تحلیلگران منطقهاى و بینالمللى معتقدند در صورت صحت خبر و اینکه محتواى نامه درباره همکارى دو کشور براى مبارزه با داعش بوده، ارسال این نامه سه پیام مىتواند داشته باشد:
اول: اعتراف غیر مستقیم رییس جمهور آمریکا به شکست استراتژى کنونى خود در مبارزه با داعش و بمباران هوایى تجمعات داعش در مرزهاى سوریه و عراق.
دوم: بىاعتمادى رییس جمهور آمریکا به همپیمانان عرب خود در رویارویى با
این خطر بزرگ که طبق اذعان آمریکایىها تهدیدى براى منافع آمریکا و هم
پیمانان او در منطقه است.
سوم: واشنگتن کاملاً متقاعد شده که مذاکراتى که در عمان درباره برنامه
هستهاى ایران میان جان کرى و محمد جواد ظریف انجام شد، در معرض تهدید شکست
قرار دارد؛ چراکه ایران همچنان به موضع خود در غنىسازى اورانیوم اصرار
دارد و از اینرو رییس جمهور آمریکا تلاش مىکند با نشاندادن هویج همکارى
علیه داعش، خود را به موفقیت این مذاکرات امیدوار سازد تا بلکه بتواند
آنرا از رکود کنونى خارج سازد.
در این نوشتار به تحلیل چرایى ارسال این نامه و محتویات آن خواهیم پرداخت.
آنگونه که رسانههاى غربى ادعا مىکنند باراک اوباما چهارمین نامه
محرمانهاش را اینبار با موضوع مقابله با «داعش» حدود یکماه پیش براى
رهبر معظم انقلاب ارسال کرده است.
سخنگوى کاخ سفید البته درباره صحت ارسال این نامه به خبرنگاران گفته است
که نمىتواند آنرا تأیید کند و اساسا در جایگاهى نیست که درباره
نامهنگارى شخصى میان رئیسجمهورکشورش و هر یک از رهبران جهان اظهارنظرى
کند. این طرف ماجرا هم گرچه هنوز منبعى در ایران درباره این خبر واکنشى
نشان نداده است.
انتشار خبر ارسال نامه محرمانه از سوى اوباما به رهبر انقلاب آنهم در آستانه مذاکرات سهجانبه وزیران خارجه ایران، آمریکا و مسؤول سابق سیاست خارجى اتحادیه اروپا در عمان، واکنشهاى مختلفى را به همراه داشته و برخى رسانهها آنرا مرتبط با توافق هستهاى میان ایران و آمریکا دانستند.
شبکه10 رژیم صهیونیستى در این خصوص خبر داد که ارسال این نامه بدون اطلاع تل آویو بوده است. از سوى دیگر شبکه 7رژیم صهیونیستى نیز در تحلیل کوتاهى در این مورد مدعى شد: این نامه نشاندهنده این است که در موضوع هستهاى توافق سیاهى بین ایران و آمریکا انجام شده است. در ادامه، این شبکه صهیونیستیخبر داد، وزیر امور استراتژیک اسرائیل در پى مخابره نامه اوباما به رهبر انقلاب، به پاریس پایتخت فرانسه سفر خواهد کرد.
به نوشته رسانههاى آمریکایى، این نامه بهنوعى اقرار اوباما به ناتوانى ائتلاف ایجادشده علیه داعش نیز است چون در ابتداى امر آمریکا بنا بر دلایلى مدعى شده بود که با حضور ایران در این ائتلاف مخالف است.
وال استریت ادعا کرده که رئیس جمهورى آمریکا، با ارسال نامهاى به رهبر جمهورى اسلامى منافع مشترک دو کشور در برابر گروه خلافت اسلامى یا داعش را یادآور شده است.
به گفته منابع آمریکایى، این نامه با هدف تأکید بر تشدید جنگ علیه گروه داعش و تسریع در مذاکرات هستهاى نوشته شده است. بنا به گفته این منابع، اوباما در این نامه گفته است هرگونه همکارى در مبارزه با گروه داعش تا حد زیادى به حصول یک توافق همهجانبه با قدرتهاى جهانى در مذاکرات هستهاى 24 نوامبر وابسته است.
به نوشته رسانههاى آمریکایى نامه ماه اکتبر چهارمین نامه باراک اوباما به رهبر ایران از زمان ریاست جمهورى او در سال 2009 است.
