به گزارش مشرق، روز گذشته (سهشنبه) وزارت ورزش و جوانان نشستی با عنوان «شورای هماهنگی نمایندگان ایران در مجامع بینالمللی» برگزار کرد و با حضور محمود گودرزی و جمعی از چهرههای ورزش کشور به آسیبشناسی فرایند کسب کرسیهای مهم در نهادهای مهم ورزش جهان پرداخته شد. گودرزی چه در خلال نشست و چه در مصاحبه بعد در جمع نمایندگان رسانههای جمعی از وضعیت موجود در این حوزه ابراز نارضایتی و اذعان کرد ایران حتی یک کرسی مهم و تاثیرگذار جهانی در حوزه ورزش ندارد.
وزیر ورزش و جوانان در بخشی از صحبتهای خود گفت: «وضعیت موجود باید بهبود یابد. از نظر کمی و کیفی باید شاهد افزایش [کرسیها] باشیم. باید به تناسب و اندازه جایگاه کشورمان در آسیا و جهان کرسیهایی قدرتمند کسب کنیم. به طور مثال ما در کشتی جزو 3 کشور برتر دنیا هستیم اما جایگاه درخوری برای خود در فدراسیون جهانی نداریم. متأسفانه در سایر رشتهها هم کرسیهای ما اثربخش نیست.»
نه فقط افرادی که با ورزش رابطهای حرفهای دارند، بلکه حتی ورزشدوستان کشورمان یعنی آنها که صرفاً هوادار و تماشاگر هستند هم به اهمیت حضور رؤسای فدراسیونهای جهانی در کشورمان اشراف و اذعان دارند. گودرزی به عنوان شخص اول ورزش کشور که یکی از وظایفش تشخیص اولویتهای این حوزه است در حالی از دیگران ایراد میگیرد که خودش در این حوزه گام اساسی برنداشته است.
مثالی که گودرزی در مورد کشتی زد، دود از سر هر اهل فنی بلند کرد! چرا؟ فدراسیون کشتی ایران 2 روز پایانی هفته گذشته، جام جهانی کشتی فرنگی را میزبانی و برای دومین سال پیاپی بالاترین مقام کشتی دنیا یعنی «رئیس اتحادیه جهانی کشتی» را به ایران دعوت کرد. نناد لالوویچ این همه راه تا ایران آمد و در سالن حضور یافت اما گودرزی نه در سالن برگزاری مسابقات حاضر شد و نه زمینه دیداری را با لالوویچ را فراهم کرد تا درباره مسائل مختلف از جمله کسب کرسی رایزنی کند. اگر چه پیش از این و در دفعه گذشته این کار صورت گرفت اما وزیر ورزش بهتر از هر فردی میداند که یک بار رایزنی و صحبت برای کسب یک کرسی مهم کفایت نمیکند و رایزنیها باید ادامهدار باشد.
سؤال مهم این است که آیا حضور رئیس اتحادیه جهانی کشتی بهترین فرصت برای رایزنی و لابی نبود؟ در موقعیتی متفاوت چقدر باید هزینه کرد تا لالوویچ و همتایان او را در چنین وضعیتی آماده شنیدن و مذاکره قرار داد؟ آیا نمیشد رئیس ورزش ایران در مورد حضور یک ایرانی در هیئت رئیسه UWW با لالوویچ رایزنی کند و در بدترین حالت از او راه و چاه را بپرسد؟ آیا در مانیفست علمی وزیر چنین تدبیر استراتژیکی جای ندارد، آن هم در حالی که گفته میشود لالوویچ خواهان ملاقات با رئیس جمهور شده و بدین ترتیب اشتیاق نشان داده است و آن هم در حالی که رقیب دیرینه ایران در کشتی یعنی روسیه شرایطی را فراهم کرده بود تا لالوویچ دو بار در سالهای 2013 و 2014 با پوتین رئیس جمهور روسیه ملاقات کند.
