در ویدئو می شنویم که افراد کوماندو «الله اکبر» می گویند، و سپس می شنویم که می گویند «انتقام محمد گرفته شد». یکی از طراحان شارلی هبدو کورین ری Corinne Rey که در محل حضور داشته در مشاهداتش گفته است که آنها خود را از گروه القاعده معرفی کرده اند. بسیاری از فرانسوی ها به اطلاعات بیشتری نیازی ندیدند و در نتیجه علیه سوء قصد اسلامگرا تظاهرات اعتراضی به پا کردند. ولی چنین تعبیری از واقعه و چنین فرضیه ای غیر منطقی است.
در واقع، معمولاً اعضا یا طرفداران اخوان المسلمین، القاعده یا داعش تنها به کشتن چند نقاش و طراح خداناباور بسنده نمی کنند، و مبتنی بر الگوئی که تا کنون در تمام موارد در مغرب و شامات به اجرا گذاشته اند، ابتدا آرشیو روزنامه را جلوی چشمانشان تخریب می کردند. از دیدگاه جهاد طلبان، نخستین وظیفۀ آنها تخریب اشیائی است که به باور آنها توهین به خدا بوده و سپس مجازات «دشمنان خدا».
به همین ترتیب، بی آن که مأموریتشان را کاملاً انجام دهند، فوراً از پلیس نگریخته و عقب نشینی نمی کنند. بر عکس مأموریتشان را در محل تماماً انجام می دادند، حتی اگر به قیمت از دست دادن جانشان تمام شود.
علاوه بر این، ویدئوها و برخی اطلاعات جمع آوری شده نزد شاهدان عینی نشان می دهد که افرادی که این گروه کوماندوئی را تشکیل می دادند حرفه ای بوده اند، به کاربرد سلاح هائی که در دست داشته اند کاملاًٌ مسلط بوده و با هوشیاری تیراندازی کرده اند و لباس هائی که به تن داشته اند، از مدل هائی نبوده که معمولاً جهاد طلبان از آن استفاده می کنند، بلکه از نوع لباس های کوماندوئی و نظامی بوده است.
به گونه ای که پلیس زخمی و نقش بر زمین شده را به قتل رساندند، یعنی فردی که هیچ خطری نمی توانست برای آنها داشته باشد نشان می دهد که مأموریت آنها «گرفتن انتقام محمد» و شوخ طبعی هفته نامۀ شارلی هبدو نیز نبوده است.
ویدئو مرتبط به صحنۀ قتل پلیس فرانسوی توسط تلویزیون فرانسه به دلیل رعایت خانوادۀ قربانی سانسور شده است.
چون که مهاجمان به خوبی فرانسه حرف میزدهاند و به این علت که احتمالاً فرانسوی بودهاند، به ما اجازه نمیدهد نتیجهگیری کنیم که این سوء قصد بخشی از تقابل فرانسه با فرانسه بوده است. بر عکس، حرفه ای بودن کوماندو نشان می دهد که باید پدرخواندۀ آنها را بازشناسی کنیم.
این یک واکنش معمولی و طبیعی است که وقتی مورد حمله قرار میگیریم و حملهکنندگان را نیز میشناسیم، ولی از دیدگاه فکری اشتباه است. در مورد جنایات معمولی منطقی و صحیح است، ولی وقتی به سیاست بینالمللی مرتبط میشود اینگونه نتیجهگیریها اشتباه خواهد بود.
هدایت کنندگان این سوء قصد میدانستند که با چنین حرکتی در جامعۀ فرانسوی بین مسلمانان و غیر مسلمانان شکاف ایجاد خواهند کرد. شارلی هبدو متخصص تحریکات ضد اسلامی بود و مسلمانان فرانسه به شکل مستقیم یا غیر مستقیم قربانیان شوخ طبعیهای آن بودند. اگر مسلمانان فرانسه این سوء قصد را محکوم کنند، که بیگمان چنین خواهند کرد، ولی برای آنها مشکل خواهد بود که با قربانیان و خوانندگان این هفته نامه هم دردی داشته باشند، یعنی وضعیتی که از سوی برخی به عنوان نوعی تبانی با جانیان تلقی خواهد شد.
به همین علت، به بجای تلقی این سوء قصد قویاً مرگبار که ظاهراً به هدف گرفتن «انتقام محمد» علیه روزنامهای که کاریکاتور محمد (ص) را منتشر می کرد و دائماً مطالب ضد مسلمان مینوشت، منطقیتر خواهد بود که این واقعه را به عنوان پیشدرآمدی برای ایجاد وضعیت جنگ داخلی تعریف کنیم.
