بازوبند کاپیتانی تیم ملی ایران در تاریخ هشتاد ساله خود بر بازوی بزرگانی از جنس فوتبال ایرانی بسته شده و خاطرات تلخ و شیرین زیادی را با آنها تجربه کرده است. در فهرست اسامی کاپیتانهای تیم ملی نام بزرگمردانی به چشم میخورد که حضورشان در میدان قوت قلب سایر بازیکنان بوده و به خوبی از عهده مسئولیت سنگین رهبری تیم ملی در زمین بازی برمیآمدند.
نخستین کاپیتان
در سالهای ابتدایی تاسیس تیم ملی فوتبال ایران، ارتشبد خاتم که جزو نسل اول فوتبالیستهای ایرانی بود بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو میبست. خاتم بازیکن باشگاه تاج – استقلال امروز – بود و به عنوان کاپیتان تیم ملی در نخستین بازیهای ملی تاریخ فوتبال ایران به میدان رفت.
شاهینیها
پس از خاتم، نوبت به دکتر نادر افشار رسید که بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو ببندد. نادر افشار بازیکن باشگاه شاهین بود و به همراه این تیم نسل طلایی فوتبال ایران را شکل میداد. پس از افشاری تا چندین سال بازوبند کاپیتانی تیم ملی بین شاهینیها دست به دست میشد.
کاپیتان برومند؛ شاهزاده ایرانی
رکورد بیشترین زمان کاپیتانی پیش از انقلاب اسلامی در اختیار مرحوم امیرمسعود برومند است. برومند یکی از ستارگان بیمثال تاریخ فوتبال ایران است که بیشترین دوران بازیگری را نیز داشته است. برومند تا پس از چهلسالگی هم در میادین فوتبال با قدرت ظاهر میشد و بازی میکرد. امیرمسعود برومند بازی خود را در سال ۱۳۲۴ و از باشگاه فوتبال شهباز تهران شروعکرد. سال بعد به شاهین تهران پیوست و تا سال ۱۳۳۷ در این باشگاه حضور داشت. زمانی که برای ادامهٔ تحصیل به آمریکا سفر کرد، در یکی از تیمهای واشنگتن مشغول بازی شد و با این تیم توانست به قهرمانی همزمان در لیگ شرقی فوتبال آمریکا و نیز جام شرقی فوتبال آمریکا دستیابد.
امیرمسعود برومند، نخستین بازی ملی خود را در باخت ۳-۱ مقابل تیم ملی فوتبال ترکیه انجام داد. این بازی در ۴ آبان ۱۳۲۶ و در ورزشگاه امجدیه برگزار شد و برومند تنها گل ایران را بهثمر رساند. بنابر روایتی این گل اولین گل تاریخ فوتبال ایران بهشمار میرود. (گروهی بر این عقیدهاند که این بازی یک بازی رسمی بینالمللی محسوب نمیشود) امیرمسعود برومند حضور خود در تیم ملی را ۱۱ سال دیگر ادامه داد و در دههٔ سی کاپیتان ایران بود، هرچند در این مدت بازی ملی زیادی برگزار نشد. او به عنوان اولین کاپیتان ایران در بازیهای آسیایی ۱۹۵۱ حضور داشت و به نایبقهرمانی هم رسید. این حضور را یکبار دیگر و در بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو تکرار کرد، هر چند که در دور اول تیم ایران حذف شد.
یکی از نکات جالب توجه زندگی ورزشی امیرمسعود برومند حضورش در تیم ملی کشوری به جز ایران است. این نکتهٔ جالب به حضور سه ساله برومند در تیم ملی فوتبال لبنان برمیگردد. او که برای تحصیل در رشتهٔ مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت در لبنان حضور داشت، برای تیم ملی فوتبال لبنان چند بازی انجام داد که مهمترین آن بازی دوستانه با یوگسلاوی است که برومند در آن بازی دو گل لبنان را بهثمر رساند اما لبنان با سه گل شکست خورد. برومند حتی کاپیتان این تیم هم شد و در آن روزگار به عنوان شاهزادهٔ ایرانی نیز خطاب میشد.
کاپیتان عراقی
پس از برومند باز هم بازوبند کاپیتانی تیم ملی به یک شاهینی رسید. این بار امیر عراقی، هافبک مقتدر شاهین و تیم ملی بود که کاپیتانی تیم ملی را تجربه میکرد. بازیهای خوب عراقی باعث شده بود که تا مدتها خط میانی تیم ملی بیمه باشد.
کاپیتان عرب
مصطفی عرب کاپیتان بعدی تیم ملی ایران بود. او یکی از آنهایی است که بیشتر با تیم کلونی تهران به میدان میرفت. مصطفی عرب در بازی دوستانه جام ریاست جمهوری برزیل در بازی با شیلی آخرین تجربه ملی را پشت سر گذاشت.
