به گزارش مشرق، محمد رضا تاجدوزیان:آرش برهانی فوتبالیست خوشقلب، ساده و مهربانی است. او گذشتهاش را فراموش نکرده و با همه رفتار خوبی دارد، خصوصیات اخلاقی این بازیکن کرمانی باعث شده است محبوبیت زیادی بین اطرافیانش داشته باشد.
برهاني پيش از بازي استقلال و راهآهن به سمت نيمكت حريف رفت تا به رسم ادب از استيلي و بزرگترهاي اين تيم رخصت بگيرد. رويارويي او با احمدرضا عابدزاده اتفاق جالبي را رقم زد. مربي گلرهاي راهآهن كه با برهاني شوخي دارد، در هنگام احوالپرسي با دستهاي قوياش آرش را نيشگون گرفت به طوري كه فرياد كاپيتان دوم آبيها بلند شد.
مثل اين كه با عابدزاده رابطه خوبي داري.
احمدرضا عابدزاده يكي از بزرگها و اسطورههاي فوتبال ايران است. او محبوبيت زيادي بين همه دارد، من به ايشان علاقه داشتم و رابطهمان خوب و نزديك است.
پيش از بازي راهآهن با تو بيشتر از همه شوخي ميكرد.
آره، اون هم چه شوخياي ...
شوخي او داد و فرياد تو را به همراه داشت.
پيش از اين كه ماجراي دوشنبه را برايتان توضيح بدهم، يك خاطره ديگر از آقا احمدرضا تعريف كنم.
تعريف كن.
چند وقت پيش در جايي كه عابدزاده و من حضور داشتيم، نشسته بودم، يكدفعه ديدم دارم از درد ميميرم انگار با انبردست بدنم را كندند. از درد فرياد زدم و سه متر روي هوا پريدم، برگشتم ديدم احمدآقا به شوخي از پشت نيشگونم گرفته است، باور كنيد تا دو هفته جاش مونده بود و درد ميكرد.
حالا شوخي روز بازي را تعريف كن.
به همراه بچهها سمت نيمكت راهآهن رفتيم و با مربيان اين تيم خوش و بش كرديم تا رسيديم به آقاي عابدزاده. ايشان طبق عادت و از روي شوخي پهلويم را كند، تصاوير نشان ميدهد شدت آن چقدر زياد بود، وقتي بقيه نيمكتنشينهاي راهآهن را ديدم، به شوخي همهشان ميگفتند تمام ما از اين نيشگونهاي عابدزاده كشيدهايم، جاي اين نيشگونها در بدنهايمان موجود است.
تو هم به احمدرضا عابدزاده علاقه خاصي داري، درست مثل خيليها ...
بله، من آن زماني كه عابدزاده استقلالي بود و در استقلال به عقاب آسيا تبديل شد، علاقه فوقالعادهاي به ايشان داشتم، عاشق عقاب آسياي استقلالي بودم و بازيهايش را با دقت و علاقه فراوان پيگيري ميكردم.
جلوي عابدزاده بازي نكردي، نه؟!
نه، متأسفانه اين افتخار را نداشتم كه مقابل اين دروازهبان بزرگ بازي كنم.
خيليها ميگويند عابدزاده انتقام دروازهبانهاي ليگ برتري كه از تو گل خوردهاند را گرفت.
(با خنده) شايد. اين شوخي هميشگي اوست. عابدزاده، عابدزاده است ديگه، دوستش داريم.
اگر او در سالهاي بازيكني تو دروازهبان بود به 100 گل نميرسيدي، اين را قبول داري؟
در اين كه او يكي از بهترين دروازهبانهاي برتر تاريخ آسيا بود شكي نيست، من از خيليها شنيدهام گل زدن به احمدرضا عابدزاده وقتي درون دروازه ميايستاد، كار راحتي نبود و او گلري نبود كه به سادگي دروازهاش باز شود.
اگر او گلر پرسپوليس بود در دربي گل ميزدي؟
نميدانم.
دوست داشتي جلوي عابدزاده بازي كني؟
بازي كردن جلوي اين دروازهبان آرزوي هر بازيكني بود، متأسفانه همانطور كه گفتم، قسمت نشد تا من با عابدزاده همدوره باشم.
