******
چطور میشود به بهانه جلوگیری از جنگ در پرونده هستهای ایران خرابکاری کرد
به گزارش هفتهنامه امریکن پراسپکت، رژیم صهیونیستی و کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل (آیپک) با استفاده از کنگره آمریکا خواسته خود را مبنی برا افزایش تحریمهای ایران و کاهش قدرت رئیس جمهور پیش میبرند.
در حالیکه مذاکرات بینالمللی درباره برنامه هستهای ایران همچنان در جریان است، به نظر میرسد که کنگره تمامی تلاش خود را برای پیچیده سازی کارها بکار بسته است. و رژیم صهیونیستی و آیپک نیز دارند به کنگره در انجام این ماموریت کمک میکنند.
اوایل این هفته، نزدیک به 16000 نفر در واشنگتن برای شرکت در اجلاس سالانه آیپک گرد هم آمدند تا مشخص شود که لابی صهیونیستی از یک سو بدنبال افزایش تحریمهای ایران است و از سویی دیگر با ارائه لایحهای به کنگره در پی ممانعت از برداشتن تحریمهای قبلی علیه این کشور است.
پس از اجلاس آیپک، مشخص است که لابی صهیونیست برای این لایحه جدید برنامهریزی کرده و بدنبال افزایش نبرد با کاخ سفید است. درحالیکه اوباما و آیپک هردو معتقدند که اولویت اصلی ممانعت از دستیابی ایران به تجهیزات هستهای است، اما آیپک و نتانیاهو حتی پا را فراتر گذاشته و بدنبال آن هستند که اصلاً به ایران اجازه غنیسازی اورانیوم داده نشود. آنها همچنین بدنبال توافقی هستند که برای همیشه ایران را محدود سازد.
اما عدم غنیسازی یا محدودیت همیشگی نمیتواند از منظر تهران قابل قبول باشد. شش قدرت دنیا که در حال مذاکره با ایران هستند این را فهمیده اند و بدنبال توافق منطقی هستند که مانع دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شود. اگر نتانیاهو و آیپک واقعاً بدنبال حل دیپلماتیک معضل پرونده هستهای ایران هستند، پس مخالفت سرسختانه آنها با این نظرات سوالات جدی را ایجاد میکند.
در اجلاس آیپک، سخنرانان درباره اینکه چطور میشود که از کنگره برای اختلال در روند رسیدن به اصطلاحاً توافق بد استفاده کنند صحبت کردند. آنها اصرار میکردند که بر گزینه استفاده از کنگره تاکید شود چرا که در این دوره حساس کنگره باید نقش تاریخی خود را در سیاست خارجی ایفا نماید.
آیپک همچنین تلاش میکند تا نقش کنگره در مذاکرات با کاهش قدرت رئیس جمهور در بحث تحریمها که همیشه در ایالات متحده بسیار زیاد بوده است را کاهش دهد. رئیس جمهور آمریکا همیشه مکانیسمهای بسیاری در بحث تحریم داشته است که میتواند تصمیم بگیرد که بسته به شرایط موجود یکی از آنها را انتخاب نماید.
نویسنده این مقاله در پایان مینویسد: جماعت آیپک عزم خود را برای فشار بر کنگره برای افزایش تحریمها علیه ایران جزم کردهاند. حال باید امیدوار بود که ایران این را به عنوان سیگنالی مبنی بر اینکه تعهد مذاکره کنندگان برای رفع تحریمها ضعیف است تعبیر نکند. اگر مذاکرات شکست بخورد، جنگی که همه میخواهند از آن اجتناب شود بسیار محتمل میشود.
جهان در برابر هژمونی منطقهای ایران سر فرود آورده است
پایگاه میدل ایست فورم در گزارشی مغرضانه در تلاش برای ارائه تصویری مخدوش از افزایش محبوبیت و نفوذ ایران در کشورهای منطقه مینویسد: مشکل سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا توهین به واشنگتن نبود، بلکه عقبنشینیهای کاخ سفید در برابر ایران بود. اوباما تنها کسی نیست که میخواهد بپذیرد که ایران به یک بازیگر راهبردی در غرب آسیا با وجود مخاطراتی که برای رژیم صهیونیستی و همپیمانان منطقهای آمریکا دارد تبدیل شده است.
به دلایل متفاوتی، قدرتهای بزرگ دنیا تصمیم گرفتهاند تا قدرت ایران را به رسمیت بشناسند. بجز کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی، دیگر کشورهای دنیا علاقهای به رویارویی با ایران ندارند. آمریکا هم به سبب اشتباهات پی در پی دیپلماتیک دیگر قدرت همیشگی را ندارد. تنها کاری که نتانیاهو در این شرایط میتواند انجام دهد این است تا با کمک کنگره مانع از توافق بد دولت با ایران شود.
اکثر مردم دنیا توافق را ترجیح میدهند زیرا جایگزین آن جنگ است. اگر توافق حاصل نشود، ظرف ده سال آینده جنگ اجتنابناپذیر است و دیگر مساله رخ دادن یا ندادن جنگ نخواهد بود، بلکه مساله این است که جنگ چه موقع و چطور رخ میدهد.
