به گزارش مشرق، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانهای و ... خود را در قالبی داستانی روایت میکند.
***
تعدادی از خیابانهای قاهره به نامهای ایرانی مزین است که هرکدام تاریخچه خود را دارد. از خیابانهایی که در قاهره به اسامی مرتبط با ایران نام گذاری شده، خیابان ایران و خیابان تهران است که احتمالاً این نام گذاری مربوط به زمان ازدواج شاه با فوزیه خواهر ملک فؤاد پادشاه مصر است.
خیابان مصدق اما خیابان بسیار معروفی است که از خیابانهای اصلی در منطقه «الدقی» قاهره در زمان جمال عبد الناصر است.
ناصر برای ملی اعلام کردن کانال سوئز، از جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران الهام گرفته بود. به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر همزمان با جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران و نخست وزیری مصدق بود.
زمانی که کودتای 28 مرداد 1332 رخ داد و روابط ایران و مصر تیره و قطع شد، جمال عبدالناصر در تجلیل از مصدق و انجام اقدامی علیه شاه، این خیابان را مصدق نام گذاری کرد. بعد از فوت ناصر، سادات جانشین وی شد و سیاست نزدیکی به غرب را در پیش گرفت.
در این شرایط روابط شاه و سادات به شدت گرم شد و سادات اسم این خیابان را برای خوش آمد شاه به محمدرضا پهلوی تغییر داد. البته به گفته شاهدان، هیچکس خیابان مذکور را به این نام نخواند و مردم همچنان اسم مصدق را بکار میبردند!
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با توجه به قطع روابط ایران و مصر به علت امضای قرارداد کمپ دیوید، تا سالها تابلو اسم محمد رضا پهلوی بر این خیابان حفظ شد، اما به نظرم در سال 1372 بود که تابلوی مذکور را برچیدند و سالها این خیابان بدون تابلو بود. در سال 88 بود که مجدداً تابلوی مصدق بر آن نصب شد.
در هر حال همچنانکه گفتم مردم مصر بی اعتنا به این تغییرات، همیشه نام مصدق را برای آن استفاده میکردند که البته محبت مردم مصر به جمال عبدالناصر دلیل اصلی آن بود.
در نزدیکی همین خیابان، یک خیابان هم به نام خلیج فارس وجود داشته که آن را به نام دیگری تغییر دادهاند، اما هنوز تابلو قدیمی خلیج فارس بر دیوارهای آن وجود دارد.
خیابانی هم در شهر اسکندریه به نام قمبیز وجود دارد که همان کامبیز و یا کمبوجیه پادشاه هخامنشی است که به قصد اشغال مصر از صحرای سینا عبور کرد و به اسکندریه رسید و از آن جا به سمت جنوب و در کنار رود نیل حرکت کرد و کل مصر را به اشغال خود درآورد و مصریان او را فرعون مصر لقب دادند و پادشاهان هخامنشی بیش از دو قرن بر مصر حکومت کردند.
بخش دوم خاطرهام مربوط به نام خلیج فارس است. نامی که برخی از کشورهای عربی و بعضاً مصریها به تبع آنها اسم مجعولی را برای آن بکار میبرند.
جالب بود که چند تن از دوستان نمایندگی در محل «دارالمخطوطات مصر»، نقشههای قدیمی را که توسط سازمان نقشه برداری مصر در سال 1908 تهیه شده است، مشاهده کردند که نام خلیج فارس در آن وجود داشت.
در برخی از مجلهها و روزنامهها و اسناد مصری نیز نام صحیح این آبراه یعنی خلیج فارس ثبت شده است.
در سال 1389 کمک کردم که از این تابلوها و نیز نقشههای مرکز نقشه برداری مصر فیلم و گزارشی تهیه شود که از رسانههای کشورمان، از جمله در فارس و شبکه العالم منتشر شد.
جمال عبدالناصر در سخنرانیهای خود نیز از کلمه خلیج فارس استفاده کرده است. همچنین از زمان وی یک سرود ملی وجود دارد که در آن نیز کلمه خلیج فارس وجود دارد، اما ظاهراً عبدالناصر در مقاطع پایانی عمر خود و برای مخالفت با شاه و با ایده ناسیونالیسم عربی و یا همان پان عربیسم، از واژه مجعول برای این آبراه استفاده کرد.
