گروه ورزشی مشرق - وقتی قطر به عنوان میزبان جام جهانی 2022 از سوی فیفا انتخاب شد، بدون تردید دشمنان بزرگی برای خود داشت و در میان آنها فارغ از رقبای شکست خورده از جمله انگلیس، فرانسه، اسپانیا، چین و آرژانتین می شد به چهرههایی نظیر شخص میشل پلاتینی نیز اشاره کرد.
رئیس یوفا از همان ابتدا نیز بر این باور بود که انتخاب قطر به عنوان میزبان جام جهانی کاری بسیار نادرست است، ماجرا به سود یوفا پیش رفت و چندی بعد به طرز واضحی مشخص شد که اتفاقات پشت پرده بسیاری در روند پیروزی قطر در این مبارزه رخ داده و حتی رقم دقیق رشوه هایی که کشور قطر در این راه هزینه کرده افشا شد. این همه اما باز هم باعث نشد تا شخص بلاتر برابر فشارهای پلاتینی تسلیم شود.
کشورهای اسپانیا، انگلیس، ایتالیا، فرانسه و حتی آلمان در رسانه های بسیار قوی و تاثیرگذار خود به کمک میشل پلاتینی آمدند، نه به این خاطر که به او علاقه دارند بلکه در شرایط خاص، حق را جانب او می دیدند، اما این همه غول رسانهای نیز حریف فیفا نشد و در حالی که خود قطریها از شدت شرمندگی به خاطر لو رفتن فساد مالی حرفی برای گفتن نداشتند، سپ بلاتر عملا به سخنگوی قطریها هم تبدیل شد و گاه چنان از میزبانی قطر حمایت میکرد که گویا این جام جهانی قله موفقیتهای او در این چند سال محسوب خواهد شد، انگار نه انگار که برگزاری جام جهانی 2014 برزیل می توانست برایش پایان یک عصر طلایی در مدیریت باشد.
بلاتر البته در برزیل هم رسوا شده بود، جایی که با برگزاری جام جهانی و به استناد تصاویر و مقالات و فیلمهای بسیار زیاد، فقر مردمش را گسترش داد، نژادپرستی را شدت بخشید و نظام طبقه بندی شده و تفاوت آشکار مردمی را بیش از پیش در خاک زخمی برزیل تبلیغ کرد.
همه چیز بر روی کاغذ به سود پلاتینی اما در عمل به سود بلاتر پیش رفت و اکثر خبرنگاران بر این نکته قدیمی بیش از پیش واقف شدند که قدرت ساختمان فیفا وقتی بیشتر از ساختمان سازمان ملل متحد باشد قطعاً بیشتر از ساختمان یوفا هم هست.
ماجرای نژادپرستی و مرگ هزاران کارگز سنگالی، سنگاپوری، هندی و کشمیری در قطر، بدون تدفین و تشییع جنازه هم راه به جایی نبرد و فیفا بار دیگر از قطر حمایت کرد، تا اینکه مساله گرمای قطر مطرح شد و این که عملا امکان برگزاری این جام جهانی در گرمای 45 درجه قطر وجود ندارد.
در این میان صحبت از دستگاهها و سیستمهای سرمایش و تهویه هوا به میان رفت که بیشتر شبیه به یک طنز مهندسی شده بود تا واقعیت، بار دیگر پلاتینی به شکست فیفا در این عرصه امیدوار شد اما این بار هم فیفا پیش قدم شد و نشان داد که اگر قرار بر حذف رقیب باشد، حتی قانون و مرام نامه و تاریخ و مسلک فیفا را نیز تغییر خواهد داد!
به این ترتیب در جلسه روز گذشته فدراسیون جهانی فوتبال، بخشی از فیفا که وظیفه تعیین تاریخ مسابقات بینالمللی را از سال 2018 تا 2024 برعهده دارد، پیشنهاد داد که جامجهانی 2022 قطر در ماههای نوامبر و دسامبر (آبان و آذر 1401) برگزار شود در حالی که اختتامیه این مسابقات 23 دسامبر 2022 (دوم دی 1401) باشد.
این برای پلاتینی اگر یک شکست واضح نباشد، لااقل یک پیروزی از قبل ترسیم شده نیست و قرار هم بر این نبود که پلاتینی در مورد گرمای قطر دل به یک شکست بلاتر ببندد اما این سطح از همکاری فیفا با قطر هرگز پیش بینی نمی شد و حتی بسیاری از کشورهای اروپایی را به ستوه آورده و رسانه های غربی را نیز شاکی کرده است.
فیفا عملاً با این تصمیم موافقت کرده است که به دلیل گرمای شدیدی که این منطقه در این ماهها با آن روبرو است، این مسابقات در ماههای تابستان یعنی ژوئن و جولای (خرداد و تیر) برگزار نشود. بر همین اساس، تاریخ پیشنهاد شده به تأیید اولیه 6 کنفدراسیون فوتبال رسیده است.
