، عمان، محتشم و استاد گرمارودی، صفارزاده و سیدحسن حسینی و شاعرانی هستند که در سنگر شعر ادبیت، این رسالت پیامبرگونه را به دوش میکشند و لهجهشان از نوعی اعتراض مسلمانی برخوردار است. اعتراض مسلمانی بدین معنا است که هدفشان سرودن و گفتن شعر نیست بلکه در شعرهای آنها یک رسالت انسانی و دینی را به جامعه ابلاغ میکنند که ابلاغ این رسالت گاهی از لحاظ سیاسی و اجتماعی دچار فراز و نشیبها میشود.
وی اضافه کرد: این رسالت دینی و انسانی میطلبد که اینها در حوزه آسیبشناسی دین، نقد سلوک دینی گام بردارند و همچنان شاعران بزرگی همانند حافظ و مولانا این کار را میکردند. شما وقتی غزلیات حافظ را میخوانید، میبینید که در اکثر غزلیات حافظ این سلوک دینی جامعه خودش را به نقد کشیده است. این روحیه نقد و پرسشگری در بیان و لهجه حافظ دیده میشود.
اسماعیلی ادامه داد: قزوه در عین حالی که موضعاش، موضع یک شاعر مسلمان، شیعی و انقلابی است ولی این باعث نمیشود که ترمز بزند و آن زشتیها، پلشتیها، تبعیضها و نابرابریهای اجتماعی را در جامعه نادیده بگیرد و چون شاعر انقلابی هستم و در نظام رشد کردم باید، چشم بگویم.
* قزوه: دغدغهام از کودکی تاکنون، هیأت، نوحه و عاشورا بوده است
در ادامه این مراسم علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با تشکر از حسین قرایی برای برپایی اینگونه برنامههای ادبی، بیان داشت: من خودم دغدغههام از کودکی و تا به امروز که در دهه پنجم عمرم هستم، فضای هیأت و عاشورا و نوحه بوده و تاکنون از آن نیز جدا نشدهام.
وی اضافه کرد: دورترین خاطراتم هم که مرور میکردم آن هم با یکی از دوستان در مشهد، دورترین خاطرهای که از کودکیام دارم، گمشدنم در دستههای عزاداری آن هم در هیأتهایی که با پدرم حضور مییافتم، بود. آن هم در مشهد و در فضای زیارت، نوحه و هیأت و این فضاهای سنتی.
قزوه ادامه داد: امیدوارم دیرترین خاطرهام نیز در همین فضا باشد. چون این فضا، فضای دوستداشته و خواسته ما است. و باید تلاش کنیم که هر سال فضاهای معرفتشناسی عاشورا را بیشتر به رخ بکشیم و در آثارمان بروز دهیم. چراکه عاشورا همش معرفت است و فقط سوگ نیست.
وی افزود: آنهایی که فکر میکنند، که اندیشه مزاحم این فضا است، کاملاً اشتباه میکنند و آنهایی که فکر میکنند سلوک و عزاداری یک چیز شاید زیادی باشد، آنها هم اشتباه میکنند چراکه میتوان یک تعادلی را بین این دو به وجود آورد. هر دو را باید دید و هر سال باید جلو رفت و در معرفی امام حسین (ع) قدم دیگری برداشت.
* واکنش علیرضا قزوه نسبت به وقایع اخیر در کشور
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با اشاره به این مطلب که عاشورا با زندگی ما گره خورده است، گفت: امروز کشور ما بعد از بیش از 30 و چند سال با بحرانی مواجه است، و میخواهد یک تصمیمی گرفته شود و یک اتفاقی میخواهد رخ دهد و یک ضربالاجلهایی دادند که اینها را من خودم دور از فضای عاشورا و دور از شب نهم نمیبینم. اتفاق به هر حال روز دهم برای شیعه همیشه یک اتفاق واقعی است. ما انتظار نباید داشته باشیم که شمر به امام حسین (ع) رحم کند. یا یزید از خلافت خودش کوتاه بیاید. جایی هستی که انتخاب بین دو راه است و این در زندگی امروز ما دیده میشود و فضای امروز ما را جزء فضای گذشته و فضای راه امام حسین (ع) نمیبینم این انقلاب را فکر میکنم، همین است.
