این چنین گفتمانی، از همان ابتدا از نقد و تحلیل به دور نماند. زیرا از یک نگاه، این گونه تاکید کردن بر لغو تحریم ها به معنای نشادن دادن پاشنه آشیل نظام تصمیم گیری و سیاستگذاری ملی است. در این صورت، غربیها بیشترین فشار را برای عدم تحقق این هدف خواهند آورد و از آن برای دستیابی به منافع خود استفاده خواهند کرد و با ما بازی خواهند نمود. از قضا، تحولات به تدریج نشان داد که این نگرانی تا حدود زیادی مبنادار بوده است. زیرا 20 روز مانده به خاتمه مهلت توافق تمدید چهارماهه، غربیها که نتوانسته اند اراده خود را در نگارش توافق جامع تحمیل کنند، از همین اهرم تحریم به عنوان چماقی استفاده می کنند تا ایران را به هویج توافق راضی و قانع نمایند.
در این زمینه، وزیر امور خارجه آلمان به عنوان تبیین کننده این راهبرد طی یک سخنرانی در مقر دبیر کل گروه آسهان در جاکارتا، گفته است: "اگر نتوانیم به توافق نهایی دست یابیم، انتخابات میان دورهای [کنگره] آمریکا انجام خواهد شد، و بدون دستیابی به توافق نهادهای آمریکایی تصمیمات جدیدی را درباره تحریم ایران اتخاذ خواهند کرد."
معنای این سخنان فرانک والتر اشتاین مایر اینست که ایران اگر به توافق تن ندهد، بر بار تحریم ها افزوده خواهد شد. در این صورت، نه تنها لغو تحریمی در کار نخواهد بود بلکه فشار تحریم ها نیز بیش از پیش خواهد شد.
تکیه کلام وی بر تحریم ها موید آنست که از نگاه آنها، ایران در مذاکرات و بحث های راجع به محتوای توافق جامع عمدتاً به لغو تحریم ها چشم دوخته است و از همین رو، با فشار آوردن بر این محور است که می توان ایران را به تغییر رفتار یا سیاست وادار کرد!
البته پیش از این نیز در میان مقامات و محافل امریکائی زمزمه هائی از این نگاه هم به گوش می رسید. غرب برای به حداقل رساندن احتمال توافق تمدید 2، می خواهد در همین 20 روز باقیمانده به هدف خود به صورت کامل برسد. بنابراین، اولاً آنها برای دستیابی به توافق جامع، جدی هستند. ثانیاً برای آنها توافق در همین مدت باقیمانده، بیش از هر گزینه های دیگر مناسب و سازگار با منافع شان تلقی می شود؛ ثالثاً تمامی توان خود را بکار گرفته اند تا این گزینه اولویت دار را محقق ساخته و ایران را ناگزیر به توافق نمایند. رابعاً چنان وانمود می کنند که آنها برای توافق، آمادگی کامل دارند و هرگونه مانع سازی در این زمینه ناشی از ایران است.
مرور تکیه گاه راهبردهای اعضای غربی گروه 1+5 بیش از هر زمان دیگری نیاز به ارزیابی دقیق از خروجی مذاکرات با غرب را جدی می نماید؛ همین نکته ای که رهبری معظم انقلاب در خصوص آن فرمودند: "از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانهی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند".
در 20 روز باقیمانده به 3 آذر، طرفهای غربی به جای اینکه به
منظور حصول توافق جامع از مواضع تند خود عدول نموده و نگاه متعادلی را اتخاذ کنند،
ایران را در منگنه قرار داده و توافق را در گرو کوتاه آمدن ایران می شمارند. در
این میان، به نحوی از رسانه ها و سخنرانیها استفاده می کنند که گوئی تا کنون ایران
مانع حصول توافق شده است! سخنان اشتاین مایر نیز در همین راستا است که می خواهد
برای آنچه ایران انجام نداده است یعنی برای مانع تراشی هائی که نه ایران بلکه
امریکا برای توافق جامع داشته است، ایران را با ابزار تهدید به تحریم های بیشتر،
تحت فشار قرار دهد. بعید است که دیپلماسی ما در برابر این القائات و فشارهای غرب
حتی به زبان وزیر خارجه آلمان، از نشان دادن واکنش موثر خودداری کند. در این
واکنشها، به چند نکته می توان توجه نمود: اولاً ایران از تحریم ها هراسی ندارد و نظام تحریم ها تنها
خواسته معدودی بازیگران غربی بوده و فاقد پشتوانه فکری، روانی و رفتاری بین المللی
است؛ ثانیاً رویکرد ایران در مذاکرات، بازی برد-برد است و هرگونه تمایل دیگر در
مدیریت نتایج مذاکرات، محکوم به شکست است؛ ثالثاً توافق جامع باید در پرتو اصول
توافق ژنو محقق شود که در آن رعایت حقوق ایران و لغو تحریم ها از جمله تعهدات
اساسی طرفهای غربی است.
یادداشت از دکتر نادر ساعد