هر چند «جاش ارنست» سخنگوى کاخ سفید، ارسال این نامه را تائید یا رد نکرده و مقامات ایرانى نیز هنوز به آن واکنشى را نشان ندادهاند اما با این وجود آسوشیتدپرس وجود چنین نامهاى را تائید کرده و چهرههاى شناختهشده جمهوریخواهان نیز حملات لفظى خود علیه اوباما را شدت بخشیدهاند.
«جان مک کین» چهره همیشه منتقد جمهوریخواهان در این رابطه گفت: در حالیکه اوباما با درخواستها براى تسلیح شورشیان سورى مخالف است به رهبر ایران نامه نوشته و از وى درخواست کرده تا در مبارزه با داعش به آمریکا کمک کند.
سناتور «لیندسى گراهام» نیز به صف منتقدین پیوسته و مىگوید: نامه به رهبر ایران و درخواست کمک از این کشور مىتواند به تلاشهاى در حال انجام براى آشتى گروههاى سنى با دولت عراق ضربه بزند.
پاسخ رهبر انقلاب به پیغامهاى پنهانى آمریکا
آنگونه که رسانهها مىگویند باراک اوباما در طول 6سال ریاستجمهورىاش در ایالات متحده آمریکا تا به حال، 4 نامه محرمانه با موضوعات مختلف براى رهبر انقلاب ارسال کرده است. این در حالى است که رهبر معظم انقلاب پیش از این هم به پیغامهاى پنهانى کاخ سفید به ایران اشاراتى داشتهاند.
ایشان در سخنرانى اول فروردین سال92 فرمودند:
«آمریکایىها مرتب از راههاى گوناگون به ما پیغام مىدهند که بیایید در
مسأله هستهاى گفتوگو کنیم. در تبلیغات جهانىشان هم اینرا بارها
گفتهاند که بیایید در کنار گفتوگوهاى 5+1، آمریکا و جمهورى اسلامى دو به
دو درباره مسأله هستهاى ایران بحث کنند. من به این گفتوگوها خوشبین
نیستم. چون تجربههاى گذشته ما نشان مىدهد گفتوگو در منطق حضرات آمریکایى
به این معنى نیست که بنشینیم و به راهحل منطقى دست پیدا کنیم. منظورشان
این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید. لذا همیشه
گفتهام که این گفتوگو نیست، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمىرود.»
ایشان فرمودند: «من به اظهارات آمریکایىها خوشبین نیستم اما مخالفت هم ندارم. چند مطلب را باید روشن کنم. آمریکایىها مرتب پیغام مىدهند که ما قصد تغییر نظام اسلامى را نداریم. جواب این است که ما نگران این نیستیم که شما قصد اینرا داشته باشید یا خیر. آنروز هم که قصدش را داشتید و بهصراحت اعلام کردید، هیچکارى نتوانستید انجام بدهید و بعد از این هم نخواهید توانست.»
نامهنگارىها و سیاستهاى دوگانه اوباما
چند هفته پیش و همزمان با جدىترشدن بحث تشکیل یک ائتلاف بینالمللى از سوى آمریکا براى مبارزه با داعش، مقامات آمریکایى مدعى بودند نیازى به حضور و مشارکت ایران در این ائتلاف نیست؛ اما حالا کار به نامهنگارىهاى محرمانه و درخواست از ایران براى مقابله با داعش کشیده است. به گفته مقامات دولت آمریکا، دلیل نامهنگارى اوباما با رهبر ایران این است که وى باور دارد رهبر معظم انقلاب تصمیمات نهایى را در موضوع هستهاى و همچنین نقش ایران در مبارزه با داعش اتخاذ مىکند.
این در حالى است که رهبر معظم انقلاب حدود یکماه پیش و در هنگام مرخصشدن از بیمارستان، اظهارات مقامات آمریکایى درخصوص مبارزه با داعش را پوچ، توخالى و جهتدار خواندند و با اشاره به سخنان وزیر امور خارجه و سخنگوى وزارت امور خارجه آمریکا که صراحتاً اعلام کردند از ایران براى مبارزه با داعش دعوت نخواهند کرد، افزودند: «اینکه آمریکا از ایران براى حضور در یک کار خلاف و غلط دستهجمعى مایوس مىشود، مایه افتخار ماست و افتخارى بالاتر از این، براى خود نمىدانیم». ایشان به دعوتهاى پنهانى آمریکا از ایران براى مقابله با داعش اشاره کرده و فرمودند: «در همان روزهاى سخت حمله داعش به عراق، سفیر آمریکا در عراق طى درخواستى از سفیر ما در عراق مىخواهد که ایران و آمریکا جلسهاى براى مذاکره و هماهنگى درخصوص داعش داشته باشند.
