گروه تاریخ مشرق- روز يازدهم آذر 1333 روزنامه اطلاعات در صفحه اول خود خبري تحت عنوان «جريان امضاء مقاوله نامه ايران و شوروي» را منعكس كرد. در شرح اين خبر تنها نوشته شده بود كه ساعت يك بعد از ظهر امروز آقاي «لاورينتف» سفير كبير شوروي در وزارت امور خارجه حضور يافت و مقاوله نامه ايران و شوروي مبني بر رفع اختلافات مرزي و مالي بين دو كشور به امضاي آقايان حميد سياح رئيس هيأت نمايندگي ايران و «لاورينتف» سفير كبير شوروي رسيد.
اما سه روز بعد در همين روزنامه فاش شد كه يكي از بندهاي امضا شده ميان نمايندگان در كشور، واگذاري شهرستان فيروزه (كه اين روزنامه از آن به عنوان قصبه ياد كرد) به روسها بوده است. در اين گزارش تصريح شده بود كه اين قرار داد در آستانه انتقال طلاهاي توقيف شده ايران در بانكهاي آن كشور صورت گرفته است. طلاهائي كه روسها آن را از زمان جنگ دوم جهاني به ايران بدهكار بودند ولي تا وقوع كودتاي 28 مرداد آن را نزد خود نگاه داشته، سپس تصميم گرفتند آن را به دولت پس از سقوط مصدق يعني دولت كودتايي فضل الله زاهدي تحويل دهند.
شهرستان فيروزه كه دولت زاهدي با موافقت شاه آن را رسماً به شوروي بخشيد، در شمال شرقي خراسان و در 30 كيلومتري غرب «قوچان - باجگيران» در دامنه رشته كوههاي بلند موجود ميان ايران و تركمنستان واقع شده است. اين شهر سرسبز و بسيار خوش آب و هوا كه از لحاظ استراتژيك بسيار اهميت داشت، امروزه به عنوان منطقه ييلاقي و تفريحي مردم تركمنستان به حساب ميآيد و از جمله مراكز توريستي شوروي محسوب ميشد . در 1893 ميلادي در زمان قاجارها به اشغال روسها در آمده بود و عليرغم سلطه آنان بر اين شهر، هيچ دولتي در ايران حاضر نبود اين اشغالگري را به رسميت بشناسد.
پس از عقد قرارداد مودت 1921 ايران و شوروي، مقامات دولت جديد روسيه كليه معاهدات استعماري منعقده ميان تزارها با ايران و از جمله متصرفات ارضي آنان از خاك ايران را لغو كردند. اما حاضر نشدند رودخانه اترك را كه حكومت تزاري با تغيير مسير آن به عمق خاك ايران، آن را مرز مشترك دو كشور خوانده بودند، به حالت اول آن بازگردانند. از اين رو اراضي شمالي رود را همچنان به عنوان بخشي از خاك شوروي نزد خود نگاه داشتند.
اين اختلاف درباره «فيروزه» هم بروز يافت. طبق مفاد فصل سوم عهدنامه مودت 1921، روسيه با اذعان به اقدامات غاصبانه تزارها در اشغال بخشهايي از ايران تعهد كرد كه جزيره «آشوراده» و ساير جزايري را كه در سواحل «استرآباد» واقع بودند به ايران واگذار كند و در مقابل ايران «سرخس» را جزو متصرفات روسيه محسوب كند. در عمل شورويها سرخس قديم را تصرف كردند ولي برخلاف عهدنامه، «فيروزه» را تحويل ايران ندادند.
