ّّبه گزارش مشرق، اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسی در یادداشتی به قلم امانوئل اتولنگی عضو ارشد این مؤسسه نوشت: باید به تیم ایران به دلیل این پیروزی چشمگیر دیپلماتیک تبریک گفت. محمدجواد ظریف، وزیر خارجۀ ایران، دو هدف اصلی راهبرد مذاکرهای ایران را محقق کرده است: این توافق هم به ایران اجازه میدهد زیرساختهای هستهای صنعتی خود را حفظ کند و هم نظام تحریمها را به شکلی خطرناک تضعیف کرده است.
■ ظریف طرفین مذاکرات را متقاعد کرد که بیش از ایران به توافق نیاز دارند■
دولت اوباما و همپیمانان اروپاییاش با دست بالا وارد مذاکرات شدند-اقتصاد ایران را با مجوز شش قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل زیر تحریمهای بیسابقه فلج کردند. اگر غربیها محکم ایستاده بودند و به فشارهای خود ادامه میدادند، میتوانستند ایران را به پذیرش تمام خطوط قرمزشان مجبور کنند. ظریف فقط جاذبه و دلفریبی داشت. جاذبه و دلفریبی پیروز شد.
ظریف طرفین مذاکرات را متقاعد کرد که آنها بیش از ایران به توافق نیاز دارند و آنها را مجاب کرد که خطوط قرمزشان واقعبینانه نیست. حتی قابلملاحظهتر از این، ضربالاجلهایی که برای تحت فشار قرار دادن ایران تدبیر شده بود، به ابزاری تبدیل کرد تا توخالی بودن تهدیدات آنها را اثبات کند. هر بار که آمریکاییها و اروپاییها به اشاره فهماندند که توافق موقتی که در مذاکرات نوامبر حاصل شد، تجدید نخواهد شد، ظریف شروع به وقتکشی کرد. مخالفانش همواره در ابتدا با موافقت با تمدیدها، وقتکشیهای او را نادیده میگرفتند و، همانطور که بالاخره این هفته اتفاق افتاد، تن به امتیازاتی دادند که پیشتر آنها را خطرناک خوانده و رد کرده بودند.
■ ایران امتیازهای مورد نیاز خود را گرفته است■
در مورد موافقت با پافشاریهای تهران برای داشتن حق غنیسازی اورانیوم، که طبق توافق موقت نوامبر ۲۰۱۳ به آن اعطا شد، نیز وضعیت به همین منوال بود. بعد از آن، مذاکرهکنندگان موافقت کردند برنامۀ موشکهای بالستیک ایران را وارد مذاکرات نکنند. جزئیاتی که از مذاکرات فوریه به بیرون درز کرد، حاکی از آن بود که ایران همچنین تلاش کرده است حدود ۶ هزار سانتریفیوژ خود را حفظ کند-بسیار متفاوت با صدها سانتریفیوژی که بهطور نمادین در ابتدا به حرکت درآمده بودند. پس از آن، با وارد شدن مذاکرات به مرحلۀ پایانی، امتیازات بیشتری اعطا شد: اراک و فردو، دو مورد از مشکلسازترین تأسیسات هستهای اعلامشدۀ ایران، که قرار نیست آنطور که در ابتدا خواسته شده بود، برچیده و تعطیل شوند. تا قبل از امضای توافق به ابعاد نظامی احتمالی برنامۀ هستهای ایران پرداخته نخواهد شد. قرار نیست برای به حداقل رساندن خطر فریبکاری ایران، آنطور که در ابتدا مدنظر بود سازوکارهای راستیآزمایی سفت و سختی صورت بگیرد. و این توافق درنهایت بهصورت مرحلهای ملغی خواهد شد و ایران تا سال ۲۰۳۰ درست تحت همان سازوکارهای راستیآزمایی و نظارتی خواهد بود که تهران در سه دهۀ گذشته با موفقیت از آنها فرار کرده است.