حتماً باید هزاران دلار هزینه کنیم و برای اینکه به نتیجه برسیم، دل خوش کنیم به برگزاری سمینارها و نشستهای علمی، یکی پس از دیگری؟! آیا بهتر نبود در کنار برگزاری نشستهای مختلف و اظهارنظرها، کمی عملیاتیتر و مطابق با نیازهای ورزش عمل کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که از حرف زدن فاصله بگیریم و گامهای اساسی برداریم و آیا بهتر نیست وزیر ورزش در این راه پیشقدم باشد؟
وزیر ورزش و جوانان در بخشی از صحبتهای خود گفت: «وضعیت موجود باید بهبود یابد. از نظر کمی و کیفی باید شاهد افزایش [کرسیها] باشیم. باید به تناسب و اندازه جایگاه کشورمان در آسیا و جهان کرسیهایی قدرتمند کسب کنیم. به طور مثال ما در کشتی جزو 3 کشور برتر دنیا هستیم اما جایگاه درخوری برای خود در فدراسیون جهانی نداریم. متأسفانه در سایر رشتهها هم کرسیهای ما اثربخش نیست.»
نه فقط افرادی که با ورزش رابطهای حرفهای دارند، بلکه حتی ورزشدوستان کشورمان یعنی آنها که صرفاً هوادار و تماشاگر هستند هم به اهمیت حضور رؤسای فدراسیونهای جهانی در کشورمان اشراف و اذعان دارند. گودرزی به عنوان شخص اول ورزش کشور که یکی از وظایفش تشخیص اولویتهای این حوزه است در حالی از دیگران ایراد میگیرد که خودش در این حوزه گام اساسی برنداشته است.
مثالی که گودرزی در مورد کشتی زد، دود از سر هر اهل فنی بلند کرد! چرا؟ فدراسیون کشتی ایران 2 روز پایانی هفته گذشته، جام جهانی کشتی فرنگی را میزبانی و برای دومین سال پیاپی بالاترین مقام کشتی دنیا یعنی «رئیس اتحادیه جهانی کشتی» را به ایران دعوت کرد. نناد لالوویچ این همه راه تا ایران آمد و در سالن حضور یافت اما گودرزی نه در سالن برگزاری مسابقات حاضر شد و نه زمینه دیداری را با لالوویچ را فراهم کرد تا درباره مسائل مختلف از جمله کسب کرسی رایزنی کند. اگر چه پیش از این و در دفعه گذشته این کار صورت گرفت اما وزیر ورزش بهتر از هر فردی میداند که یک بار رایزنی و صحبت برای کسب یک کرسی مهم کفایت نمیکند و رایزنیها باید ادامهدار باشد.
سؤال مهم این است که آیا حضور رئیس اتحادیه جهانی کشتی بهترین فرصت برای رایزنی و لابی نبود؟ در موقعیتی متفاوت چقدر باید هزینه کرد تا لالوویچ و همتایان او را در چنین وضعیتی آماده شنیدن و مذاکره قرار داد؟ آیا نمیشد رئیس ورزش ایران در مورد حضور یک ایرانی در هیئت رئیسه UWW با لالوویچ رایزنی کند و در بدترین حالت از او راه و چاه را بپرسد؟ آیا در مانیفست علمی وزیر چنین تدبیر استراتژیکی جای ندارد، آن هم در حالی که گفته میشود لالوویچ خواهان ملاقات با رئیس جمهور شده و بدین ترتیب اشتیاق نشان داده است و آن هم در حالی که رقیب دیرینه ایران در کشتی یعنی روسیه شرایطی را فراهم کرده بود تا لالوویچ دو بار در سالهای 2013 و 2014 با پوتین رئیس جمهور روسیه ملاقات کند.
حتماً باید هزاران دلار هزینه کنیم و برای اینکه به نتیجه برسیم، دل خوش کنیم به برگزاری سمینارها و نشستهای علمی، یکی پس از دیگری؟! آیا بهتر نبود در کنار برگزاری نشستهای مختلف و اظهارنظرها، کمی عملیاتیتر و مطابق با نیازهای ورزش عمل کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که از حرف زدن فاصله بگیریم و گامهای اساسی برداریم و آیا بهتر نیست وزیر ورزش در این راه پیشقدم باشد؟