به گزارش مشرق، بهروز شعیبی در پاسخ به اینکه آیا مسابقات جام ملتهای آسیا را پیگیری میکند؟ گفت: پس از اینکه فوتبال ایران و استرالیا را کامل دیدم، بعد از آن بیشتر اخبار ورزشی را دنبال میکنم. خودم هم به ورزش علاقه دارم و از هفته دیگر ورزش را شروع میکنم.
وی که توسط علی ضیاء - مجری «بعضیا» - جوان نخبه در زمینه هنر معرفی شده بود، افزود: نخبه شمایید که با این توان و انرژی کار میکنید. من از خانه که بیرون میآمدم نگران بودم که به برنامهای میآیم که علی ضیاء مجری آن است؛ مجری که مردم دوستش دارند و من باید سکوت کنم.
یا بازیگرم یا کارگردان
این هنرمند دربارهی بازیگری و کارگردانی اظهار کرد: این دو شخصیت از هم متفاوت هستند. من وقتی پشت دوربین میروم، نمیدانم بازیگری چطور است و اگر بلایی که دارم سر بازیگران میآوردم سر خودم میآوردم چه میشد. وقتی هم مقابل دوربین هستم نمیتوانم به عنوان یک کارگردان به دکوپاژ و... فکر کنم.
شعیبی درباره فعالیتهایش در حیطه زندگی روحانیون تصریح کرد: شخصیت یک روحانی جذاب است. شما وارد هر صنف شوی، ابعادی را در زندگی افراد آن صنف جدا میکنی که جذاب است. کسی که در حیطه سینما و تلویزیون است اگرچه چند بعدی است اما شغل به خصوصی دارد اما روحانی در محیط اطراف و خیابان هم مراجعهکننده دارد. درسش شامل فعالیتهای اجتماعی میشود و یک شخصیت فرهنگی، علمی و مذهبی است که در سالهای اخیر بعد سیاسی هم پیدا کرده است. در جامعه روحانیت، نزدیکی با مردم بیشتر است و چه بهتر که این دو به یکدیگر نزدیکتر هم باشد.
وی دربارهی تجربه «طلا و مس» یادآور شد: خوشبختانه این فیلم دیده شد و فروخت. «طلا و مس» جزو معدود فیلمهایی است که تمام اقشار حداقل یک بار این فیلم را دیدهاند. این فیلم با حضور آقایان اسعدیان و محمدی شکل گرفت. زمانی که برنامهریز و دستیار اسعدیان به من زنگ زد سر کار دیگری در شهر شما کاشان بودم، گفتند میآیی که برای بازی یک نقش تو را ببینند. گفتم خیلی دوست دارم اما میشود چند روز دیگر بیام.
از خدایم بود در «طلا و مس» بازی کنم
این بازیگر ادامه داد: جلسه اولمان خیلی بامزه بود. اسعدیان گفت «من با تو تعارف ندارم و ممکن است تو را انتخاب نکنم، فعلا این فیلمنامه دستنویس را بخوان تا من هم تصمیمم را بگیرم». من هم گفتم خیالتان راحت. آن زمان از خدایم بود که در این کار بازی کنم. وقتی قصه را خواندم خیلی بیشتر ترغیب شدم.
وی تأکید کرد: من در این سالها اصولا اهل رایزنی نبودم و هیچوقت به قضیه اینچنین نگاه نکردم. خوشبختانه بعد از چند روز به من زنگ زدند و گفتند اسعدیان تو را انتخاب کرده است. «طلا و مس» اتفاق مهمی برای من در زندگی کاریام بود و همه چیز با آن برایم عوض شد. بعد از آن بیشتر به عنوان بازیگر شناخته شدم و رابطهام با محیط حرفهای فرق کرد. من به عنوان دستیار کارگردان وسعت ارتباطی زیادی داشتم و پس از این تجربه این ارتباطات دوطرفه شد.
شعیبی در پاسخ به اینکه آیا دستمزد خوبی برای این فیلم گرفته یا خیر، گفت: واقعیت این است که من برای آن کار دستمزد درستی گرفتم. بنده هیچوقت فکر نمیکنم ممکن است با یک کار پولدار شوم یا با یک کار همه چیز زندگی ام را از دست بدهم.
برای کارگردانی بیشتر از بازیگری دستمزد میگیرم
بازیگر سریال «مهرآباد» در پاسخ به اینکه دستمزد بازیگری برای او بیشتر است یا کارگردانی؟ افزود: برای من دستمزد کارگردانی بیشتر است. اما اینطور نیست که به عنوان بازیگر دستمزد خوبی نگرفته باشم. من زمانی که «طلا و مس» را کار میکردم متوجه شدم در دفتر آقای محمدی انصاف و سلامت مالی هست. صادقانه میگویم از آن به بعد یکی دو کار دیگر با هم داشتیم و من میدانستم کار او آنقدر بر پایه چارچوبهاست که با او صحبت مالی نداشتم.
