پس از سالها تلاش، قدرتهای بزرگ و ایران با ضربالاجل 24 نوامبر برای انعقاد توافقی که برنامه هستهای ایران را در ازای رفع تحریمها محدود خواهد کرد، رویارو شدهاند. در حالیکه دور نهایی مذاکرات قرار است در هفته جاری برگزار شود، مذاکرات سطح بالا در عمان ظاهرا نتوانست به گشایشی در موضوعات مهم دست یابد و منجر به گمانهزنیهای فزایندهای شد مبنی بر اینکه تا ضربالاجل توافق حاصل نخواهد شد.
از آنجایی که هیچ کس نمیخواهد شکست این فرآنید را نظارهگر باشد، صحبتهایی درباره تمدید مذاکرات و حتی تدوین و نگارش، با زبانی کلی، پیشرفتهای بزرگی که تاکنون حاصل شده، مطرح شدهاند.
در هر حال این فرصت باید مغتنم شمرده شده و فرصتها برای دستیابی به یک توافق جامع دائمی زنده نگه داشته شود؛ هر چیزی کمتر از این یک تراژدی خواهد بود. جامعه بینالمللی برنامه هستهای ایران را از زمانی که در سال 2002 مطرح شد، به عنوان یک تهدید تلقی کرده است. در حالیکه ایران اصرار دارد هدف از این برنامه تولید انرژی هستهای است، حجم و دامنه این فعالیتهای بیمهایی را پدید آورده مبنی بر اینکه تهران شاید روزی به سمت تولید بمب برود. برای اینکه توافقی قابل پذیرش و پایا باشد باید به نحوی ساختاربندی گردد که ایران نتواند هیچگاه بدون اینکه جهان قدرت مداخله داشته باشد، تصمیم به ساخت سلاح هستهای بزند.
یک توافق موفق منافعی برای هر دو طرف دارد. تحریمهای ایران به صورت تدریجی لغو خواهند شد، اقتصاد این کشور شکوفا شده و دربها برای ادغام دوباره ایران در جامعه بینالمللی باز خواهد شد. این توافق با برخورداری از بازرسیهای مناسب، جهان را مطمئن خواهد ساخت که ایران تنها به انرژی هستهای علاقهمند است نه یک سلاح هستهای، و میتواند همکاری محتملی در سایر چالشها شامل نبرد علیه داعش فراهم آورد.
موانع دیپلماتیک اغلب از ایران و امتناع این کشور از کاهش تولید اورانیوم غنیشده، که در سوخت راکتورها و تحقیقات پزشکی و در غلظتهای بالاتر، در تسلیحات هستهای، به کار میرود، ناشی میشود.
دیوید سنگر طی گزارشی در تایمز اعلام کرده که ایران در حال بررسی مصالحهای است، که در صورت دستیابی به توافق جامع با غرب، بر اساس آن بخش اعظمی از ذخایر اورانیوم خود را برای بدیل به میلههای سوختی به روسیه ارسال خواهد کرد. روسیه دو رآکتور هستهای برای ایران خواهد ساخت - یک رآکتور از قبل در بوشهر عملیاتی شده است - و امکان ساخت شش رآکتور دیگر نیز وجود خواهد داشت. چنین گامهایی به ایران اطمینان خواهد داد که نیازهایش در حوزه انرژی به صورت نامحدودی تأمین خواهد شد و اینکه دیگر نیازی به ظرفیت صنعتی غنیسازی اورانیوم نخواهد داشت.
چنین توافقهایی میتواند به آمریکا و شرکای آن - روسیه، فرانسه، بریتانیا، آلمان و چین - انعطافپذیری بیشتری در تعداد سانتریفیوژهایی که در ایران فعال خواهد ماند، بدهد. ایران دارای 19 هزار سانتریفیوژ است؛ 10200 تعداد از این سانتریفیوژها فعال هستند. قدرتهای بزرگ در ابتدا پیشنهاد دادند که تعداد سانتریفیوژهای فعال ایران به 1500 عدد کاهش یابد و سپس این رقم را به 4 هزار رساندند. با این حال ایران در برابر هر گونه کاهشی مقاومت کرده است. دیگر مسائل حل نشده شامل میزان سرعت لغو تحریمهای اقتصادی و نیز آزادی عمل بازرسان بینالمللی برای بررسی تأسیسات مشکوک است.
تبعات شکست در دستیابی به توافق بسیار جدی بوده و شامل تضعیف حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه وی، خواهد بود که به عنوان میانهروهای ایرانی شناخته میشوند و نیز به مانند اوباما دست به یک ریسک سیاسی برای دستیابی به توافق هستهای زده است.
ایران به مدت نزدیک به یک سال، به توافقی موقت که برنامه هستهایاش را متوقف کرده و به عقب رانده است پایبند بوده. این تجربه اندکی امیدواری پدید میآورد که ایران تحت یک رژیم راستیآزمایی سفت و سخت قادر خواهد بود به یک توافق بلند مدت نیز پایبند باشد. اوباما اخیرا با ارسال نامه به آیتالله خامنهای، رهبر ایران، برای مایل ساختن وی به یک توافق هستهای، کار درستی انجام داد. دیگر رهبران نیز باید به همین منوال عمل کنند. توافق بسیار مهمتر از آن است که بگذاریم از دست برود.