*دور از هر چه کبر و ما و منی
آیة اللهِ مهدویِ کنی

*عالِمی تیزبین و اهل عمل
سالکی در سلوک خویش غنی

*از دهانش نشد برون هرگز
فتنه افزا و شرّ فُزون، سخنی

*اهل زُهد و سِداد و تقوا او
فارغ از این جهان پست و دنی

*شد گدای محبت مولا
گشت از غیر حق مستغنی

*اهل ظاهر به لفظ او قانع
اهل باطن بجویدش معنی

*حامی صادق ولایت بود
در خفا اهل خدمت و علنی

*بهر پیشبُرد انقلاب نبود
نزد او هیچ کار ناشدنی

*مرد روزهای سخت این نهضت
خُلق و خُویَش خوش و مثَل زدنی

*«جامع صادق»ش بود چون دُرّ
در میان جوامع وطنی

*وه! کزین رفتنی شده قسمت
جان به معشوق و بهر خاک، تنی

*دستگیرش به عالَم برزخ
آن که فرمود: «مَن یَمُت یرَنی»

*گشت از مرگ او غمین و حزین
عامی و خاص، هرچه مرد و زنی

*فاز مَن کان مثلَه و سَعِد
قل لِمَن فیه واقفاً، سَلنی

*حبّذا درس عشق و عاشقی اش
حبّذا «عشق» و «عاشقی» چو کَنی

م.منشی زاده