وی اضافه کرد: گاهی اوقات میپرسند، شمر کیست و من میگویم همین خانم شرمن است که برای ما ضربالعجل تعیین میکند و این شمر با نون اضافه است و به قول معروف آن هم با چاشنی بیشتر.
قزوه ادامه داد: بنده جدا از این فضای سیاستمداران روز من این ماجرا را نمیدانم، فکر میکنم که ما باید روی موضعمان محکم بایستیم یعنی اگر بخواهیم کوتاه بیائیم و صلح و سازش کنیم به جای خوبی نخواهیم رسید. باز اسلام با فضایی که حضرت امام (ره) با رشادتهایی که جوانان ما داشتند، این همه بیداری اسلامی را رقم زد و ما اگر عقبنشینی کنیم، اسلام از یک فضای به هر حال اصیل باز به یک فضای عجیب و غریبی میرود با اسلام داعشیها و وهابیت رو میآید. اما ما نباید کوتاه بیائیم.
وی افزود: بنده ترکیببندهایی را در فضاهایی که مهم بودهاند گفتهام، حتی قصیدهای از قالب دهلوی خواندم در 20 بیت بود با ردیف «های» که مورد استقبال قرار گرفت. حتی قصیده «حر» را هم در همانجا گفتم. و در آن روزگاری که در هند بودم که تأصیر خوبی داشت.
* روایت «علیرضا قزوه» از نحوه نگارش کتاب «با کاروان نیزه»
قزوه درباره «با کاروان نیزه»، گفت: یک حس و حال خوبی داشت یعنی خوابی بود و بعدشم که یک فضای زیارتی و خوب بود. و آجرهای داغ و سرخ بود که فکر کردم بر روی آنها راه میروم و حرکت به سمت کربلا دارم که پای را نمیسوزاند که بعد هم شروع به گفتن این ترکیببندها کردم.
وی کار محتشم را بسیار بزرگ دانست و بیان کرد: شعری که در چهار قرن وجود دارد و به پنجمین قرن میرسد زنده است، و در هر کجای شعر میبینید که شعر این شاعر نوشته شده است، یعنی زنده بودن. فضای شعر «با کاروان نیزه» هم در همین فضا بود و آن چیزی که برای من هم مهم است، این بوده که بعد از این ترکیببند خیلی از قشر جوان با ترکیببند آشتی کردند. حتی دو روز پیش شاعری را از استان گرگان دیدم که ترکیببند گفت.
قزوه درباره شعر هیأت، عنوان کرد: شعر هیأت یعنی «با کاروان نیزه» شود و آن را خیلی پایین نیاوریم چراکه برخیها فکر میکنند که شاعری که حالا مشق شعر نکرده و کتابی چاپ نکرده و 10 الی 15 سال تجربه شعری نداشته حالا چون آمده به هیأت میشود در همان سال اول شاعر هیأت و آن شاعری که بیرون است و ممکن است شعر اجتماعی هم بگوید و بازخوردهای سیاسی هم در کارش باشد و شعر عاشقانه هم بگوید، این افضل بر او است. نه اینگونه نیست دقیقاً شعر هیأت را شاعرانی همانند قیصر امینپور، حسن حسینی و این بزرگان گفته و دارند میگویند و نباید پایینتر از این باشد.
وی اضافه کرد: این را باز میگویم که تافته جدا بافتهای بعضیها فرض نکنند، به واسطه اینکه این شاعرها در هیأت شعر میخوانند هر شعر سطح پایین را شعر هیأت قلمداد کنند. و تشکیل یک دسته و جمعی دهند نه اینجوری نیست. همین شعر «با کاروان نیزه» به نظرم یک شعر هیأتی است چون در هیأت خوانده میشود ولو این هیأت، وقتی هیأت بچههای رزمنده میشود و وقتی هیأت جوانهای دانشگاهی و استاد میشود.