به عبارت ديگر از سال 1921 تا 1953 (1332) مالكيت «فيروزه» به طور رسمي با ايران بود ولي عملاً تحت حاكميت روسها قرار داشت و به يادداشتها و اعتراضات مكرر دولت ايران در اين زمينه نيز ترتيب اثر نميدادند كه ذيلاً يك نمونه از اين اعتراضها را ذكر ميكنيم:
قوام السلطنه، دومين نخست وزير ايران پس از كودتاي سوم اسفند، در 22 مرداد 1301 نامهاي به شرح زير به سفارت شوروي نوشت: جناب آقاي وزير مختار طبق اطلاعات واصله به وزارت امور خارجه ايران، سركنسول شوروي (مقيم مشهد) از دادن ويزا به آقاي مترجم الاياله كه مأمور تحويل گرفتن قريه فيروزه و اراضي مجاور آن ميباشد، خودداري كرده است. با اين كه جناب آقاي روتشتاين در جواب مراسله 23 اسفند سال گذشته وزارت خارجه ايران داير به اعزام مأمور به فيروزه كتباً اظهار موافقت فرمودهاند، تعلل مأموران روسي از پذيرفتن مأمور مزبور و خودداري از تحويل فيروزه به ايران با مفاد عهدنامه منعقده ميان دولتين مغايرت صريح دارد و بيگمان اثر بدي در افكار عمومي ملت ايران خواهد بخشيد، لذا با كمال احترام خواهشمند است به وسيله تلگراف به سركنسول شوروي در خراسان دستور داده شود كه در امضاي گذرنامه مترجم الاياله و تحويل قريه فيروزه به ايران تسريع كنند و حكومت ايران را از نتايج اقدامات خود آگاه سازند. موقع را براي تجديد احترامات فائقه مغتنم ميشماردـ قوام السلطنه.
روسها دلايل خود را در پس ندادن «فيروزه» به صراحت ابراز نميكردند؛ ولي استنكاف آنها دو علت عمده داشت:
1ـ روسها مدعي بودند كه منطقه خوش آب و هواي فيروزه كه در درهاي بسيار باصفا و پر آب قرار گرفته تنها نقطه ييلاقي عشق آباد است و پيشنهاد ميكردند كه دولت ايران اين منطقه را با محل ديگري در خاك شوروي تعويض كند.
2ـ ميخواستند دولت ايران را با اين وسيله تحت فشار قرار دهند تا خواست عمده آنها را كه بستن قرارداد مربوط به شيلات درياي خزر بود، بپذيرد.
دولت ايران چندبار به منظور اجراي مفاد عهدنامه تصميم به اعزام مأمور گمركي به منطقه گرفت. شوروي در ظاهر با آن مخالفتي نكرد و حتي خواستار تسهيل و تمهيداتي شد تا اتباع شوروي بتوانند در منطقه به كشت و زرع بپردازند، ولي بلافاصله عدهاي از ارتش سرخ مستقر در پادگان عشقآباد را روانه فيروزه كرد.
دولت ايران با توجه به استنكاف شوروي از تحويل اين منطقه، به مسكو اعتراض كرد؛ ولي شوروي همانگونه كه گفته شد اين مسئله را به قضيه امتياز شيلات شمال پيوند زد. با اينحال اين مشكل در زمان سلطنت رضاشاه هم لاينحل باقي ماند و با وجود مذاكرات متعدد راه حلي بر آن يافت نشده و تنها پس از كودتاي 28 مرداد 1332 به اين قضيه فيصله داده شد. روسها پس از رسميت دادن به اشغال فيروزه در دوره كابينه زاهدي، موافقت كردند در ناحيه مغان يكصد كيلومتر مربع از زمينهاي مورد اختلاف به ايران واگذار شود. همچنين 20 كيلومتر مربع در سرخس و 20 كيلومتر مربع در «ديمان» و بخشي از زمينهاي مورد اختلاف در «يدي اولر» در نزديكي آستارا به ايران واگذار گرديد.
به عبارت ديگر، شورويها حدود 120 كيلومتر مربع از زمينهاي مورد اختلاف را كه قسمتي از آن در مغان و آستارا و قسمتي ديگر در ناحيه سرخس روسيه واقع بود به ايران دادند و در عوض شهرستان مهم و خوش آب و هواي فيروزه را كه اگر به ايران برميگشت يكي از زيباترين مناطق ييلاقي خراسان ميشد، رسماً و قانوناً به تصرف خود درآوردند. مجلس فرمايشي دوره 18 نيز اين قرار و حسب الامري را با يك قيام و قعود ساده و با راي وكلايي كه غاصبانه بر مسند مدرسها تكيه زده بودند، تصويب كرد.
