گروه بینالملل مشرق - سفیر ترکیه در تهران در هفته گذشته در اظهاراتی چنین تأکید کرد که ایران و ترکیه در سوریه هدف واحدی را دنبال می کنند ولی در روش با یکدیگر اختلاف دارند!!
لفاظی و بیان مفاهیم دیپلماتیک و تلاش برای طبیعی نشان دادن سیاستهای افراطی و پرهزینه توسط این دیپلمات، بخشی از وظایف جاری تلقی می شود ولی بیان غیرواقعی و کذب و متهم کردن سیاست های ایران و چسباندن آن به اهداف ماجراجویانه، افراطی و تروریستی خارج از انصاف است.
ترکیه حق دارد در انتخاب راهبردهای خود، هر مسیری را برگزیده و هزینه ها و نتایج آن را نیز تحمل نماید ولی اظهارات غیرواقعی و کذب از سوی نماینده یک کشور و تکیه بر حسن همجواری، پسندیده نیست.
ترک ها از ابتدای بحران مصنوعی و ساخته شده توسط باند وابسته به غرب و رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب فاسد، هدف براندازی حکومت منتخب در سوریه را در دستور کار خود قرار داده و برای کسب نتیجه، هر روش و تاکتیک و ابزاری را مجاز تلقی کرده و تحریک مردم و گسترش نا امنی و تروریسم و ارائه تصویر غیرواقعی از رخدادهای سوریه را امری طبیعی نشان دادند. ترک ها نه تنها در پروژه امریکایی، صهیونیستی و ارتجاعی مشارکت فعال داشتند بلکه خود را یکی از طرف های اصلی برای اصرار در فروپاشی نظام سیاسی سوریه و ساقط نمودن بشار اسد قرار دادند. ترک ها در مقابل هر تلاش مسالمت جویانه و معتدل و سیاسی برای کاهش آلام و رنج مردم سوریه و خون ریزی و ویرانی در این کشور ایستاده و بر اصل «مرغ یک پا دارد» اصرار کردند.
ترکها حتی رعایت ظاهر را مثل امریکایی ها نکردند که اهداف براندازی را به تعویق انداخته در ظاهر، طرفدار مجموعه های به اصطلاح معتدل قرار گیرند و مذاکرات سیاسی را مورد تأکید قرار دهند و حمایت علنی از داعش و بقیه تروریست ها را کنار بگذارند. در مذاکرات چند روز گذشته بایدن با اردوغان نیز با تکیه بر ضرورت ایجاد مناطق آزاد!! و امن!!! و یا ارجحیت دادن به مبارزه با داعش، در مقابل نظام سیاسی سوریه، این مذاکرات را به شکست کشاندند.
اردوغان باید بداند همان منطقی که وی را رئیس دولت ترکیه قرار می دهد و وجاهت می بخشد، در مورد بشار اسد نیز با همان استحکام وجود دارد. اگر در آغاز بحران ساختگی توسط مداخله گران خارجی در سوریه، روشن نبود که ماهیت جریان های فعال در سوریه چیست، امروز کمتر کسی را می توان یافت که در ماهیت و هویت تروریستی تمامی گروه های فعال در سوریه تردید داشته باشد.
امروز هیچکس از اینکه ترکیه محل آموزش، سازماندهی، تجهیز تروریست ها و معبر عبوری به داخل سوریه و عراق می باشند، تردید ندارد. امروز سلاح و مهمات و بسته های مالی و تجهیزات مورد نیاز این گروه ها از ترکیه به دست تروریست ها می رسد و اوقات فراغت و یا نقاهت مسئولین و فرماندهان تروریست ها در ترکیه سپری می شود.
امروز کسی تردید ندارد که افسران اطلاعاتی و برخی نیروهای نظامی و حزبی ترکیه در هدایت درگیری ها و سیر درگیری ها در مناطق مختلف، بویژه حلب و پیرامون آن، حضور فعال دارند. امروز همه می دانند که ترکیه به دلیل ارتباط و حمایت از تروریست ها و اصرار در خون ریزی در سوریه، تحت فشار غرب و سازمان های بین المللی قرار نمی گیرد و این سیاست با آرامش مقامات ترک دنبال می شود.
