کد خبر 38912
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۵

از لحظه اي که اولين جرقه موجهاي بيداري در منطقه زده شد غرب تلاش فراواني کرد که بتواند اين موجها را آنگونه که مي خواهد هدايت کند وبه نوعي از اين موجهاي بيداري که عليه ديکتاتورهاي دست نشانده غرب آغاز شده بود، جريانهايي مطابق با اهداف خود بسازد.


 

مشرق- از لحظه اي که اولين جرقه موجهاي بيداري در منطقه زده شد غرب تلاش فراواني کرد که بتواند اين موجها را آنگونه که مي خواهد هدايت کند وبه نوعي از اين موجهاي بيداري که عليه ديکتاتورهاي دست نشانده غرب آغاز شده بود، جريانهايي مطابق با اهداف خود بسازد. به گونه اي که سياستمداران غربي تمام تلا ش خود را انجام دادند تا به نوعي اين امواج بيداري را تا جايي که امکان داشت مصادره کنند ويا به نوعي آن را به گونه اي درچشم جهانيان جلوه دهند که مورد هدف آنها بود.
دراين بين جدا از سياستگذاريها وهزينه ها ولابي گري هايي که غرب براي اين اهداف انجام داد،رسانه هاي غربي نقش مهمي را در اين تلاش غرب ايفا کردند،به گونه اي که بي ترديد 50 درصد از سياستهاي غرب در مورد تحولات منطقه توسط رسانه هاي آنها اعمال مي شد .از سوي ديگر تاکنون غرب سعي کرده تا با استفاده از غولهاي رسانه اي که دراختيار دارد تحولات منطقه را به گونه اي ديگر نشان دهد.دراين بين رسانه هاي مختلف به ويژه شبکه هاي خبري با استفاده از تاکتيکها رسانه اي وبه نوعي تغيير مداوم آنان تمام تلاش خود را براي تاثير گذاري بر تحولات منطقه به کار بسته اند.
نکته جالب توجهي که دراين بين بايد بيشتر مورد تحليل قرارگيرد، اين است که اين رسانه ها مطابق با سياستهاي دولتهاي غربي در مورد تحولات در هر کشوري تاکتيک رسانه اي خاص خود را اتخاذ مي کنند. اين موضوع نشان مي دهد که علي رغم ادعاهاي قبلي اين رسانه ها مبني برمستقل بودن از سياسيون آنها دراين عرصه کاملا وابسته هستند وبه شدت تحت تاثير.
براي درک بهتر اين موضوع کافيست که به روند استراتژي هاي رسانه اي که توسط اين رسانه ها در تحولات اخير به کار گرفته شد نگاهي کنيم.


دو استراتژي بلند مدت با استفاده از دو تاکتيک رسانه اي متناقض
به طور قطع کسي نمي تواند اين موضوع را انکار کند که bbc فارسي متاثر از شبکه هاي ديگر bbcمانند bbc world در مورد اولين جرقه هاي اين موج بيداري اسلامي در تونس در روز اول سکوت رسانه اي محض اختيار کرد (silenc news)،آنچنان که سياستمداران انگليسي سکوت کردند.
اما پس از گذشت چند روز سري شبکه هاي خبري بي بي سي به دليل فشار افکار عمومي وبه نوعي براي حفظ آبروي خبري خود خبرهايي پراکنده از اين موج منتشر کردند، که درآن تمام تلاش خود را به کار بسته بودند تا اين اعتراضات را يک اعتراض معمولي اصلاحي نشان دهند.
همچنان که درکنار اين موضوع کاملا مشخص بود که بي بي سي سعي دارد اين موج اعتراضي مردمي را بي اهميت جلوه دهد. آن هم به وسيله مطرح کردن تحولات تونس به عنوان اخبارهاي فرعي وبه نوعي خبر سوم ويا چهارم هر بخش خبري،اين استراتژي خبري بي بي سي تا آن جا پيش رفت که اين شبکه خبري در کنار شبکه خبري رويترز سعي کردند که از تاکتيک برجسته سازي اخبار متداول و هميشگي درمقابل تحولات تونس به نوعي آن را از لحاظ اهميت خبري بي اهميت سازند.
به عنوان مثال درطول اين مدت اين شبکه ها سعي مي کردند که اخبار مربوط به تحولات افغانستان ويا مثلا اتفاقات هميشگي که درگوشه وکنار دنيا رخ مي دهد،را با استفاده از بحثهاي کارشناسي ودعوت از مفسران به تحليل اين اتفاقات متداول مهم جلوه دهند،تا به نوعي افکار عمومي دنيا اتفاقات مهم تونس را دنبال نکند.اين حرکت هاي رسانه اي به گونه اي به صورت هماهنگ بين شبکه هاي خبري غرب انجام مي گرفت که گويي آنها سعي داشتند برا ي ديکتاتور دست نشانده تونس به نوعي وقت بخرند.حتي آنها در ابتدي کار سعي کردند با پوشش ندادن اخبار مربوط به سرکوب در تونس به نوعي براي بن علي شرايطي را ايجاد کنند، تا شايد در خلاء خبري که ايجاد مي شود بن علي بتواند قيام را سرکوب کند.


