مشرق -- جان کری غروب یکشنبه در سخنانی که ظاهرا پاسخی است به فرمایشات رهبر معظم انقلاب، گفته است بدون توافق سیاسی، امکان تمدید مذاکرات وجود نخواهد داشت.
مقصود کری –اگرچه او کاملا مبهم حرف زده- ظاهرا این است که اگر چارچوب توافق نهایی در یک توافق سیاسی نهایی نشود اساسا دیگر نوبت به بحث درباره جزئیات نخواهد رسید و بنابراین مذاکرات فرو می پاشد.
سخنان کری تلویحا حاوی نوعی تهدید است. کری می خواهد بگوید اگر ایران روی توافق هم زمان درباره کلیات و جزئیات تاکید کند، نه توافق روی کلیات انجام خواهد شد و نه روی جزئیات، و کل فرآیند شکست می خورد و متوقف می شود.
دو نکته مهم در این سخنان هست:
نکته اول این است که همین سخنان نشان می دهد توافق سیاسی بدون نهایی کردن جزئیات، تا چه حد برای امریکا مهم بوده است. ظاهرا بازی امریکا به هم خورده و به همین دلیل کری کم و بیش عصبانی است. اگر امریکا واقعا خواهان یک توافق کامل است چرا باید از نهایی کردن جزئیات در کنار کلیات نگران باشد؟ وقتی امریکا بر تفکیک توافق سیاسی از توافق درباره جزئیات اصرار می کند، یک معنا بیشتر ندارد و آن هم این است که توافق سیاسی منافع آن را تامین می کند اما توافق روی جزئیات چیزی نیست که امریکا علاقه چندانی به آن داشته باشد.
به عبارت دیگر، کری تلویحا اعتراف کرده امریکا چندان علاقهمند به نهایی کردن جزئیات بویژه درباره لغو تحریم ها نیست و لذا از اینکه مجبور به بحث زودهنگام در این باره شود ناخشنود است. همین یک جمله کری کافی است تا ثابت کند اصرار روی تجمیع دو توافق سیاسی و توافق روی جزئیات اقدام درستی بوده و جلوی اجرای یک برنامه از پیش طراحی شده از جانب امریکا را که اصل آن متعهد کردن ایران به یک توافق سیاسی و کشدار کردن امتیازدهی به ایران در جزئیات بوده، را گرفته است.
نکته دوم این است که کری تهدید کرده عدم حصول توافق سیاسی باعث خواهد شد مذاکرات تمدید نشود و نافرجام بماند. معنای دیگر این سخنان این است که امریکا تهدی می کند که مذاکرات را ترک خواهد کرد. این چیزی است که من تاکید دارم نباید آن را جدی گرفت. امریکا به دلایل متعدد بر خلاف آنچه ادعا می کند قادر به ترک میز مذاکرات نیست و در نهایت اگر ایران بر مواضع خود ایستادگی کند، چاره ای جز حفظ فرآیند مذاکرات از طریق تعدیل خطوط قرمز خود نخواهد داشت.
این دلایل به اجمال بسیار چنین است:
۱- امریکا برای وضعیت عدم توافق گزینه چندانی ندارد. گزینه جنگ با توجه به به هم ریختگی ژئوپلتیکی خاورمیانه قطعا منتفی است و درباره تحریم ها هم، اگرچه امریکا می تواند تحریم ها را افزایش بدهد، ولی فراتر رفتن تحریم ها از حد فعلی، با توجه به درگیری های روسیه و امریکا بر سر اوکراین و همچنین نیاز فزاینده چین به نفت خاورمیانه، بی شک به آسیب دیدن رژیم تحریم ها خواهد انجامید و خروجی آن در نهایت سبک تر شدن فشار تحریم ها بر ایران خواهد بود. امریکا در ظاهر ادعا می کند گزینه های متعددی روی میز دارد ولی در واقع فقط یک گزینه روی میز است و آن گزینه مذاکره است؛ بقیه گزینه ها، حداکثر می تواند با گزینه مذاکره تلفیق شود ولی هیچ کدام نمی تواند جانشین آن شود.