سفیر ما در عراق، این موضوع را به داخل کشور منعکس کرد که برخى مسؤولان هم با این جلسه مخالفتى نداشتند اما من مخالفت کردم و گفتم، در این قضیه ما با آمریکایىها همراهى نمىکنیم زیرا آنها نیت و دست آلودهاى دارند و چگونه امکان دارد که در چنین شرایطى ما با آمریکایىها همکارى کنیم. اکنون آنها به دروغ مىگویند که ما ایران را در ائتلاف شرکت نخواهیم داد درحالى که ایران از ابتدا مخالفت خود را با حضور در چنین ائتلافى اعلام کرده بود».
حالا «وال استریت ژورنال» مدعى است باراک اوباما در نامهاش به رهبر معظم انقلاب از منافع مشترک 2 کشور در مبارزه با تروریستهاى داعش در عراق و سوریه سخن گفته است. بنا بر ادعاى این روزنامه، هدف اوباما از ارسال این نامه، هم جذب ایران بهسوى تلاشهاى بینالمللى براى مبارزه با داعش و هم مطرحکردن مسائل مربوط به مذاکرات هستهاى بوده است. این روزنامه مىنویسد، اوباما در نامه خود به این نکته هم اشاره کرده است که هرگونه همکارى میان ایران و آمریکا در موضوع مبارزه با داعش، تا حد زیادى منوط به دستیابى ایران و گروه 5+1 به توافق جامع در موضوع هستهاى است.
منبعى که خبر ارسال این نامه را در اختیار روزنامه مذکور قرار داده، اظهار داشته این نامه بیانگر آن است که اوباما ایران را بهعنوان عنصرى مهم در مبارزه با داعش مىبیند که بهطور بالقوه مىتواند در جریان تلاشهاى بینالمللى براى مبارزه با این گروه تروریستى هم نقش مثبت و هم نقش منفى در این زمینه ایفا کند.
ازجمله دیگر مواردى که از سوى این منبع مطلع بیان شده، این است که اوباما متحدین منطقهاى خود، ازجمله رژیم اسرائیل، عربستان سعودى و امارات را در جریان نامه اخیر خود به رهبر ایران قرار نداده است. این در حالى است که این کشورها این روزها بیش از هر زمان دیگرى نسبت به ماهیت توافق هستهاى ایران و همچنین نقش منطقهاى جمهورى اسلامى ایران ابراز نگرانى مىکنند. در این میان کارشناسان معتقدند اوباما در سیاست خارجهاش و یا حداقل درباره ایران، سیاست دوگانهاى را اتخاذ کرده است.
به اینترتیب که مواضع سخت دولت آمریکا در قبال ایران بهصورت علنى در رسانهها مطرح مىشود و از سویى دیگر وقتى آمریکا نیاز به ایران پیدا مىکند لحن نرم و آرام مقامات آمریکایى در مقابل ایران از طریق مذاکرات و نامههاى محرمانه دنبال مىشود؛ سیاست دوگانهاى که اوباما در پرونده هستهاى ایران هم به همان روش عمل کرد. چند دور مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در عمان و درخصوص موضوع هستهاى کشورمان به دستور شخص اوباما رئیسجمهور آمریکا نشان از این سیاست آمریکایى در قبال ایران است.
تحلیلى بر اخبار و گزارشهاى مربوط به نامه اوباما
همانطور که ملاحظه شد رسانهها و نشریات آمریکایى همچون نیویورک تایمز و والاستریت ژورنال، از ارسال نامه باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب اسلامى خبر دادهاند و درباره جزئیات آن هم مطالبى منتشر کردهاند که ضد و نقیض بودن مطالب، بیانگر آن است که جزئیات مطرحشده بیش از آنکه جنبه خبرى داشته باشد، گمانهزنىهاى رسانهاى است.