امروز همه می دانند که شبکه عناصر حزبی و اخوانی در اروپا و غرب مشغول جذب نیروهای جدید و فریب خورده هستند تا آنها را وارد یک فرآیند آموزش تروریسم و سنگدلی و خون ریزی نموده و برای اهداف جغرافیایی و سیاسی جدید در قبال کشورهای مخالف آمریکا و... آماده نمایند. این حقایق را می توان در عناوین بی پایان برای ترکیه برشمرد تا نشان دهد در چهار سال گذشته اهداف و روش های ترکیه در سوریه و عراق چگونه بوده و چه ماهیتی داشته است.
در مقابل ترکیه، ایران از همان ابتدا، از اصلاحات سیاسی در سوریه دفاع کرده و برای تحقق این امر نیز جریانهای معتقد به شیوه های سیاسی و معتدل را بدین منظور جمع نموده و حکومت سوریه را نیز به اجرای اصلاحات گسترده تشویق نموده است ولی براندازی در سوریه را یک خواست اسرائیلی و آمریکایی و یک انتقام کور ارتجاع عرب از بشار اسد می داند و آن را خدمت به صهیونیسم و خیانت به مقاومت منطقه ای، لبنانی و فلسطینی می داند و آن را با تمام قدرت نیز دنبال کرده است.
ایران بر خلاف ترکیه، اراده واقعی مردم را برای هرگونه تغییر بنیادین در سوریه، ملاک می داند و اقدامات روش های کودتایی، مداخله کردند و تروریستی-تکفیری را نمی پذیرد و ان را برخواسته از اداره واقعی مردم سوریه نمی داند.
اگر در تمامی آنچه بیان شد، بتوان تردید ایجاد کرد، در نقش غیرانسانی ترکیه در انتقال مواد شیمیایی برای هدف قرار دادن مردم سوریه توسط تروریست ها در جنوب حلب و یا غوطه شرقی دمشق که توسط منابع غربی افشا گردید و همکاری ترکیه و آمریکا و رژیم صهیونیستی در این اقدام جنایتکارانه غیر قابل دفاع خواهد بود. این همان امریست که توسط کمیته های تحقیق بین المللی هم مورد تأکید قرار گرفت.
با این توصیف، چگونه می توان هدف و روش و ابزار و تاکتیک های ترکیه و ایران در بحران سوریه را واحد ارزیابی کرد. ترکیه به دنبال تحقق یک توهم امپراتوری و انتقام گیری از بشار اسد و نظام سیاسی آن است و با یک نگاه حزبی و غیر قابل دفاع، هدف نابودی نظام سوریه به قیمت نابودی مردم و ثروت مردم سوریه را در دستور کار خود قرار داده است.
اما ایران نظام سوریه را نیازمند اصلاحات سیاسی می داند و بشار اسد را شرافتمندتر از تمامی سران عربی و اسلامی که ترکیه با آنها هم پیمانی و همراهی برای ترویج تروریسم در سوریه دارد، می داند. اگر مقامات ترکیه اجازه می دادند، همان رسوایی که در بین آوارگان سوریه در لبنان رخداد و سیل مردم آواره برای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سوریه به حرکت درآمد، در بین آوارگان سوریه در ترکیه هم همین امر تکرار می شد ولی ترک ها با آگاهی از این واقعیت، چنین اجازه ای ندادند.
مردم سوریه بشاراسد را می خواهند و خودشان به اصلاح امور خودشان اولویت دارند تا هر مداخله گر خارجی. ترکیه چگونه برای اسقاط بشار اسد از تمام توان خود مایه می گذارد ولی با سران قطر و عربستان و امارات و اردن و امثال آنها، همراه است؟ آیا این افراد و نظام سیاسی آنها به بشار اسد و نظام سیاسی سوریه ترجیح دارند؟
لفاظی و بیان مفاهیم دیپلماتیک و تلاش برای طبیعی نشان دادن سیاستهای افراطی و پرهزینه توسط این دیپلمات، بخشی از وظایف جاری تلقی می شود ولی بیان غیرواقعی و کذب و متهم کردن سیاست های ایران و چسباندن آن به اهداف ماجراجویانه، افراطی و تروریستی خارج از انصاف است.
ترکیه حق دارد در انتخاب راهبردهای خود، هر مسیری را برگزیده و هزینه ها و نتایج آن را نیز تحمل نماید ولی اظهارات غیرواقعی و کذب از سوی نماینده یک کشور و تکیه بر حسن همجواری، پسندیده نیست.
ترک ها از ابتدای بحران مصنوعی و ساخته شده توسط باند وابسته به غرب و رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب فاسد، هدف براندازی حکومت منتخب در سوریه را در دستور کار خود قرار داده و برای کسب نتیجه، هر روش و تاکتیک و ابزاری را مجاز تلقی کرده و تحریک مردم و گسترش نا امنی و تروریسم و ارائه تصویر غیرواقعی از رخدادهای سوریه را امری طبیعی نشان دادند. ترک ها نه تنها در پروژه امریکایی، صهیونیستی و ارتجاعی مشارکت فعال داشتند بلکه خود را یکی از طرف های اصلی برای اصرار در فروپاشی نظام سیاسی سوریه و ساقط نمودن بشار اسد قرار دادند. ترک ها در مقابل هر تلاش مسالمت جویانه و معتدل و سیاسی برای کاهش آلام و رنج مردم سوریه و خون ریزی و ویرانی در این کشور ایستاده و بر اصل «مرغ یک پا دارد» اصرار کردند.
ترکها حتی رعایت ظاهر را مثل امریکایی ها نکردند که اهداف براندازی را به تعویق انداخته در ظاهر، طرفدار مجموعه های به اصطلاح معتدل قرار گیرند و مذاکرات سیاسی را مورد تأکید قرار دهند و حمایت علنی از داعش و بقیه تروریست ها را کنار بگذارند. در مذاکرات چند روز گذشته بایدن با اردوغان نیز با تکیه بر ضرورت ایجاد مناطق آزاد!! و امن!!! و یا ارجحیت دادن به مبارزه با داعش، در مقابل نظام سیاسی سوریه، این مذاکرات را به شکست کشاندند.
اردوغان باید بداند همان منطقی که وی را رئیس دولت ترکیه قرار می دهد و وجاهت می بخشد، در مورد بشار اسد نیز با همان استحکام وجود دارد. اگر در آغاز بحران ساختگی توسط مداخله گران خارجی در سوریه، روشن نبود که ماهیت جریان های فعال در سوریه چیست، امروز کمتر کسی را می توان یافت که در ماهیت و هویت تروریستی تمامی گروه های فعال در سوریه تردید داشته باشد.
امروز هیچکس از اینکه ترکیه محل آموزش، سازماندهی، تجهیز تروریست ها و معبر عبوری به داخل سوریه و عراق می باشند، تردید ندارد. امروز سلاح و مهمات و بسته های مالی و تجهیزات مورد نیاز این گروه ها از ترکیه به دست تروریست ها می رسد و اوقات فراغت و یا نقاهت مسئولین و فرماندهان تروریست ها در ترکیه سپری می شود.
امروز کسی تردید ندارد که افسران اطلاعاتی و برخی نیروهای نظامی و حزبی ترکیه در هدایت درگیری ها و سیر درگیری ها در مناطق مختلف، بویژه حلب و پیرامون آن، حضور فعال دارند. امروز همه می دانند که ترکیه به دلیل ارتباط و حمایت از تروریست ها و اصرار در خون ریزی در سوریه، تحت فشار غرب و سازمان های بین المللی قرار نمی گیرد و این سیاست با آرامش مقامات ترک دنبال می شود.
امروز همه می دانند که شبکه عناصر حزبی و اخوانی در اروپا و غرب مشغول جذب نیروهای جدید و فریب خورده هستند تا آنها را وارد یک فرآیند آموزش تروریسم و سنگدلی و خون ریزی نموده و برای اهداف جغرافیایی و سیاسی جدید در قبال کشورهای مخالف آمریکا و... آماده نمایند. این حقایق را می توان در عناوین بی پایان برای ترکیه برشمرد تا نشان دهد در چهار سال گذشته اهداف و روش های ترکیه در سوریه و عراق چگونه بوده و چه ماهیتی داشته است.
در مقابل ترکیه، ایران از همان ابتدا، از اصلاحات سیاسی در سوریه دفاع کرده و برای تحقق این امر نیز جریانهای معتقد به شیوه های سیاسی و معتدل را بدین منظور جمع نموده و حکومت سوریه را نیز به اجرای اصلاحات گسترده تشویق نموده است ولی براندازی در سوریه را یک خواست اسرائیلی و آمریکایی و یک انتقام کور ارتجاع عرب از بشار اسد می داند و آن را خدمت به صهیونیسم و خیانت به مقاومت منطقه ای، لبنانی و فلسطینی می داند و آن را با تمام قدرت نیز دنبال کرده است.
ایران بر خلاف ترکیه، اراده واقعی مردم را برای هرگونه تغییر بنیادین در سوریه، ملاک می داند و اقدامات روش های کودتایی، مداخله کردند و تروریستی-تکفیری را نمی پذیرد و ان را برخواسته از اداره واقعی مردم سوریه نمی داند.
اگر در تمامی آنچه بیان شد، بتوان تردید ایجاد کرد، در نقش غیرانسانی ترکیه در انتقال مواد شیمیایی برای هدف قرار دادن مردم سوریه توسط تروریست ها در جنوب حلب و یا غوطه شرقی دمشق که توسط منابع غربی افشا گردید و همکاری ترکیه و آمریکا و رژیم صهیونیستی در این اقدام جنایتکارانه غیر قابل دفاع خواهد بود. این همان امریست که توسط کمیته های تحقیق بین المللی هم مورد تأکید قرار گرفت.
با این توصیف، چگونه می توان هدف و روش و ابزار و تاکتیک های ترکیه و ایران در بحران سوریه را واحد ارزیابی کرد. ترکیه به دنبال تحقق یک توهم امپراتوری و انتقام گیری از بشار اسد و نظام سیاسی آن است و با یک نگاه حزبی و غیر قابل دفاع، هدف نابودی نظام سوریه به قیمت نابودی مردم و ثروت مردم سوریه را در دستور کار خود قرار داده است.
اما ایران نظام سوریه را نیازمند اصلاحات سیاسی می داند و بشار اسد را شرافتمندتر از تمامی سران عربی و اسلامی که ترکیه با آنها هم پیمانی و همراهی برای ترویج تروریسم در سوریه دارد، می داند. اگر مقامات ترکیه اجازه می دادند، همان رسوایی که در بین آوارگان سوریه در لبنان رخداد و سیل مردم آواره برای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سوریه به حرکت درآمد، در بین آوارگان سوریه در ترکیه هم همین امر تکرار می شد ولی ترک ها با آگاهی از این واقعیت، چنین اجازه ای ندادند.
مردم سوریه بشاراسد را می خواهند و خودشان به اصلاح امور خودشان اولویت دارند تا هر مداخله گر خارجی. ترکیه چگونه برای اسقاط بشار اسد از تمام توان خود مایه می گذارد ولی با سران قطر و عربستان و امارات و اردن و امثال آنها، همراه است؟ آیا این افراد و نظام سیاسی آنها به بشار اسد و نظام سیاسی سوریه ترجیح دارند؟
*هادی محمدی