سوال مهمی که در بسیاری از این موضوعات رسانهای مطرح شده این است که چرا و به چه قیمت باید این همه با قطر همکاری صورت بگیرد؟ اگر میزبانی در جام جهانی تا این حد سخت است و یک کشور از عهده آن بر نمیآید، چرا فیفا تا این حد خودش را به دردسر میاندازد؟!
در این میان البته برخی خبرنگاران اروپایی پاسخهایی را نیز به کنایه منتشر کرده اند، به عنوان مثال، رابین مانسی در بخش ورزشی لودووار پاریس می نویسد: مالک فیفا کیست؟ بلاتر؟ شوخی نکنید، مساله جدی است، مالک فیفا همین قطر است، نفت و گاز قطر را می گویم، پولهایی که در فوتبال هزینه می کند تا نامش در جهان پخش شود، کشوری که برای بقای خود دست به دامن فوتبال شده، تکلیفش روشن است.
رئیس یوفا از همان ابتدا نیز بر این باور بود که انتخاب قطر به عنوان میزبان جام جهانی کاری بسیار نادرست است، ماجرا به سود یوفا پیش رفت و چندی بعد به طرز واضحی مشخص شد که اتفاقات پشت پرده بسیاری در روند پیروزی قطر در این مبارزه رخ داده و حتی رقم دقیق رشوه هایی که کشور قطر در این راه هزینه کرده افشا شد. این همه اما باز هم باعث نشد تا شخص بلاتر برابر فشارهای پلاتینی تسلیم شود.
بلاتر البته در برزیل هم رسوا شده بود، جایی که با برگزاری جام جهانی و به استناد تصاویر و مقالات و فیلمهای بسیار زیاد، فقر مردمش را گسترش داد، نژادپرستی را شدت بخشید و نظام طبقه بندی شده و تفاوت آشکار مردمی را بیش از پیش در خاک زخمی برزیل تبلیغ کرد.
همه چیز بر روی کاغذ به سود پلاتینی اما در عمل به سود بلاتر پیش رفت و اکثر خبرنگاران بر این نکته قدیمی بیش از پیش واقف شدند که قدرت ساختمان فیفا وقتی بیشتر از ساختمان سازمان ملل متحد باشد قطعاً بیشتر از ساختمان یوفا هم هست.
ماجرای نژادپرستی و مرگ هزاران کارگز سنگالی، سنگاپوری، هندی و کشمیری در قطر، بدون تدفین و تشییع جنازه هم راه به جایی نبرد و فیفا بار دیگر از قطر حمایت کرد، تا اینکه مساله گرمای قطر مطرح شد و این که عملا امکان برگزاری این جام جهانی در گرمای 45 درجه قطر وجود ندارد.
به این ترتیب در جلسه روز گذشته فدراسیون جهانی فوتبال، بخشی از فیفا که وظیفه تعیین تاریخ مسابقات بینالمللی را از سال 2018 تا 2024 برعهده دارد، پیشنهاد داد که جامجهانی 2022 قطر در ماههای نوامبر و دسامبر (آبان و آذر 1401) برگزار شود در حالی که اختتامیه این مسابقات 23 دسامبر 2022 (دوم دی 1401) باشد.
این برای پلاتینی اگر یک شکست واضح نباشد، لااقل یک پیروزی از قبل ترسیم شده نیست و قرار هم بر این نبود که پلاتینی در مورد گرمای قطر دل به یک شکست بلاتر ببندد اما این سطح از همکاری فیفا با قطر هرگز پیش بینی نمی شد و حتی بسیاری از کشورهای اروپایی را به ستوه آورده و رسانه های غربی را نیز شاکی کرده است.
فیفا عملاً با این تصمیم موافقت کرده است که به دلیل گرمای شدیدی که این منطقه در این ماهها با آن روبرو است، این مسابقات در ماههای تابستان یعنی ژوئن و جولای (خرداد و تیر) برگزار نشود. بر همین اساس، تاریخ پیشنهاد شده به تأیید اولیه 6 کنفدراسیون فوتبال رسیده است.
سوال مهمی که در بسیاری از این موضوعات رسانهای مطرح شده این است که چرا و به چه قیمت باید این همه با قطر همکاری صورت بگیرد؟ اگر میزبانی در جام جهانی تا این حد سخت است و یک کشور از عهده آن بر نمیآید، چرا فیفا تا این حد خودش را به دردسر میاندازد؟!
در این میان البته برخی خبرنگاران اروپایی پاسخهایی را نیز به کنایه منتشر کرده اند، به عنوان مثال، رابین مانسی در بخش ورزشی لودووار پاریس می نویسد: مالک فیفا کیست؟ بلاتر؟ شوخی نکنید، مساله جدی است، مالک فیفا همین قطر است، نفت و گاز قطر را می گویم، پولهایی که در فوتبال هزینه می کند تا نامش در جهان پخش شود، کشوری که برای بقای خود دست به دامن فوتبال شده، تکلیفش روشن است.