در گفتگو با ناخدا سوم رزاقی، علاوه بر بررسی ویژگیها و سطح توان و آمادگی ناو لجستیک بندرعباس، به بررسی ماموریت این ناو در سیزدهمین ماموریت برون مرزی (در قالب ناوگروهها) و نیز سختی زندگی در دریا برروی شناورهای نظامی پرداختیم.
وی سال 75 وارد نیروی دریایی شده و از 18/8/92 نیز فرماندهی ناو بندرعباس را برعهده دارد. خدمت بر روی ناو «والان» به عنوان افسر ملوان در سال 80، 2 سال خدمت بر روی ناو «کلات» به عنوان افسر توپخانه و ملوان و نیز افسر عملیات، 3 سال فرمانده دومی ناو «چیرو»، 3 سال فرماندهی ناو «چیرو»، 2 سال فرمانده دومی ناو «بندرعباس» و یک سال حضور در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر از دیگر سوابق این فرمانده 37 ساله اهل آمل است.
آنچه در زیر میخوانید، گفتگوی خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس است به آبهای جنوب شرق آسیا که با ناخدا سوم عرشه، محسن رزاقی فرمانده ناو لجستیک جمهوری اسلامی ایران بندرعباس صورت گرفته است.
* چطور شد که نیروی دریایی ارتش را برای خدمت انتخاب کردید؟
من در دوران دبیرستان، شاگرد زرنگ و درسخوانی بودم. همان مقطع یکی از اقوام ما در نیروی دریایی مشغول خدمت بود و من را هم برای ورود به این نیرو ترغیب کرد. البته خودم هم علاقمند بودم و برای همین در کنکور سال 75 علی رغم اینکه در دانشگاههای دیگری هم قبول شدم ولی نیروی دریایی را انتخاب کردم.
حتی کد رشته مورد علاقه ام یعنی رشته ناوبری و و مدیریت کشتی را هم که انتخاب کردم هنوز به یاد دارم که کد 872 بود.
پس از طی یک دوره 4 ساله، در رشته ناوبری و مدیریت کشتی در سال 79 فارغ التحصیل شدم.
* شما فرماندهی یگانی را برعهده دارید که در میان شناورهای دیگر با 13 ماموریت در قالب ناوگروههای 33گانه نداجا در آبهای آزاد، رکورددار است. کمی از ویژگی این یگان بفرمایید که چطور علی رغم سن بالا به این ماموریتها اعزام میشود؟
شناورها در کل به 3 دسته «اقیانوس پیما»، «کرانه پیما» و «نظامی» تقسیم میشوند. نظامیها به 2 دسته کلی «رزمی» و «پشتیبان» تقسیم شده و همین پشتیبانها هم خودشان 2 دسته اند: یکی «شناورهای با پشتیبانی زیاد و خدمات کم» و دومی «شناورهای با پشتیبانی کم و خدمات زیاد».
ناو بندرعباس به عنوان یک ناو سوخت رسان، جزو یگانهای با پشتیبانی زیاد و خدمات کم است که نیازمندیهای شناورهای نظامی از قبیل سوخت، آب و مهمات را تامین می کند.
مثلا یک ناو «نیروبر» که خدمات پزشکی بیشتری ارائه میدهد، از دسته شناورهای با خدمات زیاد و پشتیبانی کم است.
شناورهای رزمی، به لحاظ اینکه در نوک پیکان مقابله با تهدیدات حاضرند، نقش مهمی بر عهده دارند ولی همین شناورها، بدون پشتیبانی یگانهای لجستیک، دچار چالش شده و محدوده شعاع عملیاتیشان کم میشود.
در مورد آمادگی این یگان -بندرعباس- هم خب نیروی دریایی به عنوان یک نیروی راهبردی، در سالهای اخیر نشان داده که هم در حوزه نگهداری و تعمیر و هم در حوزه ساخت، به توانمندی بالایی رسیده است.
همین ناوشکن بومی جماران را شما نگاه کنید. من خودم 2 مرتبه به همراه این ناوشکن به ماموریت مشترک رفته ام و دیده ام چطور یگانهای فرامنطقهای در آبهای آزاد و مثلا در دریای سرخ و دیگر مناطق، به این ناوشکن نزدیک می شوند، فیلم و عکس میگیرند و کنجکاوند تا بدانند این دستاورد بومی ما چطور کار میکند.