سیاست اوباما در منطقه خاورمیانه این است که بیش از این اوضاع را پیچیده نکند. به نظر میرسد که وی نقش تاثیرگذار فرماندهان ایرانی را در میدان جنگ با داعش را پذیرفته و چشمانش را بر روی حمایتهای مادی و نظامی تهران از حوثیهای یمن و حزبالله لبنان بسته است. تقریباً هر جایی که ایران تلاش کرده است تا نفوذ خود راگسترش دهد، آمریکا واکنشی نشان نداده است. به قول هنری کسینجر، در نهایت صلح تنها با وجود هژمونی یا توازن قوا ایجاد میشود. بنظر میرسد که قدرتهای بزرگ بدنبال دستیابی به صلح از طریق هژمونی ایران هستند و کاری هم ندارند که این صلح تا چه زمانی پایدار میماند.
توافق هستهای گذشته از جنبههای هستهای میتواند ایران را به قدرت اصلی در صحنه عراق، لبنان، سوریه و یمن مبدل کند. این بسیار عجیب است که آمریکا از توازن قدرت در خاورمیانه حرف میزند چرا که واشنگتن توازن قدرت در این منطقه را در زمان جنگ جهانی اول تا سال 2006 برهم زد.
کشورهای امپیریالیستی معمولاً توازن قدرت را در دو سطح ایجاد می کنند. نخست، آنها کشوری تحت کنترل اهل تسنن را در عراق روی کار میآورند تا در مقابل ایران شیعی بایستد. در نتیجه این دو کشور سالها با هم می جنگند و هزاران نفر شهید میشوند. دوم، بر طبق موافقتنامه سایکس-پیکو در سال 1916 دو کشور عراق و سوریه ایجاد میشوند که در آنها اقلیت بر اکثریت حکمرانی میکنند.
بزرگترین اشتباه آمریکا در عراق این بود که اجازه داد اکثریت به قدرت برسند. با روی کار آمدن حکومت شیعیان در عراق، این کشور عملاً به همپیمان ایران تبدیل شد. این کار جورج بوش بود نه اوباما. جمهوریخواهان در جستجو برای ایجاد دموکراسی عربی، دربهای عراق را بر روی ایران گشودند.
نتانیاهو و عدم وجود بمب اتمی در ایران: فردی که بیخودی سروصدا به پا میکند
به گزارش پایگاه گلوبال ریسرچ، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی خود در کنگره آمریکا با خوشحالی گفت: ایران بزودی مجهز به موشکهای قارهپیما و بمب اتمی میشود. این ادعا که ایران در آستانه دستیابی به تسلیحات اتمی است برای نتانیاهو چیز جدیدی نیست.
در سال 1992، زمانیکه وی عضو پارلمان اسرائیل بود، گفت که ایران سه تا چهار سال با ساخت و مجهز شدن به تسلیحات اتمی فاصله دارد. وی همچنین از ایالات متحده خواست تا وارد عمل شده و مانع از وقوع چنین رخدادی شود.
نتانیاهو در کتاب خود با عنوان «مبارزه با تروریسم» که در سال 1995 منتشر شد نوشت که ایران پنج تا هفت سال با دستیابی به تاسیسات هستهای قابل بهرهبرداری فاصله دارد. هفت سال از آن تاریخ گذشت اما ایران به این هدف نرسید.
نتانیاهو یکبار دیگر در سال 1996 از آمریکا خواست تا وارد موضوع هستهای ایران شود. وی که تازه به مقام نخست وزیری رژیم صهیونیستی رسیده بود در کنگره آمریکا گفت: جامعه جهانی باید تمام تلاش خود رابرای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی انجام دهد. وی افزود: تنها آمریکا میتواند از عهده این کار برآید.
19 سال از تاریخی که نتانیاهو برای اولین بار اعلام کرد که ایران به تولید بمب اتمی نزدیک شده است میگذرد. اما این کشور نه تنها بمب اتمی تولید نکرده است بلکه با فناوری ساخت آن نیز فاصله دارد.
نتانیاهو در سال 2009 هم دوباره درباره این مساله هشدار داد. در سال 2012 نیز وی دوباره به این تاکتیک روی آورد. هفتهها و ماهها از زمانیکه نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل از تسلیحات اتمی ایران سخن گفت میگذرد، اما اتفاق خاصی رخ نداده است.
برخلاف تمامی صحبتهای نتانیاهو، خبرگزاری رویترز در گزارشی در سال 2012 نوشت: آمریکا، همپیمانان اروپایی و رژیم صهیونیستی بطور کلی بر سه چیز درباره برنامه هستهای ایران اتفاق نظر دارند: ایران بمب اتمی ندارد، تصمیمی برای ساخت این نوع تسلیحات ندارد، و احتمالاً سالها با ساخت کلاهک اتمی فاصله دارد. در حقیقت، حتی نظرات موساد با ادعاهای نتانیاهو در تضاد است.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود در کنگره باز هم درباره توسعهطلبی ایران سخن گفت. اما باید به این نکته توجه داشت که ایران در عصر حاضر اصلاً به هیچ کشوری حمله نکره است.