وی ادامه داد: نفر دومی هم که همه از دوستی بین ما خبر دارند، محمود رضوی است. دوست عزیزم که به او سلام عرض میکنم و لطف کرد و امشب اینجاست، با او هم بحث مالی نداریم و سلامت مالی در دفتر او هم زیاد است.
دو تجربه همکاری با پرویز پرستویی
شعیبی دربارهی همکاری با پرویز پرستویی گفت: یک بار در سال 76 با فیلم «آژانس شیشهای» و یک بار سال گذشته در فیلم «مهمان داریم»، با هم بازی داشتیم.
این کارگردان در پاسخ به این سوال ضیاء که آیا درست است او سوگولی ابراهیم حاتمیکیا است، بیان کرد: این لطف آقای حاتمیکیا است. اگر برنامه را میببیند به او سلام عرض میکنم. به آقای پرستویی هم همینطور. من با حاتمی کیا جز «آژانس شیشهای» در «گزارش یک جشن» هم کار کردم اما هیچوقت دستیارش نبودم. با این حال از پشت صحنه کار او چیزهایی را برای خودم نگه داشتهام که در کارهایم استفاده میکنم.
حاتمیکیا با زمان جلو میآید
وی درباره اعتراضی که در آثار حاتمیکیا وجود دارد و منجر به توقیف «گزارش یک جشن» نیز شده است، گفت: صادقانه بگویم شاید اینطور باشد که من از آقای حاتمیکیا برای برخی کارها راهنمایی بگیرم اما دوستان دیگری هستند که به او نزدیکترند و میتوانند در این باره حرف بزنند. او آنقدر محبوب و پرطرفدار است که دیگران باید درباره او حرف بزنند. ویژگی حاتمیکیا این است که با زمان جلو میآید و مسائل روز را میگوید. حجبی که در کار او هست، محترم است.
شعیبی «پردهنشین» را یک اتفاق خوب دانست و با بیان اینکه این نخستین سریالی بوده که ساخته، درباره ضبط میانگین روزی سه دقیقه اظهار کرد: البته از سه دقیقه بیشتر بود! من سعی میکردم در طول مدت تصویربرداری در چشمهای رضوی نگاه نکنم. همیشه به او میگفتم آقا نگران نباش فردا همه چیز درست میشود و سرعتمان هم بالا میرود. اما رضوی یکی دو بار مرا کنار کشید و گفت این حرفها را کنار بگذار. ما سر کاری هستیم که به آن معتقدیم و باید منتظر نتیجه خوبی باشیم. او سر برخی سکانسها از من میخواست بیشتر وقت بگذارم.
قرار بود سکانس آخر در یک جلسه و نیم ضبط شود
وی تصریح کرد: برنامهریزی ما برای سکانس پایانی یک جلسه و نیم بود. نتیجه کار هم 27 دقیقه سکانس شد که آن را خرد کردیم و لابهلای فضای بازار و تنهایی شخصیت میرزایی پخش میشد. اما ضبط این سکانس یک هفته طول کشید. نکته جالب اینکه تمام کسانی که تعطیلیشان هم بود سرکار بودند و میخواستند نتیجه خوب از آب دربیاید.
کارگردان «پردهنشین» اضافه کرد: آن زمان حسین ترابنژاد جملهای به من گفت که وقتی این متن را مینوشته خودش هم نمیدانسته چطور قرار است سکانس اجرا شود. در این صحنه ما 100 عزادار و 25 بازیگر اصلی داشتیم و باید با میانگین روزی پنج دقیقه کار را جمع میکردیم. سکانس گردن کلفتی بود و در طول تمام مدت یک هفته تصویربرداریاش رضوی کنار من بود و حتی تعداد هنرورها را افزایش میداد.
شعیبی درباره دیگر لحظات ساخت این سریال توضیح داد: لوکیشن خانه شهیدی تا چند روز پیش از فیلمبرداری پیدا نشده بود و ما تمام گزینهها را رد میکردیم. زمانی که به خانه نهایی رسیدیم، دیدم رضوی در ایوان راه میرود، روی پله نشسته و همه با این فضا اخت شده بودند و این نتیجه همدلی مان بود.
مردم از برقنورد و آئیش پیش زمینه دیگری داشتند اما ...
وی درباره حضور بازیگران متعدد در سریال هم گفت: کار ما نتیجه خردجمعی است. دوست من علی سرابی که سر «دهلیز» بازیگردان کار بود، با اینکه درگیر بود میآمد و در دفتر از نظراتش استفاده میکردم. حضور هومن برق نورد عزیز و آقای آئیش و پرسوناژهایی که مخاطب پیش زمینههای دیگری درباره آنها دارد نیز قابل توجه بود. این انتخابها حاصل نتیجهای بود که از «دهلیز» و حضور عطاران و توسلی گرفتیم. به این نتیجه رسیدیم که توانایی بازیگران از پیش زمینههایی که از آنها داریم پیشی میگیرد.