* خالقی: اشعار محتشم، تابلوی عظیمی از عاشورا است
در این مراسم ضیاءالدین خالقی، شاعر با اشاره به علیرضا قزوه به عنوان یکی از شاعران مطرح و شاخص انقلاب و شعر آئینی و عاشورایی، بیان داشت: بنده همیشه بر شکل و صورت شعر تأکید بسیار دارم چون شکل و صورت شعر را به هیچ وجه جدا از معنا و درونمایه کار نمیبینم. برای اینکه ما بخواهیم یک معنایی را به یک شی یا یک جهانی را نشان دهیم باید از طریق شکل و صورت آن را انجام دهیم.
وی اضافه کرد: اگر شکل و صورت معادل آن معنا نباشد، طبیعتاً آن معنا، گفته و شناخته نمیشود. مگر اینکه به نظرم معنا ویژه باشد و آن معنای ویژه هم باید دارای یک درونمایه خاص باشد.
خالقی ادامه داد: اشیا و معانی تا حد زبان و شکل و فرم شعر شاعر، عمق و گستردگی آن تعیین میشود و در آن حدی که ما تلاش میکنیم زبان، شکل و فرم کار را در بیاوریم همان قدر هم اگر در این کار موفق باشیم، همان قدر در احاطه آن معنا موفق خواهیم بود. یعنی با نشان دادن در واقع معنا و درونمایه شناخته میشود نه صرفاً با گفتن.
وی درباره شعر محتشم، افزود: خیلیها معتقد هستند که شعر عاطفی است، اما من همچین اعتقادی ندارم، بلکه تابلوی عظیمی از عاشورا است و بسیار پرمعنا بوده به گونهای که شکل و بیان شعر محتشم است که آن معنا و عظمت کار را نشان میدهد.
این شاعر با اشاره به علیرضا قزوه، بیان داشت: این شاعر با شکل شعرهای عاشورایی خودشان بیانگر دریافت عظمت عاشورایی و آن معنای عاشورایی است که باید بیشتر دریافت شکل اشعارشان صحبت کنیم تا آن معنا و محتوا و آن چیزی که این شاعر میخواهد، شناخته شود.
* اشعار عاشورایی این شاعر، از جنس شعر ناب است
وی اضافه کرد: شاعری که میگوید، «شمشیر مرا تیز کند برق دعا»، در واقع اینجا به نظر من، حرف شعرش از جنس شعر ناب است یعنی یک سیر و سلوکی کرده شاعر تا به اینجا رسیده است.
خالقی ادامه داد: من دو مرحله برای شاعران قائل هستم، در واقع حقیقت یک مرحله ناشناخته است. سیر و سلوک شاعرانه و شعر همانند یک عارف، این اتفاق میافتد و شاعر در واقع باید منظم باشد و از تکرار دوری کند و این نظم در شعر آقای قزوه همچنان بوده است.
وی افزود: معتقدم برخی از شاعران، شریعت شاعری دارند، و طریقت شاعری ندارند. اونجایی که نشان میدهند کار را به نظرم به طریقت شاعری رسیدند اما در جایی که بیان میکنند، به شریعت شاعری رسیدند. شاعری که اهل شریعت است در واقع همه چیز را از روبهرو میبیند اما آن کسی که سیر و سلوکی را طی کرده و شعرش را به یک مرحله فراتر رسانده، دشمن یا هر چیزی را بالا میبیند.
این شاعر گفت: من به عنوان یک شاعر مذهبی ممکن است از نگاه شریعت به این موضوع توجه کنم، از محکوم کردن دشمنم خوشحال میشوم. اگر از بالا و مرحلهای را طی کرده باشم و به مرحله طریقت شاعری رسیده باشم، در واقع نه تنها خوشحال نمیشوم بلکه به نظرم اندوهگین هم میشوم. به خاطر اینکه انسان یک مسیر منحرفی طی کرده است.