الان هم ناوشکنها، شناورهای موشک انداز و زیردریایی در دست ساخت است که نیروی دریایی را به یک قدرت منطقهای بزرگ تبدیل کرده است.
در واقع، نیروی دریایی یک نیروی تجهیزات محور است و سرمایه گذاری خوبی هم در حوزه نگهداری و تعمیر شده تا یگانها بتوانند در فاصله چندهزار مایلی از سواحل ایران، همه نیازهای خود را تامین کنند.
* این برای پنجمین بار است که 2 یگان بندرعباس به عنوان ناو لجستیک و نقدی به عنوان ناو موشک انداز به ماموریت آبهای آزاد میروند که از این لحاظ این این دو یگان رکورد دارند. این تعداد ماموریت مشترک چقدر در هماهنگی آنها با یکدیگر موثر بوده است؟
طبیعتا تاثیر زیادی دارد چون به هر حال فرماندهان و پرسنل دو یگان بیشتر با هم آشنا شده و هماهنگتر عمل میکنند.
در این ماموریتها، عملیاتهای متعددی نظیر یدک و سوخترسانی وجود دارد که هرچه یگانها با هم هماهنگتر باشند، موفق تر خواهند بود.
برای مثال عملیات سوخت رسانی در دریا بستگی به میزان نیاز یگان مقابل، گاها تا 3 ساعت نیز طول می کشد که 2 یگان باید با یک سرعت ثابت در کنار هم حرکت کنند. از طرف دیگر، این سوخت، خودش بسیار خطرناک است ولی پرسنل با آموزشهایی که میبینند، به راحتی از پس آن بر میآیند.
البته بنده در دوران خدمت خودم چند ماموریت مشترک نیز با ناو موشک انداز البرز داشتم و در کل این هماهنگی با همه یگانهای دیگر وجود دارد.
* یکی از مهمترین ویژگیهای ماموریت ناوگروه 33، آموزشی بودن آن است؟ شما به عنوان فرمانده یک ناو لجستیک که میزبان بیش از 170 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) هستید، چقدر این آموزشها برایتان اولویت دارد و چقدر انجام ماموریت ناو بندرعباس؟
همانطور که که عرض کردم، بنده یک سال در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) در نوشهر استاد بودم و اکثر دانشجویان حاضر در این سفر نیز یکدوره شاگرد خودم بودند. من عاشق آموزش هستم و هر کاری بتوانم برای آنها میکنم.
البته این ناوگروه، یک ناوگروه اطلاعاتی، عملیاتی و آموزشی است. البته برای بنده به عنوان فرمانده این یگان، ایمنی از همه چیز مهمتر است.
دانشجوها در این ماموریت، تنها دوره کارآموزی تخصصی نمیبینند. این طور نیست که مثلا دانشجوی رسته ناوبری فقط دوره تخصصی خود را بگذراند و یا دانشجوی برق فقط در موارد مربوط به خودش شرکت کند بلکه اینها در این ماموریت، قرار است با شرایط سخت دریا و زندگی در یگانهای شناوری آشنا شوند.
ما هم سعی می کنیم در حد توان، امکانات لازم را برایشان فراهم کنیم ولی خب قطعا مثل امکانات دانشگاه در نوشهر نخواهد بود.
دانشجویان در این سفر با سختی و انضباط کار در دریا آشنا میشوند و همین سختیها هست که موجب همدلی بیشتر آنها خواهد شد.
* به سختی کار اشاره کردید. آنطور که ما خودمان از نزدیک دیدیم، زندگی در یگان شناور نظامی قوانین خاص خودش را دارد که این قوانین در دیگر یگانهای نظامی دیده نمیشود. اینها از کجا نشات میگیرد؟
یک ناو درحقیقت شبیه یک کشور یا یک شهر است چون ما وقتی چندهزار مایل از ساحل دور می شویم و به آبهای آزاد می رویم، همه نیازهایمان را باید خودمان تامین کنیم و همه امیدها از ساحل و خشکی قطع میشود.
در این شرایط ما باید برق، تحرک، آب، سوخت، مخابرات و دیگر نیازها را خودمان تامین کنیم بنابراین اگر این قوانین رعایت نشود، کار پیش نخواهد رفت.
