به گزارش مشرق، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسم ویژه فرودگاه مهرآباد که به مناسبت ورود تاریخی حضرت امامخمینی(ره) به میهن اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: سالروز انقلاب و ورود پربرکت امام عظیم الشأن به کشور را به شما مخصوصا مقام معظم رهبری تبریک میگویم.
وی با اشاره به ورود حضرت امام به فرودگاه مهرآباد گفت: قبل از تشریففرمایی امام خمینی(ره) به فرودگاه مهرآباد کمیته استقبال از امام (ره) این مکان را آماده کرده بود و مدیریت کمیته استقبال از امام (ره) برعهده جامعه روحانیت مبارز تهران بود که شهید بهشتی، مرحوم بازرگان، شهید استاد مطهری و من در این کمیته فعالیت داشتیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در ترمینال 1 فرودگاه مهرآباد که هم اکنون در آن حضور داریم غرفههایی دور تا دور این سالن ایجاد شده بود و زمانی که امام (ره) قرار بود به ایران تشریف بیاورند بنده طلبه جوانی بودم و در آن روز تاریخی به همه تأکید میکردم که نظم را رعایت کنید؛ امام که وارد سالن شدند، ناگهان نظم بهم ریخت و همه دور امام (ره)گرفتند و امام (ره) پس از سخنان کوتاهی سوار ماشینی که جلو درب پارک بود شدند.
ناطقنوری گفت: امام(ره) در شرایطی به ایران آمدند که انقلابیون و رهبران نگران جان امام بودند و به ایشان میگفتند هنوز دولت بختیار در این کشور است و نمیدانیم که آیا هواپیمای شما سالم بر زمین مینشیند یا آن را میربایند و یا منفجر میکنند. اما امام خمینی(ره) با اعتماد و اتکا به خداوند به همه فرمودند «من به ملتم قول دادهام که در اولین فرصت به کشور بازگردم؛ اگر بناست بمانم با ملتم بمانم و اگر قرار است بمیرم در میان ملتم بمیرم.»
وی گفت: وقتی که امام (ره) سوار ماشین شدند یکی از آقایان ملیگرا در ماشین حضور داشت چرا که هماهنگی دولت برای حضور امام در کشور برعهده ملیگراها بود. امام (ره) وقتی دیدند که این فرد در ماشین است به وی گفتند لطفا پیاده شوید. این فرد به امام گفت برنامه دست ما است. اما امام خواست که این فرد پایین بیاید. چرا که حواس امام جمع بود که هیچ کس از این فرصت و موقعیت بهره برداری نکند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: جلوی ماشینی که امام را (ره) به بهشت زهرا میبرد یک ماشین سیار صدا و سیما در حال حرکت بود و من نیز جلوی ماشین سیار سوار جیپ توانیر بودم. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم هیچ کدام از 70 هزار نفر نیروی انتظامی کمیته استقبال را ندیدیم چرا که جمعیت زیادی دور ماشین امام را گرفته بودند و اجازه حرکت به ماشین را نمیدادند. ناگهان هلیکوپتر 214 نظامی آمد و حضرت امام(ره) را سوار کرد و به جایگاه برد؛ وقتی که هلیکوپتر میخواست بنشیند خلبان گفت: نمیتوانم در این مکان بنشینم، ولی من به او پاسخ دادم که امام (ره) از پاریس آمده تا برای شهدا صحبت کند. بالاخره هلیکوپتر در قطعه 17 بهشت زهرا روی زمین نشست و من آن روز فرمانده بودم ولی از فردا مشخص شد که ما باید به حرفهای امام گوش دهیم.
ناطقنوری اظهار داشت: یک عکس از امام خمینی(ره) در بهشت زهرا است که با آدم حرف میزند و در آن عکس امام (ره) عمامه به سر ندارد و چشمهایش بر آسمان است.
