گروه جهاد و مقاومت مشرق - در اين ميان هر برگ تاريخ گوهربار جنگ تحميلي پر از حضور فرماندهان و سرداراني است كه با دست خالي و با تكيه بر قدرت ايمان و سلاح اخلاص، چشم طمع متجاوزان به خاك ايران اسلامي را كور كردند. در تقويم دفاع مقدس، اسفندماه شاهد شهادت تعداد قابلتوجهي از فرماندهان دفاع مقدس بود كه وجودشان با تاريخ معاصر كشورمان گره خورده است و هرگاه نامشان مرور ميشود، مقاومت مردم اين خاك از جلوي چشمانمان ميگذرد. در ادامه مروري بر زندگي و مجاهدت رزمندگاني داريم كه در اسفند ماه آسماني شدهاند و اين ماه را به ماهي سرخ در تاريخ دفاع مقدس تبديل كردهاند.
شهيد حميد باكري
تاريخ شهادت 6 اسفند1362
برادران باكري از چهرههاي مبارز در جريان پيروزي انقلاب و دوران جنگ هستند؛ اعدام علي يكي از برادران باكري در دوران طاغوت، عزم ديگر برادرانش مثل مهدي و حميد را براي مبارزه عليه رژيم پهلوي راسختر كرد.
حميد در كنار روحيه مبارزهجويانهاش از شخصيتي متفكر و اهل مطالعه و تحقيق بهره ميبرد. همين ويژگيهاي شخصيتي سبب شده بود حميد به چهرهاي مقبول در كنار ديگر مبارزان تبديل شود. حاجكاظم ميرولد، يكي از دوستان حميد در دوران سربازي اين روحيه همخدمتش را اينگونه توصيف ميكند: «حميد از روحيه و خصوصيات ارزشمندي مثل صبر، خويشتنداري و صفاي باطن برخوردار بود. خيلي زود با زندگي سخت و فقيرانه ما خو گرفت. پس از گفتوگوهاي طولاني در سه مورد به جمعبندي رسيديم: اول مطالعات عقيدتي و آشنايي با قرآن و عربي و متون اسلامي، دوم مطالعه كتابهاي درسي براي ورود به دانشگاه و سوم تربيت نفس و خودسازي كه اصليترين برنامه ادامه راه سخت و دشوار مبارزه بود...»
با شروع رسمي جنگ فعاليتهاي مبارزاتي حميد بيشتر از قبل شد و حالا تجربيات او از اندوختههاي سفرش به سوريه و لبنان به كمكش آمد. حضور دائمي حميد در جبهههاي نبرد با دشمن متجاوز از عمليات فتحالمبين شروع شد و شايستگيهايش او را در عمليات بيتالمقدس فرمانده گردان تيپ نجف اشرف كرد. عمليات خيبر در اسفند ماه ميعادگاه حميد براي ديدار با خالقش بود. قبل از عمليات خيبر، برادرش مهدي در جمع فرماندهان گفت: «ما بايد در اين عمليات ابوالفضل وار بجنگيم و هركس آماده شهادت نيست پا پيش نگذارد.» و حميد آرام گفت: «برادران دعا كنيد من هم شهيد بشوم.»
سرانجام در ساعت 11 شب چهارشنبه، سوم اسفند 1362، حميد با بيسيم، خبر تصرف پل مجنون را اطلاع داد. حميد باكري و يارانش در حفظ اين پل مهم، دلاورانه جنگيد و در نهايت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نيروهاي زرهي دشمن جانانه جنگيد و همانجا به خيل شهداي جاويدالأثر پيوست.
حسين خرازي
تاريخ شهادت 8 اسفند 1365
پرچمدار جهاد و شهادت لقبي است كه رهبر انقلاب پس از شهادت حسين خرازي به او دادند. فرمانده اصفهاني و شجاع سپاه حضرت امام يكي از با اخلاصترين رزمندگان در دوران دفاع مقدس بود. هنگامي كه او در سال 1355 پس از اخذ ديپلم طبيعي به سربازي اعزام شد طولي نكشيد كه او را به همراه عدهاي ديگر و به اجبار به عمليات سركوبگرانه ظفار به كشور عمان فرستادند. حسين از اين اقدام اجباري فوقالعاده ناراحت بود و با آگاهي و شعور بالاي خود، نماز را در آن سفر تمام ميخواند. وقتي دوستانش علت را سؤال كردند در جواب گفت: «اين سفر، سفر معصيت است و بايد نماز را كامل خواند.»