اینجا سلسله مراتب به شدت رعایت میشود. برای مثال، در باشگاه افسران، هیچ کس تا وقتی فرمانده ارشد شروع به غذا خوردن نکند، غذا نمی خورد و کسی هم بعد از او ادامه نمیدهد.
* فرماندهی ناوی مثل بندرعباس چقدر سخت است؟
من خودم در گذشته متوجه نمیشدم که چرا یک فرمانده شناور اینقدر حساسیت به خرج میدهد. اما بعد از اینکه خودم در این منصب قرار گرفتم، دیدم که بزرگترین دغدغه یک فرمانده از زمانی که از ساحل جدا میشوند، ایمنی و امنیت ناو و پرسنل است چون کوچکترین سهلانگاری قابل قبول نیست و میتواند ماموریت را با خطر مواجه کند.
شما حساب کنید اگر فردی در فاصله 3هزار مایلی از ساحل در دریا دچار مثلا شکستگی دست و پا شود، چه باید کرد؟
هرچند یک افسر به عنوان اگزو (اگزکیوتیو آفیسر به معنی افسر اجرائیات یا فرمانده دوم) وجود دارد ولی در نهایت این فرمانده است که باید پاسخگو باشد.
این ایمنی با چند مولفه به دست میآید که لازمه آن، تعهد، انضباط، آموزش، همدلی و اجرای صحیح دستورات است.
* شما خودتان تابحال چند مرتبه در ماموریتهای برون مرزی حضور داشتید و چقدر از سال را در دریا هستید؟
من 14 سال است که بر روی واحدهای شناوری خدمت میکنم و در گذشته، برخی سالها تا 100 روز در دریا بودم ولی در 3،4 سال اخیر گاها سالی 250 تا 260 روز در دریا هستم.
7 مرتبه هم تاکنون در ماموریتهای برون مرزی حاضر بودم که یک مرتبه به همراه ناوگروه چهاردهم، فرماندهی ناو چیرو را برعهده داشتم. 2 بار فرمانده دوم ناو بندرعباس بودم و 4 مرتبه هم فرماندهی این یگان را برعهده داشتم.
این ماموریت ها در منطقه خلیج عدن و یک بار هم در جنوب شرق آسیا بوده است.
* با این حساب، شما حدود دو سوم سال را دور از خانواده و در دریا هستید. این موضوع شما را در خانواده با مشکل روبرو نمیکند؟
دریانوردی یکی از مشاغل بسیار سخت است. من از سال 85 متاهل شدم و اکنون هم یک فرزند یک سال و نیمه به نام «کسری» دارم ولی روی هم کمتر از 3 ماه او را دیدهام. کار ما بسیار سخت است ولی مامور به انجام وظیفه هستیم.
یک مرتبه 110 روز در دریا بودیم. وقتی برگشتیم، همسرم آمد دنبالم. وقتی فرزندم را بغل کردم و روی پایم نشاندم، من را نمی شناخت و به من نگاه نمی کرد ولی چند روز که گذشت، عادت کرد تا اینکه ماموریت بعدی پیش آمد و مجبور شدم بروم. شاید من الان 300 تا 400 فریم عکس از فرزندم همراهم دارم و هر وقت دلتنگ میشوم به آنها نگاه میکنم.
با این تفاسیر نمیشود گفت هیچ مشکلی نیست. به هر حال هرچند اخیرا نیروی دریایی اقداماتی را برای حل مشکلات خانواده ها کرده ولی به هرحال برخی کارها وظیفه مرد خانواده است که برای ما این کار برعهده همسرانمان قرار گرفته. وقتی هم که فرزند داشته باشی، این سختی چند برابر می شود.
* دوست نداشتید بجای آبهای جنوبی، در منطقه چهارم دریایی در شمال مشغول به کار بودید؟
چون از ابتدا در دریای جنوب بودم و با شرایط این مناطق اخت شدم، خودم خدمت در جنوب را بیشتر دوست دارم.
البته ما در چابهار منزل سازمانی داریم ولی در هنگام ماموریت های طولانی مدت، برای اینکه خانواده تنها نباشند، آنها را به شمال می فرستم.