شعیبی درباره پرداخت به آقازادهها نیز گفت: واقعیت را صادقانه بگویم، من خودم آدم سیاسی نیستم. در این سریال هم تنها چیزی که الزام قصه بود و فکر میکردیم چالشی به وجود میآورد و قصه را جذاب میکند انتخاب کردیم. روحانیون مابه ازا و شخصیتهای شاخصی در کشور دارند، هر خصوصیتی که میگذاشتیم ممکن بود شبیه یکی از بزرگان باشد اما به چنین تفکیکی موقع نگارش فکر نشده بود.
شخصیتهای «پرده نشین» مابه ازای واقعی نداشت
وی تصریح کرد: من از تفسیرهایی که شد دلخوری دارم. فکر میکنم کار فرهنگی ما بیش از منتقد و تحلیلگر، مفسر دارد و منتقدان مفسر هستند. صادقانه میگویم هر چه در سریال بوده به خاطر الزام قصه در کار قرار گرفته است؛ چرا ما باید جوابگوی تفسیر باشیم؟ به هیچ وجه اینگونه نبوده که بخواهیم کد بدهیم و بزرگی را نشان دهیم.
این کارگردان تأکید کرد: واقعیت این است که طرح سوال، کار فضای نمایشی است و یک اثر نمایشی باید در جامعه طرح سوال کند. اما با حفظ احترام و شئونات. ما به جامعه روحانیت اینگونه پرداختیم. ما میتوانستیم خیلی راحت مثل برخی سریالها که من هم بینندهشان هستم، قصه بحث برانگیزی انتخاب نکنیم و خیلی ساده یک درام خانوادگی بسازیم.
جز تلویزیون کسی حامی سریال نبود
وی درباره شایعه حمایت برخی چهرهها از سریال تصریح کرد: به هیچ عنوان چنین چیزی صحت ندارد. حتی این را میتوانم بگویم که ما در سریالی با این پروداکشن گسترده، به حمایتهایی احتیاج داشتیم اما اتفاقی نیفتاد و فقط تلویزیون پشت کار بود. من میتوانم راحت بگویم این بحث از این جا نشئت میگیرد که ما به روحانیت پرداختیم. حضور برخی افراد در پشت صحنه سریال ما هم فارغ از پستهای مدیریتیشان شکل گرفت و آنها در اکران «دهلیز» هم آمده بودند، به ما لطف داشتند و دوست داشتند سر صحنهمان بیایند.
با احترام اعتراض کنیم
شعیبی در بخش پایانی سخنانش و پس از پخش آیتمی درباره محمد علی کشاورز، گفت: من همیشه به بزرگان رجوع میکنم؛ چه در زندگی شخصی و چه زندگی کاری. فکر میکنم ما که در برشی از یک برهه تاریخی به سر میبریم، باید آنچه را که گذشتگانمان برایمان به جای گذاشتهاند به دیگران بدهیم و چه بهتر که تلاش کنیم این ودیعه را زیباتر هم بکنیم.
وی افزود: ویژگی نسل ما اعتراض است اما دوست دارم همه با هم تمرین کنیم و احترام هم داشته باشیم و با حفظ احترام حرفهایمان را بزنیم.
شکیبایی در 45 سالگی «هامون» شد
شعیبی در ذکر خاطرهای از استاد شکیبایی گفت: خدا او را رحمت کند. وی در 45 سالگی فیلم «هامون» را بازی کرد و بعد از شهرت در تئاتر، تازه به خسرو شکیبایی معروف سینما تبدیل شد. او همیشه برای کسانی که نگران هستند که نکند دیر شده و به جایی نرسیدهاند این مثال را میزد.
کارگردان فیلم سینمایی «دهلیز» یادآور شد: لطف خدا بوده که من سریال «پرده نشین» را حالا کار کنم، عزیز دیگری ممکن است 10 سال دیگر یک کار شاخص انجام دهد. البته من به عنوان تجربه به «پرده نشین» نگاه میکنم.
در کار جدیدم حرف همسن و سالهایم را میزنم
وی در پایان با بیان اینکه ما باید ودیعه خود را به نسل بعدیمان بدهیم، بیان کرد: خدا را شکر بازخوردهای خوبی برای سریالم داشتم اما امیدوارم بتوانم تجربههای جدیدی کار کنم و این تجربه برایم آنقدر بزرگ نشود که نتوانم کار دیگری انجام دهم. فکر میکنم اکنون حرف جامعه خودم و سن و سال خودم خیلی مهم است در کار بعدی که میخواهم کار کنم به این موضوع میپردازم.
بهروز شعیبی با حضور در تاکشوی شبکه سه با این پرسش مواجه شد که آیا درست است که میگویند او سوگولی حاتمیکیاست که او در پاسخ به این پرسش گفت: این لطف آقای حاتمیکیاست؛ من با حاتمیکیا جز «آژانس شیشهای»، در «گزارش یک جشن» هم کار کردم، اما هیچوقت دستیارش نبودم. با این حال از پشت صحنه کار او چیزهایی را برای خودم نگه داشتهام که در کارهایم استفاده میکنم.
منبع: ایسنا