به گزارش مشرق، سیدعلی موسوی نژاد، عضو هیئت علمی دانشکده شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب و کارشناس فرقه شناسی شاخه زیدیه این دانشگاه به تحلیل قیام الحوثی ها در یمن و ارتباط آن با بحث مهدویت پرداخت.
مهدویت از آغاز ایجاد زیدیه در زیدیه مطرح بوده از خود جناب زید بن علی که نقل شده عده ای نزد زید آمدند و گفتند شما همان مهدی موعود هستی که زید سکوت کرد، می گویند از سیاستش بوده، همچنین نقل شده که گفته نه نیستم، در برخی از روایات نیز گفته بله هستم، زید از آنها پرسید، چرا این سوال را می کنید، گفتند اگر مهدی نباشی و دنبال تو بیاییم، شکست می خوریم و خانه هایمان خراب می شود.
نفس زکیه نیز رهبری یکی از شاخه های زیدیه را داشته، او ادعاهایی مبنی بر مهدویت کرده است، همچنین صاحب طالقان در افغانستان به نام محمد بن قاسم در دوران امام جواد(ع) که از زیدیه بود، قیامی انجام داد و ادعای مهدویت کرد که در قرن 4 هنوز کسانی منتظر بازگشت او بودند. یعنی یک قرن و نیم بعد از قیام محمد بن قاسم.
در میان ائمه زیدیه یمن فرقه حسینیه زیدیه داریم که وقتی حسین بن قاسم، رهبر این فرقه در قرن 5 کشته شد، گفتند این مهدی موعود(ع) است، بنابراین در تاریح زیدیه کسانی بودند که ادعای مهدویت کردند و نمونه آخر همین حسین الحوثی است که رهبر یمن بود، او شخصیت کاریزمای قوی داشت و وقتی کاریزما خیلی بالا باشد و امیدها زیاد است ولی وعده ها محقق نمی شود، ناامیدی سراغ مردم می آید البته خیلی ها منتظر بازگشتش می شوند. مرگش را انکار می کنند و معتقدند رجعت می کند و ما را نجات می دهد.
مهدویت در زیدیه به آن معنایی که در شیعه مطرح است، نیست، از نظر فکری آنها تا امام حسن عسکری (ع) را به عنوان امامان علم و اجتهاد قبول کردند و معتقدند که اینها فقط امامان علم و اجتهاد هستند و می گویند در کنار آنها ما امامان اجتهاد و جهاد هم داریم که همان زید و یحیی هستند.
در مورد امام دوازدهم ما بحث جدی با زیدیه داریم و مهمترین مخالفین ما در بحث مهدویت زیدی ها بودند ما با اهل سنت در مورد مهدویت بحثی نداریم بلکه در مورد مبانی امامت بحث داریم، ولی با کسی اصل امامت را قبول کرده ولی در مورد امام دوازدهم شبهه می گیرد مبنی بر اینکه که امام حاضر با امام غایب فایده ندارد مشکل اساسی داریم.
بنابراین عمده مجادلات امامیه با مهدویت با زیدیه است. به طور مثال شیخ صدوق در ابتدای کتاب کمال الدین خود رساله ابو زید علوی و پاسخ ابن قوه رازی را در این مورد عینا نقل کرده است و می توان گفت که مهمترین مجادلات در بحث مهدویت بین زیدیه و امامیه بوده. بعدها سنی ها یاد گرفتند و تکرار کردند.
قبل از اینها دعوای اهل سنت و شیعه درمورد اصل امامت بود و در مورد امام زمان(ع) بحثی نبود. ولی زیدیه از ابتدا با ما بحث داشتند چون ما می گفتیم امام باید این ویژگی ها را داشته باشد و وجودش برای ما لازم است. ولی آنها می گفتند نه، ما دنبال هر سید از نسل امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) راه می افتیم و اگر سیدی نبود، منتظر می شویم.
