به گزارش مشرق، پایگاه تحلیلی «گلوبال ریسرچ» در گزارشی با عنوان «جنگ در یمن؛ آغاز جبههای جدید علیه ایران» به شرح اهداف پشت پرده و ژئواستراتژیک غرب در یمن و منطقه خاورمیانه می پردازد.
در این گزارش، تأکید می شود که آمریکا و اسرائیل نقش بسیار مهمی را در جنگی که آل سعود علیه یمن آغاز کرده ایفا می کنند و شاید بتوان گفت بر خلاف تصور جامعه بین المللی، واشنگتن سکان هدایت این نبرد را از راه دور کنترل میکند.
اهداف پشت پرده ژئو-استراتژیک آمریکا و عربستان در جنگ یمن چیست؟
سعودیها مدتها است یمن را به عنوان حیاط خلوت خود و بخشی از حوزه نفوذ ریاض در نظر میگرفتند، اما این بار آمریکا قصد داشت تا از کنترل تنگه بابالمندب، خلیج عدن، و جزایر «سوکوترا» اطمینان حاصل کند. بابالمندب، در تجارت دریایی بین المللی و جابه جایی دریایی انرژی، تنگهای بسیار استراتژیک و مهم به حساب میآید که از طریق اقیانوس هند، با خلیج فارس و از طریق دریای سرخ نیز با دریای مدیترانه در ارتباط است. اهمیت این تنگه برای خطوط کشتیرانی و تجارت دریایی میان آفریقا، آسیا و اروپا همچون اهمیت بسیار زیاد کانال سوئز است.
در این میان، اسرائیل نیز از جمله طرفهای نگران به حساب میآید و به این دلیل که از دست دادن کنترل یمن میتواند دسترسی اسرائیل به اقیانوس هند از طریق دریای سرخ را قطع کند، به شدت نگران است چرا که اگر این اتفاق بیفتد و کنترل این منطقه از دست متحدان آمریکا خارج شود، دیگر اسرائیل قادر نخواهد بود به راحتی وارد خلیج فارس شود و ایران را از این طریق تهدید کند. تمام این مسائل از جمله دلایلی است که باعث شده تا نتانیاهو نیز در مذاکرات مربوط به یمن با کاخ سفید وارد شده و البته کنترل یمن، یکی از مواردی بود که «بنیامین نتانیاهو» در اظهارات خود در کنگره آمریکا در تاریخ 3 مارس به آن پرداخت.
عربستان سعودی به طور مشخص نگران این مسئله است که یمن بتواند رسما به همکاری با ایران بپردازد که چنین دستاوردی برای یمن احتمالا باعث بازگشت ناآرامی ها به عربستان و به خطر افتادن بقای آل سعود خواهد شد. البته واشنگتن نیز به همین میزان نگران این مسئله است، اما در عین حال به رقابتها و تقابلات جهانی نیز میاندیشد. یکی از دغدغههای اصلی آمریکا این است که مانع ایجاد جایگاهی استراتژیک برای ایران، روسیه، چین و به دنبال آن دیگر قدرتهای جهانی در یمن به منظور نظارت بر خلیج عدن و استقرار در تنگه بابالمندب شود.
در کنار اهمیت ژئوپلتیک یمن در حمل و نقل دریایی، زرادخانههای موشکی ارتش یمن نیز از اهمیت خاصی برخوردارند. موشکهای یمن این قابلیت را دارند که هر کشتی که قصد عبور از خلیج عدن یا تنگه بابالمندب را داشته باشند، هدف قرار دهد. از همین رو، حملات هوایی عربستان سعودی به انبارهای موشکی یمن در حقیقت در جهت تأمین منافع اسرائیل و آمریکا صورت گرفت. هدف اصلی از نشانه گرفتن این انبارهای نظامی یمن، این نبود که از حملات تلافی جویانه ارتش این کشور علیه نیروهای سعودی ممانعت به عمل آید، بلکه هدف اصلی ممانعت از دسترسی دولت یمنی همسو با ایران، روسیه و یا چین به این تجهیزات نظامی بود.
حمله نظامی سعودیها در یمن و جبههای جدید علیه ایران است
عربستان سعودی با وجود تمام ادعاها درباره برخورداری از قدرتی منطقهای، اما به تنهایی برای مقابله با ایران بسیار ضعیف است. استراتژی آل سعود این بوده که به تضعیف نظام اتحاد منطقهای و از این طریق نیز به مقابله با ایران و جبهه مقاومت بپردازد. برای این منظور، سعودیها به مصر، ترکیه و پاکستان نیاز دارند تا با ایجاد اتحادی جدید در مقابله جبهه مقاومت، به مقابله با ایران و متحدان منطقه ای این کشور بپردازند.