اما واقعیت چیست و در اینباره چه مىتوان گفت. طبعاً همانگونه که نشریات سرشناس آمریکایى در کنار خبر نامه، به خود اجازه دادهاند که حدس و گمانههاى خود را ارائه نمایند، ما نیز حق داریم استنباطهاى خود را در این خصوص با مخاطبان در میان بگذاریم. گو اینکه در کنار متن افشانشده نامه حقایق غیرقابل انکارى - که با مسایل ایران و آمریکا ارتباط دارند- به ما کمک مىکنند تا حدس دقیقترى داشته باشیم. اما در این خصوص نکاتى وجود دارند:
1- باراک اوباما در طول دوره ریاست جمهورى خود حداقل سهبار و به ادعاى رسانههاى آمریکایى چهار بار با رهبر معظم انقلاب مکاتبه کرده و در همه موارد تلاش کرده تا با کمک ایران گرههاى سخت سیاست خارجى آمریکا را باز کند و در عین حال در هر نامه تلاش کرده است تا کمک ایران بهعنوان اولین گام براى اصلاح روابط ایران و آمریکا تلقى گردد. اولین نامه را باراک اوباما در اردیبهشت سال 88 نوشت و در آن از حضرت امام خامنهاى - دامت برکاته- خواسته بود که براى شروع فصل جدیدى از مناسبات بین ایران و آمریکا به واشنگتن کمک کند اما یک ماه بعد و پس از شروع فتنه 88، آمریکا یکبار دیگر از موضع مدعى ظاهر گردید و خواستار سرنگونى نظام جمهورى اسلامى شد! اوباما یکبار دیگر در بهمنماه سال 91 و در کشاکش مباحث هستهاى نامهاى خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشت و در آن از آمادگى واشنگتن براى رسیدن به توافقى دوجانبه با تهران در پرونده هستهاى خبر داد ولى اینبار نیز یک سال و نیم پس از صدور نامه از موضع مدعى وارد صحنه شد و ایران را متهم کرد که در تلاش براى تولید بمب اتمى است و از اینرو غرب ناگزیر بر حجم و گستره تحریمها علیه ایران مىافزاید!
باراک اوباما سومین نامه را حدود یک ماه پیش و در کشاکش دو بحث موازى خطاب به حضرت امام خامنهاى - دامت برکاته- ارسال کرده است. یکى از این مباحث ناکام شدن آمریکا از ورود دوباره نظامى به فضاى عراق بهدلیل مخالفت جدى همپیمانان ایران در این کشور و یکى دیگر مواجهه آمریکا با شروط اعلامشده ایران توسط رهبر معظم انقلاب اسلامى و پرونده هستهاى و مذاکرات ایران و غرب در این خصوص است.
در واقع آمریکا همواره براى رفع مشکل خود و یا هموارسازى راه براى فزونخواهى با ایران مکاتبه کرده و از اینرو مىتوان با قاطعیت گفت که نامه یک ماه پیش اوباما هم ارتباط مستقیمى با بنبستهاى آمریکا در حوزه سیاست خارجى و بهویژه پروندههاى مرتبط با ایران دارد.
2- آمریکا در پرونده تحولات عراق با یک بنبست کمرشکن مواجه گردیده است. مقامات ارشد آمریکا پس از خروج از عراق در سال 2011 هیچگاه پنهان نکردهاند که در صدد پیداکردن راه تازهاى براى بازگشت به عراق هستند. در این بین مقامات دولت اوباما در پنتاگون، سیا و ارتش آمریکا بیش از دیگران سیاست جرج بوش در پذیرش خروج از عراق را زیر سؤالات شدید قرار دادهاند کما اینکه آن دسته از مقامات نظامى و امنیتى دوره اول بوش که نقش کلیدى در اعزام 300 هزار نیروى نظامى و اطلاعاتى - دولتى و خصوصى - به عراق داشتند، خروج از عراق را اشتباه محض بوش لقب داده و وى را به این دلیل سرزنش کردهاند. ازجمله این شخصیتها مىتوان به «جان نگرو پونته» رئیس سابق سیا و سفیر اسبق آمریکا در عراق، پل ولفوویتس معاون وزیر دفاع آمریکا، دیک چنى معاون رئیس جمهور، پل بریمر و جى گارنر اشاره کرد.
بلافاصله بعد از شروع پیشروى داعش در استانهاى الانبار، صلاحالدین و نینوا، در خردادماه گذشته، کاخ سفید، وزیر خارجه خود را راهى عراق کرد تا از نزدیک اوضاع را مورد بررسى قرار دهد. جان کرى به بغداد و اربیل رفت و ارزیابى خود را به مقامات آمریکا ارائه کرد.