پي نوشتها:
1. روزنامه اطلاعات 11/9/1333
2 . همان، 14/9/1333
3 . اكبر وليزاده، مركز اسناد انقلاب اسلامي، اتحاد جماهير شوروي و رضاشاه، 1385، ص 190
4 . همان، ص 191
5 . روزنامه جام جم آنلاين، 31/2/1382
6 . حسين مكي، تاريخ بيست ساله ايران، ج 4، ص 205ـ206
6. روزنامه جام جم، همان.
اما سه روز بعد در همين روزنامه فاش شد كه يكي از بندهاي امضا شده ميان نمايندگان در كشور، واگذاري شهرستان فيروزه (كه اين روزنامه از آن به عنوان قصبه ياد كرد) به روسها بوده است. در اين گزارش تصريح شده بود كه اين قرار داد در آستانه انتقال طلاهاي توقيف شده ايران در بانكهاي آن كشور صورت گرفته است. طلاهائي كه روسها آن را از زمان جنگ دوم جهاني به ايران بدهكار بودند ولي تا وقوع كودتاي 28 مرداد آن را نزد خود نگاه داشته، سپس تصميم گرفتند آن را به دولت پس از سقوط مصدق يعني دولت كودتايي فضل الله زاهدي تحويل دهند.
شهرستان فيروزه كه دولت زاهدي با موافقت شاه آن را رسماً به شوروي بخشيد، در شمال شرقي خراسان و در 30 كيلومتري غرب «قوچان - باجگيران» در دامنه رشته كوههاي بلند موجود ميان ايران و تركمنستان واقع شده است. اين شهر سرسبز و بسيار خوش آب و هوا كه از لحاظ استراتژيك بسيار اهميت داشت، امروزه به عنوان منطقه ييلاقي و تفريحي مردم تركمنستان به حساب ميآيد و از جمله مراكز توريستي شوروي محسوب ميشد . در 1893 ميلادي در زمان قاجارها به اشغال روسها در آمده بود و عليرغم سلطه آنان بر اين شهر، هيچ دولتي در ايران حاضر نبود اين اشغالگري را به رسميت بشناسد.
پس از عقد قرارداد مودت 1921 ايران و شوروي، مقامات دولت جديد روسيه كليه معاهدات استعماري منعقده ميان تزارها با ايران و از جمله متصرفات ارضي آنان از خاك ايران را لغو كردند. اما حاضر نشدند رودخانه اترك را كه حكومت تزاري با تغيير مسير آن به عمق خاك ايران، آن را مرز مشترك دو كشور خوانده بودند، به حالت اول آن بازگردانند. از اين رو اراضي شمالي رود را همچنان به عنوان بخشي از خاك شوروي نزد خود نگاه داشتند.
اين اختلاف درباره «فيروزه» هم بروز يافت. طبق مفاد فصل سوم عهدنامه مودت 1921، روسيه با اذعان به اقدامات غاصبانه تزارها در اشغال بخشهايي از ايران تعهد كرد كه جزيره «آشوراده» و ساير جزايري را كه در سواحل «استرآباد» واقع بودند به ايران واگذار كند و در مقابل ايران «سرخس» را جزو متصرفات روسيه محسوب كند. در عمل شورويها سرخس قديم را تصرف كردند ولي برخلاف عهدنامه، «فيروزه» را تحويل ايران ندادند.
به عبارت ديگر از سال 1921 تا 1953 (1332) مالكيت «فيروزه» به طور رسمي با ايران بود ولي عملاً تحت حاكميت روسها قرار داشت و به يادداشتها و اعتراضات مكرر دولت ايران در اين زمينه نيز ترتيب اثر نميدادند كه ذيلاً يك نمونه از اين اعتراضها را ذكر ميكنيم:
قوام السلطنه، دومين نخست وزير ايران پس از كودتاي سوم اسفند، در 22 مرداد 1301 نامهاي به شرح زير به سفارت شوروي نوشت: جناب آقاي وزير مختار طبق اطلاعات واصله به وزارت امور خارجه ايران، سركنسول شوروي (مقيم مشهد) از دادن ويزا به آقاي مترجم الاياله كه مأمور تحويل گرفتن قريه فيروزه و اراضي مجاور آن ميباشد، خودداري كرده است. با اين كه جناب آقاي روتشتاين در جواب مراسله 23 اسفند سال گذشته وزارت خارجه ايران داير به اعزام مأمور به فيروزه كتباً اظهار موافقت فرمودهاند، تعلل مأموران روسي از پذيرفتن مأمور مزبور و خودداري از تحويل فيروزه به ايران با مفاد عهدنامه منعقده ميان دولتين مغايرت صريح دارد و بيگمان اثر بدي در افكار عمومي ملت ايران خواهد بخشيد، لذا با كمال احترام خواهشمند است به وسيله تلگراف به سركنسول شوروي در خراسان دستور داده شود كه در امضاي گذرنامه مترجم الاياله و تحويل قريه فيروزه به ايران تسريع كنند و حكومت ايران را از نتايج اقدامات خود آگاه سازند. موقع را براي تجديد احترامات فائقه مغتنم ميشماردـ قوام السلطنه.