«محمد بن زاید بن سلطان آل نهیان» معاون فرمانده کل ارتش امارات و ولیعهد ابوظبی در تاریخ 17 مارس به مراکش رفت تا در خصوص اقدام نظامی جمعی توسط امارات، مراکش، اردن و مصر گفت وگو کند. وی در تاریخ 21 مارس نیز با ملک سلمان، پادشاه عربستان دیدار و در این رابطه گفت وگو کرد. این دیدارها در زمانی صورت گرفته بود که منصور هادی از عربستان و شورای همکاری خلیج فارس برای اقدام نظامی در یمن درخواست کمک کرده بود. اما عمان که روابط نسبتا دوستانه ای با ایران دارد، از همکاری در این رابطه خودداری کرد. از سوی دیگر، عمان به شدت نگران اقدامات تفرقه افکنانه عربستان در میان مسلمانان است.
غرب با به راه انداختن جنگ در یمن، جبهه جدیدی علیه ایران گشوده است
ماشینهای شایعه پراکنی سعودیها به انتشار این دروغ جعلی و ساختگی پرداختند و مدعی شدند که حمله به یمن واکنش به «تجاوز ایران» به مرزهای عربستان سعودی بود. به دنبال حمله به یمن، ترکیه نیز حمایت خود را از این جنگ اعلام کرد و یک روز بعد، «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه نیز به تکرار همان ادعاها پرداخت و مدعی شد که ایران سعی دارد تا بر منطقه چیره شود و ترکیه، عربستان و شورای همکاری خلیج فارس از این مسئله به خشم آمدهاند. در حین این اتفاقات، « عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهور مصر نیز اعلام میکند که امنیت مصر، همچون امنیت امارات و عربستان است و یک روز پس از این اعلام، قاهره نیز به حمله ریاض علیه یمن ملحق شد و جنگندهها و ناوهای خود را به یمن اعزام کرد.
در این میان، «نواز شریف» نخست وزیر پاکستان نیز طی بیانیای در تاریخ 26 ماه مارس اعلام کرد که هرگونه تهدید علیه عربستان سعودی، به طور حتم با «واکنش قاطعی» از سوی پاکستان مواجه خواهد شد و به نظر میرسید که مخاطب اصلی این پیام نیز ایران باشد. (که البته بعدا اغلب این کشورها از مواضع خود عقبنشینی کردند)
نقش اسرائیل و آمریکا در جنگ در یمن چیست؟
در تاریخ 27 مارس اعلام شد که اسرائیل نیز در جنگ یمن به حمایت و ارائه کمک به عربستان سعودی پرداخته است. «حسن زید» رئیس حزب «الحق» یمن در مقاله ای اینترنتی به تشریح همگرایی منافع آل سعود و اسرائیل در جنگ یمن پرداخت و تأکید کرد، «این نخستین باری است که صهیونیست ها عملیات مشترکی را در همکاری با اعراب صورت می دهند». البته اتحاد سعودی-اسرائیلی علیه یمن، موضوع تازهای نیست. پیش از این نیز اسرائیلیها در طول جنگ داخلی در شمال یمن، که در سال 1962 آغاز شده بود، با تجهیز نظامی عربستان سعودی به کمک آل سعود شتافتند تا زمینه غلبه سلطنتطلبها بر جمهوریخواهان در شمال یمن فراهم آید.
واشنگتن همزمان با مذاکرات هستهای، جنگ علیه یمن را هدایت میکند
از سوی دیگر، آمریکا نیز در پشت پرده و از فاصلهای دورتر به رهبری و هدایت این نبرد نشسته است. واشنگتن در شرایطی که به ظاهر تلاش میکند تا با تهران بر سر مسئله هستهای به توافق برسد، سعی دارد تا با کمک سعودیها، اتحاد علیه تهران همچنان حفظ شود. در حال حاضر، پنتاگون به فراهمآوری آنچه «پشتیبانی لجستیک و اطلاعاتی» به آل سعود میخواند، میپردازد.
اشتباه نکنید: جنگ علیه یمن، جنگ واشنگتن نیز هست. آمریکا نقش مهمی را در حاصل شدن اتفاق نظر میان اعضای شورای همکاریهای خلیج فارس علیه یمن ایفا کرده است. مدتهاست که بحث درباره تشکیل نیروهای ارتشی در حمایت از اعراب در اتحادیه عرب مطرح شده است. پیشنهاد تشکیل چنین ارتشی در جهت تأمین منافع آمریکا، اسرائیل و آل سعود ارائه شده است. حمله عربستان به یمن برای بازگرداندن منصور هادی به قدرت در این کشور و تقابل منطقه ای با ایران، سوریه، حزب الله و مقاومت در خاورمیانه نیز به تلاش ها برای به ثمر رساندن مذاکرات در خصوص تشکیل ارتش اعراب سرعت بخشیده است.