ارزیابى او از این واقعیت حکایت مىکرد که وضع امنیتى عراق آنگونهکه رسانههاى عربى مىگویند وخیم نیست و عوامل معارض دولت بغداد از توانایى زیادى براى «تغییر در عراق» برخوردار نیستند اما در عین حال آمریکا به تحولات امنیتى عراق به چشم یک فرصت نگاه مىکرد به گمان اینکه قادر است با مدیریت اختلافات موجود میان شیعیان، کردها و سنىها وضع جدیدى درعراق پدید آورد از اینرو آمریکا همزمان با وخیم معرفى کردن شرایط امنیتى در عراق و بحث کردن از خطر توسعه دامنه تروریزم در منطقه تلاش کرد تا اذهان را به سمت لزوم نقشآفرینى دوباره نظامى امنیتى آمریکا سوق دهد. حملات داعش به استان کردنشین اربیل و وقایعى که در شمال استان نینوا - بهخصوص در منطقه تلعفر و منطقه سنجار - شنگال - که محل اقامت ایزدىهاى عراق است روى داد، تا حدى استراتژى مداخلهجویى جدید آمریکا را بهعنوان یک ضرورت مطرح کرد.
در این بین آمریکا با نگاه به تجربه سالهاى 2003 تا 2011 و بهخصوص تجربه 2003 تا 2007 - یعنى از زمان اشغال تا زمان امضاى توافقنامه امنیتى ناظر بر خروج از عراق - مداخله گسترده نظامى را موفقیتآمیز ندانسته و دولت اوباما آنرا یک باتلاق پرخطر ارزیابى مىکرد. در این میان مقامات آمریکا گمان مىکردند که با مداخله محدود نظامى و با مدیریت صحنه سیاسى عراق مىتوانند بدون توسل به حضور گسترده نظامى و تحمل هزینه زیاد به نتیجه مورد نظر خود که بازگرداندن نقش محورى آمریکا در تحولات سیاسى امنیتى عراق بوده، دست پیدا کنند از اینرو آنان دو موضوع را مورد تأکید قرار مىدادند:
الف- آمریکا مدعى بود که سیطره داعش بر استانهاى غربى عراق محصول ضعف تسلیحاتى ارتش عراق است و از اینرو پىدرپى اعلام مىکرد که براى تجهیز ارتش عراق به جنگافزارهاى پیشرفته آمادگى دارد.
ب- از طریق حملات هوایى، داعش را در هر کجا که باشد مورد هدف قرار مىدهد.
آمریکا البته تا امروز و علیرغم گذشت دستکم چهار ماه از طرح این مباحث هنوز نه کمکى به تجهیز ارتش عراق به جنگافزارهاى مؤثر کرده و نه حملات مؤثرى علیه داعش انجام داده است.
از آنطرف وقتى آمریکا بهطور مرموزانه درصدد پیدا کردن راه تازهاى براى سیطره بر عراق بود و به اظهارات ضد و نقیض درباره مسائل امنیتى عراق و مسؤولیت جامعه ملل مىپرداخت، نیروهاى مقاومت عراق به مرور دریافتند که آمریکا قصد ندارد کمکى به آنان در جمع کردن دامنه شرارتهاى داعش نماید.
ج- در فاصله زمانى حمله داعش به استانهاى غربى عراق و اظهارات متناقض مقامات آمریکایى، عراقىها با تکیه بر فتواى مرجعیت شیعه در نجف و با مدیریت و حمایت جمهورى اسلامى ایران دست به کار شدند و در کنار ارتش و اصلاح بخشهایى از آن، نیروى جدیدى که از ویژگىهاى اعتقادى و شهادتطلبى برخوردار و بهطور کامل جوان بود، بهوجود آوردند. این نیروها که بهنوعى نسخهنویسى از روى «بسیج مستضعفین» بود، تحت آموزشهاى ویژه قرار گرفته و آماده عملیاتهاى ویژه که متناسب با سازمان و توانمندىهاى یک گروه نامتقارن تروریستى بود، شدند، این نیروها که عراقىها آنرا با عنوان «المراتب» مىشناسند، از نزدیک به یکصدهزار جوان رزمجوى عاشق اسلام و قرآن تشکیل شده و توانسته در همین مدت کوتاه دستاوردهاى بزرگى داشته باشد.