روسها دلايل خود را در پس ندادن «فيروزه» به صراحت ابراز نميكردند؛ ولي استنكاف آنها دو علت عمده داشت:
1ـ روسها مدعي بودند كه منطقه خوش آب و هواي فيروزه كه در درهاي بسيار باصفا و پر آب قرار گرفته تنها نقطه ييلاقي عشق آباد است و پيشنهاد ميكردند كه دولت ايران اين منطقه را با محل ديگري در خاك شوروي تعويض كند.
2ـ ميخواستند دولت ايران را با اين وسيله تحت فشار قرار دهند تا خواست عمده آنها را كه بستن قرارداد مربوط به شيلات درياي خزر بود، بپذيرد.
دولت ايران چندبار به منظور اجراي مفاد عهدنامه تصميم به اعزام مأمور گمركي به منطقه گرفت. شوروي در ظاهر با آن مخالفتي نكرد و حتي خواستار تسهيل و تمهيداتي شد تا اتباع شوروي بتوانند در منطقه به كشت و زرع بپردازند، ولي بلافاصله عدهاي از ارتش سرخ مستقر در پادگان عشقآباد را روانه فيروزه كرد.
دولت ايران با توجه به استنكاف شوروي از تحويل اين منطقه، به مسكو اعتراض كرد؛ ولي شوروي همانگونه كه گفته شد اين مسئله را به قضيه امتياز شيلات شمال پيوند زد. با اينحال اين مشكل در زمان سلطنت رضاشاه هم لاينحل باقي ماند و با وجود مذاكرات متعدد راه حلي بر آن يافت نشده و تنها پس از كودتاي 28 مرداد 1332 به اين قضيه فيصله داده شد. روسها پس از رسميت دادن به اشغال فيروزه در دوره كابينه زاهدي، موافقت كردند در ناحيه مغان يكصد كيلومتر مربع از زمينهاي مورد اختلاف به ايران واگذار شود. همچنين 20 كيلومتر مربع در سرخس و 20 كيلومتر مربع در «ديمان» و بخشي از زمينهاي مورد اختلاف در «يدي اولر» در نزديكي آستارا به ايران واگذار گرديد.
به عبارت ديگر، شورويها حدود 120 كيلومتر مربع از زمينهاي مورد اختلاف را كه قسمتي از آن در مغان و آستارا و قسمتي ديگر در ناحيه سرخس روسيه واقع بود به ايران دادند و در عوض شهرستان مهم و خوش آب و هواي فيروزه را كه اگر به ايران برميگشت يكي از زيباترين مناطق ييلاقي خراسان ميشد، رسماً و قانوناً به تصرف خود درآوردند. مجلس فرمايشي دوره 18 نيز اين قرار و حسب الامري را با يك قيام و قعود ساده و با راي وكلايي كه غاصبانه بر مسند مدرسها تكيه زده بودند، تصويب كرد.
پي نوشتها:
1. روزنامه اطلاعات 11/9/1333
2 . همان، 14/9/1333
3 . اكبر وليزاده، مركز اسناد انقلاب اسلامي، اتحاد جماهير شوروي و رضاشاه، 1385، ص 190
4 . همان، ص 191
5 . روزنامه جام جم آنلاين، 31/2/1382
6 . حسين مكي، تاريخ بيست ساله ايران، ج 4، ص 205ـ206
6. روزنامه جام جم، همان.