وی اضافه کرد: همه اینها کم و بیش در شعر آقای قزوه قابل شهود است، آن هم در شعرهایی که از یاران رفتهاش صحبت میکند و هم از ماندن خودش حرفی به میان میآورد و بر آن حسرت میخورد در شعرهای دفاع مقدس؛ یک جا هم اشاره به خانه تیمی میکند. همین بیان این امر، نوعی اندوه در سینه این شعر جاری است و حسرت میخورد انگار دوست نداشت که این اتفاق میافتاد. ولی از نگاه یک شاعری که شریعت شاعری دارد، خوشحال میشود و سرکوب میکند و چیزی هم برش نیست چون او از روبهرو نگاه میکند و در آن مرحله از شاعری است. ولی آن کسی که این مرحله را میگذراند یک نگاه انسانی به این قضیه دارد و نگاه طریقتی به این موضوع دارد.
خالقی ادامه داد: به طور مثال شعری که شاعر اینگونه میگوید؛ «قسمت نشود روی مزارم بگذارید/ سنگی که گل لاله بر آن نقش نبسته«، اینجا احساس میکنم شاعر دارد از روبهرو به قضیه نگاه میکند یعنی شاعر همانند یک شاعر شریعتمدار دارد از روبهرو به مسائل نگاه میکند و به رمزگشایی میپردازد.
* زبان این شاعر، تلفیقی از زبان کهنه و نو است
وی افزود: این اتفاقات در شعرهای آقای قزوه، بیشتر بعد از دهه 70 اتفاق میافتد و همانطور که آقای شکارسری فرمودند، این سیر رو به جلو بوده و من هم دارم همین مسائل را با زبان الکن خودم بیان میکنم.
این شاعر آئینی گفت: یکی از مهمترین ویژگی این شاعر، زبان منحصر به فرد او است که تلفیقی است از زبان کهنه و زبان نو. خیلیها هستند این دو را با هم تلفیق میکنند و به یک شاعر نو یا کلاسیک یا در نهایت میانه تبدیل میشوند. خیلی هم ارزشمند هستند.
وی اضافه کرد: این شریعت و طریقت شاعری که خودم این اصطلاح را به کار میبرم و تاکنون هم از جایی نشنیدهام، مختص شاعران صرفاً آئینی نیست بلکه میتواند دیگر شاعران را نیز دربر گیرد. آن که از انسانیت حرف میزند و دیگری از انسان حرف میزند و در واقع از بالا به موضوع نگاه میکند، میتواند این سیر عرفانی در شعر آن شاعر ببینیم.
* اسماعیلی: فرهنگ عاشورایی، ذهن و زبان شاعری همچون علیرضا قزوه را تصرف کرده است
در این مراسم رضا اسماعیلی یکی از شاعران پیشکسوت کشورمان، بیان داشت: معتقدم عاشورا و فرهنگ عاشورایی، ذهن و زبان شاعری همچون علیرضا قزوه را تصرف کرده است و در واقع وقتی میگوئیم تصرف کرده، بحث کوشش به حاشیه رانده میشود و بیشتر پای جوشش به میان میاد.
وی اضافه کرد: قزوه شاعری است که در قرارگاه عاشورا خیمه زده و جهان عالم هستی را از پنجره عاشورا تماشا میکند به خاطر همین همانطور که دوستان هم اشاره کردند، به هر نقطهای که نگاه میکند، رنگی از عاشورا در آن هست و در تمام شعرهای سیاسی، اجتماعی، آئینی و حتی عاشقانهای که از قزوه خواندهایم و چاپ شده این نگاه عاشورایی و رنگ عاشورایی را در این آثار میتوانیم ببینیم. یعنی وقتی میگوئیم تصرف کرده، به این معنا است.
