آمریکایی ها مدعی هستند این وسیله میتواند علیه اهداف متعدد کوچک همچون قایقها و ناوچههای توپدار موثر باشد و قادر است به جای شش پرتو بر یک پرتوی قدرتمند متمرکز شود که میتواند هم به عنوان یک عامل کور کننده یا به عنوان یک سلاح برای به آتش کشیدن پهپاد یا قایق کوچک استفاده شود.
USS Ponce مجهز به سلاح لیزری 30 کیلوواتی
طبق اعلام این رسانه ها، متخصصان یگان سیستمهای دریایی نیروی دریایی آمریکا هفت سال مشغول کار بر این وسیله بودند و 40 میلیون دلار هزینه صرف شده تا این تکنولوژی به این مرحله برسد. این ماموریت در خلیج فارس یک اقدام آزمایشی است چرا که نیروی دریایی آمریکا میخواهد چیزهای بیشتری از این وسیله جدیدی بداند.
نیروی دریایی آمریکا مدتهاست بر روی پروژه توپ لیزری خود کار میکند اما این اولین بار است که قصد دارد آن را به خارج از آبهای منطقهای خود بفرستند. مسئولین نظامی آمریکا هدف از این اقدام را مقابله با تهدید قایق های تندرو و پرنده های بدون سرنشین عنوان کرده و با وجودی که به صورت مستقیم از کشور خاصی نام نبرده اند اما مشخص است که منظور از این حرکت فرستادن پیامی به کشورمان بوده است.
لیزری 20 کیلوواتی بر روی ناوشکن USS Dewey
پیش از این نیز آمریکایی ها یک نمونه از سلاح لیزری دریا پایه خود با نام LaWS را با توان 20 کیلووات به منطقه خلیج فارس فرستاده بودند.
در آن زمان سلاح مورد نظر بر روی ناوشکن USS Dewey نصب شده و به خلیج فارس فرستاده شد. در مورد جدید هم همانگونه که در بالا آمده است لیزری با توان 10 کیلووات بیشتر از نمونه LaWS در منطقه خلیج فارس نصب شده است. پیش از پرداختن به هر نکته ای در مورد سلاح های لیزری باید گفت که خود مقامات آمریکایی نیز اعلام کردند که این حرکت تنها به منظور آزمایش بوده و سلاح مورد نظر به هیچ وجه عملیاتی نیست.
اما این که اصولا این فناوری جدید چیست و آیا واقعا می تواند برای ایران مشکل ساز باشد مسئله ای است که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت. بهتر است در ابتدا نگاهی کوتاه به تاریخچه این سلاح ها داشته باشیم.
تاریخچه ای مختصر از سلاح های لیزری
به زبانی ساده لیزر ابزاری است که نور را به صورت پرتوهای موازی بسیار باریکی که طول موج مشخصی دارند ساطع میکنند. این دستگاه از مادهای جمع کننده یا فعال کنده نور تشکیل شده که درون محفظه تشدید نور قرار دارد. این ماده پرتو نور را که به وسیله یک منبع انرزی بیرونی (از نوع الکتریسیته یا نور) به وجود آمده، تقویت میکند. از همان ابتدای کشف این خواص در اوایل دهه 1950 دانشمندان به خواص گوناگون این فناوری جدید پی بردند و از آن تاریخ به بعد بخش های مختلف از علوم و صنایع تحت تاثیر این فناوری قرار گرفت.
در بخش های نظامی نیز با پی بردن به قدرت بالای لیزر برنامه هایی از اواخر دهه 1960 میلادی برای استفاده از این تکنولوژی مطرح شد. در ابتدا نیروی هوایی آمریکا به دنبال استفاده از لیزر به عنوان یک سامانه پدافند هوایی بود، نیروی زمینی و دریایی آمریکا نیز در ادامه دهه 1970، آزمایشاتی را به منظور طراحی و ساخت سلاح های پدافند لیزری انجام دادند که عمدتا در مرحله نمونه های آزمایشی باقی ماند.
اما در دهه 1980 میلادی و با روی کار آمدن رونالد ریگان و بحث استراتژی "جنگ ستارگان" استفاده از سلاح های لیزری در دو نقش تدافعی و هم تهاجمی گسترده تر شده و با جدیت بسیار بیشتری از سوی آمریکا دنبال شد. البته به دلیل موانع موجود در آن پروژه و البته پایان جنگ سرد پروژه های آن طرح نیز عمدتا در مرحله آزمایشی و پیش نمونه باقی ماندند.