زیدیه در این مورد فترت داشتند. یکی از بحث های زیدیه و امامیه در دوران ائمه همین بود، آنها می گفتند می شود بین امام تا امام بعدی 20 سال فاصله بیفتد و سیدی پیدا نشود. پس ما منتظر می مانیم تا یکی بیاید، ولی امامیه می گفت نه در هر زمان خداوند حجتی دارد و زیدیه رد می کردند.
در حال حاضر بحث های مهدویت و غیبت مورد قبول زیدیه نیست. یک دلیلش هم عقل گرایی زیدیه است. زیدیه به شدت اعتزال زده هستند، به همین دلیل حدیث و روایت به اندازه ای که پیش امامیه مهم است، جایگاهی برای زیدیه ندارد، پس علائم ظهور در میان زیدیه خیلی کم رنگ است و کلا حجم روایات در میان زیدیه خیلی نیست که به این برمی گردد که از نظر فکری معتزلی هستند و عقل گرا می باشند و می دانید که اهل اعتزال خیلی به روایت و اخبار عنایتی ندارد.
البته باید گفت که ما با زیدیده در عصر ظهور مشکلی نخواهیم داشت چون آنها آدم های مخلص و با پشتکاری هستند، آنها معتقدند چون هر سیدی که به راه افتاد ما پشت سرش حرکت می کنیم، حالا اگر مهدی موعود(ع) از کنار کعبه ظهور کند، نخستین کسانی که به او می پیوندد، در نظر زیدیه ما هستیم. هر قیام کننده ای که از نسل حضرت زهرا(س) باشد و پنج شرط اصلی اجتهاد، شجاعت، مدیریت، تدبیر و سخاوتمند را داشته باشد، امام است.
به این معنی امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، سید حسن نصرالله و سید مقتدا صدر برای زیدیه جاذبه دارد. مهدویت در زیدیه مهدویت نوعیه است. از نظر زیدیه آخرین امام از سلسله ائمه که تا الان شده 70 تا که می تواند جهان را پر از عدل و داد کند و نجات دهد همان مهدی موعود(ع) است و نمی دانیم کدام است، ما پشت سر هر سید حرکت می کنیم. چه بسا او همان مهدی موعود(ع) باشد. بنابراین اگر عبدالملک الحوثی خود را در حد امامت مطرح کند، شاید مهدی موعود باشد.
مهدویت از آغاز ایجاد زیدیه در زیدیه مطرح بوده از خود جناب زید بن علی که نقل شده عده ای نزد زید آمدند و گفتند شما همان مهدی موعود هستی که زید سکوت کرد، می گویند از سیاستش بوده، همچنین نقل شده که گفته نه نیستم، در برخی از روایات نیز گفته بله هستم، زید از آنها پرسید، چرا این سوال را می کنید، گفتند اگر مهدی نباشی و دنبال تو بیاییم، شکست می خوریم و خانه هایمان خراب می شود.
نفس زکیه نیز رهبری یکی از شاخه های زیدیه را داشته، او ادعاهایی مبنی بر مهدویت کرده است، همچنین صاحب طالقان در افغانستان به نام محمد بن قاسم در دوران امام جواد(ع) که از زیدیه بود، قیامی انجام داد و ادعای مهدویت کرد که در قرن 4 هنوز کسانی منتظر بازگشت او بودند. یعنی یک قرن و نیم بعد از قیام محمد بن قاسم.
در میان ائمه زیدیه یمن فرقه حسینیه زیدیه داریم که وقتی حسین بن قاسم، رهبر این فرقه در قرن 5 کشته شد، گفتند این مهدی موعود(ع) است، بنابراین در تاریح زیدیه کسانی بودند که ادعای مهدویت کردند و نمونه آخر همین حسین الحوثی است که رهبر یمن بود، او شخصیت کاریزمای قوی داشت و وقتی کاریزما خیلی بالا باشد و امیدها زیاد است ولی وعده ها محقق نمی شود، ناامیدی سراغ مردم می آید البته خیلی ها منتظر بازگشتش می شوند. مرگش را انکار می کنند و معتقدند رجعت می کند و ما را نجات می دهد.