بیمعنا بودن توافق هستهای دومرحلهای
مجله فرونت پیج در گزارشی به تحلیل توافق محتمل هستهای ایران و گروه 5+1 پرداخته و مینویسد: مهلت فاز اول گفتگوهای هستهای بین ایران و گروه 5+1 نزدیک است. پس از آنکه در نوامبر 2013 طرفین به توافق موقت دست یافتند، مذاکرات هستهای بین دو طرف دوباره برای دستیابی به توافق نهایی هستهای به دو مرحله تقسیم شد. سوالی که مطرح میشود این است: اهداف واقعی تقسیم کردن مذاکرات نهایی به دومرحله چیست؟
به گفته جان کری و طرف ایرانی، هدف مرحله اول دستیابی به چارچوب کلی تا انتهای ماه مارس است و در مرحله دوم طرفین بدنبال یافتن راهی برای توافق درباره مسائل فنی و حساس تا ماه ژوئن هستند. اما آیا طرفین پیش از این به توافق موقت دست نیافته بودند و درباره نکات اصلی برای رسیدن به توافق نهایی بحث نکرده بودند؟
هدف اصلی این راهبرد دولت اوباما این است که با نشان دادن اینکه پیشرفتهایی حاصل شده است، طرف ایرانی از مقرارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیروی کرده است و اینکه سیاست دولت در قبال ایران کارآمد بوده است از انتقادها اجتناب کند. اما بنظر میرسد که آمریکا این مساله را فراموش کرده است که ایران تحریمها را دور زده است و حدقل یک میلیارد دلار را بصورت قاچاقی وارد کشور کرده است.
از نظر اوباما، دستیابی به یک توافق بیمعنا و تشریفاتی تا مهلت مقرر شده در ماه مارس و نه توافق نهایی تا ماه ژوئن میتواند در جهت تقویت استدلال وی مبنی بر اینکه پیشرفتهایی در زمینه برنامه هستهای ایران حاصل شده است مفید باشد. همچنین اوباما با این راهبرد بدنبال آن است تا اهرم خود را برای وتو کردن هرگونه لایحه تحریم که ممکن است توسط کنگره به تصویب برسد قویتر نماید. به قولی دیگر، اوباما به این توافق مرحله اول برای فرار از فشارهای داخلی بیشتر، نشان دادن کارآمدی دیپلماسی، کاهش تحریمها علیه ایران و توجیه توافق با ایران نیاز دارد.
احتمال فراوانی وجود دارد که طرفیت تا پایان مهلت مقرر برای مرحله اول تا آخر ماه مارس به توافق برسند. عواملی نیز به رسیدن به این توافق کمک میکنند. توافق مرحله اول به جزئیات فنی درباره برنامه هستهای ایران نمیپردازد. توافق بیشتر شامل نکات کلی درباره موضوعاتی میشود که قبلاً بارها درباره آنها بحث شده است. برخی از این مسائل عبارتند از: انعطافپذیری آمریکا، زمان بازگشت هستهای، انعطافپذیری ایران، رفع آنی تحریمها، تعداد سانتریفیوژها و میزان غنیسازی اورانیوم.
در نتیجه می توان گفت که دستیابی به توافق کلی تا آخر ماه مارس نمیتواند همانگونه که رسانههای جریان اصلی میگویند کار تاریخی باشد. در حقیقت، این کاری بیمعنا، اضافی و غیرلازم است که دارد رخ میدهد.
حمایت کنگره آمریکا از نتانیاهو درباره ایران بیشتر یک نمایش است
به گزارش خبرگزاری رویترز، در حالیکه سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا با استقبال مواجه شد و تیترهای رسانههای دنیا را به خود اختصاص داد، اما بعید به نظر میرسد که این سخنرانی باعث تغییری در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران شود.
اگرچه نتانیاهو از جانب جمهوریخواهان مورد ستایش قرار گرفت، اما از سویی دیگر دموکراتها به شدت از وی انتقاد کردند. دنیل کرتزر سفیر اسبق آمریکا در رژیم صهیونیستی و مصر در این باره گفت: او آمد و سخنرانی کرد، اما نتوانست موفق شود.
پس از پایان سخنرانی نتانیاهو، میچ مککونل فوراً از ارائه لایحهای به کنگره بری محدود کردن اختیارات اوباما در زمینه توافق هستهای با ایران سخن گفت. اما، بسیاری از نمایندگان کنگره این اقدام وی را نوعی نمایش سیاسی خواندند. در حال حاضر، اصلاً مشخص نیست که کنگره به این لایحه رای مثبت دهد چه برسد به این که اوباما بخواهد آنرا وتو نماید.
برخلاف ادعای نتانیاهو، قیمت پایین نفت تاثیری بر رفتار ایران نگذاشته است
به گزارش خبرگزاری رویترز، زمانی که نتانیاهو این هفته از آمریکا خواست تا موضع سختگیرانهتری را در قبال ایران اتخاذ نماید، استدلال کرد که قدرتهای جهان باید تمامی تلاشی خود را برای دستیابی به یک توافق خوب بکار بندند چرا که ایران بسیار نسبت به کاهش شدید قیمت نفت آسیبپذیر است. اما این ادعا که کاهش قیمت نفت میتواند باعث عقبنشینی بیشتر ایران از مواضع هستهای خود شود به نظر واقعگرایانه نمیرسد.
کارشناسان معتقدند که ایران در برابر تغییرات شدید قیمت نفت مقاومت کرده است و همچنین تحریمها باعث شده است که ایران در برابر تاثیر نفت بر اقتصادش مصونیت پیدا کند. گروهی دیگر از کارشناسان معتقدند که عقبنشینی بیشتر از جانب ایران نوعی سرافکندگی محسوب میشود. بنابراین، ایران آماده است تا میز مذاکره را ترک کند تا اینکه به این خواری تن دهد.