به طور مثال یکی از آن طرح ها که از آن زمان مطرح شده و در سالهای بعد از جنگ در قالب برنامه سپر دفاع موشکی آمریکا مطرح شده و نهایتا به دلیل مسائل مالی و نبود توان واقعی عملیاتی لغو شد، پروژه "لیزر هوابرد ضد موشک بالستیک" بود که بر پایه نصب یک توپ لیزری بر روی دماغه یک فروند هواپیمای بوئینگ 747 برای ساقط کردن موشکهای بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آنها بود.
سامانه لیزر هوابرد آمریکا در جریان آزمایشات
این طرح سرنوشت بسیار جالبی پیدا کرد. پروژه YAL-1 که تبلیغات فراوانی برای آن توسط آمریکا انجام شده بود پس از سالها تحقیق و صرف میلیاردها دلار در زمان صدارت رابرت گیتس وزیر دفاع اسبق آمریکا کنسل شد. بخشی از صحبتهای وزیر دفاع سابق آمریکا در مورد این سامانه جالب است.
وی می گوید: "من و سایر پرسنل وزارت دفاع معتقدیم که این برنامه هرگز عملیاتی نشده و نخواهد شد. در حقیقت برای هدف قرار دادن یک موشک بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آن از فاصله ای امن به لیزری 20 الی 30 برابر نیرومندتر از آنچه که در حال حاضر در این هواپیما نصب شده است نیاز است. پس در حال حاضر این لیزر هوابرد در صورتی که قصد مقابله با ایران را داشته باشد بایستی در درون مرزهای این کشور به عملیات پرداخته و موشکهای بالستیک را در مرحله اولیه پرواز ساقط کند. برای این کار ما به 10 الی 20 فروند از این هواپیماها نیاز داریم که بهای هر کدام نزدیک به یک و نیم ملیارد دلار است و هزینه تعمیر و نگهداری سالانه هر کدام از آنها نیز 100 میلیون دلار است. من نیز فکر نمی کنم که کسی معتقد باشد که این ایده عملی باشد"
در نهایت و پس از این گونه مخالفت ها، هواپیمای مورد نظر در سال 2012 میلادی به گورستان هواپیماهای آمریکایی در ایالت آریزونای آمریکا منتقل شد.
لیزر هوابرد آمریکا در گورستان هواپیما
در شوروی سابق نیز برنامه هایی در خصوص بهره گیری از اشعه لیزر برای مقاصد پدافندی به صورت زمین و هواپایه وجود داشت که به شکل عملیاتی در نیامده و آنچنان از وضعیت فعلی آنها خبری در دسترس نیست.
A-60 لیزر هوابرد ساخت شوروی سابق
چینی ها نیز اخیرا اعلام کرده اند که یک سامانه پدافند هوایی لیزری آن هم مخصوص هدف دادن ریز پهپادها برای دفاع از تاسیسات ثابت خود ساخته اند.
لیزر زمین پایه ساخت چین
پس از این توضیح اولیه در مورد این سامانه ها به سیستم مورد نظر نیروی دریایی آمریکا که با عنوان "سامانه تسلیحات لیزری" و یا به اختصار "LaWS " در حقیقت یک سامانه دفاع نزدیک است که قرار است به جای سیستم فالانکس که یک توپ گاتلینگ 20 میلی متری بوده و در حال حاضر لایه آخر دفاعی اکثر شناورهای نظامی آمریکا را تشکیل می دهد جایگزین شود.
هماگونه که در بالا اشاره شد نمونه قبلی این سامانه توانی در حدود 20 کیلووات و نمونه فعلی توانی برابر با 30 کیلووات دارد.
نقاط ضعف و راه های مقابله با سامانه های لیزری
اولین و یکی از بزرگترین دشمنان سامانه های لیزری، شرایط بد جوی است. هرگونه مه غلیظ، شرجی، پوشش ابری، طوفان شن و یا دود مصنوعی به راحتی می تواند توان این پرتوی لیزری پرتاب شده را کاهش داده یا آن را منحرف و یا حتی به طور کامل در شرایط مطلوب از بین ببرد.