تغيير تاکتيک سکوت،پس از شکست
اما پس از مدتي که اين اتفاق رخ نداد رسانه هاي غربي تنها به فاصله چند روز تغيير تاکتيک دادند. آنها که آبروي خبري خود را به شدت درخطر مي ديدند اين بار با ژستي که سعي داشت نشان دهد غرب حامي حقوق بشر ودموکراسي است،شروع به حمايت از مردم کردند ودرمقابل دائما سعي مي کردند که بن علي را مجاب به اصلاحات کنند.هر چند که در اين بين آنها سعي داشتند خبرها را طوري پوشش دهند که انگار يک گفتمان اصلاحي بين مردم وبن علي صورت گرفته.به نوعي که بتوانند با اين استراتژي جديد افکار عمومي دنيا را آماده پذيرش اين گفتمان اصلاحي کنند تا حداقل با خبرسازي هاي خود جريان انقلاب را به اصلاحات وماندن بن علي تبديل کنند.
اما پس از اينکه جرقه هاي موج بيداري تمام تونس را فراگرفت و راهي براي بازگشت انقلاب نبود،به يکباره صداي آمريکا با نشان دادن صحنه هاي کشتارمردم معتراض،سعي کرد تا به نوعي افکار عمومي دنيا را به اين سمت هدايت کند که آمريکا به دنبال گرفتن حقوق مردم معترض است.براي همين استراتژي سکوت خبري خود را شکست واين بار با پخش توده وسيعي از فيلمهاي سرکوب سعي کرد بيننده اي را که تاکنون چيزي جز سرکوب خبري از آن نديده بود،را به اين باور برساند که آمريکا به دنيال برکناري بن علي است.گويي که سعي داشت با پخش اين حجم وسيع از تصاوير به عنوان يک بولتن تبليغاتي جايي براي آمريکا در آينده تونس باز کند.


استفاده از تاکتيک Black exponential News عليه گروههاي اسلام گرا

از سوي ديگر نکته قابل توجه اينجاست که اين دو تاکتيک، يعني سکوت خبري وسپس تغيير آن به انتشار پرحجم خبر که هر دو آنها در تناقض با هم هستند،در تحولات مصر هم درنظر گرفته شد اما چند تفاوت داشت.

1-علاوه بر اينکه در مورد مصر هم درابتداي کار تاکتيک سکوت خبري به کار گرفته شد،شبکه هاي آمريکايي مانند سي ان ان ورويترز سعي کردند معترضين را اوباش نشان دهند .چرا که انان نمي خواستند مبارک را که يک رئيس جمهور همسو براي آنها بود از دست بدهند. از سوي ديگر آنها به خوبي مي دانستند که با اوباش خواندن معترضين در بخشهاي مختلف خبري زمينه را براي سرکوب بيشتر آنان در ذهن مخاطبان خود ايجاد مي کنند.

2-در تحولات مصر هنگامي که استراتژي اول يعني سکوت خبري مانند تونس پاسخ نداد وحرکت اعتراضي جدي شد و دولتهاي غربي به اين موضوع پي بردند که انقلاب ناگزير است،استراتژي دوم يعني پوشش پرحجم تحولات وبه نوعي پخش توده اي اخبار به دو بخش تقسيم شد:بخش اول که سعي داشت مثل هميشه جايي براي غرب دست وپا کند وبا حمايت ظاهري ا زمردم معترض به نوعي ژستي حقوق بشري به خود بگيرد تاپس از انقلاب جايي براي غرب باشد.2-راه اندازي موج تخريبي شديد وسياه نمايي عليه گروههاي اسلام گرا مصر،چرا که آنان به شدت از قدرت رسيدن اين گروهها در هراس بودند.
تمام اين حرکات به اين دليل بود تا ذهن جهان از اسلامي بود اين جريان اعتراضي منحرف شود که مصداق بارز اين موضوع را مي توان در عدم پخش نماز جماعت بزرگ ميدان التحرير در شبکه هاي غربي نشاهده کرد.

 

بمباران اذهان با خبرهاي بي منبع ،براي هدايت افکار عمومي
تمام اين جريان سازي هاي رسانه اي پس از انقلاب مصر با تاکتيک «هدايت افکار» رنگ ديگري به خود گرفت تا بتواند با هدايت افکار عمومي جهت انقلاب مصر را تغيير دهد.حتي کار به جايي رسيده بود که شبکه هايي مانند CNNبا تحريف مصاحبه هاي اشخاص مشهور مصر، اين مصاحبه ها را به گونه اي پوشش مي دادند که گويي اين اشخاص کاملا مخالف با روي کار آمدن گروههاي اسلامي هستند.اين رفتارهاي غير معقول رسانه اي در حالي از سوي اين شبکه ها صورت مي گرفت که شبکه هاي خبري مانند FOX NEWS با استفاده از کارشناسان هم سو و با بمباران ذهن بيننده به وسيله تفسيرهايي با لحن مختلف اما با مضمون يکسان دائما جوي سازي مي کرد وخطر اسلام گرايان را هشدار مي داد.
به هر صورت اين نوع از موج افزايي هاي رسانه اي تا به امروز در مورد تحولات مصر ادامه يافته است، هر چند که در چند روز اخير در مقابل سرکوب مردم معترض به تغيير جهت انقلاب اين رسانه ها سکوت خبري محض اختيار کرده اند ودائما خبرهاي آنها در مورد مصر حاکي از آن است که گويي اصلاحات در مصر درحال انجام است آن هم به آرامي!


