گروه فرهنگي مشــرق- واقعيت از تخيل عجيب تر است! شايد اين جمله مارک تواين نويسنده شهير آمريکايي در نگاه اول نوعي اغراق ادبي قلمداد شود. اما پخش برخي فيلمهاي خاص از شبکه هاي رسانه ملي عجايب شگف انگيزي را باور پذير کرده است. تصور کنيد برخي مسؤولين رسانه ملي جمهوري اسلامي ايران که از اساس براي حرکت در جهت تفکر ايراني- شيعي ضد امپرياليستي- صهيونيستي سازمان يافته است اقدام به آموزش باطني ترين تعاليم مکاتب يهودي و آنگلوساکسان بنمايد و جوانان مخاطب خود را به بهره گيري از اين تعاليم براي کشف راه آينده دعوت کنند. اين تصور عجيب و شگفت انگيز به دست مسؤولين تهيه فيلم هاي خارجي شبکه سه سيما تحقق يافته است.

_{نماد تک چشم سمت چپ به خوبي در طراحي پوستر فيلم استفاده شده است}

روز 5 فرودين ماه 1390 شبکه سه سيما اقدام به پخش فيلم سينمايي نمود که به طور مستقيم و آشکار به دست گروه هاي سرشناس صهيونيستي در سينماي آمريکا توليد شده است تا مخاطبان نوجوان خود را با ميراث پيشامسيحي کيمياگري يهودي و علوم غريبه کابالايي آشنا نمايد و اقبال به سوي آنها را به عنوان گنجينه اي شايسته براي بازتعريف زندگي معنوي و مادي پيشنهاد کند.
The Sorcerer's Apprentice محصول 2010 آمريکا و کمپاني والت ديزني است. ترجمه عنوان فيلم "کارآموز استاد ساحر" مي باشد ولي احتمالاً براي کاهش حساسيت هايي که ميتوانست مانع پخش فيلم شود از عنوان " افسانه جادوگر" براي معرفي فيلم استفاده شده است.
درسال 2000 ديويد استاتلر 10 ساله که در منهتن نيويورک زندگي ميکند به طور تصادفي وارد يک فروشگاه عجيب عتيقه فروشي مي شود. او در آنجا حوادث عجيبي مي بيند. آقاي بالتازار ( با بازي نيکلاس کيج) جادوگر هزار ساله و صاحب مغازه از ورود ديويد استقبال ميکند و به او اسراري را درباره انگشتر ساحري و بازگشت مورگانها بازگو مينمايد. ديويد که گيج شده است شاهد خروج مردي پليد به نام هوروات از درون کوزه کوچکي مي شود. هوروات و بالتازار درگيري سختي را با هم انجام مي دهند. در اوج درگيري بالتازار از ديو ميخواهد که انگشتر ساحري را پيش خود نگه دارد چرا که او موهبتي طبيعي دارد و ساحر آينده و يک مرليني واقعي خواهد بود. بالتازار و هوروات نيز در درون کوزه زنداني ميشوند. کسي حرفهاي ديويد را درباره حوادث فروشگاه مرموز باور نمي کند.
سال 2010 است و ديويد اکنون 20 ساله شده است. او دانشجوي موفق رشته فيزيک است هرچند که گه گاهي همچنان دچار تخيلات و رفتارهاي احمقانه ميشود. کوزه مرموزي که بالتازار و هوروات در آن زنداني هستند در خانه پيرمرد عتيقه دوستي قرار دارد. سال موعود فرار رسيده است و زندان جادويي کوزه به روي آنها باز ميشود. هوروات و بالتازار از شاگردان مرلين بوده اند. مرلين جادوگر خوب و مشهوري بوده که در قرن هشتم زندگي ميکرده است. هوروات در همان زمان با زن جادوگر پليدي به نام مورگان پيمان مي بندد. مرلين و شاگردانش روح مورگان را در خمره عروسکي شکلي که در واقع يک زندان ساحري است زنداني مي کنند. اما هوروات قصد دارد با شکستن طلسم خمره و آزادسازي مورگان قدرت دوباره او را در زمين حاکم کند. بالتازار به ديويد توضيح ميدهد که تنها اوست که ميتواند مانع اين حادثه ناگوار شود چرا که او مرليني برتر است و براي اين کار پيش از هر کاري بايد درس هاي ساحري را فرا بگيرد. ديويد هرچند نگران و ترسو است ولي ترجيح مي دهد براي هيجان هم که شده چيزهاي بيشتري از جادوگري بياموزد. زيرزمين يکي از ايستگاه هاي متروک مترو به عنوان کلاس درس انتخاب ميشود و بالتازار آموزش تعاليم ساحري به ديويد را آغاز مي کند. ديويد در چند سطح ابتدا تاريخ سحر و ساحري و سپس نسبت سحر با علم و هنر را مي آموزد و در پايان با شگردهاي کنترل طبيعت و نيروهاي آن آشنا مي شود. او در نهايت موفق ميشود با ترکيب تعاليم جادوگري با دانش خود از فيزيک شگردهاي جديدي خلق کند. در شب موعود و آزادسازي مورگان، او در قالب بدن ورونيکا ظاهر ميشود. ورونيکا همسر بالتازار بوده است که هزار سال پيش بدن او توسط مورگان تسخير شده است. بالتازار با فداکاري بدن خود را به جاي بدن ورونيکا تسليم مورگان مي کند. روح مورگان از بدن بالتازار نيز خارج شده و با کالبد خود ظاهر مي شود و قدرت جادوئي اش را باري نابودي ديويد به کار مي گيرد. اما در نهايت ديويد با مهارت جادويي- علمي خود او را براي هميشه از بين مي برد. ديويد دوست دختري قديمي به نام بکي دارد که در تمام مراحل همراه اوست و موفقيت نهايي ديويد نيز مديون کمک و همراهي بکي است.
 