سناتور جان مکین چهره شناختهشده جمهوریخواه در این باره گفت: کاهش قیمت نفت به اقتصاد ایران آسیب رسانده است. اما این آسیب چندان جدی نیست.
تحریمهای فعلی باعث شده است تا ایران تا حدی نسبت به کاهش قیمت نفت آسیبپذیری کمتری داشته باشد. ژن ساکی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در این باره میگوید: تاثیر کوتاهمدت کاهش قیمت نفت به سبب تحریمهای نفتی که پیش از این وجود داشت چندان قابلتوجه بنظر نمیرسد.
دیگر کارشناسان نیز معتقدند که هیچگاه رابطه مستقیمی بین قیمت نفت و رفتار جمهوری اسلامی وجود نداشته است. سناتور مارک کرک به عنوان یکی از نمایندگانی که در تنظیم لایحه جدید افزایش فشارها بر ایران دخیل بوده است میگوید که قیمت پایین نفت تغییری در رفتار ایران ایجاد نکرده است. وی با اشاره به رزمایش پیامبر اعظم (ص) که اخیراً در تنگه هرمز انجام شد میگوید: آنها آنقدر پول دارند که ماکتی از ناو هواپیمابر آمریکایی را بسازند و بعد آنرا منفجر کنند.
سنا روز سهشنبه درباره لایحه جدید درباره ایران رایگیری میکند
به گزارش پایگاه هیل، میچ مککونل رهبر اکثریت سنای آمریکا اعلام کرد که سنا روز سهشنبه درباره لایحه الزام اوباما به اخذ تایید از کنگره برای امضا توافق نهایی رایگیری میکند. این اقدام درحالی صورت میگیرد که نمایندگان دموکرات کنگره درباره زمانبندی این اقدام هشدار دادهاند.
در همین راستا ده سناتور آمریکایی قسم خوردهاند تا در صورتیکه این لایحه تا قبل از مهلت مقرر برای مذاکرات مطرح شود و در صورتیکه این لایحه در کمیته روابط خارجی سنا مطرح نشود با آن مخالفت نمایند.
داستان واقعی درباره ایران، آمریکا، روسیه و چین
به گزارش اسپوتنیک، داستان واقعی این است و این خواهد بود که چطور ایران به عنوان قدرت کلیدی در آسیای جنوبغربی در مرکز تحولات پیچیده بین آمریکا، روسیه و چین قرار گرفته است. این سوال کلیدی درباره شرایط بازی بزرگ جدیدی است که هم اکنون در اوراسیا در جریان است.
داستان واقعی هیچگاه این نبود که نتانیاهو چگونه میخواهد از قدرت کنگره استفاده کند بلکه این است که چطور یک خارجی میخواهد در راه رئیس جمهور آمریکا سنگ اندازد. در حالیکه نتانیاهو داشت در کنگره درباره مقابله با ایران حرف میزد، روسای جمهور ایران و آمریکا داشتند در مونترو دور سوم مذاکرات هستهای خود را برگزار میکردند.
مشکلات و مسائل سالهاست که برای قدرتهای بزرگ دنیا مشخص و واضح است. تهران چیزی بجز لغو تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی را نمیخواهد. اما، واشنگتن دائماً اهداف خود را در مذاکرات تغییر میدهد. آخرین نمونه آن هم خواسته اوباما مبنی بر توقف برنامه هستهای ایران برای یک دوره ده ساله بود که با مخالفت صریح وزیر امور خارجه ایران مواجه شد.
برخلاف دیک چنی، دولت اوباما به این نتیجه رسیده است که نمیتواند برنامه هستهای ایران را نابود کند. طی سالیان گذشته این هدف همان نقشه اول بود و نقشه دوم انجام مذاکرات طولانیمدت برای اعمال محدودیتهای بیشتر بر برنامه هستهای ایران و رفع بخش اندکی از تحریمها بود.
با این حال، سردمداران آمریکا به هر طریق ممکن میخواهند افول امپریالیستی خود را مدیریت کنند. این بدین معناست که در آسیای جنوب غربی قدرتهایی از قبیل ترکیه، ایران، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی برای وجه امپریالیستی آمریکا دردسر ساز شدهاند.
برخی افراد کلیدی در واشنگتن بشدت از اقدامات آلسعود و راهبرد آنها در پایین نگه داشتن قیمت نفت و ضربهای که این راهبرد به صنعت نفت آمریکا زده است ناراحتند. برخی دیگر نگرانند که مبادا ترکیه پس از امضای قرارداد خط لوله انتقال نفت به سمت روسیه متمایل شود. بنابراین، تنها گزینهای که باقی میماند این است که ایران را بداخل حلقه غرب آورند.
اما، روسیه و چین به عنوان اعضای مهم مذاکرات هستهای با ایران ساکت ننشستهاند. کشورهای بریکس در تلاشند تا از ایران به عنوان اهرمی علیه هژمونی آمریکا استفاده کنند. به محض آنکه روابط به حالت عادی برگردد، تهران به عضویت سازمان همکاری شانگهای در خواهد آمد. آمریکا از این اقدام میترسد چرا که ایران وارد اتحاد اوراسیا شده و محور سیاسی-تجاری مسکو،-تهران-پکن تقویت میشود.