* برخورداری قزوه، از دانش و بینش ادبی و رسیدن به قدرت تحلیل و درجه اجتهاد
اسماعیلی ادامه داد: قزوه شاعری است که علاوه بر دانش ادبی از بینش ادبی برخوردار است. وقتی میگوئیم بینش یعنی شاعر به قدرت تحلیل و درجه اجتهاد برسد آن هم در حوزه تخصصی خودش. در حوزه شعر عاشورایی این شاعر، در واقع در جایگاه اجتهاد قرار دارد. و به عنوان مُصلح آن هم همان نقشی که مصلحان اجتماعی نظیر سیدجمال، سیدقطب، شریعتی و علامه اقبال لاهوری بازی میکردند، قزوه نیز به عنوان یک شاعر عاشورایی این نقش اصلاحگری را در حوزه شعر عاشورایی بازی میکند و این نقش را به دوش میکشد.
وی افزود: کار شاعر عادی تصویرگری، تخیل، خیالورزی و صنعتگری در زبان است ولی اما وقتی میگوئیم که یک شاعری که شاعر متعهد که تعهدی در حوزه زبان و ادبیات فارسی؛ پس طبیعتاً یک رسالت پیامبر گونه را به دوش میکشد. یعنی در واقع دارد ایفای نقش رسالت میکند و رسالت دینی را بر دوش دارد.
این شاعر انقلابی گفت: قزوه همدوش شاعران بزرگی همانند علامه اقبال لاهوری، عمان، محتشم و استاد گرمارودی، صفارزاده و سیدحسن حسینی و شاعرانی هستند که در سنگر شعر ادبیت، این رسالت پیامبرگونه را به دوش میکشند و لهجهشان از نوعی اعتراض مسلمانی برخوردار است. اعتراض مسلمانی بدین معنا است که هدفشان سرودن و گفتن شعر نیست بلکه در شعرهای آنها یک رسالت انسانی و دینی را به جامعه ابلاغ میکنند که ابلاغ این رسالت گاهی از لحاظ سیاسی و اجتماعی دچار فراز و نشیبها میشود.
وی اضافه کرد: این رسالت دینی و انسانی میطلبد که اینها در حوزه آسیبشناسی دین، نقد سلوک دینی گام بردارند و همچنان شاعران بزرگی همانند حافظ و مولانا این کار را میکردند. شما وقتی غزلیات حافظ را میخوانید، میبینید که در اکثر غزلیات حافظ این سلوک دینی جامعه خودش را به نقد کشیده است. این روحیه نقد و پرسشگری در بیان و لهجه حافظ دیده میشود.
اسماعیلی ادامه داد: قزوه در عین حالی که موضعاش، موضع یک شاعر مسلمان، شیعی و انقلابی است ولی این باعث نمیشود که ترمز بزند و آن زشتیها، پلشتیها، تبعیضها و نابرابریهای اجتماعی را در جامعه نادیده بگیرد و چون شاعر انقلابی هستم و در نظام رشد کردم باید، چشم بگویم.
* قزوه: دغدغهام از کودکی تاکنون، هیأت، نوحه و عاشورا بوده است
در ادامه این مراسم علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با تشکر از حسین قرایی برای برپایی اینگونه برنامههای ادبی، بیان داشت: من خودم دغدغههام از کودکی و تا به امروز که در دهه پنجم عمرم هستم، فضای هیأت و عاشورا و نوحه بوده و تاکنون از آن نیز جدا نشدهام.
وی اضافه کرد: دورترین خاطراتم هم که مرور میکردم آن هم با یکی از دوستان در مشهد، دورترین خاطرهای که از کودکیام دارم، گمشدنم در دستههای عزاداری آن هم در هیأتهایی که با پدرم حضور مییافتم، بود. آن هم در مشهد و در فضای زیارت، نوحه و هیأت و این فضاهای سنتی.
قزوه ادامه داد: امیدوارم دیرترین خاطرهام نیز در همین فضا باشد. چون این فضا، فضای دوستداشته و خواسته ما است. و باید تلاش کنیم که هر سال فضاهای معرفتشناسی عاشورا را بیشتر به رخ بکشیم و در آثارمان بروز دهیم. چراکه عاشورا همش معرفت است و فقط سوگ نیست.