■ ایران در لوزان امتیازات بیشتری نسبت به غرب گرفت■
حتی پس از از بین رفتن تمام خطوط قرمز غرب، ایران طوری مذاکره میکرد که انگار کنار کشیدن از مذاکراتِ بدونِ توافق، عواقب کمتری برای آن دارد تا برای طرفهای گفتوگویش. چنین نگرشی بیفایده هم نبود؛ چرا که ضربالاجل نیمه شب ۳۱ مارس هم آمد و رفت. ایران حتی در توافقی که هفته پیش شکل گرفت، امتیازاتی بیشتری به دست آورد. طبق مفاد توافق شده، سرانجام تحریمها بدون اینکه لازم باشد ایران به بازرسیهای سرزدۀ "همیشه و همهجا”، بسته شدن تأسیساتش یا ارسال ماشینآلات و سوخت به خارج رضایت بدهد، برای همیشه لغو خواهد شد. خلاصه اینکه، این توافق تلاشی ثمربخش برای به تأخیر انداختن روند پیشرفت ایران در جهت توانمندی تسلیحات هستهای است نه متوقف کردن آن.
■ دیگر کشورهای منطقه هم امتیازات ایران را درخواست خواهند کرد■
شاید ازنظر دیپلماسی غربی تا این حد هم کافی باشد-با اینهمه، برای خود ۱۵ سال دیگر زمان خریده است. بهاستثنای اینکه در این توافق روزنۀ امیدی نیز وجود دارد. غربیهابه دلیل آنچه حالا توافق تاریخی مینامند، به یکدیگر تبریک خواهند گفت، اما دشمنان و رقبای منطقهای ایران فریب این لفاظیها را نمیخورند و از همه موارد این توافق خبر دارند-بهعبارتی، اینکه برنامه هستهای ایران حالا از مشروعیت کامل بینالمللی برخوردار است و در عین حال و در بهترین شرایط نظامش را یک سال از گریز اتمی دور نگه میدارد. آنها نیز همان چیزی را برای خود میخواهند که ایران طبق این توافق به دست آورد. طولی نمیکشد که برنامۀ هستهای هماندازه با ۶ هزار سانتریفیوژی که رئیسجمهور اوباما قصد دارد دستنخورده در تأسیسات کاملاً مستحکم غنیسازی در داخل ایران باقی بگذارد، در کشورهای همسایه شکل بگیرد. مصر، اردن، ترکیه و عربستان سعودی انتظار خواهند داشت از حق داشتن همان چیزی برخوردار شوند که ایران به دست آورده است و برای پیگیری چنین حقی از دولت اوباما اجازه نخواهند گرفت. این وضعیت درنهایت میراث ریاست جمهوری اوباما خواهد بود. و خاورمیانه به مکانی بسیار خطرناکتر برای این میراث تبدیل شده است.
منبع: اشراف
■ ظریف طرفین مذاکرات را متقاعد کرد که بیش از ایران به توافق نیاز دارند■
دولت اوباما و همپیمانان اروپاییاش با دست بالا وارد مذاکرات شدند-اقتصاد ایران را با مجوز شش قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل زیر تحریمهای بیسابقه فلج کردند. اگر غربیها محکم ایستاده بودند و به فشارهای خود ادامه میدادند، میتوانستند ایران را به پذیرش تمام خطوط قرمزشان مجبور کنند. ظریف فقط جاذبه و دلفریبی داشت. جاذبه و دلفریبی پیروز شد.
ظریف طرفین مذاکرات را متقاعد کرد که آنها بیش از ایران به توافق نیاز دارند و آنها را مجاب کرد که خطوط قرمزشان واقعبینانه نیست. حتی قابلملاحظهتر از این، ضربالاجلهایی که برای تحت فشار قرار دادن ایران تدبیر شده بود، به ابزاری تبدیل کرد تا توخالی بودن تهدیدات آنها را اثبات کند. هر بار که آمریکاییها و اروپاییها به اشاره فهماندند که توافق موقتی که در مذاکرات نوامبر حاصل شد، تجدید نخواهد شد، ظریف شروع به وقتکشی کرد. مخالفانش همواره در ابتدا با موافقت با تمدیدها، وقتکشیهای او را نادیده میگرفتند و، همانطور که بالاخره این هفته اتفاق افتاد، تن به امتیازاتی دادند که پیشتر آنها را خطرناک خوانده و رد کرده بودند.