روسیه مدتهاست که روابط خوب تجاری با ایران دارد از تاسیسات هستهای گرفته تا فروش تسلیحات. هیچگونه توافق هستهای با آمریکا حاصل نخواهد شد مگر با تایید ضمنی روسیه و آمریکا نیز خود این را میداند. پکن نیز به حفظ شرایط موجود بسیار امیدوار است چرا که نمیخواهد ایران رابطه نزدیکتری با غرب برقرار کند زیرا این مساله به معنای آزادی بیشتر هژمون برای ورود به آسیاست.
در آینده، ایران میتواند از برقراری مجدد روابط با غرب برای افزایش قدرت چانهزنی خود با پکن اسفاده کند. اگر فرض کنیم که تا تابستان توافق هستهای حاصل شود، تهران در موقعیت خوبی برای گرفتن یکسری امتیازات از طرف چینی در زمینههای اقتصادی، امنیتی و دفاعی قرار خواهد گرفت.
اوایل این هفته، نزدیک به 16000 نفر در واشنگتن برای شرکت در اجلاس سالانه آیپک گرد هم آمدند تا مشخص شود که لابی صهیونیستی از یک سو بدنبال افزایش تحریمهای ایران است و از سویی دیگر با ارائه لایحهای به کنگره در پی ممانعت از برداشتن تحریمهای قبلی علیه این کشور است.
پس از اجلاس آیپک، مشخص است که لابی صهیونیست برای این لایحه جدید برنامهریزی کرده و بدنبال افزایش نبرد با کاخ سفید است. درحالیکه اوباما و آیپک هردو معتقدند که اولویت اصلی ممانعت از دستیابی ایران به تجهیزات هستهای است، اما آیپک و نتانیاهو حتی پا را فراتر گذاشته و بدنبال آن هستند که اصلاً به ایران اجازه غنیسازی اورانیوم داده نشود. آنها همچنین بدنبال توافقی هستند که برای همیشه ایران را محدود سازد.
اما عدم غنیسازی یا محدودیت همیشگی نمیتواند از منظر تهران قابل قبول باشد. شش قدرت دنیا که در حال مذاکره با ایران هستند این را فهمیده اند و بدنبال توافق منطقی هستند که مانع دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شود. اگر نتانیاهو و آیپک واقعاً بدنبال حل دیپلماتیک معضل پرونده هستهای ایران هستند، پس مخالفت سرسختانه آنها با این نظرات سوالات جدی را ایجاد میکند.
در اجلاس آیپک، سخنرانان درباره اینکه چطور میشود که از کنگره برای اختلال در روند رسیدن به اصطلاحاً توافق بد استفاده کنند صحبت کردند. آنها اصرار میکردند که بر گزینه استفاده از کنگره تاکید شود چرا که در این دوره حساس کنگره باید نقش تاریخی خود را در سیاست خارجی ایفا نماید.
آیپک همچنین تلاش میکند تا نقش کنگره در مذاکرات با کاهش قدرت رئیس جمهور در بحث تحریمها که همیشه در ایالات متحده بسیار زیاد بوده است را کاهش دهد. رئیس جمهور آمریکا همیشه مکانیسمهای بسیاری در بحث تحریم داشته است که میتواند تصمیم بگیرد که بسته به شرایط موجود یکی از آنها را انتخاب نماید.
نویسنده این مقاله در پایان مینویسد: جماعت آیپک عزم خود را برای فشار بر کنگره برای افزایش تحریمها علیه ایران جزم کردهاند. حال باید امیدوار بود که ایران این را به عنوان سیگنالی مبنی بر اینکه تعهد مذاکره کنندگان برای رفع تحریمها ضعیف است تعبیر نکند. اگر مذاکرات شکست بخورد، جنگی که همه میخواهند از آن اجتناب شود بسیار محتمل میشود.
جهان در برابر هژمونی منطقهای ایران سر فرود آورده است
پایگاه میدل ایست فورم در گزارشی مغرضانه در تلاش برای ارائه تصویری مخدوش از افزایش محبوبیت و نفوذ ایران در کشورهای منطقه مینویسد: مشکل سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا توهین به واشنگتن نبود، بلکه عقبنشینیهای کاخ سفید در برابر ایران بود. اوباما تنها کسی نیست که میخواهد بپذیرد که ایران به یک بازیگر راهبردی در غرب آسیا با وجود مخاطراتی که برای رژیم صهیونیستی و همپیمانان منطقهای آمریکا دارد تبدیل شده است.
به دلایل متفاوتی، قدرتهای بزرگ دنیا تصمیم گرفتهاند تا قدرت ایران را به رسمیت بشناسند. بجز کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی، دیگر کشورهای دنیا علاقهای به رویارویی با ایران ندارند. آمریکا هم به سبب اشتباهات پی در پی دیپلماتیک دیگر قدرت همیشگی را ندارد. تنها کاری که نتانیاهو در این شرایط میتواند انجام دهد این است تا با کمک کنگره مانع از توافق بد دولت با ایران شود.
اکثر مردم دنیا توافق را ترجیح میدهند زیرا جایگزین آن جنگ است. اگر توافق حاصل نشود، ظرف ده سال آینده جنگ اجتنابناپذیر است و دیگر مساله رخ دادن یا ندادن جنگ نخواهد بود، بلکه مساله این است که جنگ چه موقع و چطور رخ میدهد.
سیاست اوباما در منطقه خاورمیانه این است که بیش از این اوضاع را پیچیده نکند. به نظر میرسد که وی نقش تاثیرگذار فرماندهان ایرانی را در میدان جنگ با داعش را پذیرفته و چشمانش را بر روی حمایتهای مادی و نظامی تهران از حوثیهای یمن و حزبالله لبنان بسته است. تقریباً هر جایی که ایران تلاش کرده است تا نفوذ خود راگسترش دهد، آمریکا واکنشی نشان نداده است. به قول هنری کسینجر، در نهایت صلح تنها با وجود هژمونی یا توازن قوا ایجاد میشود. بنظر میرسد که قدرتهای بزرگ بدنبال دستیابی به صلح از طریق هژمونی ایران هستند و کاری هم ندارند که این صلح تا چه زمانی پایدار میماند.
توافق هستهای گذشته از جنبههای هستهای میتواند ایران را به قدرت اصلی در صحنه عراق، لبنان، سوریه و یمن مبدل کند. این بسیار عجیب است که آمریکا از توازن قدرت در خاورمیانه حرف میزند چرا که واشنگتن توازن قدرت در این منطقه را در زمان جنگ جهانی اول تا سال 2006 برهم زد.
کشورهای امپیریالیستی معمولاً توازن قدرت را در دو سطح ایجاد می کنند. نخست، آنها کشوری تحت کنترل اهل تسنن را در عراق روی کار میآورند تا در مقابل ایران شیعی بایستد. در نتیجه این دو کشور سالها با هم می جنگند و هزاران نفر شهید میشوند. دوم، بر طبق موافقتنامه سایکس-پیکو در سال 1916 دو کشور عراق و سوریه ایجاد میشوند که در آنها اقلیت بر اکثریت حکمرانی میکنند.
بزرگترین اشتباه آمریکا در عراق این بود که اجازه داد اکثریت به قدرت برسند. با روی کار آمدن حکومت شیعیان در عراق، این کشور عملاً به همپیمان ایران تبدیل شد. این کار جورج بوش بود نه اوباما. جمهوریخواهان در جستجو برای ایجاد دموکراسی عربی، دربهای عراق را بر روی ایران گشودند.
نتانیاهو و عدم وجود بمب اتمی در ایران: فردی که بیخودی سروصدا به پا میکند
به گزارش پایگاه گلوبال ریسرچ، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی خود در کنگره آمریکا با خوشحالی گفت: ایران بزودی مجهز به موشکهای قارهپیما و بمب اتمی میشود. این ادعا که ایران در آستانه دستیابی به تسلیحات اتمی است برای نتانیاهو چیز جدیدی نیست.
نتانیاهو در کتاب خود با عنوان «مبارزه با تروریسم» که در سال 1995 منتشر شد نوشت که ایران پنج تا هفت سال با دستیابی به تاسیسات هستهای قابل بهرهبرداری فاصله دارد. هفت سال از آن تاریخ گذشت اما ایران به این هدف نرسید.
نتانیاهو یکبار دیگر در سال 1996 از آمریکا خواست تا وارد موضوع هستهای ایران شود. وی که تازه به مقام نخست وزیری رژیم صهیونیستی رسیده بود در کنگره آمریکا گفت: جامعه جهانی باید تمام تلاش خود رابرای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی انجام دهد. وی افزود: تنها آمریکا میتواند از عهده این کار برآید.
19 سال از تاریخی که نتانیاهو برای اولین بار اعلام کرد که ایران به تولید بمب اتمی نزدیک شده است میگذرد. اما این کشور نه تنها بمب اتمی تولید نکرده است بلکه با فناوری ساخت آن نیز فاصله دارد.
نتانیاهو در سال 2009 هم دوباره درباره این مساله هشدار داد. در سال 2012 نیز وی دوباره به این تاکتیک روی آورد. هفتهها و ماهها از زمانیکه نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل از تسلیحات اتمی ایران سخن گفت میگذرد، اما اتفاق خاصی رخ نداده است.
برخلاف تمامی صحبتهای نتانیاهو، خبرگزاری رویترز در گزارشی در سال 2012 نوشت: آمریکا، همپیمانان اروپایی و رژیم صهیونیستی بطور کلی بر سه چیز درباره برنامه هستهای ایران اتفاق نظر دارند: ایران بمب اتمی ندارد، تصمیمی برای ساخت این نوع تسلیحات ندارد، و احتمالاً سالها با ساخت کلاهک اتمی فاصله دارد. در حقیقت، حتی نظرات موساد با ادعاهای نتانیاهو در تضاد است.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود در کنگره باز هم درباره توسعهطلبی ایران سخن گفت. اما باید به این نکته توجه داشت که ایران در عصر حاضر اصلاً به هیچ کشوری حمله نکره است.
بیمعنا بودن توافق هستهای دومرحلهای
مجله فرونت پیج در گزارشی به تحلیل توافق محتمل هستهای ایران و گروه 5+1 پرداخته و مینویسد: مهلت فاز اول گفتگوهای هستهای بین ایران و گروه 5+1 نزدیک است. پس از آنکه در نوامبر 2013 طرفین به توافق موقت دست یافتند، مذاکرات هستهای بین دو طرف دوباره برای دستیابی به توافق نهایی هستهای به دو مرحله تقسیم شد. سوالی که مطرح میشود این است: اهداف واقعی تقسیم کردن مذاکرات نهایی به دومرحله چیست؟
هدف اصلی این راهبرد دولت اوباما این است که با نشان دادن اینکه پیشرفتهایی حاصل شده است، طرف ایرانی از مقرارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیروی کرده است و اینکه سیاست دولت در قبال ایران کارآمد بوده است از انتقادها اجتناب کند. اما بنظر میرسد که آمریکا این مساله را فراموش کرده است که ایران تحریمها را دور زده است و حدقل یک میلیارد دلار را بصورت قاچاقی وارد کشور کرده است.
