این در حالی است که طبق اظهارنظر صریح رهبر معظم انقلاب، تلقی "اقتصاد ریاضتی" از "اقتصاد مقاومتی" اشتباه است و رفاه و مقابله با بیکاری، جزو ثمرات اقتصاد مقاومتی است.
دکتر محمدصادق کوشکی، کارشناس مسایل سیاسی، یکی از این کارشناسان است ضمن تشریح شرایط اقتصاد مقاومتی، از ضرورت وجودی آن برای کشور و ملت ایران سخن گفت. مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
*: به عنوان نخستین سوال، برداشت شما از مفهوم "اقتصاد مقاومتی" چیست؟
کوشکی: اقتصاد مقاومتی در معنای واژگانی به معنای افزایش رفاه و مقابله با بیکاری و به منظور بهبود شرایط اقتصادی مطرح شد. این نوع اقتصاد از زمانی که امام راحل خودکفایی را به ما آموخته و آن را تبدیل به ظرفیت درونی کردند، پایهگذاری شد و امروز با عنوان اقتصاد مقاومتی تبدیل به روشی برای تحقق خودکفایی شده است. حال در شرایطی که تحریمهای غرب علیه ایران در حال افزایش است، مشکلات اقتصادی ایران بدون مدیریت با افزایش پیدا میکند و برای جلوگیری از این اتفاق، برنامهریزی برای ایجاد اقتصاد مقاومتی میتواند حلال مشکلات باشد. البته ناگفته نماند که به رغم تحریمهای اقتصادی علیه ایران، ملت ایران توانستهاند ضمن پایداری بر حیات اقتصادی خود، از رشد نسبی هم برخوردار باشند.
*: بهترین روش برای ترویج اقتصاد مقاومتی چیست؟
کوشکی: بهترین روش برای ترویج اقتصاد مقاومتی در بین جامعه، اثبات کارآمدی آن به شکل عملی است. به عنوان مثال اگر در منطقهای به نام خسف واقع در جنوب خراسان یک نیروگاه برق بادی احداث کنیم و توربین مناسب برای آن قرار دهیم، معادل 50 رآکتور اتمی بوشهر میتوان از آن برق گرفت. اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه کاری کنیم تا بتوان 50 هزار مگابایت برق معادل 50 رآکتور اتمی بوشهر از منطقه خسف برق بگیریم.
در این صورت میتوانیم ضمن تامین نیازهای خودمان، بخش زیادی از برق را به کشوری مانند افغانستان صادر کنیم و بابت آن ارز دریافت کنیم. تحقق این مساله میتواند ایران را علاوه بر شناساندن کشوری در جایگاه تولید برق بادی، در ردیف صادرکنندگان این انرژی مصرفی قرار دهد. به بیان دیگر، مصرف برق تولید شده در داخل برای بخش خصوصی (مردم محروم یک منطقه) را که شامل کشاورزان میشود، میتوانیم به بزرگترین هدف محقق شده اقتصاد مقاومتی تبدیل کنیم.
*: یعنی رفع نیازهای مردم محروم همان اقتصاد مقاومتی است؟
کوشکی: یکی از گوشههای اقتصاد مقاومتی رفع نیازهای مردم است، اما با نگاهی عمیقتر به همین مثال میبینیم که افراد بیکار آن منطقه برای یک نیروگاه برق بادی، به کار مشغول میشوند و در کنار آنها افرادی که مستعد یادگیری بوده، اما امیدی به این گونه مشاغل ندارند و انگیزه یادگیری پیدا میکنند و سایر افراد به کار گرفته را الگوی خود قرار میدهند. صادرات برق به کشور دیگری مانند افغانستان هم به رونق اقتصاد ارزی کمک میکند. ایجاد این کار درآمد ثابتی دارد که دیگر مانند کشاورزی تحت تاثیر بلایای طبیعی نیست و میتواند امنیت اقتصادی را برای بسیاری از افراد فراهم کند. با اجرای چنین شرایطی، مردم منطقهای در جنوب خراسان جنوبی متوجه میشوند که اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟
*: پس تفسیری که برخی مسئولان و سیاستمداران از اقتصاد مقاومتی دارند و آن را تعبیر به "اقتصاد ریاضتی" میکنند، از نظر شما درست نیست.