استراتژی «برخورد تمدن» در تل آویو و واشنگتن طرح ریزی شده بود
ایدئولوژی و استراتژی اخوانالمسلمین، القاعده و داعشخواهان ایجاد جنگ داخلی در «غرب» نیست، بلکه بر عکس میخواهد دو جهان را قاطعانه از غرب جدا کند. سید قطب و هیچ یک از جانشینان او برای برخورد مسلمان و غیر مسلمان در غرب فتوا صادر نکردند.
بر عکس، چنین برخوردی با استراتژی «برخورد تمدنها» همخوانی پیدا میکند که توسط برنارد لویس Bernard Lewis برای شورای امنیت ملی آمریکا فرموله شده بود و سپس توسط ساموئل هانتینگتون برای عموم نوشته و منتشر شد و البته نه به عنوان استراتژی فتح بلکه به عنوان یک وضعیت قابل پیشبینی. این استراتژی «برخورد تمدنها» برآن بود که مردم کشورهای عضو ناتو را برای برخورد احتنابناپذیر متقاعد سازد که به شکل پیشگیریکننده در ساخت و ساز «جنگ علیه تروریسم» تبلور یافت.
در قاهره، ریاض و یا کابل نیست که از «برخورد تمدنها» حرف میزنند، بلکه این نظریه متعلق به واشنگتن و تلآویو است.
هدایتکنندگاه این سوء قصد علیه شارلیهبدو در پی پاسخگوئی به اهداف جهاد طلبان یا طالبان نبودهاند، بلکه تحقق طرح نئومحافظه کاران یا شاهینهای لیبرال را در سر می پروراندند.
رویدادهای تاریخی گذشته را فراموش نکنیم
باید بخاطر داشته باشیم که در سال های گذشته سرویس های ویژۀ ایالات متحده و ناتو :
در فرانسه روی تأثیرات برخی مواد مخدر روی شهروندان فرانسوی آزمایش کردهاند
از سازمان ارتش سرّی OAS برای به قتل رساندن شارل دوگل پشتیبانی کردند.
در چندین کشور عضو ناتو زیر پرچم دروغین علیه شهروند سوء قصد راهاندازی کردهاند
باید به یادداشته باشیم که از دوران تجزیۀ یوگوسلاوی، مرکز فرماندهی آمریکا استراتژی «مبارزۀ سگها» را به شکل تجربی در چندین کشور به کار بسته است. مبارزه سگها یا جنگ سگها عبارت است از کشتن اعضای جامعۀ اکثریت، سپس کشتن اعضای جامعۀ اقلیت و سپس مسئول دانستن یکی و دیگری، بر این اساس هر گروهی خود را در خطر مرگ میبیند. واشنگتن با بکار بستن همین ترفند بود که در یوگوسلاوی و اخیراً در اوکراین جنگ داخلی ایجاد کرد.
فرانسویها باید هوشیار باشند و به یاد داشته باشند که این آنها نبودند (فرانسویها نبودند) که موضوع ضرورت مبارزه علیه جهاد طلبان اروپائی را که از سوریه و عراق بازگشته بودند مطرح کردند. مضافاً بر این که تا امروز هیچیک از این افراد در فرانسه مرتکب هیچ سوء قصدی نشدهاند، موردی که به مهدی نموش Mehdi Nemmouche مربوط میشود یک عملیات تروریستی انفرادی نبود، بلکه او مأموری بود که می بایستی در بروکسل دو مأمور اسرائیلی را به قتل برساند.
این واشنگتن بود که در 6 فوریه 2014 وزاری داخلی آلمان، ایالات متحده، فرانسه (به نمایندگی مانوئل والس M. Valls) ، ایتالیا، لهستان و بریتانیا را تحریک کرد تا از موضوع بازگشت جهادطلبان اروپائی یک موضوع سیاسی دست و پا کنند. پس از این گردهمآئی بود که رسانههای فرانسوی این موضوع را مطرح کردند و سپس مقامات دولتی نیز واکنش نشان دادند.
نمی دانیم چه کسی این عملیات حرفهای را علیه شارلی هبدو هدایت کرده است، ولی نباید با دستپاچگی قضاوت کنیم، بلکه باید تمام فرضیات را در نظر بگیریم و بپذیریم که در این مرحله هدف این سوء قصد ایجاد اختلاف بین ما بوده و هدایتکنندگان اصلی آن به احتمال خیلی قوی واشنگتن بوده است.