از نظر اوباما، دستیابی به یک توافق بیمعنا و تشریفاتی تا مهلت مقرر شده در ماه مارس و نه توافق نهایی تا ماه ژوئن میتواند در جهت تقویت استدلال وی مبنی بر اینکه پیشرفتهایی در زمینه برنامه هستهای ایران حاصل شده است مفید باشد. همچنین اوباما با این راهبرد بدنبال آن است تا اهرم خود را برای وتو کردن هرگونه لایحه تحریم که ممکن است توسط کنگره به تصویب برسد قویتر نماید. به قولی دیگر، اوباما به این توافق مرحله اول برای فرار از فشارهای داخلی بیشتر، نشان دادن کارآمدی دیپلماسی، کاهش تحریمها علیه ایران و توجیه توافق با ایران نیاز دارد.
احتمال فراوانی وجود دارد که طرفیت تا پایان مهلت مقرر برای مرحله اول تا آخر ماه مارس به توافق برسند. عواملی نیز به رسیدن به این توافق کمک میکنند. توافق مرحله اول به جزئیات فنی درباره برنامه هستهای ایران نمیپردازد. توافق بیشتر شامل نکات کلی درباره موضوعاتی میشود که قبلاً بارها درباره آنها بحث شده است. برخی از این مسائل عبارتند از: انعطافپذیری آمریکا، زمان بازگشت هستهای، انعطافپذیری ایران، رفع آنی تحریمها، تعداد سانتریفیوژها و میزان غنیسازی اورانیوم.
در نتیجه می توان گفت که دستیابی به توافق کلی تا آخر ماه مارس نمیتواند همانگونه که رسانههای جریان اصلی میگویند کار تاریخی باشد. در حقیقت، این کاری بیمعنا، اضافی و غیرلازم است که دارد رخ میدهد.
حمایت کنگره آمریکا از نتانیاهو درباره ایران بیشتر یک نمایش است
به گزارش خبرگزاری رویترز، در حالیکه سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا با استقبال مواجه شد و تیترهای رسانههای دنیا را به خود اختصاص داد، اما بعید به نظر میرسد که این سخنرانی باعث تغییری در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران شود.
اگرچه نتانیاهو از جانب جمهوریخواهان مورد ستایش قرار گرفت، اما از سویی دیگر دموکراتها به شدت از وی انتقاد کردند. دنیل کرتزر سفیر اسبق آمریکا در رژیم صهیونیستی و مصر در این باره گفت: او آمد و سخنرانی کرد، اما نتوانست موفق شود.
پس از پایان سخنرانی نتانیاهو، میچ مککونل فوراً از ارائه لایحهای به کنگره بری محدود کردن اختیارات اوباما در زمینه توافق هستهای با ایران سخن گفت. اما، بسیاری از نمایندگان کنگره این اقدام وی را نوعی نمایش سیاسی خواندند. در حال حاضر، اصلاً مشخص نیست که کنگره به این لایحه رای مثبت دهد چه برسد به این که اوباما بخواهد آنرا وتو نماید.
برخلاف ادعای نتانیاهو، قیمت پایین نفت تاثیری بر رفتار ایران نگذاشته است
به گزارش خبرگزاری رویترز، زمانی که نتانیاهو این هفته از آمریکا خواست تا موضع سختگیرانهتری را در قبال ایران اتخاذ نماید، استدلال کرد که قدرتهای جهان باید تمامی تلاشی خود را برای دستیابی به یک توافق خوب بکار بندند چرا که ایران بسیار نسبت به کاهش شدید قیمت نفت آسیبپذیر است. اما این ادعا که کاهش قیمت نفت میتواند باعث عقبنشینی بیشتر ایران از مواضع هستهای خود شود به نظر واقعگرایانه نمیرسد.
کارشناسان معتقدند که ایران در برابر تغییرات شدید قیمت نفت مقاومت کرده است و همچنین تحریمها باعث شده است که ایران در برابر تاثیر نفت بر اقتصادش مصونیت پیدا کند. گروهی دیگر از کارشناسان معتقدند که عقبنشینی بیشتر از جانب ایران نوعی سرافکندگی محسوب میشود. بنابراین، ایران آماده است تا میز مذاکره را ترک کند تا اینکه به این خواری تن دهد.
سناتور جان مکین چهره شناختهشده جمهوریخواه در این باره گفت: کاهش قیمت نفت به اقتصاد ایران آسیب رسانده است. اما این آسیب چندان جدی نیست.
تحریمهای فعلی باعث شده است تا ایران تا حدی نسبت به کاهش قیمت نفت آسیبپذیری کمتری داشته باشد. ژن ساکی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در این باره میگوید: تاثیر کوتاهمدت کاهش قیمت نفت به سبب تحریمهای نفتی که پیش از این وجود داشت چندان قابلتوجه بنظر نمیرسد.