کوشکی: همانگونه که پیش از این بیان کردم، اقتصاد مقاومتی به معنای افزایش رفاه و مقابله با بیکاری است و این معنا درست نقطه مقابل ریاضت کشیدن و به دشواری افتادن مردم است. تلاش برای استفاده و بهرهبرداری مفید از مواهبی که خداوند در اختیار بندگان خود قرار داده است، سختی و ریاضت نیست، بلکه انگیزهای برای یک قشر از مردم محروم و ناامید در مشکلات اقتصادی بوده که با ایجاد باور استفاده از ظرفیتهای انسانی برای شکوفایی توانمندیهای محیطی مطرح میشود و با بروز نتایج مطلوب، روش اقتصاد مقاومتی به ثمر مینشیند. این مساله را میتوان در بسیاری از مناطق کشورمان که ظرفیتهای بالای ساخت صنایع دستی در حد صادرات وجود دارد، مشاهده کرد.
صادرات یک کالای ساخت دست فردی در منطقه محروم، انگیزهای در سایر مردم آن منطقه ایجاد میکند که به مرور زمان یک الگوپذیری شکل بگیرد و مردم به تدریج به سمتی می روند که خود مبتکر و مخترع محصولات صادراتی باشند؛ این همان نقطه عطف اقتصاد مقاومتی است.
*: آیا مردم میتوانند بدون کمک دولت مبتکر باشند و اقتصاد مقاومتی را معنا بخشند؟
کوشکی: در بسیاری از موارد مردم میتوانند با کسب آگاهی بیشتر از مجاری علمی و تخصصی این امر را نهادینه کنند. به عنوان مثال در شهری مانند کرمان که مملو از پسته است، بسیاری از بستههای صادراتی پسته را بدون پوست آماده میکنند و پوست آن را به عنوان زباله دور میریزند. این در حالی است که پوست پسته خاصیت کود و کمپوست دارد و میتوان برای کشت و زرع از آن بهره برد و اگر مردم نسبت به این مساله آگاه شوند با آموزشهای لازم از این ماده هم استفاده مفید میکنند.
*: اما غالب کشاورزان در مناطق محروم از امکانات آموزشی بیبهره هستند و نمیتوانند به چنین آگاهی دست یابند.
کوشکی: مسئولان در چنین شرایطی با کمترین سرمایهگذاری مانند آموزش دو نفر از میان چند کشاورز میتوانند الگوسازی اقتصادی را برای سایر کشاورزان فراهم کرده و سایرین هم با مشاهده تاثیرات این مساله، وارد عمل شده و از موادی که تا چند وقت قبل به عنوان زباله دور میریختند، بهره مفید اقتصادی ببرند.
اقتصاد ایران حتی در شدیدترین شرایط تحریم، اقتصادی است مبتنی بر ظرفیتهای درون زا؛ به عبارت دیگر، اگر کشور دچار بحران و رکود اقتصادی شود و حتی شریانهای حیاتی کشور دچار اختلال شوند، از ظرفیتهایی در داخل برخوردار است که میتواند خنثیکننده، نجات بخش و حتی پیشبرنده باشد.
عناصر موجود در ظرفیتهای درونی اقتصاد کشورمان که خنثیکننده تحریمها است، گستردگی سرزمینی و عمق استراتژیک ایران، تنوع آب و هوایی و مواهب خدادادی، تنوع و تعدد معادن، ظرفیتهای بالای نیروی انسانی تحصیل کرده و ماهر و نیمه ماهر در زمینه ملی، درآمد خدادادی نفت و بازار بزرگ 80 میلیونی و مواردی از این قبیل، میتواند ما را به خودکفایی برساند و اقتصاد مقاومتی به عنوان روشی برای نیل به این خودکفایی و تداوم آن به کار گرفته میشود. حال در کنار این مفهوم درونی، مفهوم نگاه استراتژیک برای توسعه برونزا را نباید نادیده گرفت. با توجه به سطح محیط ملی، نباید از محیط بیرونی غافل شد و اینکه تحریم عامل بازدارنده، مخرب و اختلالزاست یا خیر باید مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.