در زمان جنگ ایران و عراق نیز این واژه با تحلیل غلط برخی از اعراب که تصور میکردند صدام قادر خواهد بود ایران را در جنگ شکست دهد، مجدداً کاربرد پیدا کرد و ذکر این نام جعلی در نزد آنان افزایش یافت، ولی در نهایت راه به جایی نبرد. هرچند که این تلاشهای مذبوحانه برای تغییر نام تاریخی و ابدی این آبراه ادامه دارد و هنوز اعراب از گذشته درس نگرفتهاند.
یکی از خاطرات من درباره اسم خلیج فارس نیز به بازدید دست جمعی تعدادی از سفرای مقیم مصر از دهکده الکترونیک قاهره بود. در این دیدار یک نقشه را به سفرا نشان دادند و گفتند به نام نقشه خلیفه مامون مشهور است. این نقشه بر روی یک کره وجود داشت که شرق آن کشورهای هند و چین و غرب آن مغرب فعلی بود.
من با دقت در این نقشه نگاه کردم و دیدم خلیج فارس در آن به نام بحر عجم نام گذاری شده است. سفیر هند که فردی شوخ و خوش خنده بود، به اینکه در این نقشه هند آخر دنیا خوانده شده اشاره و به کشورش افتخار میکرد. سفیر چین هم حالتی مشابه داشت. در این بین سفیر استرالیا که زنی مسن بود، از مسئول مصری که همراه ما بود سوال کرد: آیا استرالیا در آن وجود دارد؟ وی جواب منفی داد و من ادامه سخن وی را گرفتم و گفتم اما نام خلیج فارس در آن وجود دارد! مسئول مصری که ظاهراً از این موضوع خبر نداشت، به نزدیک نقشه آمد و با دقت در آن نگاه کرد و بقیه سفرا نیز جلو آمدند. من نیز انگشتم را روی نام «بحر عجم» قرار دادم و همه با تحسین این نام را تکرار کردند.
در ضمن در برنامههای تلویزیونیای که شرکت میکردم اصرار بر نام بردن از خلیج فارس داشتم. یکبار مجری معترض شده و ضمن اینکه نمیتوانست نام تاریخی این آبراه را کتمان کند، گفت: کشورها و آبراهها و مناطق مختلفی در جهان هستند که به مرور زمان تغییر نام پیدا میکنند، شما چه اصراری دارید که بر این نام اصرار میکنید؟ گفتم: تغییر نام کشورها و مناطق مختلف باید به تایید سازمان ملل برسد و هرکسی نمیتواند نام کشورها و دریاها را به میل خود تغییر دهد و ساز و کار خودش را دارد. اگر چنین باشد که هر کشوری میتواند نقشهای مطابق میل خود منتشر کرده و اسامی مختلفی برای کشورها و دریاها و اقیانوسها تعیین کند. مجری با تعجب نگاه تایید آمیزی به من میکرد. ادامه دادم که در نقشههای سازمان ملل بر اساس اسناد تاریخی نام این خلیج، خلیج فارس است و بغض و کینه دشمنان ایران نمیتواند مالکیت ایران بر این آبراه و نام آن را تغییر دهد و هیچ سندی نیز بر مشروعیت نام جعلی مدعی برخی از کشورهای عربی وجود ندارد.
یک بار نیز در میزگردی که موسسه مطالعاتی آینده برای روابط ایران و اعراب ترتیب داده بود، سخنرانی میکردم و در سخنرانی خود نام خلیج فارس را بکار میبردم که میهمانانی از بحرین در این باره اعتراض کردند و حتی جزوهای را که درباره نام تاریخی!؟! به اصطلاح خلیج عربی تهیه کرده بودند به شرکت کنندگان دادند. من از نام خلیج فارس و قدمت آن استدلالاتی ارایه کردم و دکتر عبدالمنعم سعید رئیس این مرکز که ضمن اینکه نمیخواست طرف بحرینی از وی رنجیده شود، آهسته در گوش من گفت: این موسسه نام خلیج فارس را قبول دارد و بهتر است این بحث را ادامه ندهید.
با این همه توهم برخی از سران کشورهای عربی که تصور میکنند اگر اسم تاریخی یک آبراه را تغییر دهند، چیزی از ایران کم میشود و یا چیزی به آنان اضافه میشود، هنوز در شکل تبلیغاتی آن استمرار دارد.