ملک عبداللهبن عبدالعزیز پادشاه 91ساله عربستان در حالی به بستر بیماری افتاده است که تا کنون چند بار در فواصل زمانی مختلف خبر مرگ او منتشر شده است.
او که مدتهاست در هیچ مناسبت رسمی خارج از کشور حضور نداشته و ولیعهد این مسئولیت را بهعهده گرفته است، تا کنون چند بار تحت عمل جراحی قرار گرفته و پنج روز پیش یعنی همزمان با آغاز سال نو میلادی بهدلیل وخامت وضعیت جسمانی به بیمارستانی در ریاض منتقل شد.
شش عاملی انتقال قدرت را سخت می کند
پایگاه خبری احرار الحجاز گزارش داده است: وخامت حال ملک عبدالله بازار بحث و جدل بر سر انتقال قدرت در این کشور را داغ کرده است به ویژه اینکه دو گروه در خاندان حاکم وجود دارند که در این خصوص رو در روی هم قرار گرفته اند و شامل گروه حامی پادشاه و سدیری ها هستند.
در عربستان هیچ صدایی بالاتر از پادشاهی ملک عبدالله بر کشوری که نظام پادشاهی غیرمشروطه بر آن حاکم است، نیست زیراهیچ قانونی برای انتقال قدرت وجود ندارد و این روند بر خلاف نظام های پادشاهی در سایر نقاط جهان، به شکل عرفی صورت می گیرد.
در واقع که قدرت سیاسی در عربستان بین فرزندان ملک عبدالعزیز از برادر به برادر و نه از پدر به پسر منتقل می شد تا زمانی که ملک فهد بن عبدالعزیز در سال 1992 اساسنامه حکومتی را تدوین کرده و در آن عرف انتقال قدرت بین فرزندان عبدالعزیز را تصویب کرد بدون اینکه راهکار روشنی را برای انتخاب پادشاه از بین آنان مشخص کند.
با بالارفتن سن فرزندان ملک عبدالعزیز برخی امیران خاندان حاکم به فکر افتادند که راهکار جدیدی را به برای انتخاب پادشاه و ولعیهد ارائه دهند و به این ترتیب هنگام انتقال قدرت به نسل نوادگان عبدالعزیز از بروز هر گونه مشکل و اختلافات داخلی جلوگیری شود از همین رو ملک عبدالله در سال 2006 بخشنامه پادشاهی مبنی بر تشکیل هیئت بیعت را صادر کرده و ماموریت انتخاب پادشاه و ولیعهد را به آنان واگذار کرد.
این اقدام آغاز فصل جدیدی از کشمکش بر سر قدرت در داخل خاندان حاکم سعودی بود هر چند اعضای خاندان پادشاهی همواره تلاش دارند خود را در دید دیگران آرام و منسجم نشان دهند.
وخامت حال ملک عبدالله
هفته گذشته دیوان پادشاهی سعودی بیانیه ای صادر کرد مبنی بر اینکه پادشاه به منظور درمان ذات الریه به بیمارستان منتقل شد. ملک عبدالله در حالی به بستری بیماری افتاده است که بارها با وخامت اوضاع جسمی روبه رو شده و در نتیجه مدت ها است در مناسبت های دیپلماتیک حضور نداشته است.
وی در اکتبر2011 تحت عمل جراحی قرار گرفت و پیش از آن در سال 2010 نیز دو بار از ناحیه کمر در آمریکا زیر تیغ جراحی رفت و سه ماه دوران نقاهت را بیرون از عربستان سپری کرد.
در این میان برخی گزارش های مطبوعاتی در صحت بیانیه اخیر دیوان پادشاهی به دیده تردید نگریسته و تاکید کردند که حال پادشاه به شدت رو به وخامت رفته است تا جایی که امکان درمان او در کاخ پادشاهی که به امکانات پزشکی مجهز است، امکان پذیر نبود و به همین دلیل به بیمارستان منتقل شد.حتی در برخی از این گزارش ها ادعا شد که پادشاه فوت کرده است.
به هر حال صرف نظر از اینکه این گزارش ها چقدر صحت دارند، کهولت سن ملک عبدالله و بیماری های پی در پی او، موضوع جانشینی او را به محور توجه محافل داخلی و بین المللی تبدیل کرده است.
غیبت ملک عبدالله از صحنه متشنج انتقال قدرت چه به دلیل کهولت یا بیماری شدید باشد، اکنون مشکلات مربوط به جانشینی او را دو چندان کرده است، آن هم در شرایطی که خاندان حاکم با مشکلات متعددی دست به گریبان است.
