تحولات سریع منطقه حکایت از آن دارد که نقطه اتصال آسیای غربی و اروپا شاید زودتر از سرزمین حجاز دستخوش تلاطمی جدی شود. شکست آقای اردوغان در انتخابات اخیر ترکیه دو گزینه پیشروی حزب حاکم بر این کشور میگذارد: 1- ائتلاف با سایر احزاب 2- برگزاری انتخابات مجدد.
قرائنی حکایت از حرکت اردوغان در مسیر بسترسازی برای تحقق گزینه دوم دارد. انتخابی که مستلزم ریسکی بزرگ است. رئیسجمهوری که در رویای احیای امپراتوری عثمانی سیر میکند نه تنها تشکیل دولت ائتلافی را برنمیتابد بلکه در صدد است تا با افزایش اختیارات ریاستجمهوری از قدرت پارلمان بکاهد.
این زیادهطلبی، صفآرایی دیگر احزاب را در برابر وی جدیتر میسازد. زیرا آنان مایل نخواهند بود کسی را تقویت کنند که در پی تضعیف آنان در ساختار دستگاه قانونگذاری کشور است.
اردوغان نیز نه تنها هیچگونه نشانهای برای جلب موافقت احزاب رقیب جهت تشکیل دولت ائتلافی از خود بروز نداده بلکه به عکس در صدد آن است تا مزایای اقتصادی یک دولت تک حزبی قدرتمند را در دهههای اخیر به مردم یادآور شود.
آنچه برای حزب وی بسیار خطرناک خواهد بود همکاری پنهان وی با صهیونیستها برای برهم زدن بازار بورس این کشور و تضعیف اقتصاد است.
هرچند حزب حاکم صرفاً از این طریق میتواند بر رای دهندگان فشار آورد تا راهحل تقویت اقتصاد را در حاکمیت مطلقبخشی به آن پی گیرد. اما ریسک خطرناک که نوعی انتحار سیاسی نیز میتواند ارزیابی شود اطلاع مردم ترکیه از مراودات پنهان دولت آنکارا با پایگاه دشمن درجه یک مسلمانان در منطقه است.
آقای اردوغان در انتخابات شهرداریها به این دلیل پیروز شد که مواضع تبلیغاتی شدیدی علیه صهیونیستها اتخاذ کرد.
اما اکنون اگر برای تودههای رای دهنده مشخص شود که نه تنها ژستهای انتقادی از اشغالگران فلسطین صرفاً برای فریب افکار عمومی بوده است، بلکه استفاده از تهدیدات اقتصادی کار مشترک لابی صهیونیزم و حزب حاکم است، انتحار سیاسی مورد بحث رقم خواهد خورد.
هماکنون روشن شدن تفاوتهای رویای احیای قدرت عثمانی با سیاستهای پنهان آقای اردوغان موجب کاهش محبوبیتش شده است. مردم ترکیه فراموش نمیکنند که امپراتوری عثمانی قدرتی مستقل بود (علیرغم همه ضعفهایش) که تا زمان در حاکمیت بودن هرگز دول غربی نتوانستند صهیونیستها را بر جهان اسلام حاکم سازند.
این سوال هر روز در ترکیه پررنگتر میشود که آیا آنکارا امروز جز در مسیر تقویت برنامههای سیاسی صهیونیستها حرکت میکند؟
تلاش برای مخدوش کردن چهره اسلام، ایجاد اختلاف بین فرق اسلامی، تلاش برای
شکستن خط مقاومت در سوریه، ارائه اسلامی با ویژگی همزیستی مسالمتآمیز با
صهیونیستها و ... از جمله خدماتی است که حزب آقای اردوغان در ازای دریافت
کمکهای نقدی به حامیان اسرائیل ارائه میدهد.
هر چند رئیسجمهور ترکیه در ملاقات اخیر خود با آیتالله خامنهای به منظور تبرئه خود در مشارکت در طرح درگیر کردن مسلمان با یکدیگر اعلام داشت وی «اصول جریان داعش را مسلمان نمیداند»اما پاسخ کنایهآمیز رهبری انقلاب اسلامی که «بهتر است ایشان این موضع را رساتر اعلام کند» حکایت از چالش جدی آنکارا در دوگانگی شعار و عمل دارد.
به طور قطع و یقین این بازی دوگانه را برای همیشه نمیتوان پنهان از نگاه مردم دنبال کرد و به ویژه اگر توجه آحاد جامعه به دلیل نوسانات اقتصاد به بازیهای خطرناک جلب شود که این روزها آقای اردوغان آن را کلید زده است.
البته برخی کارشناسان معتقدند دوران امتیازدهی به جناحی از اخوانالمسلمین که غرب در تشکیلات آن کاملاً نفوذ کرده پایان یافته است. با شکست این جریان در مصر اکنون توجه حامیان صهیونیزم به همگرایی بین قاهره تسخیر شده توسط نظامیان، تلآویو و ریاض با حاکمان جدیدمبتدی در سیاست معطوف شده است لذا دلیلی برای تداوم امتیازدهی به چنین مدل اخوانی در آنکارا وجود ندارد.
شاید دلیل حمایت اخیر ریاض از احزاب رقیب حزب آقای اردوغان را در چارچوب همین تغییرات بتوان تفسیر کرد.