روحيه نظامي و استعدادي كه در اين زمينه داشت، باعث شد تا پس از انقلاب مسئوليتهايي را در اصفهان عهده دار شود.
شروع جنگ حاجحسين خرازي را به عنوان سمت فرمانده اولين خط دفاعي كه مقابل عراقيها در جاده آبادان ـ اهواز در منطقه دارخوين تشكيل شده بود، فرستاد. در عمليات شكست حصر آبادان، فرماندهي جبهه دارخوين را به عهده گرفت و دو پل حفار و مارد را كه عراقيها با نصب آن دو پل بر روي رود كارون، آبادان را محاصره كرده بودند، به تصرف درآورد. شهيد خرازي در آزادسازي بستان بهترين مانور عملياتي را با دور زدن دشمن از چزابه و تپههاي رملي و محاصره كردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عمليات پيروزمندانه طريقالقدس بود كه تيپ امام حسين(ع) رسميت يافت.
پس از رشادتهاي حسين خرازي در عملياتهاي فتحالمبين، رمضان، والفجر مقدماتي و والفجر 4، او در عمليات خيبر جراحت سختي برداشت و يكي از دستهايش را از دست داد. حضور او در جبهه با يك دست به نمادي از مبارزه و اراده در ميان رزمندگان تبديل شده بود. چهره او كه با يك دست قنوتي عاشقانه را در نمازش بسته، به يكي از ماندگارترين صحنههاي جنگ تبديل شد.
عمليات بزرگ كربلاي5 در زمستان سال 65 لحظه بزرگي براي حاجحسين و ديگر رزمندگان بود. او در جلسهاي با حضور فرماندهان گردانها و يگانها از آنان بيعت گرفت كه تا پاي جان ايستادگي كنند و گفت: «هر كس عاشق شهادت نيست از همين حالا در عمليات شركت نكند، زيرا كه اين يكي از آن عملياتهاي عاشقانه است و از حسابهاي عادي خارج است.» لشكر او در اين عمليات با عبور از خاكريزهاي هلالي كه در پشت نهر جاسم از كنار اروندرود تا جنوب كانال ماهي ادامه داشت شكست سنگيني به عراقيها وارد آورد. عبور از اين نهر علاوه بر تثبيت مواضع فتح شده، عامل سقوط يكي از دژهاي شرق بصره بود كه در كنار هم قرار داشتند. سرانجام حسين خرازي در هشتمين روز از اسفند ماه در عمليات كربلاي ۵ به شهادت رسيد.
شهيد محمد ابراهيم همت
تاريخ شهادت 17 اسفند 1362
شهر اصفهان شهيدان بزرگ زيادي را تقديم كشور كرده است و ابراهيم همت يكي از بزرگترين چهرههاست. سردار خيبر پس از پيروزي انقلاب با كمك دو تن از برادران خود و سه تن از دوستانش سپاه شهرضا را تشكيل داد. با تهاجم رژيم بعث عراق به خاك كشور و به دستور فرماندهي كل سپاه، او و حاجاحمد متوسليان، مأموريت يافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تيپ محمد رسولالله(ص) را تشكيل دهند.
در عمليات سراسري فتحالمبين، مسئوليت قسمتي از كل عمليات به عهده اين سردار دلاور بود. موفقيت عمليات در منطقه كوهستاني «شاوريه» مرهون ايثار و تلاش اين سردار بزرگ و همرزمان اوست. شهيد همت در عمليات پيروزمند بيتالمقدس در سمت معاونت تيپ محمد رسولالله (ص) فعاليت و تلاش تحسينبرانگيزي را در شكستن محاصره جاده شلمچه- خرمشهر انجام داد و يگان تحت امرش سهم بسزايي در فتح خرمشهر داشتند و با اينكه منطقه عملياتي دشت بود، شهيد حاجهمت با استفاده از بهترين تدبير نظامي به نحو مطلوبي فرماندهي كرد. سرعت عمل، صلابت، اقتدار و استقامت از مهمترين خصايص ابراهيم همت در صحنههاي نبرد و زندگي بود. تجميع صفات خوب انساني در وجود او، از همت چهرهاي يگانه ساخت كه پس از گذشت سالها از شهادتش هنوز نام او ورد زبانهاست.
در جريان عمليات خيبر همچنان كه رزمندگان ايراني در برابر ارتش عراق مقاومت ميكردند هنگامي كه همت براي بررسي وضعيت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلوله توپ در نزديكياش همراه با معاونش اكبر زجاجي، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در محل تقاطع جادههاي جزاير مجنون شمالي و جنوبي به شهادت ميرسد. مقاومت و پايداري رزمندگان در اين جزاير به قدري تحسينبرانگيز بود كه فرمانده سپاه سوم عراق در يكي از اظهاراتش گفته بود: «... ما آنقدر آتش بر جزاير مجنون فرو ريختيم و آنچنان آنجا را بمباران شديد نموديم كه از جزاير مجنون جز تلي خاكستر چيز ديگري باقي نيست!»
شهيد مهدي باكري
تاريخ شهادت 25 اسفند 1363
مهدي باكري را بايد در كنار سرداراني چون همت، خرازي، باقري و متوسليان قرار دارد. مهدي يك سال از برادرش حميد بزرگتر بود و يك سال پس از او به شهادت رسيد. روحيه بيقرار و پرجنبوجوش مهدي از او مبارزي تمام عيار در زمان رژيم پهلوي ساخته بود. با پيروزي انقلاب سپاه پاسداران بهترين مأمن براي مهدي بود. او به دنبال تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت اين نهاد در آمد و در سازماندهي و استحكام سپاه اروميه نقش فعالي را ايفا كرد. جنگ در همان اولين ماههايش مهدي را روانه مناطق عملياتي كرد. عمليات فتحالمبين يكي از نقاط عطف در دوران رزمندگي مهدي باكري است. با استعداد و دلسوزي فراوان خود توانست در عمليات فتحالمبين با عنوان معاون تيپ نجف اشرف در كسب پيروزيها مؤثر باشد. در همين عمليات در منطقه رقابيه از ناحيه چشم مجروح شد و به فاصله كمتر از يك ماه در عمليات بيتالمقدس (با همان عنوان) شركت كرد و شاهد پيروزي موفقيت رزمندگان بود.
سردار بدر پيش از شروع عمليات بدر، در جمع رزمندگان ميگويد: «با هر رگبار سبحانالله بگوييد. در عمليات خسته نشويد. بعد از هر درگيري و عمليات، شهدا و مجروحين را تخليه كرده و با سازماندهي مجدد كار را ادامه دهيد.»اين فرمانده دلاور در عمليات بدر در تاريخ 25/11/63، به خاطر شرايط حساس عمليات، طبق معمول، به خطرناكترين صحنههاي كارزار وارد شد و در حالي كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزديك هدايت ميكرد، تلاش مينمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتكهاي دشمن تثبيت نمايد، كه در نبردي دليرانه، بر اثر اصابت تير مستقيم مزدوران عراقي، نداي حق را لبيك گفت. هنگامي كه پيكر مطهرش را از طريق آبهاي هورالعظيم انتقال ميدادند، قايق حامل پيكر وي، مورد هدف آرپيجي دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دريا پيوست.
منبع : روزنامه جوان
کد خبر 393632
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۷
- ۵ نظر
- چاپ
دوران دفاع مقدس فرصتي تاريخي براي سربازان بيادعاي خميني كبير بود تا قدرت، درايت و نبوغ جوانان اين مرز و بوم را به دشمنان ديكته كنند.