1- ولیعهد به آلزایمر مبتلا است
سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد 78 ساله عربستان 13 سال از ملک عبدالله کوچکتر است و به گفته سایمون هندرسون پژوهشگر موسسه واشنگتن وی به دلیل ابتلا به این بیماری از تمرکز عقلی لازم برای اداره کشور برخوردار نیست، و این عدم تمرکز او دقایقی بعد از حضور در نشست های مختلف نمود پیدا می کند.
اما حضور او در مناسبت ها و محافل رسمی حاکی از این است که وی سخت به رسیدن به تخت پادشاهی پس از فوت برادرش پایبند است، یا دست کم حضور او در محافل رسمی بیانگر تمایل فراوان گروه بزرگی از خاندان حاکم به این گزینه است، زیرا سلمان از هفت برادران سدیری است که در بین فرزندان عبدالعزیز آل سعود موسس سعودی بیشترین نفوذ را داشته و از همسرش حصه بنت احمد السدیری هستند.
به گفته هندرسون چه بسا ملک عبدالله با تشکیل کمیته پزشکی که عدم صلاحیت او را برای پادشاهی تایید می کند، به فکر سرنگونی امیر سلمان بود و به این ترتیب در نظر داشت کاری کند که قدرت به طور خودکار به ولیعهد ولیعهد و معاون دوم نخست وزیر یا همان مقرن بن عبدالعزیز منتقل شود.
2-اختلاف بر سر پست و شخصیت جانشین ولیعهد
در 27 مارس 2014 پادشاه دستوری را صادر کرد که به موجب آن امیر مقرن بن عبدالعزیز به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب شد و قرار شد در صورت نبود ولیعهد با مقرن به عنوان ولیعهد بیعت شود و چنانچه پست پادشاهی و ولیعهدی به طور همزمان خالی بماند، با او به عنوان پادشاه بیعت شود.
در دستور پادشاه به طور خاص تاکید شده بود که انتخاب مقرن به ولیعهد ولیعهدی از سوی پادشاه با اکثریت قاطع اعضای هیئت بیعت و به عبارت بهتر بیش از سه چهارم اعضای آن صورت گرفت.
پست ولیعهد ولیعهد در واقع منصب بی سابقه ای در تاریخ عربستان سعودی است از همین رو بحث و سر و صدای زیادی را به دنبال داشت و این بحث و جدل ها تا بحث بر سر هویت جانشین ولیعهد یا همان مقرن بن عبدالعزیز که کوچکترین پسر ملک عبدالعزیز است و 70 سال دارد، پیش رفت.
اما بحث و جدل در مورد امیر مقرن از دو نقطه اصلی نشأت می گیرد که عبارتند از اول: قدرت گرفتن مقرن، عرف و تفاهم معمول در خصوص شایستگی و کفایت امیران برای پادشاهی را به چالش می کشد، زیرا مقرن یکی از پسران عبدالعزیز است که مادرش برکه الیمانیه یکی از کنیزان ملک عبدالعزیز بود و این به این معنی است که مقرن بر بردارانی که از نظر نسل و نسب از او برتر هستند از جمله سدیری ها پیشی گرفته است و همین موضوع به محور بحث و جدل و نارضایتی تبدیل شده است.
دوم: ملک عبدالله هنگام تعیین مقرن به ولیعهد ولیعهدی بعضی برادرانش را که از او بزرگتر بودند و از همه بیشتر امیر احمد بن عبدالعزیز وزیر سابق کشور را نادیده گرفت.
احمد بن عبدالعزیز به نفع برادر زاده اش محمد بن نایف از پست خود کنار گذاشته و اعلام شد این اقدام به خواست شخص او صورت گرفت، اما بسیاری به این امر به دیده تردید می نگرند.
3-به حاشیه راندن هیئت بیعت
هیئت بیعت یک شورای خانوادگی شامل نمایندگانی از تمام گروههای خاندان حاکم است که در سال 2006 بنابر دستور پادشاهی تشکیل شد و فرزندان ملک عبدالعزیز آل سعود و برخی نوادگان او از پسرانی که فوت کرده یا از نظر جسمانی ناتوان هستند، در آن حضور دارند و یکی از پسران پادشاه و یکی از پسران ولیعهد نیز عضو هیئت مزبور هستند و رئیس دیوان پادشاهی ریاست دبیرخانه هیئت بیعت را در اختیار دارد.
ماموریتی که برای هیئت بیعت تعریف شده است انتخاب پادشاه و ولیعهد است.