۲- شکست مذاکرات، آینده سیاسی حزب دموکرات در امریکا را به طور جدی به خطر خواهد انداخت و به لحاظ سیاسی حاوی این معنا خواهد بود که هر چه منتقدان اوباما در نقد راهبردهای سیاست خارجی و امنیت ملی وی می گفته اند درست بوده است. اوباما به دلایل سیاست داخلی هم قادر به ترک میز مذاکره نیست.
۳- دولت امریکا آشکارا در پی بسط مذاکرات و همکاری ها با ایران از حوزه هسته ای به حوزه های دیگر بویژه حوزه های منطقه ای است و این مسئله ای است که در مذاکرات هم مطرح شده است. به دلایلی که اینجا مجال بحث از آن نیست اساسا موضوع منطقه برای امریکا بسیار مهم تر از موضوع هسته ای است. شکست مذاکرات هسته ای دورنمای هرگونه گفت وگو –چه رسد به همکاری- در موضوعات منطقه ای میان امریکا و ایران را شدیدا به مخاطره خواهد انداخت و این به هیچ وجه با نیازهای امنیتی و ژئواستراتژیک امریکا هم خوان نیست.
۴- شکست مطلق مذاکرات نه فقط توافق نهایی را منتفی می کند بلکه توافق ژنو را هم از هم خواهد پاشید. امریکا به توافق ژنو به شدت نیازمند است و به هیچ وجه مایل به خارج شدن ایران از آن نیست. تمدیدهای پی در پی این توافق هم نشان می دهد بر خلاف آنچه ظاهرا ادعا می شود امریکا توافق ژنو را دستاوردی بزرگ می داند و همه امتیازهای اساسی را که مدنظر داشته در همین توافق از ایران گرفته است. به نظر می رسد برای حفظ توافق ژنو هم که شده تهدید کری هرگز عملی نخواهد شد و امریکا در هر حال چاره ای جز باقی ماندن پای میز مذاکره ندارد.
مقصود کری –اگرچه او کاملا مبهم حرف زده- ظاهرا این است که اگر چارچوب توافق نهایی در یک توافق سیاسی نهایی نشود اساسا دیگر نوبت به بحث درباره جزئیات نخواهد رسید و بنابراین مذاکرات فرو می پاشد.
سخنان کری تلویحا حاوی نوعی تهدید است. کری می خواهد بگوید اگر ایران روی توافق هم زمان درباره کلیات و جزئیات تاکید کند، نه توافق روی کلیات انجام خواهد شد و نه روی جزئیات، و کل فرآیند شکست می خورد و متوقف می شود.
دو نکته مهم در این سخنان هست:
نکته اول این است که همین سخنان نشان می دهد توافق سیاسی بدون نهایی کردن جزئیات، تا چه حد برای امریکا مهم بوده است. ظاهرا بازی امریکا به هم خورده و به همین دلیل کری کم و بیش عصبانی است. اگر امریکا واقعا خواهان یک توافق کامل است چرا باید از نهایی کردن جزئیات در کنار کلیات نگران باشد؟ وقتی امریکا بر تفکیک توافق سیاسی از توافق درباره جزئیات اصرار می کند، یک معنا بیشتر ندارد و آن هم این است که توافق سیاسی منافع آن را تامین می کند اما توافق روی جزئیات چیزی نیست که امریکا علاقه چندانی به آن داشته باشد.
به عبارت دیگر، کری تلویحا اعتراف کرده امریکا چندان علاقهمند به نهایی کردن جزئیات بویژه درباره لغو تحریم ها نیست و لذا از اینکه مجبور به بحث زودهنگام در این باره شود ناخشنود است. همین یک جمله کری کافی است تا ثابت کند اصرار روی تجمیع دو توافق سیاسی و توافق روی جزئیات اقدام درستی بوده و جلوی اجرای یک برنامه از پیش طراحی شده از جانب امریکا را که اصل آن متعهد کردن ایران به یک توافق سیاسی و کشدار کردن امتیازدهی به ایران در جزئیات بوده، را گرفته است.