وی افزود: آنهایی که فکر میکنند، که اندیشه مزاحم این فضا است، کاملاً اشتباه میکنند و آنهایی که فکر میکنند سلوک و عزاداری یک چیز شاید زیادی باشد، آنها هم اشتباه میکنند چراکه میتوان یک تعادلی را بین این دو به وجود آورد. هر دو را باید دید و هر سال باید جلو رفت و در معرفی امام حسین (ع) قدم دیگری برداشت.
* واکنش علیرضا قزوه نسبت به وقایع اخیر در کشور
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با اشاره به این مطلب که عاشورا با زندگی ما گره خورده است، گفت: امروز کشور ما بعد از بیش از 30 و چند سال با بحرانی مواجه است، و میخواهد یک تصمیمی گرفته شود و یک اتفاقی میخواهد رخ دهد و یک ضربالاجلهایی دادند که اینها را من خودم دور از فضای عاشورا و دور از شب نهم نمیبینم. اتفاق به هر حال روز دهم برای شیعه همیشه یک اتفاق واقعی است. ما انتظار نباید داشته باشیم که شمر به امام حسین (ع) رحم کند. یا یزید از خلافت خودش کوتاه بیاید. جایی هستی که انتخاب بین دو راه است و این در زندگی امروز ما دیده میشود و فضای امروز ما را جزء فضای گذشته و فضای راه امام حسین (ع) نمیبینم این انقلاب را فکر میکنم، همین است.
وی اضافه کرد: گاهی اوقات میپرسند، شمر کیست و من میگویم همین خانم شرمن است که برای ما ضربالعجل تعیین میکند و این شمر با نون اضافه است و به قول معروف آن هم با چاشنی بیشتر.
قزوه ادامه داد: بنده جدا از این فضای سیاستمداران روز من این ماجرا را نمیدانم، فکر میکنم که ما باید روی موضعمان محکم بایستیم یعنی اگر بخواهیم کوتاه بیائیم و صلح و سازش کنیم به جای خوبی نخواهیم رسید. باز اسلام با فضایی که حضرت امام (ره) با رشادتهایی که جوانان ما داشتند، این همه بیداری اسلامی را رقم زد و ما اگر عقبنشینی کنیم، اسلام از یک فضای به هر حال اصیل باز به یک فضای عجیب و غریبی میرود با اسلام داعشیها و وهابیت رو میآید. اما ما نباید کوتاه بیائیم.
وی افزود: بنده ترکیببندهایی را در فضاهایی که مهم بودهاند گفتهام، حتی قصیدهای از قالب دهلوی خواندم در 20 بیت بود با ردیف «های» که مورد استقبال قرار گرفت. حتی قصیده «حر» را هم در همانجا گفتم. و در آن روزگاری که در هند بودم که تأصیر خوبی داشت.
* روایت «علیرضا قزوه» از نحوه نگارش کتاب «با کاروان نیزه»
قزوه درباره «با کاروان نیزه»، گفت: یک حس و حال خوبی داشت یعنی خوابی بود و بعدشم که یک فضای زیارتی و خوب بود. و آجرهای داغ و سرخ بود که فکر کردم بر روی آنها راه میروم و حرکت به سمت کربلا دارم که پای را نمیسوزاند که بعد هم شروع به گفتن این ترکیببندها کردم.
وی کار محتشم را بسیار بزرگ دانست و بیان کرد: شعری که در چهار قرن وجود دارد و به پنجمین قرن میرسد زنده است، و در هر کجای شعر میبینید که شعر این شاعر نوشته شده است، یعنی زنده بودن. فضای شعر «با کاروان نیزه» هم در همین فضا بود و آن چیزی که برای من هم مهم است، این بوده که بعد از این ترکیببند خیلی از قشر جوان با ترکیببند آشتی کردند. حتی دو روز پیش شاعری را از استان گرگان دیدم که ترکیببند گفت.