اکنون بحث و جدل بر سر نقش واقعی هیئت بیعت در انتخاب ولیعهد و سپس انتخاب ولیعهد ولیعهد است، تا جایی که برخی از امیران خاندان حاکم از جمله امیر سعود بن سیف النصر بن سعود بن عبدالعزیز آل سعود که نوه ملک سعود و وارث تخت پادشاهی و یکی از اعضای هیئت بیعت است، تاکید کردند که نشست های این هیئت به میزان زیادی فرمایشی است و به نظر و خواست او و بسیاری از امیران در مورد بیعت با امیر مقرن اعمال توجهی نشد.
در این میان تعداد قابل ملاحظه ای از امیران خاندان حاکم سعودی بر این باورند که هیئت بعیت چیزی جز حیله گری خالد التویجری رئیس دیوان پادشاهی نبود زیرا وی این هیئت را به منظور تمدید تصمیمات خود بدون هیچ مخالفتی به پادشاه عربستان توصیه کرد تا به این ترتیب زمینه انتقال قدرت به امیر متعب بن عبدالله از طریق امیر مقرن را فراهم کند.
مجتهد وبلاگ نویس مشهور سعودی که به مراکز حاکم در عربستان نزدیک است نیز با این دیدگاه موافق است.
4-اختلافات خاندان حاکم علنی شده است
اختلافات خاندان حاکم سعودی دیگر مانند قبل محرمانه و پنهانی نیست زیرا برخی روزنامه های جهان سال گذشته به موضوع بازداشت تعدادی از دختران پادشاه عربستان اشاره کردند و علاوه بر این در سال های اخیر بارها خبر جدایی امیران سعودی از خاندان حاکم منتشر شده است.
همچنین انتقادها در داخل خاندان حاکم رو به افزایش است و بیشتر متوجه هیئت بیعت و خالد التویجری رئیس دیوان پادشاهی است.
یکی از سرشناس ترین منتقدان از درون خاندان سعودی امیر خالد بن طلال است که در صحفه خود در توئیتر نوشت: یک نفر از من پرسید چرا هنگام برکناری ظالمانه احمد حق را نگفتی؟! جواب دادم من حق را پنهان نکردم بلکه بارها آن را به زبان آورده و با صدای بلند تکرار کردم.
وی یادآور شد « امیر احمد پس از برکناری، به حاشیه رانده شد و معلوم بود که این اقدام بنابر دلایل سیاسی و آینده نگری به آرامی از سوی التویجری و تیم او صورت گرفت که مهم ترین این دلایل تعجیل در به قدرت رساندن یکی از نوادگان عبدالعزیز با استفاده از هیئت بیعت بود».
این انتقادها به نظر ناظران به مثابه بیعت روشن با امیر احمد بن عبدالعزیز به عنوان جانشین پادشاه و ولی عهد و نادیده گرفتن جانشین ولیعهد است ( به احتمال زیاد ولیعهد به دلایل پزشکی کنار گذاشته می شود).
5-کشمکش بین خاندان حاکم
کسی که ناظر اوضاع عربستان بوده و روند تحولات آن را پیگیری می کند، می تواند به روشنی شاهد کشمکش قدرت بین دو گروه در خاندان حاکم باشد، گرچه ترکیب داخلی هر یک از دو گروه مزبور تغییر کرده است اما گروه نخست توسط پادشاه رهبری شده و نقشه ها و برنامه های آن به دست رئیس دیوان پادشاهی یا همان التویجری است.
در این گروه تلاش میشود پس از مرگ امیر سلمان ولیعهد کنونی و یا تایید ناتوانی او از نظر پزشکی قدرت از کانال مقرن ولیعهد ولیعهد به امیر متعب بن عبدالله فرزند ملک عبدالله منتقل شود.
شاهد این تلاش ها این است که پادشاه این اواخر فرزندان و نزدیکانش را در پست های مهم قرار داد و این جایگزینی ها در سال 2011 و از آنجا آغاز شد که پادشاه پسر خود یعنی عبدالعزیز را به عنوان معاون سعود الفیصل وزیرخارجه کار کشته سعودی معرفی کرد و مشعل و ترکی دو پسر دیگر را امیر مکه که پایتخت مذهبی کشور و ریاض که پایتخت سیاسی آن است، معرفی کرد.
همچنین یک وزارت خاص تحت عنوان گارد ملی تاسیس کرد که از نظر قدرت با وزارت دفاع برابری می کند و مسئولیت آن را نیز به متعب بن عبدالله پسر دیگرش سپرد.