در این گزارش، تأکید می شود که آمریکا و اسرائیل نقش بسیار مهمی را در جنگی که آل سعود علیه یمن آغاز کرده ایفا می کنند و شاید بتوان گفت بر خلاف تصور جامعه بین المللی، واشنگتن سکان هدایت این نبرد را از راه دور کنترل میکند.
اهداف پشت پرده ژئو-استراتژیک آمریکا و عربستان در جنگ یمن چیست؟
سعودیها مدتها است یمن را به عنوان حیاط خلوت خود و بخشی از حوزه نفوذ ریاض در نظر میگرفتند، اما این بار آمریکا قصد داشت تا از کنترل تنگه بابالمندب، خلیج عدن، و جزایر «سوکوترا» اطمینان حاصل کند. بابالمندب، در تجارت دریایی بین المللی و جابه جایی دریایی انرژی، تنگهای بسیار استراتژیک و مهم به حساب میآید که از طریق اقیانوس هند، با خلیج فارس و از طریق دریای سرخ نیز با دریای مدیترانه در ارتباط است. اهمیت این تنگه برای خطوط کشتیرانی و تجارت دریایی میان آفریقا، آسیا و اروپا همچون اهمیت بسیار زیاد کانال سوئز است.
در این میان، اسرائیل نیز از جمله طرفهای نگران به حساب میآید و به این دلیل که از دست دادن کنترل یمن میتواند دسترسی اسرائیل به اقیانوس هند از طریق دریای سرخ را قطع کند، به شدت نگران است چرا که اگر این اتفاق بیفتد و کنترل این منطقه از دست متحدان آمریکا خارج شود، دیگر اسرائیل قادر نخواهد بود به راحتی وارد خلیج فارس شود و ایران را از این طریق تهدید کند. تمام این مسائل از جمله دلایلی است که باعث شده تا نتانیاهو نیز در مذاکرات مربوط به یمن با کاخ سفید وارد شده و البته کنترل یمن، یکی از مواردی بود که «بنیامین نتانیاهو» در اظهارات خود در کنگره آمریکا در تاریخ 3 مارس به آن پرداخت.
عربستان سعودی به طور مشخص نگران این مسئله است که یمن بتواند رسما به همکاری با ایران بپردازد که چنین دستاوردی برای یمن احتمالا باعث بازگشت ناآرامی ها به عربستان و به خطر افتادن بقای آل سعود خواهد شد. البته واشنگتن نیز به همین میزان نگران این مسئله است، اما در عین حال به رقابتها و تقابلات جهانی نیز میاندیشد. یکی از دغدغههای اصلی آمریکا این است که مانع ایجاد جایگاهی استراتژیک برای ایران، روسیه، چین و به دنبال آن دیگر قدرتهای جهانی در یمن به منظور نظارت بر خلیج عدن و استقرار در تنگه بابالمندب شود.
در کنار اهمیت ژئوپلتیک یمن در حمل و نقل دریایی، زرادخانههای موشکی ارتش یمن نیز از اهمیت خاصی برخوردارند. موشکهای یمن این قابلیت را دارند که هر کشتی که قصد عبور از خلیج عدن یا تنگه بابالمندب را داشته باشند، هدف قرار دهد. از همین رو، حملات هوایی عربستان سعودی به انبارهای موشکی یمن در حقیقت در جهت تأمین منافع اسرائیل و آمریکا صورت گرفت. هدف اصلی از نشانه گرفتن این انبارهای نظامی یمن، این نبود که از حملات تلافی جویانه ارتش این کشور علیه نیروهای سعودی ممانعت به عمل آید، بلکه هدف اصلی ممانعت از دسترسی دولت یمنی همسو با ایران، روسیه و یا چین به این تجهیزات نظامی بود.
حمله نظامی سعودیها در یمن و جبههای جدید علیه ایران است
عربستان سعودی با وجود تمام ادعاها درباره برخورداری از قدرتی منطقهای، اما به تنهایی برای مقابله با ایران بسیار ضعیف است. استراتژی آل سعود این بوده که به تضعیف نظام اتحاد منطقهای و از این طریق نیز به مقابله با ایران و جبهه مقاومت بپردازد. برای این منظور، سعودیها به مصر، ترکیه و پاکستان نیاز دارند تا با ایجاد اتحادی جدید در مقابله جبهه مقاومت، به مقابله با ایران و متحدان منطقه ای این کشور بپردازند.