■ ایران امتیازهای مورد نیاز خود را گرفته است■
در مورد موافقت با پافشاریهای تهران برای داشتن حق غنیسازی اورانیوم، که طبق توافق موقت نوامبر ۲۰۱۳ به آن اعطا شد، نیز وضعیت به همین منوال بود. بعد از آن، مذاکرهکنندگان موافقت کردند برنامۀ موشکهای بالستیک ایران را وارد مذاکرات نکنند. جزئیاتی که از مذاکرات فوریه به بیرون درز کرد، حاکی از آن بود که ایران همچنین تلاش کرده است حدود ۶ هزار سانتریفیوژ خود را حفظ کند-بسیار متفاوت با صدها سانتریفیوژی که بهطور نمادین در ابتدا به حرکت درآمده بودند. پس از آن، با وارد شدن مذاکرات به مرحلۀ پایانی، امتیازات بیشتری اعطا شد: اراک و فردو، دو مورد از مشکلسازترین تأسیسات هستهای اعلامشدۀ ایران، که قرار نیست آنطور که در ابتدا خواسته شده بود، برچیده و تعطیل شوند. تا قبل از امضای توافق به ابعاد نظامی احتمالی برنامۀ هستهای ایران پرداخته نخواهد شد. قرار نیست برای به حداقل رساندن خطر فریبکاری ایران، آنطور که در ابتدا مدنظر بود سازوکارهای راستیآزمایی سفت و سختی صورت بگیرد. و این توافق درنهایت بهصورت مرحلهای ملغی خواهد شد و ایران تا سال ۲۰۳۰ درست تحت همان سازوکارهای راستیآزمایی و نظارتی خواهد بود که تهران در سه دهۀ گذشته با موفقیت از آنها فرار کرده است.
■ ایران در لوزان امتیازات بیشتری نسبت به غرب گرفت■
حتی پس از از بین رفتن تمام خطوط قرمز غرب، ایران طوری مذاکره میکرد که انگار کنار کشیدن از مذاکراتِ بدونِ توافق، عواقب کمتری برای آن دارد تا برای طرفهای گفتوگویش. چنین نگرشی بیفایده هم نبود؛ چرا که ضربالاجل نیمه شب ۳۱ مارس هم آمد و رفت. ایران حتی در توافقی که هفته پیش شکل گرفت، امتیازاتی بیشتری به دست آورد. طبق مفاد توافق شده، سرانجام تحریمها بدون اینکه لازم باشد ایران به بازرسیهای سرزدۀ "همیشه و همهجا”، بسته شدن تأسیساتش یا ارسال ماشینآلات و سوخت به خارج رضایت بدهد، برای همیشه لغو خواهد شد. خلاصه اینکه، این توافق تلاشی ثمربخش برای به تأخیر انداختن روند پیشرفت ایران در جهت توانمندی تسلیحات هستهای است نه متوقف کردن آن.
■ دیگر کشورهای منطقه هم امتیازات ایران را درخواست خواهند کرد■
شاید ازنظر دیپلماسی غربی تا این حد هم کافی باشد-با اینهمه، برای خود ۱۵ سال دیگر زمان خریده است. بهاستثنای اینکه در این توافق روزنۀ امیدی نیز وجود دارد. غربیهابه دلیل آنچه حالا توافق تاریخی مینامند، به یکدیگر تبریک خواهند گفت، اما دشمنان و رقبای منطقهای ایران فریب این لفاظیها را نمیخورند و از همه موارد این توافق خبر دارند-بهعبارتی، اینکه برنامه هستهای ایران حالا از مشروعیت کامل بینالمللی برخوردار است و در عین حال و در بهترین شرایط نظامش را یک سال از گریز اتمی دور نگه میدارد. آنها نیز همان چیزی را برای خود میخواهند که ایران طبق این توافق به دست آورد. طولی نمیکشد که برنامۀ هستهای هماندازه با ۶ هزار سانتریفیوژی که رئیسجمهور اوباما قصد دارد دستنخورده در تأسیسات کاملاً مستحکم غنیسازی در داخل ایران باقی بگذارد، در کشورهای همسایه شکل بگیرد. مصر، اردن، ترکیه و عربستان سعودی انتظار خواهند داشت از حق داشتن همان چیزی برخوردار شوند که ایران به دست آورده است و برای پیگیری چنین حقی از دولت اوباما اجازه نخواهند گرفت. این وضعیت درنهایت میراث ریاست جمهوری اوباما خواهد بود. و خاورمیانه به مکانی بسیار خطرناکتر برای این میراث تبدیل شده است.
منبع: اشراف