امیر متعب بن عبدالله وزیر گارد ملی
پادشاه با این تغییرات تلاش کرد امیران سدیری را از وزارت دفاع که ولی عهد کنونی در راس آن قرار دارد دور کند، از همین رو امیر خالد بن سلطان پسر ولیعهد سابق یا همام امیر سلطان بن عبدالعزیز سدیری به نفع فهد بن عبدالله بن محمد از وزارت دفاع کنار گذاشته شد اما بار دیگر این پست به فرزندان پادشاه بازگردانده شد و این بار امیر سلمان از این پست به نفع امیر خالد بن بندر یکی از حامیان گروه منسوب و هوادار پادشاه کنار گذاشته شود و خالد بن سلطان نیز به درخواست امیر سلمان رسما از این پست کنار گذاشته شد و این پست تا کنون خالی مانده است.
اما گروه مقابل همان سدیری ها هستند که امیر سلمان ولیعهد کنونی در صدر آنان قرار دارد.
سدیری ها با وجود ابتلای سلمان به آلزایمر او را مستحق ولایت عهدی می دانند و همچنین در خصوص نام امیر احمد بن عبدالعزیز مطرح است که در داخل خاندان حاکم و بین قبایل سعودی از نفوذ زیادی برخوردار است.
وزیر کشور امیر محمد بن نایف
اما از نسل نوادگان پادشاه نیز نام امیر محمد بن سلمان یکی از کم سن ترین وزیران عربستان مطرح است که بر حق پدرش برای ولایتعهدی تاکید دارد و چنانچه پدرش به سلطنت برسد او فرصت پیدا می کند تا نفوذ خود را تقویت کند و به این ترتیب وزیر کشور که با غرب روابط مستحکمی داشته و آرزوهای سیاسی بی حد و حسابی در سر دارد، از قدرت زیاید برخوردار می شود.
ارزیابی ها حاکی از این است که محور نقشه سدیریها بر پافشاری بر باقی ماندن ولیعهد کنونی در قدرت و مقاومت در برابر هرگونه نقشه برای سرنگونی او متمرکز است تا از این طریق ولیعهد بتواند امیر مقرن را به نفع احمد بن عبدالعزیز از ولیعهد ولیعهدی کنار بگذارد و چه بسا سلمان سپس به نفع برادرش کنار برود و به این ترتیب دور جدیدی از کشمکش آغاز خواهد شد که این بار محور آن بر انتقال قدرت به نوادگان متمرکز خواهد بود.
6-نگرانی آمریکا از آینده سیاسی عربستان
واشنگتن به دلیل نفوذ اندک در روند خلافت و جانشینی پادشاه در عربستان همواره تلاش کرده است از هرگونه تاثیر گذاری در این خصوص خودداری کند، زیرا بیم دارد این اقدام نتایج منفی احتمالی را برای آن به دنبال داشته باشد، اما در شرایط کنونی که روند امور به سمت انتقال متشنج قدرت در حرکت است، بی تردید آمریکا نیازمند روی کارآمدن رهبری است که شایستگی و کفایت داشته باشد و بتواند به سرعت زمام امور را به دست بگیرد از همین رو نمی تواند منتظر بماند و امیدوار باشد از داخل خاندان سعودی راه حلی برای وضعیت کنونی پیدا شود.
در این میان مسئولان آمریکا در مورد آینده قدرت در عربستان پس از فوت ملک عبدالله بسیار نگران هستند، زیرا واشنگتن اجازه نخواهد داد مهم ترین متحد آن در منطقه خاورمیانه برای طولانی مدت دستخوش ناآرامی شود به ویژه اینکه تهدیدات متعددی منطقه را در برگرفته است که از هم جدی تر خطر ناشی از گروه تروریسی داعش است چرا که عربستان ستون مقابله با آن به شمارمی آید.به اضافه اینکه عربستان به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت جهان حائز اهمیت است، هرچند نقش آن در این خصوص اخیر کاهش یافته است.
به هر حال ارزیابی ها و تحلیل ها حاکی از این است که احتمالا آمریکا در ساماندهی موضوع جانشینی ملک عبدالله و نزدیک کردن گروههای موجود در خاندان حاکم که به خوبی از دسته بندی بین آنان با خبر است، وارد عمل خواهد شد، زیرا هر گروهی در تلاش برای جلب دوستی آمریکا به ضرر گروه مقابل است و در همین راستا امیر متعب بن عبدالله و محمد بن نایف این اواخر در تکاپوی سفرهای متعدد به آمریکا بوده اند و احتمال زیادی وجود دارد که یکی از مهم ترین مسائلی که در این سفرهای پی در پی مورد بحث و بررسی قرار گرفت، همان پرونده جانشینی پادشاه عربستان است که به گفته منابع متعدد احتمالا در جریان سفر نیمه سال گذشته باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به عربستان بین او پادشاه عربستان نیز به بحث و بررسی گذاشته شد.