قزوه درباره شعر هیأت، عنوان کرد: شعر هیأت یعنی «با کاروان نیزه» شود و آن را خیلی پایین نیاوریم چراکه برخیها فکر میکنند که شاعری که حالا مشق شعر نکرده و کتابی چاپ نکرده و 10 الی 15 سال تجربه شعری نداشته حالا چون آمده به هیأت میشود در همان سال اول شاعر هیأت و آن شاعری که بیرون است و ممکن است شعر اجتماعی هم بگوید و بازخوردهای سیاسی هم در کارش باشد و شعر عاشقانه هم بگوید، این افضل بر او است. نه اینگونه نیست دقیقاً شعر هیأت را شاعرانی همانند قیصر امینپور، حسن حسینی و این بزرگان گفته و دارند میگویند و نباید پایینتر از این باشد.
وی اضافه کرد: این را باز میگویم که تافته جدا بافتهای بعضیها فرض نکنند، به واسطه اینکه این شاعرها در هیأت شعر میخوانند هر شعر سطح پایین را شعر هیأت قلمداد کنند. و تشکیل یک دسته و جمعی دهند نه اینجوری نیست. همین شعر «با کاروان نیزه» به نظرم یک شعر هیأتی است چون در هیأت خوانده میشود ولو این هیأت، وقتی هیأت بچههای رزمنده میشود و وقتی هیأت جوانهای دانشگاهی و استاد میشود.
* خالقی: اشعار محتشم، تابلوی عظیمی از عاشورا است
در این مراسم ضیاءالدین خالقی، شاعر با اشاره به علیرضا قزوه به عنوان یکی از شاعران مطرح و شاخص انقلاب و شعر آئینی و عاشورایی، بیان داشت: بنده همیشه بر شکل و صورت شعر تأکید بسیار دارم چون شکل و صورت شعر را به هیچ وجه جدا از معنا و درونمایه کار نمیبینم. برای اینکه ما بخواهیم یک معنایی را به یک شی یا یک جهانی را نشان دهیم باید از طریق شکل و صورت آن را انجام دهیم.
وی اضافه کرد: اگر شکل و صورت معادل آن معنا نباشد، طبیعتاً آن معنا، گفته و شناخته نمیشود. مگر اینکه به نظرم معنا ویژه باشد و آن معنای ویژه هم باید دارای یک درونمایه خاص باشد.
خالقی ادامه داد: اشیا و معانی تا حد زبان و شکل و فرم شعر شاعر، عمق و گستردگی آن تعیین میشود و در آن حدی که ما تلاش میکنیم زبان، شکل و فرم کار را در بیاوریم همان قدر هم اگر در این کار موفق باشیم، همان قدر در احاطه آن معنا موفق خواهیم بود. یعنی با نشان دادن در واقع معنا و درونمایه شناخته میشود نه صرفاً با گفتن.
وی درباره شعر محتشم، افزود: خیلیها معتقد هستند که شعر عاطفی است، اما من همچین اعتقادی ندارم، بلکه تابلوی عظیمی از عاشورا است و بسیار پرمعنا بوده به گونهای که شکل و بیان شعر محتشم است که آن معنا و عظمت کار را نشان میدهد.
این شاعر با اشاره به علیرضا قزوه، بیان داشت: این شاعر با شکل شعرهای عاشورایی خودشان بیانگر دریافت عظمت عاشورایی و آن معنای عاشورایی است که باید بیشتر دریافت شکل اشعارشان صحبت کنیم تا آن معنا و محتوا و آن چیزی که این شاعر میخواهد، شناخته شود.
* اشعار عاشورایی این شاعر، از جنس شعر ناب است
وی اضافه کرد: شاعری که میگوید، «شمشیر مرا تیز کند برق دعا»، در واقع اینجا به نظر من، حرف شعرش از جنس شعر ناب است یعنی یک سیر و سلوکی کرده شاعر تا به اینجا رسیده است.