معرفي ميراث سلسله کيمياگران کابالاي اروپا به عنوان رهبران آينده
هرچند ژانر فيلم تداعي گر تخيلي بودن داستان است ولي ارجاعات صريح و روشني در فيلم وجود دارد که محتواي آن را به دنياي واقعي و جريانهايي که اکنون در سطح جهاني با آن مواجهيم پيوند ميزند. بالتازار عمري هزار ساله دارد. کنت سنت ژرمن يک کيميا گر يهودي و کاباليست شهير قرن هجدهم است که از سوي محافل فرقه اي گوناگون و پيروانش براي او عمر چند هزار ساله و همزماني با عيسي ناصري تبليغ مي شود.

_{کنت سنت ژرمن کيمياگر کاباليست هزار ساله که درفيلمهاي متعدد شخصيت معادل دارد.}

او به جادو تسلط کامل داشت. او همچنين عضو فراماسونري لژ سفيد در فرانسه بود. گفته مي شود او نيز به کالج جادوگري بريتانيا که در آکسفورد تأسيس شده بود رفت و آمد داشته است. جوزف بالسامو، کنت سنت ژرمن، پاراسلسوس و نوستر آدامي از جمله کيمياگران و جادگران کاباليست قرون ميانه و اوايل دوره جديد هستند که طي سالهاي اخير به شدت در فيلمهاي سينمايي هاليوود مورد توجه و تأکيد قرار گرفته اند. به طوري که افسانه هاي موجود درباره علوم باطني و قدرت و شناخت روحي اين افراد به تدريج به باوري عمومي تبديل شده است. کنت ژرمن در مجموعه هري پاتر نيز مورد اشاره قرار گرفته است. انيميشن ناين اساساً به ترويج و تبليغ کتاب و آموزه هاي پاراسلسوس اختصاص داشت. سريال مرلين نيز که هم اکنون از شبکه بي بي سي در حال پخش است سلسله جادوگري يهودي بريتانيا و فرانسه را به کودکان و نوجوانان معرفي مي کند و بسياري از ديگر فيلم ها و کتابها اين جريان را تقويت و پشتيباني مي نمايند.

_{سريال مرلين در حال پخش از شبکه بي بي سي انگلستان}

_{اين سريال ساحر مرلين را به قهرماني دوستداشتني براي کودکان تبديل کرده است}

بالتازار شاگرد خلف مرلين بوده است. اکنون ديويد در سال 2010 به عنوان شاگرد برتر اين سلسله جادوگري و يک مرليني واقعي معرفي مي شود. مرلين شخصيتي مختص فيلم سينمايي افسانه جادوگر نيست. مشهورترين جادوگر در اساطير انگليسي است. در افسانه‌ها او هم‌عصر پادشاه آرتور بوده‌است. جادوگر مرلين تا کنون در فيلمهاي و برنامه هاي تلويزيوني بسياري به عنوان نمادي از جادوگري سفيد و دوست داشتني يهودي- اروپايي معرفي شده است که از جمله آنها ميتوان به مرلين و جنگ اژدهاها محصول 2008 و سريال مرلين اشاره کرد.
 

