به گزارش مشرق، عباس سلیمی نمین در یادداشتی با عنوان "آنکارا بر سر دوراهی عزت و ذلت" نوشت:
ایران با آن که برای مناسبات همهجانبه با همسایگان خود اولویت قائل است، به دلیل برخی سردرگمیها در مواضع سیاسی ترکیه، از مدتی پیش برای استقبال گرم از رئیسجمهور این کشور در امروز (18/1/94) روی بازی از خود نشان نداده است؛ حتی برخی محافل سیاسی و رسمی در تهران خواستار لغو سفر آقای اردوغان شدند، اما این مقام عالی همسایه شمال غربی بر سفر خود پای فشرد.برخی صاحبنظران سرعت تحولات در منطقه را در این امر دخیل میبینند.
این توجه ویژه به تهران که در مغایرت یکصد و هشتاد درجهای با اظهارات تبلیغاتی آنکاراست به نوعی، اذعان به سردرگمیها در مسائل منطقهای و جهانی به حساب میآید.
آنکارا که آینده خود را متأسفانه در پیوند با قدرتهای اصلی حامی صهیونیستها تعریف کرده و به تعبیر رساتر، جلب نظر آنان را برای پیوستن به اتحادیه اروپا ضروری میپندارد، دچار تناقضهای فاحش در سیاستورزی است.
از یک سو برای کسب موقعیت در میان ملتهای جهان اسلام و در رأس آن ملت مسلمان ترکیه ناگزیر از اتخاذ مواضعی علیه ددمنشیهای صهیونیستهاست- لذا بعضاً با محکوم کردن جنایات آنان علیه ملت فلسطین در کنار ایران قرار میگیرد- و از سوی دیگر چون به دنبال احیای شوکت گذشتهاش در پیوند عمیق و استراتژیک با ملتهای مسلمان نیست بلکه همراهی با استراتژی آمریکا و انگلیس در مورد اسرائیل را شرط پیوستن به اتحادیه اروپا میپندارد خود را ناگزیر از حفظ مناسبات پنهان نظامی و امنیتی با نژادپرستان حاکم شده بر فلسطین میبیند.
اگر آنکارا در برخی رفتار سیاسی خود بهدرستی صهیونیستهای غاصب و حامیان غربی آن را عامل تحقیر جهان اسلام عنوان میدارد، چرا در تناقضی آشکار علاوه بر حفظ مناسبات پنهان با اسرائیل در برخی پروژههای صهیونیستها و پشتیبانشان برای تضعیف جهان اسلام همراهی جدی میکند؟ مگر رفع تحقیرهای چندین دهه اخیر جز با وحدت ملتهای منطقه ممکن خواهد بود؟
چند سال است که ارادهای شیطانی در صدد درهم شکستن کشورهای تعیین کننده در منطقه همچون سوریه و عراق به نفع نژادپرستان حاکم شده بر فلسطین است. اگر برای آنکارا جلب اعتماد ملتهای مسلمان در اولویت بود قطعاً در برنامه درگیر کردن مسلمانان با یکدیگر مشارکت جدی نمیکرد.
دستکم امروز کاملاً روشن شده که پیاده نظام داعش را صرفاً جوانان ساده تشکیل میدهند و فرماندهی این گروه تفرقهانداز را عناصر بعثی و تروریستهای حرفهای تربیت شده برعهده دارند.
همچنین همراهی سیاسی امروز ترکیه با آلسعود در بمباران تأسیسات زیربنایی ملت یمن در راستای کدام اهداف صورت میگیرد؟ آل سعود که از مدتها قبل با صهیونیستها مراودات پنهان دارند و هرگز حاضر نشدهاند کمترین کمک تسلیحاتی به ملت فلسطین نمایند بلکه با کمک به نظامیان حاکم شده بر مصر حلقه محاصره آنان را تقویت میکنند چگونه است که برای در هم شکستن یک ملت مسلمان اینگونه قاطعند؟! در این موضوع نیز که به عنوان شاخص در آینده مورد ارزیابی ملتها قرار خواهد گرفت آنکارا در کجا ایستاده است؟
آقای اردوغان میبایست به این مهم توجه داشته باشد که آنچه موقعیت انقلاب اسلامی را روز به روز بیشتر تقویت میکند اتخاذ مواضع ارتقا دهنده عزت کشورهای مسلمان و تحت سلطه است. ایران در سه دهه گذشته هرگز ملتها را قربانی منافع خود ننموده، بلکه صادقانه از هویت و کرامت ملتهای مسلمان حمایت کرده است و نتیجه این سیاست برای قضاوت ملتها پیشروست. لبنان قبل از حمایت ایران صحنه تاخت و تاز صهیونیستها بود، اما امروز حتی مسیحیان این خطه تعیین کنندگی خود را مدیون مواضع اصولی ایران میبینند.