خالقی ادامه داد: من دو مرحله برای شاعران قائل هستم، در واقع حقیقت یک مرحله ناشناخته است. سیر و سلوک شاعرانه و شعر همانند یک عارف، این اتفاق میافتد و شاعر در واقع باید منظم باشد و از تکرار دوری کند و این نظم در شعر آقای قزوه همچنان بوده است.
وی افزود: معتقدم برخی از شاعران، شریعت شاعری دارند، و طریقت شاعری ندارند. اونجایی که نشان میدهند کار را به نظرم به طریقت شاعری رسیدند اما در جایی که بیان میکنند، به شریعت شاعری رسیدند. شاعری که اهل شریعت است در واقع همه چیز را از روبهرو میبیند اما آن کسی که سیر و سلوکی را طی کرده و شعرش را به یک مرحله فراتر رسانده، دشمن یا هر چیزی را بالا میبیند.
این شاعر گفت: من به عنوان یک شاعر مذهبی ممکن است از نگاه شریعت به این موضوع توجه کنم، از محکوم کردن دشمنم خوشحال میشوم. اگر از بالا و مرحلهای را طی کرده باشم و به مرحله طریقت شاعری رسیده باشم، در واقع نه تنها خوشحال نمیشوم بلکه به نظرم اندوهگین هم میشوم. به خاطر اینکه انسان یک مسیر منحرفی طی کرده است.
وی اضافه کرد: همه اینها کم و بیش در شعر آقای قزوه قابل شهود است، آن هم در شعرهایی که از یاران رفتهاش صحبت میکند و هم از ماندن خودش حرفی به میان میآورد و بر آن حسرت میخورد در شعرهای دفاع مقدس؛ یک جا هم اشاره به خانه تیمی میکند. همین بیان این امر، نوعی اندوه در سینه این شعر جاری است و حسرت میخورد انگار دوست نداشت که این اتفاق میافتاد. ولی از نگاه یک شاعری که شریعت شاعری دارد، خوشحال میشود و سرکوب میکند و چیزی هم برش نیست چون او از روبهرو نگاه میکند و در آن مرحله از شاعری است. ولی آن کسی که این مرحله را میگذراند یک نگاه انسانی به این قضیه دارد و نگاه طریقتی به این موضوع دارد.
خالقی ادامه داد: به طور مثال شعری که شاعر اینگونه میگوید؛ «قسمت نشود روی مزارم بگذارید/ سنگی که گل لاله بر آن نقش نبسته«، اینجا احساس میکنم شاعر دارد از روبهرو به قضیه نگاه میکند یعنی شاعر همانند یک شاعر شریعتمدار دارد از روبهرو به مسائل نگاه میکند و به رمزگشایی میپردازد.
* زبان این شاعر، تلفیقی از زبان کهنه و نو است
وی افزود: این اتفاقات در شعرهای آقای قزوه، بیشتر بعد از دهه 70 اتفاق میافتد و همانطور که آقای شکارسری فرمودند، این سیر رو به جلو بوده و من هم دارم همین مسائل را با زبان الکن خودم بیان میکنم.
این شاعر آئینی گفت: یکی از مهمترین ویژگی این شاعر، زبان منحصر به فرد او است که تلفیقی است از زبان کهنه و زبان نو. خیلیها هستند این دو را با هم تلفیق میکنند و به یک شاعر نو یا کلاسیک یا در نهایت میانه تبدیل میشوند. خیلی هم ارزشمند هستند.
وی اضافه کرد: این شریعت و طریقت شاعری که خودم این اصطلاح را به کار میبرم و تاکنون هم از جایی نشنیدهام، مختص شاعران صرفاً آئینی نیست بلکه میتواند دیگر شاعران را نیز دربر گیرد. آن که از انسانیت حرف میزند و دیگری از انسان حرف میزند و در واقع از بالا به موضوع نگاه میکند، میتواند این سیر عرفانی در شعر آن شاعر ببینیم.