فرافکني خبري، تاکتيکي براي استراتژي حمايت از سرکوب بحرين
اما از سوي ديگر نوع پوشش خبري که در مورد مصر وتونس داده شد کاملا با پوشش تحولات بحرين متفاوت بود،به گونه اي که به طور کلي رسانه هاي خبري غرب به ويژه رسانه هاي آمريکايي از همان جرقه هاي ابتدايي در بحرين اين حرکت را با فرافکني خبري اولا نوعي اغتشاش نشان دادند وثانيا سعي کردند آن را نشات گرفته از دخالتهاي ايران نشان دهند.تمام اين رفتارهاي فرافکنانه رسانه اي در حالي صورت گرفت که شبکه خبري صداي آمريکا با عدم پخش صحنه هاي خونين سرکوب مردم بحرين وحتي نشان دادن صحنه دفاع شيعيان از خود دربرابر يورش نيروهاي امنيتي وخشن نشان دادن آنها ، تمام تلاش خود را به کار بست تا توجيه رسانه اي براي سرکوب مردم بحرين فراهم کند.
در کنار اين نوع از رفتارهاي غير انساني اين رسانه ها در تحولات بحرين،يک استراتژي ويژه در مورد بحرين در نظر گرفته شده است.استراتژي که عمق پيوند اين رسانه هارا با دستگاه سياسي غرب به اثبات مي رساند،وآن هم چيزي نبود جز بمباران خبري دروغين که به جهانيان وبه ويژه دنياي عرب نشان دهد که ايران در مسائل بحرين دخيل است. به گونه اي که بي بي سي فارسي در چند روز اخير تلاش کرده با مطرح کردن خبرهاي ايران در کنار خبرهاي بحرين وپخش اخبار اين دو به صورت متوالي به نوعي به بيننده ارتباط بين اين دو را القا کند.اين تاکتيک خبري معمولا وقتي توسط رسانه هاي غرب به کار گرفته مي شود که آنها قصد توطئه وکارشکني عليه دو کشور را داشته باشند.

 

پروپاگاندايي که هميشه خاکستري يا سياه است
اين حرکت درحالي صورت گرفته که هدف سرکوب تمام عيار شيعيان بحرين جز اولي ترين اهداف دستگاه سياست خارجي غرب است،اما براي رسيدن به آن چه ابزاري بهتر از رسانه ها! رسانه هايي که با داشتن قطبهاي خبري دنيا در اختيار خود سعي مي کنند با سخن پراکني ها بي منبع افکار عمومي دنيا را از سرکوب مردم منحرف وبه سمت دخالت ايران درامور بحرين جلب کنند. چرا که در صورت موفقيت دراين امر براي ورود نيروهاي عربستاني وآمريکايي هم توجيه مي خريدند.توجيهي که حقيقتا هيچ ابزاري بهتر از رسانه هاي خبري نميتوانست آن مهيا کند.
حتي در حال حاضر کار به جايي رسيده است که شبکه هاي عرب زبان وابسته به عربستان مانند العربيه تلاش دارند با دروغ پراکني عليه ايران وادعاهاي واهي در مورد دخالت ايران افکار اهل تسنن را براي سرکوب بيشتر شيعيان فراهم کنند،تا مبادا کشوري بتواند در اتحاديه عرب به اين سرکوب اعتراض کند.
به هر صورت بايد به اين هم توجه کرد که اين رسانه ها هيچ گاه اخبار مربوط به تحولات کشورهاي مختلف را به صورت متوالي وپشت سر هم پوشش نمي دهند ،چرا که آنان مي دانند که اگر به عنوان مثال اخبار مربوط به بحرين و مصر را پشت سر هم مطرح کنند،ذهن پرسشگر بيننده متوجه تناقض خبري آنها خواهد شد.هر چند که يک مورد مشترک در مورد پوشش تحولات اين چند کشور وجود دارد وآن هم اينکه پروپاگاندايي که تاکنون در بولتن هاي خبري غرب درمورد تحولات منطقه صورت گرفته است همگي از نوع خاکستري هستند وحتي اين تبليغات سياسي –رسانه اي (پروپاگاندا)درمورد بحرين دربعضي اوقات از نوع پروپاگانداي سياه محسوب مي شود.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس