به گزارش مشرق، قرار است اعضای مجلس خبرگان رهبری امروز (سه شنبه ) در انتخابات هیات رییسه شرکت کنند و رییس این نهاد مهم را برای یک سال باقی مانده تا پایان دوره تعیین کنند. این مهم ترین دستور کار خبرگان در هفدهمین اجلاس خود است و بیش از گذشته رنگ و بوی سیاسی دارد. اسفند سال آینده قرار است انتخابات دور بعدی مجلس خبرگان برگزار شود.
تردیدی نیست که انتخابات هیات رییسه اهمیت خود را از شان و جایگاه این نهاد ویژه (خبرگان رهبری) اخذ می کند. برای درک بهتر موضوع باید دلایل اهمیت مجلس خبرگان را در ساختار نظام جمهوری اسلامی شناخت.
خبرگان را باید یک نهاد مستقل دانست زیرا قانون اساسی کشورمان در اصل 108 خود می گوید: «قانون مربوط به تعداد، و شرایط خبرگان، کیفیّت انتخاب آن ها و آیین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهای اوّلین شورای نگهبان تهیّه و با اکثریت آرای آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. از آن پس، هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقرّرات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است.»
از این اصل قانون می توان استنباط کرد که خبرگان یک نهاد مستقل است زیرا اگر این طور نبود این نهاد نیز باید مانند دیگر نهاد ها، وزارتخانه ها و... موظف می شد که آیین نامه های داخلی خود را در چارچوب قوانین مصوّب مجلس شورای اسلامی تدوین کند.
نکته دیگر این است که خبرگان علاوه بر آیین نامه های داخلی در تقنین قوانین مربوط به خود نیز مستقل است. به عبارت دیگر مصوبات خبرگان رهبری نه تنها به بررسی نهایی شورای نگهبان نیاز ندارد، بلکه محتاج به تصویب و تایید نهایی رهبر انقلاب هم نیست. این در حالی است که مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به تایید نهایی مقام رهبری نیازمند است.
این استقلال کم نظیر به عنوان ویژگی منحصر به فرد خبرگان کافی است تا موضوع ریاست در آن به این اندازه مهم باشد و حاشیه ساز شود اما دلایل مهم تری نیز وجود دارد و آن اصلی ترین وظیفه مجلس خبرگان رهبری یعنی تعیین رهبر (بر اساس اصل 107 قانون اساسی) و نظارت بر وی است.
اگرچه رهبری در نظام جمهوری اسلامی همانند ریاست جمهوی، عضویت مجلس خبرگان، عضویت شورای نگهبان، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و… زمانمند و مدّت دار نیست اما مشروط به شرایط و محدود به اوصافی است که در گذر زمان از گزند حوادث مصون نیست. بنابراین مجلس خبرگان موظّف است به طور دقیق درباره شرایط و اوصاف علمی و عملی رهبر مراقبت کند زیرا در اصل 111 قانون اساسی تاکید شده است که هرگاه رهبر از اجرای وظایف قانونی خود ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یک صد و نهم گردد یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد.
به این ترتیب روشن است که خبرگان با توجه به نقش حیاتی و اثرگذاری که در ساختار نظام دارد از چه مرتبه و جایگاهی برخوردار است. به جرات می توان گفت که مجلس خبرگان رهبری که تصمیم گیری درباره بالا ترین مقام کشور را به عهده دارد؛ فرا تر از هر نهاد دیگری است و بر پایه قوانین کشور باید در لحظات حساس فقدان رهبری که حساسترین موقعیت نظام است، ایفای نقش کند.
فراموش نکنیم حساسیت مسوولیت مجلس خبرگان و تاثیر عمیق و گسترده آن در سرنوشت نظام اسلامی و آینده آن، به حدی است که امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی این مسوولیت را در «راس همه مسوولیت ها» قلمداد کرد و هشدار داد که «کوچک ترین سهل انگاری و مسامحه و کوچک ترین اعمال نظرهای شخصی و خدای نخواسته تبعیت از هواهای نفسانی که ممکن است این عمل شریف الهی را به انحراف کشاند، بزرگ ترین فاجعه تاریخ را به وجود خواهد آورد.»