وی گفت: زمانی که امام (ره) در بهشت زهرا به جایگاه رسید یک لحظه یقین کردم که امام خمینی را از دست دادیم، ولی خدا کمک کرد و امام به جایگاه بازگشت. ولی وقتی به جایگاه رسید یک ربع حالش بد شد؛ آمبولانس شرکت نفت در بهشت زهرا پارک بود و ما انتهای آمبولانس را به جایگاه جلوس متصل کرده و امام را داخل آمبولانس بردیم. حاج احمد آقا در تمام این اتفاقات یک لحظه امام را رها نکرد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: زمانی که امام را به داخل آمبولانس بردیم من در بلندگو به مردم اعلام کردم که آقایان و خانمها کنار بروید، حال یک عالم بد شده است و هرکه زیر آمبولانس برود پای خودش است؛ زمانی که داخل یک جاده فرعی در نزدیکی بهشت زهرا شدیم دوباره مردم جمع شدند و من آجر و سنگ به سمت مردم پرتاب میکردم اما امام به من گفت که این کار را انجام نده.
ناطقنوری افزود: دوباره امام خمینی(ره) را سوار یک هلیکوپتر نظامی کردیم و خلبان هلی کوپتر با لهجه شیرین تبریزی به من گفت به نیروی هوایی برویم و من نیز به وی پاسخ دادم که هنوز حکومت بختیار حاکم است، چگونه به نیروی هوایی برویم؟ یک دفعه به ذهنم رسید که ماشینم کنار بیمارستان هزار تخت خوابی پارک است. لذا تصمیم گرفتیم به بیمارستان امام برویم و زمانی که هلیکوپتر در بیمارستان حضرت امام(ره) به زمین نشست، یک دفعه پزشکان و بیماران و مردم دوباره دور هلیکوپتر جمع شدند و من از مسئولان بیمارستان خواستم که یک آمبولانس در اختیار ما قرار دهد. بالاخره یک پزشکی به نام دکتر صدیقی ماشینش را در اختیار ما قرار داد. زمانی که میخواستیم امام را سوار ماشین کنیم ناگهان مردم متوجه حضور امام شدند و دور تا دور ماشین جمع شدند و یک خانم از زیر جمعیت خود را به ماشین نزدیک کرد دست امام را گرفت و رها نمیکرد.
وی درباره هوشمندی امام خمینی(ره) گفت: زمانی که سوار ماشین شدیم حاج احمدآقا گفت کجا برویم. من پاسخ دادم به منزل ما برویم. اما هواس امام جمع بود و گفت خیر و حاج احمدآقا دوباره گفتند که به جماران برویم، اما دوباره امام پاسخ منفی دادند و گفتند به منزل آقای کشاورز از نزدیکان حاج آقا پسندیده برویم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: زمانی که ما امام را به منزل آقای کشاورز منتقل کردیم، هیچ کدام از مردم و مسئولان و حتی ساواک از این موضوع اطلاع نداشتند و وقتی که از ساواک پرسیدند هلیکوپتر نظامی شما امام را به کجا برد پاسخ دادند ما خبر داریم که امام (ره) در بیمارستان بودند. اما از آنجا به بعد مسیر حرکت ایشان را گم کردیم.
ناطقنوری خاطرنشان کرد: صبح روز بعد این ماجرا به خیابان ایران رفتم و در آنجا مرحوم شهید مطهری از من درخواست کرد که امام خمینی(ره) را به مدرسه علوی شماره دو ببریم تا مردم فرصت دیدار ایشان را داشته باشند. و گفتند که مدرسه علوی شماره یک فضای کوچکی برای ملاقات مردم با امام دارد. بنابراین دوباره ما امام را به ماشین پیکانی که سوئیچ آن رویش بود و نمیدانستیم صاحبش کیست سوار کردیم و به مدرسه علوی شماره دو با ذکر صلواتی منتقل کردیم و به فضل خداوند وجود پربرکت ایشان ماند و انقلاب پیروز شد و برکات آن را در کشور و منطقه شاهد هستیم.
وی با اشاره به به پیروزیهای اخیر در منطقه، گفت: ما عزت انقلاب اسلامی ایران را در لبنان، حزبالله و سیدحسن نصرالله شاهد هستیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: معنای صدور انقلاب که امامخمینی(ره) فرمودند اتفاقاتی است که امروز آن را در لبنان، یمن، سوریه و عراق مشاهده میکنیم.