«محمد بن زاید بن سلطان آل نهیان» معاون فرمانده کل ارتش امارات و ولیعهد ابوظبی در تاریخ 17 مارس به مراکش رفت تا در خصوص اقدام نظامی جمعی توسط امارات، مراکش، اردن و مصر گفت وگو کند. وی در تاریخ 21 مارس نیز با ملک سلمان، پادشاه عربستان دیدار و در این رابطه گفت وگو کرد. این دیدارها در زمانی صورت گرفته بود که منصور هادی از عربستان و شورای همکاری خلیج فارس برای اقدام نظامی در یمن درخواست کمک کرده بود. اما عمان که روابط نسبتا دوستانه ای با ایران دارد، از همکاری در این رابطه خودداری کرد. از سوی دیگر، عمان به شدت نگران اقدامات تفرقه افکنانه عربستان در میان مسلمانان است.
غرب با به راه انداختن جنگ در یمن، جبهه جدیدی علیه ایران گشوده است
ماشینهای شایعه پراکنی سعودیها به انتشار این دروغ جعلی و ساختگی پرداختند و مدعی شدند که حمله به یمن واکنش به «تجاوز ایران» به مرزهای عربستان سعودی بود. به دنبال حمله به یمن، ترکیه نیز حمایت خود را از این جنگ اعلام کرد و یک روز بعد، «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه نیز به تکرار همان ادعاها پرداخت و مدعی شد که ایران سعی دارد تا بر منطقه چیره شود و ترکیه، عربستان و شورای همکاری خلیج فارس از این مسئله به خشم آمدهاند. در حین این اتفاقات، « عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهور مصر نیز اعلام میکند که امنیت مصر، همچون امنیت امارات و عربستان است و یک روز پس از این اعلام، قاهره نیز به حمله ریاض علیه یمن ملحق شد و جنگندهها و ناوهای خود را به یمن اعزام کرد.
در این میان، «نواز شریف» نخست وزیر پاکستان نیز طی بیانیای در تاریخ 26 ماه مارس اعلام کرد که هرگونه تهدید علیه عربستان سعودی، به طور حتم با «واکنش قاطعی» از سوی پاکستان مواجه خواهد شد و به نظر میرسید که مخاطب اصلی این پیام نیز ایران باشد. (که البته بعدا اغلب این کشورها از مواضع خود عقبنشینی کردند)
نقش اسرائیل و آمریکا در جنگ در یمن چیست؟
در تاریخ 27 مارس اعلام شد که اسرائیل نیز در جنگ یمن به حمایت و ارائه کمک به عربستان سعودی پرداخته است. «حسن زید» رئیس حزب «الحق» یمن در مقاله ای اینترنتی به تشریح همگرایی منافع آل سعود و اسرائیل در جنگ یمن پرداخت و تأکید کرد، «این نخستین باری است که صهیونیست ها عملیات مشترکی را در همکاری با اعراب صورت می دهند». البته اتحاد سعودی-اسرائیلی علیه یمن، موضوع تازهای نیست. پیش از این نیز اسرائیلیها در طول جنگ داخلی در شمال یمن، که در سال 1962 آغاز شده بود، با تجهیز نظامی عربستان سعودی به کمک آل سعود شتافتند تا زمینه غلبه سلطنتطلبها بر جمهوریخواهان در شمال یمن فراهم آید.
واشنگتن همزمان با مذاکرات هستهای، جنگ علیه یمن را هدایت میکند
از سوی دیگر، آمریکا نیز در پشت پرده و از فاصلهای دورتر به رهبری و هدایت این نبرد نشسته است. واشنگتن در شرایطی که به ظاهر تلاش میکند تا با تهران بر سر مسئله هستهای به توافق برسد، سعی دارد تا با کمک سعودیها، اتحاد علیه تهران همچنان حفظ شود. در حال حاضر، پنتاگون به فراهمآوری آنچه «پشتیبانی لجستیک و اطلاعاتی» به آل سعود میخواند، میپردازد.
اشتباه نکنید: جنگ علیه یمن، جنگ واشنگتن نیز هست. آمریکا نقش مهمی را در حاصل شدن اتفاق نظر میان اعضای شورای همکاریهای خلیج فارس علیه یمن ایفا کرده است. مدتهاست که بحث درباره تشکیل نیروهای ارتشی در حمایت از اعراب در اتحادیه عرب مطرح شده است. پیشنهاد تشکیل چنین ارتشی در جهت تأمین منافع آمریکا، اسرائیل و آل سعود ارائه شده است. حمله عربستان به یمن برای بازگرداندن منصور هادی به قدرت در این کشور و تقابل منطقه ای با ایران، سوریه، حزب الله و مقاومت در خاورمیانه نیز به تلاش ها برای به ثمر رساندن مذاکرات در خصوص تشکیل ارتش اعراب سرعت بخشیده است.