*: حال اگر با نگاهی به گذشته اقتصاد مقاومتی بخواهیم به علل محقق نشدن آنها اشاره کنیم، چه دلایلی را برای سال 93 عنوان میکنید؟
کوشکی: بخشی از مسئولین به مساله اقتصاد مقاومتی اصلا اعتقادی نداشتند و به طور کلی با محتوای این سبک از اقتصاد مخالف بودند و بخشی دیگر هم نسبت به این مساله جاهل بودند و نمیدانستند اقتصاد مقاومتی چیست و به چه دردی میخورد و تقریبا میتوان ادعا کرد که این موضوع به طوری که خروجی داشته باشد جدی گرفته نشد. اقتصاد مقاومتی در حد توصیههای مقام معظم رهبری باقی ماند، اما مابه ازای خارجی و بیرونی پیدا نکرد. به طور قطع اگر اقتصاد مقاومتی بخواهد اجرایی شود، باید مسئولانی سر کار باشند که این پدیده را بشناسند، به فواید آن ایمان داشته باشند و در کل آن را قبول داشته باشند.
متاسفانه بسیاری از افراد اصلا قبول ندارند و میگویند چه لزومی دارد وقتی نفت برای فروش داریم و با پول آن زندگی میگذرانیم مثلا تولید صنعتی داشته باشیم؟ چه لزومی دارد که صنایع «هایتک» داشته باشیم و چه لزومی دارد که منابع را به بهترین نحو استفاده کنیم؟ برای اقتصاد مقاومتی ما به مدیران متعهد و دانش بنیان نیاز داریم؛ خیلی از مدیریتهای ما بدون تعارف نه تعهد دارند و نه تخصص و دانش دارند و همین افراد هم هستند که مخالف هستند، چون اگر قرار باشد اقتصاد مقاومتی محقق شود آنها باید از مدیریت کنار بروند و نسلی از مدیران جایگزین شوند که متعهد به انقلاب، شجاع و در عین حال متخصص باشند. مدیران فعلی که بسیاری از آنها این ویژگیها را ندارند، ترجیح میدهند که اقتصاد مقاومتی تحقق پیدا نکند زیرا در این صورت یک عده باید بروند و کارها را دست کاردان بسپارند به همین خاطر ترجیح میدهند که این اتفاق نیفتد تا سر پست خود باقی بمانند.
اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه از نفت حداکثر خروجی و فایده را داشته باشیم، اما متاسفانه کاهش قیمت نفت باعث نشد مسئولان ما به فکر فرو بروند تا به جای اینکه نفت را خام بفروشند، به صورت فرآورده یا دیگر کالاهایی که از مواد نفتی درست میشود بفروشند. بلکه گفتند حال که قیمت نفت پایین آمده مثلا مجبوریم بلایی را که قبلا بر سر نفت میآوردیم، حال به شکلی دیگر بر سر صندوق توسعه ملی بیاوریم و پولهایی را که قرار بود پس انداز کنیم استفاده میکنیم. کاهش قیمت نفت هم تغییری در مدیریت کشور ایجاد نکرد؛ مهمترین مانع برای تحقق اقتصاد مقاومتی مدیریت است، با این شیوه مدیریت 100 سال دیگر هم اقتصاد مقاومتی محقق نمیشود. مهمترین عامل در عدم تحقق اقتصاد مقاومتی مدیرانی هستند که نه این ایده را میشناسند، نه قبول دارند و نه حاضر هستند اجرا کنند.