راستي راهآهن را هم برديد.
خدا را شكر، خوشحالم از اين اتفاق شيرين ...
برهاني پيش از بازي استقلال و راهآهن به سمت نيمكت حريف رفت تا به رسم ادب از استيلي و بزرگترهاي اين تيم رخصت بگيرد. رويارويي او با احمدرضا عابدزاده اتفاق جالبي را رقم زد. مربي گلرهاي راهآهن كه با برهاني شوخي دارد، در هنگام احوالپرسي با دستهاي قوياش آرش را نيشگون گرفت به طوري كه فرياد كاپيتان دوم آبيها بلند شد.
مثل اين كه با عابدزاده رابطه خوبي داري.
احمدرضا عابدزاده يكي از بزرگها و اسطورههاي فوتبال ايران است. او محبوبيت زيادي بين همه دارد، من به ايشان علاقه داشتم و رابطهمان خوب و نزديك است.
پيش از بازي راهآهن با تو بيشتر از همه شوخي ميكرد.
آره، اون هم چه شوخياي ...
شوخي او داد و فرياد تو را به همراه داشت.
پيش از اين كه ماجراي دوشنبه را برايتان توضيح بدهم، يك خاطره ديگر از آقا احمدرضا تعريف كنم.
تعريف كن.
چند وقت پيش در جايي كه عابدزاده و من حضور داشتيم، نشسته بودم، يكدفعه ديدم دارم از درد ميميرم انگار با انبردست بدنم را كندند. از درد فرياد زدم و سه متر روي هوا پريدم، برگشتم ديدم احمدآقا به شوخي از پشت نيشگونم گرفته است، باور كنيد تا دو هفته جاش مونده بود و درد ميكرد.
حالا شوخي روز بازي را تعريف كن.
به همراه بچهها سمت نيمكت راهآهن رفتيم و با مربيان اين تيم خوش و بش كرديم تا رسيديم به آقاي عابدزاده. ايشان طبق عادت و از روي شوخي پهلويم را كند، تصاوير نشان ميدهد شدت آن چقدر زياد بود، وقتي بقيه نيمكتنشينهاي راهآهن را ديدم، به شوخي همهشان ميگفتند تمام ما از اين نيشگونهاي عابدزاده كشيدهايم، جاي اين نيشگونها در بدنهايمان موجود است.
تو هم به احمدرضا عابدزاده علاقه خاصي داري، درست مثل خيليها ...
بله، من آن زماني كه عابدزاده استقلالي بود و در استقلال به عقاب آسيا تبديل شد، علاقه فوقالعادهاي به ايشان داشتم، عاشق عقاب آسياي استقلالي بودم و بازيهايش را با دقت و علاقه فراوان پيگيري ميكردم.
جلوي عابدزاده بازي نكردي، نه؟!
نه، متأسفانه اين افتخار را نداشتم كه مقابل اين دروازهبان بزرگ بازي كنم.
خيليها ميگويند عابدزاده انتقام دروازهبانهاي ليگ برتري كه از تو گل خوردهاند را گرفت.
(با خنده) شايد. اين شوخي هميشگي اوست. عابدزاده، عابدزاده است ديگه، دوستش داريم.
اگر او در سالهاي بازيكني تو دروازهبان بود به 100 گل نميرسيدي، اين را قبول داري؟
در اين كه او يكي از بهترين دروازهبانهاي برتر تاريخ آسيا بود شكي نيست، من از خيليها شنيدهام گل زدن به احمدرضا عابدزاده وقتي درون دروازه ميايستاد، كار راحتي نبود و او گلري نبود كه به سادگي دروازهاش باز شود.
اگر او گلر پرسپوليس بود در دربي گل ميزدي؟
نميدانم.
دوست داشتي جلوي عابدزاده بازي كني؟
بازي كردن جلوي اين دروازهبان آرزوي هر بازيكني بود، متأسفانه همانطور كه گفتم، قسمت نشد تا من با عابدزاده همدوره باشم.
راستي راهآهن را هم برديد.
خدا را شكر، خوشحالم از اين اتفاق شيرين ...