محمود بیاتی؛ سلطان آبیها
پس از چندین سال حکومت شاهینیها در تیم ملی، یک تاجی بازوبند را به دست بست. محمود بیاتی متولد سال ۱۳۰۷ و امروز مقیم کشور امریکا است. او در حال حاضر ۸۴ ساله است و هر از گاهی به ایران آمده و از دوستان و خانواده دیدار می کند. وی در دوران تحصیل در دبیرستان، کاپیتان تیم آموزشگاه های تهران بود و از همان جا به عضویت تیم جوانان تهران درآمد. در سال ۱۳۲۹ در جریان سفر تیم ملی ترکیه به ایران با ترکیب تیم ملی بزرگسالان برای اولین بار بازی ملی انجام داد. او پیراهن تیم ملی را تا سال ۱۳۳۷ به طور مستمر بر تن داشت و در تمام این سال ها، همواره جزو بهترین ها بود.
بیاتی فن بیان بسیار قوی داشت و با همین فن بیان بازیکنان را اداره می کرد. او تحصیلکرده دانشکده افسری بود. در سالهای بعد هم بودند مربیانی که با داشتن تحصیلات در دانشکده افسری روی نیمکت تیم ملی نشستند، در واقع حضور در تیم پاس بازیکنان آن دوره را در این مسیر قرار میداد که در دانشکده افسری مشغول تحصیل شوند و مربیانی چون حشمت مهاجرانی و حسن حبیبی که در دهه های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ روی نیمکت ملی نشستند از این امتیاز بهرهمند بودند. در این میان مهاجرانی یک ویژگی برجسته داشت آن هم روابط عمومی عالی او بود.
محمود بیاتی یکی از مربیان تاریخ تیم ملی فوتبال ایران است که رهبری این تیم را در 2 دوره برعهده داشت و هر بار دستیار اول او در راه اداره تیم ملی فوتبال، محمد برادرش بود. اصولاً محمود بیاتی، احمد بیاتی و محمد بیاتی یکی از چند برادر معروف در تاریخ فوتبال ایران هستند و تنها برادرانی که در تاریخ فوتبال ایران همزمان با هم اداره تیم ملی فوتبال را برعهده گرفتند همین برادران معروف بیاتی بودند. محمود بیاتی یک هافبک میانی ایدهآل در ترکیب آبی پوشان پایتخت بود. بعد از آویزان کردن کفشها، محمود بیاتی مربیگری را آغاز کرد و در تیم باشگاهش به کار پرداخت، دو - سه سال تاج سابق را هدایت کرد و سپس در فروردین سال ۱۳۴۷ سرمربی تیم ملی شد.
سه پرویز؛ کوزهکنانی، دهداری و قلیچخانی
تیم ملی فوتبال ایران در تاریخ خود سه کاپیتان با نام کوچک پرویز به یاد دارد. پرویز کوزهکنانی در تاج بازی میکرد و مدتی کاپیتان تیم ملی شد. پرویز دهداری یکی دیگر از کاپیتانهای تیم ملی پیش از انقلاب بود که در شاهین بازی میکرد. دهداری دورهای هم سرمربی تیم ملی فوتبال شد و با این تیم مقام سوم جام ملتهای آسیا را کسب کرد. پرویز دهداری و تمام بزرگیاش و نام او تا ابد به عنوان معلم اخلاق در فوتبال ایران میماند اما حتی دهداری هم بازی رسمی خداحافظی نداشته است. او با مصدومیت از فوتبال ملی جدا شد و دیگر فرصت بازی پیدا نکرد.
اما پرویز قلیچخانی در سه دوره جام ملتهای آسیا که ایران در آنها به قهرمانی رسید کاپیتان تیم ملی ایران بود. پرویز قلیچخانی اصالتی آذری دارد. وی اکنون ساکن پاریس است.
سرطلایی، مربی و سلطان
سالهای منتهی به انقلاب اسلامی تیم ملی سه کاپیتان عوض کرد. حسن حبیبی که بعدها هدایت تیم ملی را نیز برعهده گرفت و مربی تیم ملی شد و همایون بهزادی، سرطلایی فوتبال ایران دو کاپیتان تیم ملی در دهه 40 و 50 بودند. حبیبی یکی از خوششانس ترین بازیکنان تاریخ ملی ایران است؛ این قدر بزرگ که وقتی در پایان بازی های 1970 میلادی تصمیم به خداحافظی از فوتبال ملی گرفت، برایش رئیس وقت فیفا استانلی راس به تهران آمد. حبیبی هنوز هم بخشی از تاریخ سالهای پرافتخار ایران است. او فوتبال چهارصددستگاه را بنا کرد و بزرگان بسیاری را به فوتبال ایران هدیه داد.
