مسئولان آسایشگاه ها عین این حرف ها را به بچه ها رساندند. افرادی هم قرار شد چند مطلب طنز یا مقاله بنویسند. یکی از بچه ها اشعار سعدی را از روی کتاب برایشان نوشت، دیگری مقاله ای نوشت تحت عنوان: افضل الاعمال کره القدم، یعنی بهترین کارها بازی فوتبال است.

گروه جهاد و مقاومت مشرق: عراقی ها به این نتیجه رسیدند که با فشارهای روحی و جسمی و ضرب و شتم نمی توانند به اهداف شوم خود برسند؛ به همین جهت روی کارهای ضد فرهنگی سرمایه گذاری بیشتری کردند. به دنبال اتخاذ این خط مشی، یکی از افراد مکار و چرب زبان سازمان ملل استخبارات به نام جمیل وارد اردوگاه ما شد. جمیل در وهله اول، خود را به عنوان یک نظامی ساده به ارشد اردوگاه معرفی کرد و گفت: از این به بعد، من در خدمت شما هستم و اگرچه کاغذ و خودکار تا به حال در اردوگاه ممنوع بوده، اما من کاغذ و خودکار در اختیار شما قرار می دهم؛ به شرطی که در جهت صحیح، از آنها استفاده کنید.

به هر آسایشگاه، پنج خودکار و مقداری کاغذ داد و گفت که هر کس می تواند براساس ذوق و سلیقه خود مقاله بنویسد، نقاشی و کاریکاتور بکشد، شعر بنویسد و ...

هدف اصلی جمیل این بود که افراد با استعداد را شناسایی کرده، در زمینه های خاصی جهت تبلیغ به نفع رژیم بعثی استفاده کند. آقای آهنگریان ـ ارشد اردوگاه ـ مسئولان آسایشگاه ها را جمع کرد و گفت: جمیل نقشه خطرناکی در سر دارد، مواظب باشید بچه ها گول حرف های او را نخورند. ما وظیفه نداریم با دشمن تند برخورد کنیم. نباید آنها را عصبانی کنیم. خودمان را به اصطلاح به کوچه علی چپ می زنیم و در عمل به آنها می فهمانیم که ما اهل این هنرها و کارها نیستیم. ما باید به آنها بفهمانیم که ما یک عده آدم بی سواد، کشاورز، کارگر و سربازیم که خودمان راهی جبهه نشده ایم. به تعدادی از بچه ها بگویید در نهایت هوشیاری چند مقاله بنویسند تا عراقی ها فکر کنند ما مطیع آنهاییم. به این ترتیب هم سلامت برادران تامین خواهد شد و هم اینکه عراقی ها عملا به اهداف شوم شان نخواهند رسید.

مسئولان آسایشگاه ها عین این حرف ها را به بچه ها رساندند. افرادی هم قرار شد چند مطلب طنز یا مقاله  بنویسند. یکی از بچه ها اشعار سعدی را از روی کتاب برایشان نوشت، دیگری مقاله ای نوشت تحت عنوان: افضل الاعمال کره القدم، یعنی بهترین کارها بازی فوتبال است.

جمیل با خواندن این مقالات فهمید که ما به اهداف شومش پی برده ایم، اما باز هم از رو نرفت و دستور داد تا بچه ها در کنار پارکینگ، یک سن برای تئاتر و رقاصه گری درست کنند. مشهدی غلام بیات، شهردار زحمتکش اردوگاه به همراه تعدادی از بچه ها – به اجبار – سن را درست کردند؛ اما چه سنی، بیشتر به جایگاه مرده شویی غسالخانه شباهت داشت تا سن هنرپیشه ها.

با هوشیاری بچه ها این نقشه جمیل هم نقش بر آب شد و بعد از مدتی خودش با حالت یاس و ناامیدی دستور خراب کردن این مظهر فساد، همه بچه ها یک دل و یک صدا پا پیش گذاشتند و خرابش کردند.

راوی: آزاده جواد محمدپور / سایت جامع آزادگان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس