** تحقق مصادیق عملی مقاومت و عرضه یک رشته تربیتی به جهان
مشاور عالی فرمانده سپاه پاسداران در ابتدای سخنانش با بیان اینکه دشمنان مسیر مقاومت به خوبی دریافتند که دلاورمردان عرصه مقاومت برای پایداری اسلام، مفهومها را به مصادیق حقیقی و عملی تبدیل کردهاند، افزود: حتی به ظنّ اندیشمندان جبهه استکبار، این دلاورمردان عرصه ایثار از مجموعه این مصادیق یک رشته تربیتی بلامنازع به مردم عرضه کردند؛ البته تربیتی که در دو عالم مادی و معنا کاربرد دارد، در آخرت حتی به مراتب پیشرفتهتر و پاسخگوتر است.
** تقابل دشمن با برجسته شدن واقعه عاشورا
سردار عروج به اندیشههایی که دشمن پیرامون واقعه عاشورا دارد و مجدّانه برای تبیین آن برنامهریزی میکند، اشاره کرد و گفت: شهدا و رهروان این مسیر الهی از درون این مصادیق، به یک مصداق، اتکای عجیب و ویژهای دارند؛ حتی برای تکمیل خودشان از آن فرهنگ و حماسهآفرینیها، الگو میگیرند. در سال 61 هجری حماسهای در تاریخ به ارمغان آمد که برجستهشدن آن در جهان به نفع دشمنان نیست؛ به همین خاطر آنها با تکیه بر تحلیلهای نظری، شهدای کربلا را کشتهشدگانی شکست خورده معرفی میکنند؛ اما در مقابل، سردمداران جبهه مقاومت، این واقعه را که سرشار از پیروزی و موفقیت بوده است، بهعنوان یکی از مصادیق عملی مهم به جهان عرضه میکنند.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه دشمن از دریچه حملات نظامی به راهاندازی ارتشهای قلابی روی آورده است، افزود: دشمن در میدان یکهتازی رزمندگان ما، نفاق و اختلافافکنی میان مسلمانان را انتخاب کرده است، که با اعتقاد میگویم در این راه هم به توفیقی نخواهد رسید؛ چون کار از جای دیگری گره میخورد و دست حضرت باری تعالی است. دشمنان ما با فرماندهای طرف هستند که از رزمندگانش میخواهد با فریبخوردگان کمال معرفت و رأفت را داشته باشند، تا شاید از جریان انحرافی به مسیر مستقیم هدایت شدند.
** ارتباط مستقیم میان 22 بهمن سال 57 و واقعه عاشورا
سردار عروج معجزه 22 بهمن را متصل به سرچشمه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دانست و افزود: دشمنان میدانند که در سال 57، انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که همه مبارزان در زندان و فرمانده مبارزان نیز در تبعید بود؛ اما اسلام یک بار دیگر احیاء شد. به زعم آنها این جریان یک ارتباط مستقیم با سرچشمه اصلی یعنی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دارد. امام راحل آن فرمانده بی بدیل حقیقتاً تربیت شده مردان جریان عظیم سال 61 هجری بود.
** دوستی قدیمی با عماد مغنیه
مشاور عالی فرمانده کل سپاه در ادامه با اشاره به دوستی دیرینهاش با عماد مغنیه، تأکید کرد: به لحاظ امنیتی نمیتوانم در مورد خانواده مغنیه خیلی از مسائل را به زبان بیاورم؛ اما خدا را شاکرم که افتخار داشتم از سال 61 تا زمان شهادت با حاج عماد و خانواده ارجمندش رابطهای صمیمانه داشته باشم. به واقع معرفت و تربیت حقیقی واقعه عاشورا در او و یاران با بصیرت و شجاعش به نحو شایستهای منعکس شد.
** «دعای فرج» را بلد نبود، اما...
سردار عروج یادآور شد: شهید عماد تعریف میکرد که وقتی برای فراگیری دوره آموزشی نظامی ویژه به ایران آمده دعای فرج را هم بلد نبوده است، ولی 35 سال بعد حاج عماد پرورشیافته این مکتب، تحت امر یک فرمانده در آمد، و آنهم خدای متعال بود؛ این دو طرز تفکر و دیدگاه است، هیچگاه این دو با هم ترکیب و تلفیق نمیشوند. اصلاً هدف دشمن از راهاندازی ارتشهای اسلامی قلّابی، ترکیب این دو دیدگاه است؛ ولی نمیتوانند به هدفی در این راستا دست یابند؛ چراکه در تفسیر سوره حمد این طور بیان میشود "قلبی که دارای دو دروازه است، فرمانده یکی ابلیس، و فرمانده دیگری خداوند متعال است."
** حصر آبادان الگویی برای فرمانده نیروهای مخفی
وی با اشاره به اینکه دنیا جنگ سلفیها را ساعتها به جهان مخابره میکند، اما جنگ 8 ساله ما در غربت ارتباطی به سر میبرد، اظهار داشت: سلفیها یک ساعت عملیات میکنند و خبرش در دنیا هزار ساعت مخابره میشود. حاج عماد همواره به من میگفت یک ساعت از حصر آبادان را برای من تعریف کردید اندازه تمام عمرم با آن فرماندهی میکنم. رزمنده این مسیر ادعا ندارد و دوست دارد گمنام باشد. حاج عماد مغنیه با الگوبرداری مناسب و درست این مسیر توانست در طول 25 سال، فرماندهی نیروهای مخفی را داشته باشد، بدون آنکه یک عملیات او از سوی دشمن کشف شود.
** گروههای کوچکی که اسرائیلیها آنها را لشکرهایی عظیم میدیدند
سردار عروج با بیان اینکه در جنگ 33 روزه رزمندگان اندک ما به چشم دشمن لشکری عظیم میآمد، تصریح کرد: این افتخار نصیب بنده شد که در جنگ 33 روزه حاج عماد را همراهی کردم. وقتی افراد معدودی در برخی از ارتفاعات بودند، اسرائیلیها میگفتند گروههایی با ما میجنگند که ما آنها را نمیشناسیم. این نیروهای معدود در چشم دشمن بهصورت گروههایی جلوهگر میشد، و حتی در برخی مواقع این نیروها را لشکرهایی عظیم میدانستند؛ در دوران دفاع مقدس هم به همین صورت بود.
وی همچنین با اشاره به دوران دفاع مقدس گفت: بسیاری از بعثیها وقتی به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند، گفتند که شب گذشته در فلان محور، چند لشکر با ما میجنگیدند؛ اما واقعیت امر این است که یک نفر در خط بود و در چشم دشمن بهصورت لشکرهایی میآمد. جایی که فرمانده این جنگ خودِ خداست، آن وقت در چشم دشمن انبوهی از آدمها هویدا میشود. این نوع نگرش در مقاومت اسلامی لبنان نیز شکل گرفت.
** آمریکا و مسلمان بی علامت
مشاور عالی فرمانده کل سپاه با بیان اینکه آمریکا به دنبال تبیین اسلام دیگری است، افزود: استکبار به سردمداری آمریکا میخواهد این مسیر را فرماندهی، و اسلام دیگری را به جهان عرضه کند؛ البته با مختصاتی که در آن خبری از سه علامت مهم یک مسلمان نیست؛ یعنی سادهزیستی، صمیمیت رفتار و صداقت گفتار و کم رغبتی به گناه؛ چراکه رزمنده این مسیر تبیین الهی، امثال عماد مغنیه بودند.
** ماجرای درب نیمسوخته و مشکهای پاره
وی دلیل موفقیتهای حزبالله با فرماندهی عماد مغنیه را معنویت خاص این شهید بزرگوار دانست و تأکید کرد: یک روز به داخل اتاق کار شهید عماد مغنیه رفتم و دیدم چند نیروی استشهادی را برای رزم سخت آماده میکند؛ خوشبختانه حاج عماد با دقت بالایی که در آموزش دادن داشت به این موفقیت رسید که دشمن از هیچ یک از عملیاتهای مخفی او با خبر نشد. وقتی به اتاق آمادهسازی نیروها رفتم یک درب نیمهسوخته و چند مشک پاره تیرخورده را دیدم که برایم بسیار حیرتآور بود. با دیدن این صحنهها ناخودآگاه منقلب شدم و او خودش به سوالاتی که مدنظر بود، پاسخ داد. شهید مغنیه گفت "حاجی! این نمادهایی که دیدید برای گرفتن میثاق از رزمندگان جنگهای سخت حزبالله است. علامتهای ماهوی که در ملکوت ارزش الهی دارد."
** یک پاسدار ایرانی در گوش «جهاد» اذان گفت
مشاور عالی فرمانده سپاه به ماجرای اذان گفتن یک پاسدار ایرانی در گوش شهید «جهاد مغنیه» فرزند شهید «عماد مغنیه» اشاره کرد و گفت: یک روز حاج عماد به من گفت "حاجی یادت هست یک روز به من گفتید امام زمان(عج) هرجا که باشند نماز اول وقت میخوانند؛ بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت، التزام گرفتم. جهاد پسر من به دنیا آمده است. یکی از برادران را پیدا کنید که نماز صبح اول وقت او تا به حال ترک نشده است، در گوش او اذان بگوید"؛ یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار معرفی کردم، که بعدها آن برادر هم شهید شد.
** از مقاومت در آبادان تا مقاومت در لبنان
وی ادامه داد: آن برادر در گوش جهاد مغنیه اذان گفت. «جهاد» نوجوان شده بود؛ شرایط نبرد نظامی در لبنان بسیار سخت است، نیروها حتماً باید در جبهه مخفی قرار بگیرند. تا تلفات کمتری داشته باشند. به قدری که شاهد بودم نیروها حالشان به هم میخورد ولی منطقه را ترک نمیکردند. حقیقتاً زندگی افرادی که در مناطق امنیتی کار میکنند به مراتب سختتر از آنهایی است که در مناطق عادی فعالیت دارند. کسی نباید آنها را بشناسد و همواره در یک حفره به فعالیت خودشان بپردازند. واقعاً چطور میشود یک نوجوان 15 ساله در این شرایط سخت بایستد. بدون شک این روحیات معنوی و الهی در این راستا مثمرثمر بوده است. همه آنهایی که در مسیر این مبارزه قرار گرفتند، به تعبیر خود حاج عماد یک ساعت محاصره آبادان نمیشود.
سردار عروج در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه برخی اصرار دارند که مقام معظم رهبری صلح با استکبار را بپذیرند، اشاره کرد: دادن دست دوستی با دشمن حقیقی اسلام، جایگاهی در نزد رهبر معظم انقلاب ندارد، بلکه ایشان به توسعه و تقویت منابع داخلی کشور اعتقاد دارند. واقعاً شعله مظلومیت و غربت شهدای ما هنوز از دورترین نقطه ایران با دیدن دوباره پدران و مادران شهدا زبانه میکشد؛ این جماعتی که به این مکتب و اعتقادات آن پایبند هستند و در خط مقدم حمایت و پیروی از ولایت مطلقه فقیه قرار دارند.
** سخن سید حسن نصرالله درباره رهبر انقلاب
مشاور عالی فرمانده کل سپاه با اشاره به اردت «سیدحسن نصرالله» به مقام معظم رهبری، افزود: سیدحسن نصرالله به من گفت "ما دلاوریها و موفقیتهای حزبالله و رزمندگان اسلام را فریاد میکنیم، اما همه اینها انگشت کوچک مقام معظم رهبری نیز نمیشوند"؛ به واقع امروز دشمن خیمه ولایت را نشانه گرفته و میداند پرچم ولایت مهدی(عج) را ایشان در دست دارند و در راه رسیدن به مقصود نهایی نیز از هیچ تهدیدی هراس ندارند.
** از قنوت طولانی حاج حمید تا نشسته خوابیدن مقابل رزمندگان
وی در پایان با یادی از سردار شهید حمید تقوی، خاطرنشان کرد: کسی را در جبهه داشتیم که دعای ابوحمزه ثمالی را از حفظ در قنوت نماز خودش میخواند، این نماز یک ساعت و 45 دقیقه به طول میانجامید؛ او حاج حمید تقوی بود. این شهید به واقع از نظر فضایل معنوی در جایگاه والایی قرار داشت. برایم جالب بود که او همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد. از او پرسیدم حاج حمید، چرا این کار را انجام میدهید. حاج حمید گفت "در محضر چه کسی بخوابیم. این جا با فرزندان خدا زندگی میکنیم، من پایم را جلوی شما دراز کنم؟"؛ حقیقتاً رهروان اصلی این سازمان رزم به فرماندهی خدا، این شهدا بودهاند و دشمن هم میداند هیچ کسی نمیتواند در تحقق یا عدم تحقق مسئله یا نکتهای در این مسیر دخالتی داشته باشد.