نویسنده این مطلب در ادامه آورده است: من به تلاش ایشان برای تماس مستقیم با جوانان غربی و کمک به آنها برای ایجاد تمایز بین اسلام واقعی و تصویر شیطانی اسلام که توسط سیاستمداران و رسانههای غربی منتشر میشود احترام میگذارم. اما مساله این است: تاثیر این کلام مهم در مقایسه با حجم وسیع دروغگویان و پروپاگانداکنندگان غربی اندک است. حتی صدای یک شخصیت مهم از یک کشور منفی انگاشته شده و دینی که منفی بهتصویر کشیده شده به زحمت بتواند در هیاهوی پروپاگاندای غرب علیه ایران و اسلام شنیده شود.
وی در ادامه مینویسد: به علاوه، سازمانهای عملیاتی سری غربی، عملیاتهای تروریستی از قبیل واقعه یازده سپتامبر، بمبگذاری در مسابقات دوی ماراتن بوستون و یا واقعه شارلی ابدو را با نام اسلام انجام میدهند. به دنیا گفته میشود که اسلام در پشت تمامی این حملات قرار دارد، اما کارشناسان به این نکته اشاره میکنند که تا کنون مدرکی در اینخصوص ارائه نشده است. آنچه ما در اختیار داریم تنها ادعاهای رسمی است؛ از قبیل آنهایی که درباره تسلیحات کشتار جمعی عراق، استفاده بشار اسد از تسلیحات شیمیایی علیه مردم سوریه، تهمتهای اشتباه علیه قذافی و روسیه در اوکراین مطرح شدند و هیچوقت اثبات نشدند. سازندگان این پروپاگاندا صداهای بسیاری دارند، و صدای گوشخراش آنها صدای رهبر ایران را بیاثر میکند.
گلوبال ریسرچ آورده است: ایران بجای آنکه به غرب گرایش داشته باشد باید به غرب پشت کند. زمان تاریخی غرب سپری شده است. غرب به دولتی پلیسی تبدیل شده است که حکومت آن دیگر به قانون یا مردم پاسخگو نیست. هیچ شغلی برای جوانان و هیچ امنیت شغلی برای بزرگترها وجود ندارد. غرب در واقع در حال غارت خود میباشد. دقیق به اتفاقی که دارد در یونان رخ میدهد نگاه کنید. حقوق بازنشستگی، شغل و خدمات اجتماعی مردم یونان برای تضمین منافع بانکهای خصوصی خارجی باید قطع شود و آنها مجبور شدهاند تا داراییهای با ارزش عمومی خود را با قیمتهای پایین به خریداران خصوصی خارجی بفروشند. همین غارت نیز در حال حاضر در اوکراین، ایتالیا، اسپانیا و پرتغال در حال رخ دادن است. در آمریکا تمامی سیاست اقتصادی کشور برای منفعت یک درصد ثروتمند طراحی میشود.
این پایگاه در ادامه مینویسد: برای ایران بیمعناست که با غرب به امید پذیرفته شدن مذاکره کند. ایران از نظر غرب در همان فهرستی است که صدام حسین، قذافی و اسد هستند. تنها راه پذیرفته شدن ایران توسط غرب این است که این کشور بپذیرد که به عروسک خیمه شببازی آمریکا تبدیل شود. مظنون بودن به برنامه هستهای ایران مسالهای ساختگی است. اگر مساله هستهای وجود نداشته باشد، موضوعات ساختگی دیگری از قبیل سلاح کشتار جمعی، استفاده از تسلیحات شیمیایی، تروریسم و غیره مطرح خواهند شد. رهبران ایران باید بفهمند که مشکل اصلی استقلال ایران از سیاستهای خارجی و اقتصادی واشنگتن است. واشنگتن بدنبال تغییر رژیم در ایران است زیرا آمریکا بدنبال یک رژیم دستنشانده میگردد. بنابراین، آمریکا وانمود میکند که ایران تهدیدی است که باید با آن مقابله کند.
وی همچنین در ادامه گفته است: اگر ایران آنقدر علاقمند است که با پذیرش غرب به رعیت چاپلوس آن تبدیل شود، تنها کاری که باید انجام دهد این است که تسلیم شده و خود را با سیاستهای هژمونیک واشنگتن هماهنگ نماید. اگر ایران بعنوان یکی از دو فرهنگ و تمدن قدیمی بر روی زمین میخواهد به حیات خود بدون آنکه تحت سلطه آمریکایی درآید ادامه دهد، باید به غرب پشت کرده و در عوض با روسیه، چین، هند و دیگر کشورهای بریکز (BRICS) همپیمان شود و دیگر هیچکاری با جنایتکاران غربی نداشته باشد. نمیشود این مساله را توضیح داد که کشوری با این همه سابقه تاریخی در غرب چه چیزی دیده است که بدنبال آن راه افتاده است.
معاون اسبق وزارت خزانهداری آمریکا مینویسد: ایران باید این مساله را درک نماید که داعش که دست پرورده واشنگتن
است.
وی در سطور نهایی مطلب خود مینویسد: اسلام ضعیف شده است زیرا یکپارچه نیست. برای قرنها،
مسلمانان که به سبب مسائل سیاسی دچار تفرقه شدهاند اجازه دادهاند تا تفاوتهای
مذهبی آنها را به ابزار دست دیگر قدرتها تبدیل نماید. رهبری باید این شکاف فرقهای
را ترمیم نماید و این کاری است که از عهده رهبری ایران بر میآید. به توافق واحدی بین مسلمانان نیاز
است. ممکن است مشکلات پیش روی مسلمانان آنقدر زیاد باشد که رهبری
از عهده برطرف نمودن آنها برنیاید. مسلمانان در کشورهای غربی تحت تاثیر
پروپاگاندای غرب از اقدام نظامی علیه داعش و ایران با هدف محافظت از جامعه
مسلمانان در برابر قتل عام حمایت میکنند. آیا تاریخ و پروپاگاندا برای همیشه
مسلمانان را تحت سلطه غرب نگه خواهد داشت؟