دیگر کارشناسان نیز معتقدند که هیچگاه رابطه مستقیمی بین قیمت نفت و رفتار جمهوری اسلامی وجود نداشته است. سناتور مارک کرک به عنوان یکی از نمایندگانی که در تنظیم لایحه جدید افزایش فشارها بر ایران دخیل بوده است میگوید که قیمت پایین نفت تغییری در رفتار ایران ایجاد نکرده است. وی با اشاره به رزمایش پیامبر اعظم (ص) که اخیراً در تنگه هرمز انجام شد میگوید: آنها آنقدر پول دارند که ماکتی از ناو هواپیمابر آمریکایی را بسازند و بعد آنرا منفجر کنند.
سنا روز سهشنبه درباره لایحه جدید درباره ایران رایگیری میکند
به گزارش پایگاه هیل، میچ مککونل رهبر اکثریت سنای آمریکا اعلام کرد که سنا روز سهشنبه درباره لایحه الزام اوباما به اخذ تایید از کنگره برای امضا توافق نهایی رایگیری میکند. این اقدام درحالی صورت میگیرد که نمایندگان دموکرات کنگره درباره زمانبندی این اقدام هشدار دادهاند.
مککونل در این باره گفت: هیچچیزی نمیتواند مانع از اجرای وظایف کنگره شود. من تعجب میکنم که بعضی از نمایندگان با این لایحه مخالفت کرده اند.
داستان واقعی درباره ایران، آمریکا، روسیه و چین
به گزارش اسپوتنیک، داستان واقعی این است و این خواهد بود که چطور ایران به عنوان قدرت کلیدی در آسیای جنوبغربی در مرکز تحولات پیچیده بین آمریکا، روسیه و چین قرار گرفته است. این سوال کلیدی درباره شرایط بازی بزرگ جدیدی است که هم اکنون در اوراسیا در جریان است.
داستان واقعی هیچگاه این نبود که نتانیاهو چگونه میخواهد از قدرت کنگره استفاده کند بلکه این است که چطور یک خارجی میخواهد در راه رئیس جمهور آمریکا سنگ اندازد. در حالیکه نتانیاهو داشت در کنگره درباره مقابله با ایران حرف میزد، روسای جمهور ایران و آمریکا داشتند در مونترو دور سوم مذاکرات هستهای خود را برگزار میکردند.
مشکلات و مسائل سالهاست که برای قدرتهای بزرگ دنیا مشخص و واضح است. تهران چیزی بجز لغو تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی را نمیخواهد. اما، واشنگتن دائماً اهداف خود را در مذاکرات تغییر میدهد. آخرین نمونه آن هم خواسته اوباما مبنی بر توقف برنامه هستهای ایران برای یک دوره ده ساله بود که با مخالفت صریح وزیر امور خارجه ایران مواجه شد.
برخلاف دیک چنی، دولت اوباما به این نتیجه رسیده است که نمیتواند برنامه هستهای ایران را نابود کند. طی سالیان گذشته این هدف همان نقشه اول بود و نقشه دوم انجام مذاکرات طولانیمدت برای اعمال محدودیتهای بیشتر بر برنامه هستهای ایران و رفع بخش اندکی از تحریمها بود.
با این حال، سردمداران آمریکا به هر طریق ممکن میخواهند افول امپریالیستی خود را مدیریت کنند. این بدین معناست که در آسیای جنوب غربی قدرتهایی از قبیل ترکیه، ایران، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی برای وجه امپریالیستی آمریکا دردسر ساز شدهاند.
برخی افراد کلیدی در واشنگتن بشدت از اقدامات آلسعود و راهبرد آنها در پایین نگه داشتن قیمت نفت و ضربهای که این راهبرد به صنعت نفت آمریکا زده است ناراحتند. برخی دیگر نگرانند که مبادا ترکیه پس از امضای قرارداد خط لوله انتقال نفت به سمت روسیه متمایل شود. بنابراین، تنها گزینهای که باقی میماند این است که ایران را بداخل حلقه غرب آورند.
اما، روسیه و چین به عنوان اعضای مهم مذاکرات هستهای با ایران ساکت ننشستهاند. کشورهای بریکس در تلاشند تا از ایران به عنوان اهرمی علیه هژمونی آمریکا استفاده کنند. به محض آنکه روابط به حالت عادی برگردد، تهران به عضویت سازمان همکاری شانگهای در خواهد آمد. آمریکا از این اقدام میترسد چرا که ایران وارد اتحاد اوراسیا شده و محور سیاسی-تجاری مسکو،-تهران-پکن تقویت میشود.
روسیه مدتهاست که روابط خوب تجاری با ایران دارد از تاسیسات هستهای گرفته تا فروش تسلیحات. هیچگونه توافق هستهای با آمریکا حاصل نخواهد شد مگر با تایید ضمنی روسیه و آمریکا نیز خود این را میداند. پکن نیز به حفظ شرایط موجود بسیار امیدوار است چرا که نمیخواهد ایران رابطه نزدیکتری با غرب برقرار کند زیرا این مساله به معنای آزادی بیشتر هژمون برای ورود به آسیاست.
در آینده، ایران میتواند از برقراری مجدد روابط با غرب برای افزایش قدرت چانهزنی خود با پکن اسفاده کند. اگر فرض کنیم که تا تابستان توافق هستهای حاصل شود، تهران در موقعیت خوبی برای گرفتن یکسری امتیازات از طرف چینی در زمینههای اقتصادی، امنیتی و دفاعی قرار خواهد گرفت.