فلسطینیان نوار غزه نیز در این چارچوب نه تنها دیگر ذلیل برتری نظامی صهیونیستها نیستند بلکه میتوانند در مذاکرات اراده بهحق خود را نیز تحمیل کنند.
چرا باید ترکیه از این روند ابراز ناخشنودی کند؛ روندی که عزتبخش است و ملتها این شأنیتیابی را بهخوبی درک میکنند؟ تحولات منطقه با آنکارا به وضوح سخن میگوید. شأن دولتمردان ترک همراهی با شیوخی نیست که اوج خواستههایشان در زنبارگیهای ذلتبار در لندن، واشنگتن و... جلوهگر میشود. این جماعت سالهاست چنین زندگیای را بر عزت جهان اسلام برتری دادهاند و قطعاً سقوطی صدامگونه در انتظار آنان است. زیرا هرگز مسلمانان، تفرقهاندازی به نفع صهیونیستها را برنمیتابند.
عزتخواهی ایران برای جهان اسلام و ملتهای به زیر سلطه درآورده شده هرگز ناشی از قدرتطلبی یا محدودنگری نیست کما اینکه به اعتراف همگان، ایران بیهیچ چشمداشتی بیشترین حمایت را از عزیزان اهل سنت در فلسطین اشغالی به عمل آورده است.
تهران امروز همچنین قدرت و عظمت همسایه ترک خود را در چهارچوب وحدت جهان اسلام میبیند؛ لذا صرفاً پرهیز از بازی در میدان صهیونیستها و حامیان آنها میتواند میان ما و ملتها اعتماد سازی کند.
ایران با آن که برای مناسبات همهجانبه با همسایگان خود اولویت قائل است، به دلیل برخی سردرگمیها در مواضع سیاسی ترکیه، از مدتی پیش برای استقبال گرم از رئیسجمهور این کشور در امروز (18/1/94) روی بازی از خود نشان نداده است؛ حتی برخی محافل سیاسی و رسمی در تهران خواستار لغو سفر آقای اردوغان شدند، اما این مقام عالی همسایه شمال غربی بر سفر خود پای فشرد.برخی صاحبنظران سرعت تحولات در منطقه را در این امر دخیل میبینند.
این توجه ویژه به تهران که در مغایرت یکصد و هشتاد درجهای با اظهارات تبلیغاتی آنکاراست به نوعی، اذعان به سردرگمیها در مسائل منطقهای و جهانی به حساب میآید.
آنکارا که آینده خود را متأسفانه در پیوند با قدرتهای اصلی حامی صهیونیستها تعریف کرده و به تعبیر رساتر، جلب نظر آنان را برای پیوستن به اتحادیه اروپا ضروری میپندارد، دچار تناقضهای فاحش در سیاستورزی است.
از یک سو برای کسب موقعیت در میان ملتهای جهان اسلام و در رأس آن ملت مسلمان ترکیه ناگزیر از اتخاذ مواضعی علیه ددمنشیهای صهیونیستهاست- لذا بعضاً با محکوم کردن جنایات آنان علیه ملت فلسطین در کنار ایران قرار میگیرد- و از سوی دیگر چون به دنبال احیای شوکت گذشتهاش در پیوند عمیق و استراتژیک با ملتهای مسلمان نیست بلکه همراهی با استراتژی آمریکا و انگلیس در مورد اسرائیل را شرط پیوستن به اتحادیه اروپا میپندارد خود را ناگزیر از حفظ مناسبات پنهان نظامی و امنیتی با نژادپرستان حاکم شده بر فلسطین میبیند.