ناطقنوری خاطرنشان کرد: انشاءالله خداوند مقام معظم رهبری را محفوظ نگه دارد و ما را نیز در انقلاب پایدار باقی نگه دارد و قدردان انقلاب بمانیم.
وی با اشاره به ورود حضرت امام به فرودگاه مهرآباد گفت: قبل از تشریففرمایی امام خمینی(ره) به فرودگاه مهرآباد کمیته استقبال از امام (ره) این مکان را آماده کرده بود و مدیریت کمیته استقبال از امام (ره) برعهده جامعه روحانیت مبارز تهران بود که شهید بهشتی، مرحوم بازرگان، شهید استاد مطهری و من در این کمیته فعالیت داشتیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در ترمینال 1 فرودگاه مهرآباد که هم اکنون در آن حضور داریم غرفههایی دور تا دور این سالن ایجاد شده بود و زمانی که امام (ره) قرار بود به ایران تشریف بیاورند بنده طلبه جوانی بودم و در آن روز تاریخی به همه تأکید میکردم که نظم را رعایت کنید؛ امام که وارد سالن شدند، ناگهان نظم بهم ریخت و همه دور امام (ره)گرفتند و امام (ره) پس از سخنان کوتاهی سوار ماشینی که جلو درب پارک بود شدند.
ناطقنوری گفت: امام(ره) در شرایطی به ایران آمدند که انقلابیون و رهبران نگران جان امام بودند و به ایشان میگفتند هنوز دولت بختیار در این کشور است و نمیدانیم که آیا هواپیمای شما سالم بر زمین مینشیند یا آن را میربایند و یا منفجر میکنند. اما امام خمینی(ره) با اعتماد و اتکا به خداوند به همه فرمودند «من به ملتم قول دادهام که در اولین فرصت به کشور بازگردم؛ اگر بناست بمانم با ملتم بمانم و اگر قرار است بمیرم در میان ملتم بمیرم.»
وی گفت: وقتی که امام (ره) سوار ماشین شدند یکی از آقایان ملیگرا در ماشین حضور داشت چرا که هماهنگی دولت برای حضور امام در کشور برعهده ملیگراها بود. امام (ره) وقتی دیدند که این فرد در ماشین است به وی گفتند لطفا پیاده شوید. این فرد به امام گفت برنامه دست ما است. اما امام خواست که این فرد پایین بیاید. چرا که حواس امام جمع بود که هیچ کس از این فرصت و موقعیت بهره برداری نکند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: جلوی ماشینی که امام را (ره) به بهشت زهرا میبرد یک ماشین سیار صدا و سیما در حال حرکت بود و من نیز جلوی ماشین سیار سوار جیپ توانیر بودم. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم هیچ کدام از 70 هزار نفر نیروی انتظامی کمیته استقبال را ندیدیم چرا که جمعیت زیادی دور ماشین امام را گرفته بودند و اجازه حرکت به ماشین را نمیدادند. ناگهان هلیکوپتر 214 نظامی آمد و حضرت امام(ره) را سوار کرد و به جایگاه برد؛ وقتی که هلیکوپتر میخواست بنشیند خلبان گفت: نمیتوانم در این مکان بنشینم، ولی من به او پاسخ دادم که امام (ره) از پاریس آمده تا برای شهدا صحبت کند. بالاخره هلیکوپتر در قطعه 17 بهشت زهرا روی زمین نشست و من آن روز فرمانده بودم ولی از فردا مشخص شد که ما باید به حرفهای امام گوش دهیم.
ناطقنوری اظهار داشت: یک عکس از امام خمینی(ره) در بهشت زهرا است که با آدم حرف میزند و در آن عکس امام (ره) عمامه به سر ندارد و چشمهایش بر آسمان است.