تشريح آموزه هاي کاباليستي و طبيعت شناسي يهودي
معرفي جادوگران يهودي اروپاي ميانه هيچگاه به اسم و تاريخ آنها محدود نشده است و همواره در ميان اين داستانها آموزه هاي کاباليستي و پيشامسيحي فرقه هاي مخفي يهودي نيز مورد تأکيد و تبليغ قرار گرفته است. بالتازار در دوره فشرده ساحري به ديويد ميگويد جادو نه علم است و نه هنر است بلکه هر دوي آنهاست. ايجاد آتش در يک جسم يا تبديل حرکت منظم مولکولهاي ماده به شراره پلاسمايي يک پديده فراطبيعي نيست بلکه شناخت دقيق تر طبيعت چنين قابليتي را فراهم ميکند. بالتازار براي تکميل آموزه هاي ساحري و پيش نيازهاي آن از جمله شناخت دروني از خويشتن و توانايي هاي انسان و شناخت جديد جهان که به ايدئولوژي جديدي مي انجامد، حلقه مرلين را بر روي زمين ترسيم ميکند.

_{طرحي از حلقه مرلين که در کارگاه هاي تدريس کابالا استفاده دارد. حروف درون حلقه ها با الفباي ماگي است.}

اين حلقه که 6 عنصر اصلي آن با درخت کابالا تناظر مستقيم دارد متأسفانه به صورت کامل از آنتن شبکه سه سيما نشان داده شده و تشريح مي شود. حلقه مرلين شامل 6 منطقه مدور و يک منطقه مياني است: مکان-زمان،حرکت،ماده، عناصرچهارگانه،تحول،ذهن و منطقه ممنوعه عشق. حلقه مرلين که از حلقه سه محوري کيمياگري قرن شانزدهم الهام و کپي برداري شده است، از جمله طرح هايي است که در مدارس کابالا براي انتقال مضامين شبه عرفاني در خصوص طبيعت و هستي از آنها بهره گرفته مي شود. توضيحي که در کابالا براي ارتباط طبيعت و فراطبيعت وجود دارد به نوعي انکار ناآشکار خداوند مي انجامد.

طبيعت که در کابالا معنايي فراتر از عالم ماده مي يابد و شامل عوالم موازي فراتر از ماده نيز ميشود قوانين خاص خود را دارد و هر تحولي در هستي بر اساس اين قوانين صورت مي پذيرد. شناخت قوانين حاکم بر جسم و روح انسان و قوانين طبيعت سبب هماهنگي و تسلط انسان بر خويشتن و طبيعت ميشود و آنگاه به مقام شبه خدايي دست مي يابد. برخلاف آنچه که در عرفان هاي ديني درباره فنا و ناچيزي عارف نسبت به مبدأ هستي وجود دارد، آموزه هاي کابالا کارآموز خود را به آنجا مي رساند که بپذيرد رسيدن به خداوند به معناي فناي در او نيست بلکه به معناي تبديل شدن به هستي قدرتمندي همانند اوست که بر باطن طبيعت و بر باطن جوهر خويش اشراف دارد و مي تواند قوانين اين نظام را به خدمت بگيرد. سحر نيز به عنوان بخشي از اين سلوک دروني براي جستجوگري که در پي بالارفتن از درخت دانش در کابالاست حاصل مي شود.

_{طرح موسوم به حلقه نيروهاي سه گانه که در طلسم نويسي و توضيح نيروهاي طبيعت ميان فرقه هاي يهودي کاربرد دارد.}

افسانه جادوگر فيلم چندلايه اي نيست که پيام خود را مخفيانه به مخاط منتقل کند. اين فيلم به صراحت از ساحري و ساحران به عنوان لايه باطني حيات اجتماعي در طول تاريخ سخن ميگويد و ضرورت توجه به آن را بويژه براي نسلهاي آينده مورد تأکيد قرار ميدهد. تهيه کنندگان فيلم هاي خارجي شبکه سه سيما با چه انگيزه اي به اين سادگي تلاش هاي فراوان انجام گرفته در رسانه ملي را خدشه دار مي سازند؟

_{ساحر هزارساله معروف به آقاي مرلين در کارتونهاي ديزني}

نيکلاس کيج به عنوان بازيگري که در پروژه هاي مرتبط با ميراث فراماسونري و آموزه هاي پنهان يهود همواره مشارکت مي کند، شهرت چندين ساله دارد. National Treasure، Knowing از جمله ديگر فيلمهايي است که به موضوع مشابه پرداخته است و مي کوشد نگاه جديد و مثبتي را نسبت به ميراث کابالايي و فراماسونري ايجاد نمايد. جالب اينکه جان تورتلتاب کارگردان سينمايي افسانه جادوگر همان کارگردان سينمايي ميراث ملي است که به صراحت فراماسونري به ارث رسيده از شواليه هاي معبد در جنگهاي صليبي را پشتوانه شکل گيري کشور ايالات متحده آمريکا معرفي مي کند و آن را ميراثي گرانبها و مقدس به تصوير مي کشد.