حال تصور کنید در منطقه ای مثل خلیج فارس که پدیده هایی این چنینی بسیار رخ می دهد سامانه لیزری مثل این تا چه حد قابل اطمینان خواهند بود؟
در مثالی ساده و پیش پا افتاده، پهپادهای ایرانی به راحتی می توانند با پخش کننده های دود مصنوعی مجهز شده و دیواری از دود را در برابر این سامانه ایجاد کرده و به طور کلی آن را بی اثر کنند. بحث بعدی استفاده از پوشش های منعکس کننده بر روی سامانه های مورد نظر است. به راحتی می توان بر روی قایق ها و پهپادهای ایرانی پوشش های منعکس کننده را نصب کرد.
فراموش نکنید که لیزر اصولا یک پرتوی نور است و از قوانین مربوط به تابش و بازتابش پیروی می کند. بسیاری از کارشناسان با طرح این مسئله اعلام کردند که در صورت استفاده از یک پوشش منعکس کنده مهاجمین می توانند با بازتابش نور لیزر به سمت منبع آن سامانه مورد نظر را از بین ببرند.
نکته دیگر در این خصوص بحث افزایش روز افزون توان تسلیحات دورایستای جمهوری اسلامی ایران است. انواع و اقسام بمب ها و موشکهای هدایت شونده ای که دور از برد این سامانه لیزری پرتاب شده و پهپاد یا قایق پرتاب کننده بدون قرار دادن خود در معرض خطر توان خروج از منطقه را دارد.
در عین حال افزایش سرعت پهپادهای ایرانی مشکل دیگری برای متجاوزین ایجاد می کند. استفاده از موتورهای جت و قابل مانور بودن پهپادهای جدیدتر ایرانی هدف گیری و تابش ادامه دار لیزر به این چنین اهداف کوچکی را بسیار مشکل می کند.
در مورد قایق های تندرو هم همین مسئله صادق است و با افزایش سرعت کار برای سامانه های تدافعی مشکل تر خواهد شد. البته در این میان اژدرها نیز سلاح هایی هستند که به دلیل حرکت در زیر آب کلا از خطر این گونه سلاح ها در امان هستند و در صورت استفاده سیستم های تدافعی لیزری کلا بی اثر خواهند شد.
البته ذکر این نکته نیز مهم است که مقامات آمریکایی از اعلام برد این سامانه خودداری کرده اما با توجه به اعلام آن به عنوان یک سیستم دفاع نزدیک نباید از برد بالایی برخوردار باشد.
اما نکته ای که بیش از همه اینها در این بحث جالب و در عین حال مهم است مسئله ای غیر از سامانه لیزری مورد نظر است. این سیستم هم به مانند تمام نمونه های دیگر از سامانه های تدافعی نیاز دارد که قبل از هر چیز هدف خود را شناسایی کند.
تصاویر منتشر شده از پهپاد های ایرانی که بدون شناسایی شدن بر فراز اکثر ناوهای آمریکایی پرواز می کنند نشان از توان نفوذ پهپادهای ایرانی به درون حلقه حفاظتی این شناورها بدون شناسایی شدن دارد و زمانی که شما نمی توانید دشمنی را ببینید مسلما نخواهید توانست از تسلیحات خود چه به شکل توپ، موشک و یا لیزر بر علیه آن استفاده کنید.
در پایان باید این مسئله را مطرح کرد که مسلما در آینده دورتر و در دهه های بعد شاهد استفاده از تسلیحات لیزری به شکل گسترده در بخش های تهاجمی و تدافعی خواهیم بود اما یک نکته مسلم است و آن هم این است که سامانه آمریکایی LaWS بیش از اینکه جای هرگونه تهدید برای ایران باشند بیشتر ابزاری در راستای جنگهای تبلیغاتی باشد.
نکته جالب هزینه های گزافی است که آمریکا برای مقابله با پهپادها و قایق های ایرانی متحمل می شود و اگر یک مقایسه ساده داشته باشیم متوجه می شویم که در حقیقت ایران با هزینه ای بسیار پایین تر نیروهای مسلح آمریکا را با چالشی لاینحل مواجه کرده است.
به نظر می رسد این سامانه از ارزش واقعی عملیاتی واقعی برخوردار نبوده و راه بسیار طولانی را تا تبدیل شدن به یک سیستم واقعی جنگی در میدان نبرد در پیش دارد و تا آن روز نیز قطعا متخصصان ایرانی دست از تحقیق و تلاش برنخواهند داشت.