مهدویت در زیدیه به آن معنایی که در شیعه مطرح است، نیست، از نظر فکری آنها تا امام حسن عسکری (ع) را به عنوان امامان علم و اجتهاد قبول کردند و معتقدند که اینها فقط امامان علم و اجتهاد هستند و می گویند در کنار آنها ما امامان اجتهاد و جهاد هم داریم که همان زید و یحیی هستند.
در مورد امام دوازدهم ما بحث جدی با زیدیه داریم و مهمترین مخالفین ما در بحث مهدویت زیدی ها بودند ما با اهل سنت در مورد مهدویت بحثی نداریم بلکه در مورد مبانی امامت بحث داریم، ولی با کسی اصل امامت را قبول کرده ولی در مورد امام دوازدهم شبهه می گیرد مبنی بر اینکه که امام حاضر با امام غایب فایده ندارد مشکل اساسی داریم.
بنابراین عمده مجادلات امامیه با مهدویت با زیدیه است. به طور مثال شیخ صدوق در ابتدای کتاب کمال الدین خود رساله ابو زید علوی و پاسخ ابن قوه رازی را در این مورد عینا نقل کرده است و می توان گفت که مهمترین مجادلات در بحث مهدویت بین زیدیه و امامیه بوده. بعدها سنی ها یاد گرفتند و تکرار کردند.
قبل از اینها دعوای اهل سنت و شیعه درمورد اصل امامت بود و در مورد امام زمان(ع) بحثی نبود. ولی زیدیه از ابتدا با ما بحث داشتند چون ما می گفتیم امام باید این ویژگی ها را داشته باشد و وجودش برای ما لازم است. ولی آنها می گفتند نه، ما دنبال هر سید از نسل امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) راه می افتیم و اگر سیدی نبود، منتظر می شویم.
زیدیه در این مورد فترت داشتند. یکی از بحث های زیدیه و امامیه در دوران ائمه همین بود، آنها می گفتند می شود بین امام تا امام بعدی 20 سال فاصله بیفتد و سیدی پیدا نشود. پس ما منتظر می مانیم تا یکی بیاید، ولی امامیه می گفت نه در هر زمان خداوند حجتی دارد و زیدیه رد می کردند.
در حال حاضر بحث های مهدویت و غیبت مورد قبول زیدیه نیست. یک دلیلش هم عقل گرایی زیدیه است. زیدیه به شدت اعتزال زده هستند، به همین دلیل حدیث و روایت به اندازه ای که پیش امامیه مهم است، جایگاهی برای زیدیه ندارد، پس علائم ظهور در میان زیدیه خیلی کم رنگ است و کلا حجم روایات در میان زیدیه خیلی نیست که به این برمی گردد که از نظر فکری معتزلی هستند و عقل گرا می باشند و می دانید که اهل اعتزال خیلی به روایت و اخبار عنایتی ندارد.
البته باید گفت که ما با زیدیده در عصر ظهور مشکلی نخواهیم داشت چون آنها آدم های مخلص و با پشتکاری هستند، آنها معتقدند چون هر سیدی که به راه افتاد ما پشت سرش حرکت می کنیم، حالا اگر مهدی موعود(ع) از کنار کعبه ظهور کند، نخستین کسانی که به او می پیوندد، در نظر زیدیه ما هستیم. هر قیام کننده ای که از نسل حضرت زهرا(س) باشد و پنج شرط اصلی اجتهاد، شجاعت، مدیریت، تدبیر و سخاوتمند را داشته باشد، امام است.
به این معنی امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، سید حسن نصرالله و سید مقتدا صدر برای زیدیه جاذبه دارد. مهدویت در زیدیه مهدویت نوعیه است. از نظر زیدیه آخرین امام از سلسله ائمه که تا الان شده 70 تا که می تواند جهان را پر از عدل و داد کند و نجات دهد همان مهدی موعود(ع) است و نمی دانیم کدام است، ما پشت سر هر سید حرکت می کنیم. چه بسا او همان مهدی موعود(ع) باشد. بنابراین اگر عبدالملک الحوثی خود را در حد امامت مطرح کند، شاید مهدی موعود باشد.