نیروى جدید دفاعى عراق که تحت حمایت مرجعیت نجف و هدایت نظامى ایران وارد میدان گردید در فاصله تیر تا مهرماه یعنى ظرف چهار ماه موفق شد اکثر مناطق عراق را از تصرف داعش خارج کند و این در حالى بود که اکثر تحلیلگران در غرب و کشورهاى عربى گمان مىکردند بهزودى بغداد هم به تصرف داعش درمىآید.
نیروهاى المراتب با موفقیت کامل در عملیاتهاى ویژه «العظیم»، «امرلى»، «جرف الصخر» و «بیجى» برترى خود را نسبت به نیروهاى مهاجم به اثبات رسانده و نشان دادند که قادر به آزادسازى کامل عراق از تروریزم هستند. همزمان با این عملیاتها و موفقیت نیروهاى جهادى در عراق، آمریکایىها به بمباران مناطقى در عراق به اسم حمله علیه داعش سرگرم بودند. خبرهایى که روى خروجى رسانههاى جهان مىرفت این بود که نیروهاى جهادى عراق به رهبرى عملیاتى ایران در حال پاکسازى عراق هستند و سرعت پاکسازىها در عراق بیانگر قدرت تعیینکننده ایران در معادله امنیتى عراق است. همزمان با این خبر این نکته هم مطرح مىشد که هواپیماهاى آمریکایى، منطقهاى را در عراق بمباران کردند. این موضوع بهصورت یک صحنه سنجش میزان قدرت ایران و میزان قدرت آمریکا درآمد و مقامات آمریکا را بهشدت نگران کرد.
یک نکته مهم در این میان این بود که آمریکا اصرار زیادى داشت تا ایران و همپیمانان آن در عراق اجازه دهند آمریکا نیز در این عملیاتها نقشى ایفا کند. نیروهاى جهادى عراق و رهبرىکننده عملیاتى آنان بهخوبى مىدانستند که آمریکا حاضر نیست تحت اشراف فرماندهى عملیاتهاى زمینى ضد داعش عمل کند و از اینرو مداخله آن نه تنها کمکى به پیشرفت عملیات نظامى نمىکند بلکه یک عامل اخلالکننده نیز خواهد بود.
از سوى دیگر «المراتب» و فرماندهى آن بهخوبى مىدانستند که آمریکا اگر یک گلوله شلیک کند با دروغپردازى رسانهاى کار را به نام خود تمام کرده و حیثیت نیروهاى جهادى که مستقل و اعتقادى بودن از مختصات اصلى آن است را به تاراج برده و باعث یأس مردم عراق از توانایىهاى خود در مقابله با دشمنان خویش مىشدند. از اینرو این نیروها به مقامات ارشد عراق اعلام کردند که حاضر به مشارکت با آمریکا در هیچ عملیات نظامى نیستند و در صورت مداخله آمریکا، عملیات را متوقف مىکنند. این موضوع سبب شد که مقامات ارشد عراق همصدا با نیروهاى جهادى، مخالفت خود را با مداخله آمریکا در عملیاتهاى جهادى اعلام نمایند.
این سیاست ثمره بسیار شیرینى داشت و از اینروست که بیش از سهچهارم مناطق
تحت اشغال داعش آزاد شدهاند بدون آنکه آمریکایىها در اینرابطه حتى یک
تیر شلیک کرده باشند.
ضربه سنگین چنین وضعیتى به حیثیت امنیتى آمریکا کاملا واضح است و از
اینرو طبیعى است که آقاى اوباما نامهاى بنویسد و از رهبر معظم انقلاب
اسلامى که غرب ایشان را نقطه اصلى و مرکزى فتوحات و پیروزىهاى جبهه اسلام
مىداند، بخواهد در این خصوص تجدید نظر داشته باشد. رسانهها- درست یا
نادرست- نوشتهاند اوباما در نامه خود از حضرت امام خامنهاى - دامت
افاضاته- خواسته است که بدون درنظر گرفتن سیاستهاى آمریکا در سوریه، براى
مقابله با داعش به آمریکا اجازه دهد در اینرابطه نقشى داشته باشد.
این البته نامه سومى است که براى باز شدن گره آمریکا به ایران رهسپار شده است و البته رهبرى معظم انقلاب ضمن آنکه همواره دست کارشناسان را در بررسى موضوع باز گذاشتهاند اما در نهایت به یک نکته کلیدى که تاریخ، درستى آنرا به تکرار گواهى کرده است، اشاره داشتهاند: «ملت ایران به آمریکا اعتماد ندارد. آنان در زیر دستکشهاى مخملین، دستهاى چدنى پنهان کردهاند.»