اگر آنکارا در برخی رفتار سیاسی خود بهدرستی صهیونیستهای غاصب و حامیان غربی آن را عامل تحقیر جهان اسلام عنوان میدارد، چرا در تناقضی آشکار علاوه بر حفظ مناسبات پنهان با اسرائیل در برخی پروژههای صهیونیستها و پشتیبانشان برای تضعیف جهان اسلام همراهی جدی میکند؟ مگر رفع تحقیرهای چندین دهه اخیر جز با وحدت ملتهای منطقه ممکن خواهد بود؟
چند سال است که ارادهای شیطانی در صدد درهم شکستن کشورهای تعیین کننده در منطقه همچون سوریه و عراق به نفع نژادپرستان حاکم شده بر فلسطین است. اگر برای آنکارا جلب اعتماد ملتهای مسلمان در اولویت بود قطعاً در برنامه درگیر کردن مسلمانان با یکدیگر مشارکت جدی نمیکرد.
دستکم امروز کاملاً روشن شده که پیاده نظام داعش را صرفاً جوانان ساده تشکیل میدهند و فرماندهی این گروه تفرقهانداز را عناصر بعثی و تروریستهای حرفهای تربیت شده برعهده دارند.
همچنین همراهی سیاسی امروز ترکیه با آلسعود در بمباران تأسیسات زیربنایی ملت یمن در راستای کدام اهداف صورت میگیرد؟ آل سعود که از مدتها قبل با صهیونیستها مراودات پنهان دارند و هرگز حاضر نشدهاند کمترین کمک تسلیحاتی به ملت فلسطین نمایند بلکه با کمک به نظامیان حاکم شده بر مصر حلقه محاصره آنان را تقویت میکنند چگونه است که برای در هم شکستن یک ملت مسلمان اینگونه قاطعند؟! در این موضوع نیز که به عنوان شاخص در آینده مورد ارزیابی ملتها قرار خواهد گرفت آنکارا در کجا ایستاده است؟
آقای اردوغان میبایست به این مهم توجه داشته باشد که آنچه موقعیت انقلاب اسلامی را روز به روز بیشتر تقویت میکند اتخاذ مواضع ارتقا دهنده عزت کشورهای مسلمان و تحت سلطه است. ایران در سه دهه گذشته هرگز ملتها را قربانی منافع خود ننموده، بلکه صادقانه از هویت و کرامت ملتهای مسلمان حمایت کرده است و نتیجه این سیاست برای قضاوت ملتها پیشروست. لبنان قبل از حمایت ایران صحنه تاخت و تاز صهیونیستها بود، اما امروز حتی مسیحیان این خطه تعیین کنندگی خود را مدیون مواضع اصولی ایران میبینند.
فلسطینیان نوار غزه نیز در این چارچوب نه تنها دیگر ذلیل برتری نظامی صهیونیستها نیستند بلکه میتوانند در مذاکرات اراده بهحق خود را نیز تحمیل کنند.
چرا باید ترکیه از این روند ابراز ناخشنودی کند؛ روندی که عزتبخش است و ملتها این شأنیتیابی را بهخوبی درک میکنند؟ تحولات منطقه با آنکارا به وضوح سخن میگوید. شأن دولتمردان ترک همراهی با شیوخی نیست که اوج خواستههایشان در زنبارگیهای ذلتبار در لندن، واشنگتن و... جلوهگر میشود. این جماعت سالهاست چنین زندگیای را بر عزت جهان اسلام برتری دادهاند و قطعاً سقوطی صدامگونه در انتظار آنان است. زیرا هرگز مسلمانان، تفرقهاندازی به نفع صهیونیستها را برنمیتابند.
عزتخواهی ایران برای جهان اسلام و ملتهای به زیر سلطه درآورده شده هرگز ناشی از قدرتطلبی یا محدودنگری نیست کما اینکه به اعتراف همگان، ایران بیهیچ چشمداشتی بیشترین حمایت را از عزیزان اهل سنت در فلسطین اشغالی به عمل آورده است.
تهران امروز همچنین قدرت و عظمت همسایه ترک خود را در چهارچوب وحدت جهان اسلام میبیند؛ لذا صرفاً پرهیز از بازی در میدان صهیونیستها و حامیان آنها میتواند میان ما و ملتها اعتماد سازی کند.