* خودتان چند بار گرفتار دریای طوفانی شدید؟ فرماندهی در این شرایط جوی به چه گونه است؟
چند بار این موضوع پیش آمده است. یک بار که گرفتار دریای طوفانی شدم، فرماندهی ناو چیرو را برعهده داشتم که در منطقه کنارک گرفتار طوفان شدید شدیم و مسیری که می توانستیم ظرف نیم روز یا نهایتا یک روز برویم، 5-6 روز طول کشید و من هیچ وقت آن روزها را فراموش نمی کنم.
پرسنل ناو معمولا علاقه ای به پوشیدن جلیقه نجات ندارند چون دست و پاگیر و کار کردن با آن سخت است اما آن روز دیدم همه پرسنل بدون اینکه به یک نفر از آنها گفته شود، جلیقه نجات پوشیدن و با همان جلیقه هم میخوابیدند.
در منطقه خلیج عدم هم در ایام تابستان دریا به شدت طوفانی و خراب میشود طوریکه اصلا نمی شود روی پا ایستاد. من خودم چند روز نماز را نشسته خواندم. سرعت باد بیش از 80 گره دریایی بود.
فورس دریا با توجه به سرعت باد تعیین میشود. ما جدولی داریم در پُل فرماندهی که از طریق آن میزان فورس دریا تعیین می شود.
برای برخی شناورها فورس 3 و 4 دریا، طوفانی محسوب می شود ولی برای ما از فورس 6 به بالا به عنوان یک دریای طوفانی یا خراب است.
* از منظر شما به عنوان فرمانده یک یگان مهم شناوری در نیروی دریایی، فرهنگ دریا و استفاده از آن چقدر در جامعه ما مغفول مانده است؟
معمولا کشورهای دریایی، از این موقعیت برای پیشرفت خود استفاده می کنند و دریا هم نقش موثری در اقتصاد کشورهای پیشرفته ایفا کرده است.
از طرف دیگر منابع عظیم غذایی و انرژی نیز در دریاست و بخش عظیمی از صادرات و واردات کالا و تجارت نیز در دریا صورت می گیرد بنابراین، نقش دریا یک نقش استراتژیک است و کشورما که مرزهای طولانی دریایی هم در شمال و هم در جنوب دارد، باید از این موقعیت استفاده بیشتری شود و این از طریق ایجاد فرهنگ و آموزش امکان پذیر است.
* نیروی دریایی بنا بر فرموده فرمانده معظم کل قوا، علاوه بر اینکه یک نیروی نظامی است، یک نیروی سیاسی نیز به حساب میآید که میتواند نقش مهمی در حوزه دیپلماسی خارجی داشته باشد. شما خودتان چقدر این موضوع را از نزدیک حس کردید؟
همانطور که قبلا عرض کردم بنده در 7 ماموریت برون مرزی حاضر بودم و به همراه ناوگروهها در برخی بنادر خارجی هم پهلو گرفته ایم.
این بازدیدها و آشنایی با دیگر کشورها که البته دوطرفه هم هستند، نقش مهمی در ایجاد یک نگاه مشترک بین دو کشور دارد.
از طرف دیگر آنها هم بسیار تمایل دارند تا با توانمندی ها و تجارب ما از نزدیک آشنا شوند. در این بنادر معمولا مراسمهایی گرفته می شود و دو طرف با هم دیدارهایی دارند.
در سفر با یکی از ناوگروهها که به همراه ناو موشک انداز البرز و زیردریایی یونس بودیم. در بمبئی هند پهلو گرفتیم و فرماندهی ناوگان غرب هند در خواست بازدید از یگانها را داشت و یکی از نکاتی که بسیار برایش جالب بود، حضور زیردریایی یونس در آبهای دوردست بود. بعد ما به آنها گفتیم که این ناوگروه بعد از هند به سمت سریلانکا خواهد رفت. در آن کشور هم فرمانده نیروی دریایی سریلانکا بازدیدی از یگانهای حاضر در ناوگروه به خصوص زیردریایی یونس داشت.
اما در میان این بنادر، آنچه که بیشتر از همه به دل ما نشست و خاطره انگیز شد، حضور در بندر کلمبو سریلانکا بود.
وقتی برای پهلوگیری به اسکله نزدیک می شدیم، دیدم جمعیت زیادی از خانوادههای ایرانی، با پرچم ایران به استقبال ما آمدند. برای خود ما هم غافلگیر کننده بود. به محض پهلوگیری، این خانواده ها به همراه سفیر وارد ناو شدن و بازدید کردند و میهمان ما بودند.