نکته دوم این است که کری تهدید کرده عدم حصول توافق سیاسی باعث خواهد شد مذاکرات تمدید نشود و نافرجام بماند. معنای دیگر این سخنان این است که امریکا تهدی می کند که مذاکرات را ترک خواهد کرد. این چیزی است که من تاکید دارم نباید آن را جدی گرفت. امریکا به دلایل متعدد بر خلاف آنچه ادعا می کند قادر به ترک میز مذاکرات نیست و در نهایت اگر ایران بر مواضع خود ایستادگی کند، چاره ای جز حفظ فرآیند مذاکرات از طریق تعدیل خطوط قرمز خود نخواهد داشت.
این دلایل به اجمال بسیار چنین است:
۱- امریکا برای وضعیت عدم توافق گزینه چندانی ندارد. گزینه جنگ با توجه به به هم ریختگی ژئوپلتیکی خاورمیانه قطعا منتفی است و درباره تحریم ها هم، اگرچه امریکا می تواند تحریم ها را افزایش بدهد، ولی فراتر رفتن تحریم ها از حد فعلی، با توجه به درگیری های روسیه و امریکا بر سر اوکراین و همچنین نیاز فزاینده چین به نفت خاورمیانه، بی شک به آسیب دیدن رژیم تحریم ها خواهد انجامید و خروجی آن در نهایت سبک تر شدن فشار تحریم ها بر ایران خواهد بود. امریکا در ظاهر ادعا می کند گزینه های متعددی روی میز دارد ولی در واقع فقط یک گزینه روی میز است و آن گزینه مذاکره است؛ بقیه گزینه ها، حداکثر می تواند با گزینه مذاکره تلفیق شود ولی هیچ کدام نمی تواند جانشین آن شود.
۲- شکست مذاکرات، آینده سیاسی حزب دموکرات در امریکا را به طور جدی به خطر خواهد انداخت و به لحاظ سیاسی حاوی این معنا خواهد بود که هر چه منتقدان اوباما در نقد راهبردهای سیاست خارجی و امنیت ملی وی می گفته اند درست بوده است. اوباما به دلایل سیاست داخلی هم قادر به ترک میز مذاکره نیست.
۳- دولت امریکا آشکارا در پی بسط مذاکرات و همکاری ها با ایران از حوزه هسته ای به حوزه های دیگر بویژه حوزه های منطقه ای است و این مسئله ای است که در مذاکرات هم مطرح شده است. به دلایلی که اینجا مجال بحث از آن نیست اساسا موضوع منطقه برای امریکا بسیار مهم تر از موضوع هسته ای است. شکست مذاکرات هسته ای دورنمای هرگونه گفت وگو –چه رسد به همکاری- در موضوعات منطقه ای میان امریکا و ایران را شدیدا به مخاطره خواهد انداخت و این به هیچ وجه با نیازهای امنیتی و ژئواستراتژیک امریکا هم خوان نیست.
۴- شکست مطلق مذاکرات نه فقط توافق نهایی را منتفی می کند بلکه توافق ژنو را هم از هم خواهد پاشید. امریکا به توافق ژنو به شدت نیازمند است و به هیچ وجه مایل به خارج شدن ایران از آن نیست. تمدیدهای پی در پی این توافق هم نشان می دهد بر خلاف آنچه ظاهرا ادعا می شود امریکا توافق ژنو را دستاوردی بزرگ می داند و همه امتیازهای اساسی را که مدنظر داشته در همین توافق از ایران گرفته است. به نظر می رسد برای حفظ توافق ژنو هم که شده تهدید کری هرگز عملی نخواهد شد و امریکا در هر حال چاره ای جز باقی ماندن پای میز مذاکره ندارد.
مهدی محمدی