در سالهایی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و بعدترش جنگ تحمیلی، روزهای سختی بر فوتبال ایران میگذشت. سلطان سرخها در این سالها بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو میبست. اما علی پروین هم این قدر با سعادت نبود که به رغم همه سالهای باشکوهش برای فوتبال ایران، برایش جشن خداحافظی بگیرند. سال های جنگ و بلبشوی آن روزها البته چارهای غیر از این باقی نمیگذاشت. او در بازی های انتخابی 1980 برای آخرین بار با تیمش به میدان رفت و فوتبال ملی برایش به پایان رسید.
پنجعلی؛ خداحافظی در اوج
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و خداحافظی علی پروین از بازیهای ملی، محمد پنجعلی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به دست بست. مدافع مستحکم تیم ملی که هنوز هم هیچ بازیکنی به پای تواناییهای او نرسیده است. او یکی از بهترینهای تاریخ فوتبال ملی است اما یکی از آنهایی که تیم ملی را رها کرد و استعفا داد. پروین بعدها پنجعلی را به تیم ملی دعوت کرد. دو سالی را در تیم ملی بازی کرد تا نوبت به جام بین قارهای رسید. بازی ایران و الجزایر آخرین بازی پنجعلی بود. علی پروین می گوید: "ممد رو کشیدم کنار و گفتم اگه میخوای تو اوج بری الان وقتشه!"
سیروس قایقران؛ رفتن بیخداحافظی
قایقران یکی از دوست داشتنیترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است. سیروس و همه افتخاراتش خیلی زود به پایان راه رسیدند. او و پسر خردسالش در سانحه رانندگی جان خود را از دست دادند تا ایران یکی از محبوبترین کاپیتانهایش را از دست بدهد.
حمید درخشان، مجتبی محرمی، نادر محمدخانی، جواد زرینچه، احمدرضا عابدزاده و علی دایی
پس از پنجعلی بازوبند ملی را بر بازو بستند. بیشک مهمترین کاپیتان ملی بعد از علی پروین، علی دایی است. دایی اما تلخترین وداع ملی را داشت. او بعد از بازی با آنگولا در جام جهانی و درحالی که جو بدی علیهاش راه افتاده بود از فوتبال ملی کنار رفت و دیگر از سوی امیر قلعهنویی – سرمربی وقت تیم ملی - به تیم ملی دعوت نشد. همراه با او گلمحمدی و سهراب بختیاریزاده، کاپیتانهای دوم و سوم تیم ملی هم از تیم برانکو به تیم قلعهنویی نرفتند. دایی در 80 بازی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو داشته و از این نظر بیشترین دوران کاپیتانی را دارد.
کریم باقری؛ خداحافظی با برزیل
بازی دوستانه ایران و برزیل فرصتی مناسب بود تا بازیکن بزرگی چون کریم باقری بعد از سالها دوری از تیم ملی و سپردن جایش به جواد نکونام، بتواند با تیم قطبی دور افتخاری در زمین بزند و وداعی با شکوه داشته باشد. باقری یکی از مقتدرترین کاپیتانها و هافبکهای تاریخ فوتبال ایران است. نام او بعد از بزرگانی چون فرانتس بکنباوئر و سر بابی رابسون به عنوان سومین "هافبک گلزن ملی" تاریخ فوتبال دنیا قرار گرفته است.
مهدی مهدوی کیا و علی کریمی
هم دیگر کاپیتانهای تیم ملی بودند که البته بدون انجام بازی خداحافظی از تیم ملی کنار رفتند. جواد نکونام هم سالهای زیادی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو بست تا این که بالاخره پس از دیدار دوستانه تیم ملی با سوئد از فوتبال ملی خداحافظی کرد. او خودش خواست کسی تا لحظه آخر نداند که میخواهد برود.
آندرانیک؛ نخستین کاپیتان ارمنی
فوتبال ایران بازیکنان ارمنی زیادی را در خود دیده است. اندرانیک اسکندریان، گارنیک محرابیان، گارنیک شهبندری، ادموند بزیک، مارکار آقاجانیان و ... سالها برای تیم ملی فوتبال ایران بازی کردند تا امسال، سال 1394 نوبت به یک بازیکن ارزشمند ارمنی برسد که بازوبند کاپیتانی تیم را بر بازو ببندد.
آندرانیک تیموریان از روزی که به تیم ملی دعوت شد تا امروز، همواره نشان داده که برای تیم ملی از همه توانش خرج میکند؛ این را وقتی همه فهمیدند که تیموریان با دست شکسته در بازی برگشت برابر کرهجنوبی در انتخابی جام جهانی 2014 حضور یافت و درد را به جان خرید تا ایران به افتخار برسد.
حالا آندرانیک کاپیتان تیم ملی است و در روزهایی که تیم ملی فوتبال ایران بار دیگر راه رسیدن به قلههای فوتبال را در پیش گرفته به اتفاقات خوب و افتخارات دستیافتنی آینده میاندیشد.