وی گفت: زمانی که امام (ره) در بهشت زهرا به جایگاه رسید یک لحظه یقین کردم که امام خمینی را از دست دادیم، ولی خدا کمک کرد و امام به جایگاه بازگشت. ولی وقتی به جایگاه رسید یک ربع حالش بد شد؛ آمبولانس شرکت نفت در بهشت زهرا پارک بود و ما انتهای آمبولانس را به جایگاه جلوس متصل کرده و امام را داخل آمبولانس بردیم. حاج احمد آقا در تمام این اتفاقات یک لحظه امام را رها نکرد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: زمانی که امام را به داخل آمبولانس بردیم من در بلندگو به مردم اعلام کردم که آقایان و خانمها کنار بروید، حال یک عالم بد شده است و هرکه زیر آمبولانس برود پای خودش است؛ زمانی که داخل یک جاده فرعی در نزدیکی بهشت زهرا شدیم دوباره مردم جمع شدند و من آجر و سنگ به سمت مردم پرتاب میکردم اما امام به من گفت که این کار را انجام نده.
ناطقنوری افزود: دوباره امام خمینی(ره) را سوار یک هلیکوپتر نظامی کردیم و خلبان هلی کوپتر با لهجه شیرین تبریزی به من گفت به نیروی هوایی برویم و من نیز به وی پاسخ دادم که هنوز حکومت بختیار حاکم است، چگونه به نیروی هوایی برویم؟ یک دفعه به ذهنم رسید که ماشینم کنار بیمارستان هزار تخت خوابی پارک است. لذا تصمیم گرفتیم به بیمارستان امام برویم و زمانی که هلیکوپتر در بیمارستان حضرت امام(ره) به زمین نشست، یک دفعه پزشکان و بیماران و مردم دوباره دور هلیکوپتر جمع شدند و من از مسئولان بیمارستان خواستم که یک آمبولانس در اختیار ما قرار دهد. بالاخره یک پزشکی به نام دکتر صدیقی ماشینش را در اختیار ما قرار داد. زمانی که میخواستیم امام را سوار ماشین کنیم ناگهان مردم متوجه حضور امام شدند و دور تا دور ماشین جمع شدند و یک خانم از زیر جمعیت خود را به ماشین نزدیک کرد دست امام را گرفت و رها نمیکرد.
وی درباره هوشمندی امام خمینی(ره) گفت: زمانی که سوار ماشین شدیم حاج احمدآقا گفت کجا برویم. من پاسخ دادم به منزل ما برویم. اما هواس امام جمع بود و گفت خیر و حاج احمدآقا دوباره گفتند که به جماران برویم، اما دوباره امام پاسخ منفی دادند و گفتند به منزل آقای کشاورز از نزدیکان حاج آقا پسندیده برویم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: زمانی که ما امام را به منزل آقای کشاورز منتقل کردیم، هیچ کدام از مردم و مسئولان و حتی ساواک از این موضوع اطلاع نداشتند و وقتی که از ساواک پرسیدند هلیکوپتر نظامی شما امام را به کجا برد پاسخ دادند ما خبر داریم که امام (ره) در بیمارستان بودند. اما از آنجا به بعد مسیر حرکت ایشان را گم کردیم.
ناطقنوری خاطرنشان کرد: صبح روز بعد این ماجرا به خیابان ایران رفتم و در آنجا مرحوم شهید مطهری از من درخواست کرد که امام خمینی(ره) را به مدرسه علوی شماره دو ببریم تا مردم فرصت دیدار ایشان را داشته باشند. و گفتند که مدرسه علوی شماره یک فضای کوچکی برای ملاقات مردم با امام دارد. بنابراین دوباره ما امام را به ماشین پیکانی که سوئیچ آن رویش بود و نمیدانستیم صاحبش کیست سوار کردیم و به مدرسه علوی شماره دو با ذکر صلواتی منتقل کردیم و به فضل خداوند وجود پربرکت ایشان ماند و انقلاب پیروز شد و برکات آن را در کشور و منطقه شاهد هستیم.
وی با اشاره به به پیروزیهای اخیر در منطقه، گفت: ما عزت انقلاب اسلامی ایران را در لبنان، حزبالله و سیدحسن نصرالله شاهد هستیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: معنای صدور انقلاب که امامخمینی(ره) فرمودند اتفاقاتی است که امروز آن را در لبنان، یمن، سوریه و عراق مشاهده میکنیم.
ناطقنوری خاطرنشان کرد: انشاءالله خداوند مقام معظم رهبری را محفوظ نگه دارد و ما را نیز در انقلاب پایدار باقی نگه دارد و قدردان انقلاب بمانیم.