همین حساسیت ها سبب شده که در برهه های مختلف طی 36 سال گذشته، شاهد سیاسی شدن انتخابات هیات رییسه در این نهاد باشیم. هیاهوی سیاسی در سال های اخیر بیش از گذشته دیده می شود زیرا در دوره های اول این مجلس با حضور مرحوم آیت الله مشکینی، در عمل هیچ یک از خبرگان خود را برای ریاست کاندیدا نمی کرد و ریاست وی در چهار دوره اول این مجلس بدون هیچ گونه رقیبی با رای قاطع نمایندگان انجام می شد.
اما پس از فوت وی اوضاع فرق کرد و در هر دوره ریاست مجلس خبرگان، دو جبهه - یک سو آیت الله هاشمی رفسنجانی و سوی دیگر مثلث آقایان مصباح یزدی، احمد جنتی و محمد یزدی – مقابل هم قرار گرفتند که در بیشتر موارد در نهایت به پیروزی هاشمی رفسنجانی انجامیده است.
این طیف در انتخابات هیات رییسه سال 87 تلاش های سازماندهی شده یی را برای تغییر ریاست مجلس خبرگان آغاز کرده بودند اما اکبر هاشمی با کسب 51 رأی از 79 رای توانست از محمد یزدی که 26 رای داشت، پیشی بگیرد.
در دوره بعدی انتخابات هیات رییسه که پس از اتفاقات سال 88 بود نیز هاشمی رفسنجانی به خاطر جلوگیری از ایجاد تفرقه در خبرگان و ضمن ابراز گلایه از کشیده شدن این انتخابات به کوچه و خیابان از ریاست کناره گیری و اعلام کرد که اگر آیت الله مهدوی کنی کاندیدای ریاست شوند از وی حمایت می کند. مرحوم کنی که با 63 رای موافق رییس خبرگان شد نیز در نطق خود تاکید کرد که آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست خبرگان را به من تفویض کردند.
اکنون پس از درگذشت آیت الله مهدوی کنی و خالی شدن صندلی ریاست مجلس خبرگان بار دیگر نگاه ها به این مجلس و سرنوشت ریاست آن معطوف شده است. ناگفته نماند یکی دیگر از دلایل اهمیت نتیجه انتخابات امروز این است که پیروزی در این انتخابات و اختلاف میزان آرا میان کاندیدا ها، جریان سیاسی حاکم بر این نهاد خاص را معلوم می کند و به نوعی شانس پیروزی آن جریان در دوره بعدی خبرگان را اندازه می گیرد. به هر ترتیب امروز تکلیف ریاست در این مجلس روشن می شود و گمانه زنی ها خاتمه می یابد.
تردیدی نیست که انتخابات هیات رییسه اهمیت خود را از شان و جایگاه این نهاد ویژه (خبرگان رهبری) اخذ می کند. برای درک بهتر موضوع باید دلایل اهمیت مجلس خبرگان را در ساختار نظام جمهوری اسلامی شناخت.
خبرگان را باید یک نهاد مستقل دانست زیرا قانون اساسی کشورمان در اصل 108 خود می گوید: «قانون مربوط به تعداد، و شرایط خبرگان، کیفیّت انتخاب آن ها و آیین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهای اوّلین شورای نگهبان تهیّه و با اکثریت آرای آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. از آن پس، هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقرّرات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است.»
از این اصل قانون می توان استنباط کرد که خبرگان یک نهاد مستقل است زیرا اگر این طور نبود این نهاد نیز باید مانند دیگر نهاد ها، وزارتخانه ها و... موظف می شد که آیین نامه های داخلی خود را در چارچوب قوانین مصوّب مجلس شورای اسلامی تدوین کند.
نکته دیگر این است که خبرگان علاوه بر آیین نامه های داخلی در تقنین قوانین مربوط به خود نیز مستقل است. به عبارت دیگر مصوبات خبرگان رهبری نه تنها به بررسی نهایی شورای نگهبان نیاز ندارد، بلکه محتاج به تصویب و تایید نهایی رهبر انقلاب هم نیست. این در حالی است که مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به تایید نهایی مقام رهبری نیازمند است.
این استقلال کم نظیر به عنوان ویژگی منحصر به فرد خبرگان کافی است تا موضوع ریاست در آن به این اندازه مهم باشد و حاشیه ساز شود اما دلایل مهم تری نیز وجود دارد و آن اصلی ترین وظیفه مجلس خبرگان رهبری یعنی تعیین رهبر (بر اساس اصل 107 قانون اساسی) و نظارت بر وی است.
اگرچه رهبری در نظام جمهوری اسلامی همانند ریاست جمهوی، عضویت مجلس خبرگان، عضویت شورای نگهبان، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و… زمانمند و مدّت دار نیست اما مشروط به شرایط و محدود به اوصافی است که در گذر زمان از گزند حوادث مصون نیست. بنابراین مجلس خبرگان موظّف است به طور دقیق درباره شرایط و اوصاف علمی و عملی رهبر مراقبت کند زیرا در اصل 111 قانون اساسی تاکید شده است که هرگاه رهبر از اجرای وظایف قانونی خود ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یک صد و نهم گردد یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد.
به این ترتیب روشن است که خبرگان با توجه به نقش حیاتی و اثرگذاری که در ساختار نظام دارد از چه مرتبه و جایگاهی برخوردار است. به جرات می توان گفت که مجلس خبرگان رهبری که تصمیم گیری درباره بالا ترین مقام کشور را به عهده دارد؛ فرا تر از هر نهاد دیگری است و بر پایه قوانین کشور باید در لحظات حساس فقدان رهبری که حساسترین موقعیت نظام است، ایفای نقش کند.
فراموش نکنیم حساسیت مسوولیت مجلس خبرگان و تاثیر عمیق و گسترده آن در سرنوشت نظام اسلامی و آینده آن، به حدی است که امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی این مسوولیت را در «راس همه مسوولیت ها» قلمداد کرد و هشدار داد که «کوچک ترین سهل انگاری و مسامحه و کوچک ترین اعمال نظرهای شخصی و خدای نخواسته تبعیت از هواهای نفسانی که ممکن است این عمل شریف الهی را به انحراف کشاند، بزرگ ترین فاجعه تاریخ را به وجود خواهد آورد.»
همین حساسیت ها سبب شده که در برهه های مختلف طی 36 سال گذشته، شاهد سیاسی شدن انتخابات هیات رییسه در این نهاد باشیم. هیاهوی سیاسی در سال های اخیر بیش از گذشته دیده می شود زیرا در دوره های اول این مجلس با حضور مرحوم آیت الله مشکینی، در عمل هیچ یک از خبرگان خود را برای ریاست کاندیدا نمی کرد و ریاست وی در چهار دوره اول این مجلس بدون هیچ گونه رقیبی با رای قاطع نمایندگان انجام می شد.
اما پس از فوت وی اوضاع فرق کرد و در هر دوره ریاست مجلس خبرگان، دو جبهه - یک سو آیت الله هاشمی رفسنجانی و سوی دیگر مثلث آقایان مصباح یزدی، احمد جنتی و محمد یزدی – مقابل هم قرار گرفتند که در بیشتر موارد در نهایت به پیروزی هاشمی رفسنجانی انجامیده است.
این طیف در انتخابات هیات رییسه سال 87 تلاش های سازماندهی شده یی را برای تغییر ریاست مجلس خبرگان آغاز کرده بودند اما اکبر هاشمی با کسب 51 رأی از 79 رای توانست از محمد یزدی که 26 رای داشت، پیشی بگیرد.
در دوره بعدی انتخابات هیات رییسه که پس از اتفاقات سال 88 بود نیز هاشمی رفسنجانی به خاطر جلوگیری از ایجاد تفرقه در خبرگان و ضمن ابراز گلایه از کشیده شدن این انتخابات به کوچه و خیابان از ریاست کناره گیری و اعلام کرد که اگر آیت الله مهدوی کنی کاندیدای ریاست شوند از وی حمایت می کند. مرحوم کنی که با 63 رای موافق رییس خبرگان شد نیز در نطق خود تاکید کرد که آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست خبرگان را به من تفویض کردند.
اکنون پس از درگذشت آیت الله مهدوی کنی و خالی شدن صندلی ریاست مجلس خبرگان بار دیگر نگاه ها به این مجلس و سرنوشت ریاست آن معطوف شده است. ناگفته نماند یکی دیگر از دلایل اهمیت نتیجه انتخابات امروز این است که پیروزی در این انتخابات و اختلاف میزان آرا میان کاندیدا ها، جریان سیاسی حاکم بر این نهاد خاص را معلوم می کند و به نوعی شانس پیروزی آن جریان در دوره بعدی خبرگان را اندازه می گیرد. به هر ترتیب امروز تکلیف ریاست در این مجلس روشن می شود و گمانه زنی ها خاتمه می یابد.