گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
آیا اوباما برای رویارویی با ایران در یمن آماده است؟
به گزارش مجله فرونت پیج، در حالیکه به نظر میرسد که اوباما در مذاکرات هستهای در برابر ایران نرمش به خرج میدهد، اما به نظر میرسد که وی میخواهد در جنگ نیابتی بین ایران و عربستان در یمن قدرت آمریکا را نشان دهد. ناوهواپیمابر تئودور روزولت با اسکورت رزمناو نورمندی از خلیج فارس عازم آبهای یمن شد. با ورود این دو کشتی جنگی به آبهای یمن، تعداد کشتیهای جنگی که مدتهاست در دریای عرب، خلیج عدن، تنگه بابالمندب یا در جنوب دریای سرخ حاضر هستند افزایش مییابد.
به نظر میرسد که این اقدام در پی منتشر شدن خبرهایی مبنی
بر اینکه تعدادی از کشتیهای ایران عازم یمن شدهاند انجام شد. شاید این کشتیها
حامل تسلیحات برای حوثیهای یمن باشند. ایران عزم خود را جزم کرده است تا محاصره
ساحل یمن را که توسط مصر و عربستان ایجاد شده است بشکند. شاید هم تهران دارد آزمایش میکند تا ببیند اشتیاق اوباما برای حمایت از متحدش تنها لجستیکی و اطلاعاتی است یا بُعد نظامی هم پیدا میکند.
هنوز ماموریت این ناوگان مشخص نیست. در حالیکه برخی رسانهها احتمال میدهند که هدف اعزام این دو ناو نظارت بر کشتیهای ایرانی باشد، اما سرهنگ استیو وارن سخنگوی پنتاگون با رد این گمانهزنیها گفت: کشتیها در حال تغییر موضع هستند تا عملیاتهای امنیت دریایی انجام دهند. آنها به دنبال رهگیری کشتیهای ایرانی نیستند.
اما یکی از مقامات وزارت دفاع که خواست نامش فاش نشود در مصاحبه با روزنامه یواسای تودی گفت که هدف از اعزام این ناوگروه به آبهای یمن رهگیری کشتیهای ایرانی است که گفته میشود سلاح برای حوثیهای میبرند.
اگر اوباما واقعاً میخواست که مانع از ارسال تسلیحات برای حوثیهای یمن توسط ایران شود، میتوانست این کار را با استفاده از قطعنامه شورای امنیت انجام دهد چرا که ایران میتواند به راحتی از طریق خاک اردن تسلیحات برای انصارالله ارسال نماید.
اگر اوباما میخواهد به شیوه مذاکرات هستهای در برابر ایران کوتاه بیاید، تهران نباید چندان نگران باشد. در این ماجرا هم وی به احتمال فراوان از رویارویی با ایران درباره بحران یمن صرفنظر میکند.
ایرانیها دارند اوباما را نگاه میکنند و فقط ضعف میبینند. روز جمعه اوباما یکبار دیگر نشان داد که میخواهد مطابق سلیقه ایران عمل میکند. در حالیکه گزارهبرگ (فکت شیت) آمریکا نشان میدهد که تحریمها به صورت پلکانی و تنها با تایید صداقت ایران برداشته میشوند، اوباما به تیم مذاکرهکنندهاش گفته است تا برای برداشتن تحریمها به دنبال راهحلهای ابتکاری باشند.
ایران میداند که توافق هستهای آنقدر برای اوباما مهم است که وی این توافق را با حمایت از عربستان در جنگ با یمن به خطر نمیاندازد. اوباما فکر میکند که تنها کاری که باید در صورت مشاهده تخطی ایران از توافق انجام دهیم بازگرداندن تحریمهاست.
تمامی این مسائل تردیدهای جدی را درباره تصمیم اوباما برای مقابله با افزایش تاثیرگذاری ایران در منطقه به وجود میآورد. حتی اگر هم درگیری جزئی بین دو کشور در آبهای یمن رخ دهد، این تنها مسالهای انحرافی است چرا که اوباما نتوانسته است در مذاکرات خطوط قرمزی را برای ایران ترسیم نماید.
فروش سامانه اس-300 به ایران میتواند دستیابی به توافق هستهای با ایران را قوت بخشد
به گزارش پایگاه اسپوتنیک، مایکل سینگ مشاور ارشد اسبق شورای امنیت ملی آمریکا در امور خاورمیانه گفت که پیشنهاد کرملین برای فروش سامانه پدافند هوایی اس-300 به ایران میتواند دیگر اعضای گروه 5+1 را ترغیب نماید که دیگر به فکر ترک میز و فکر کردن به گزینههایی از قبیل اقدام نظامی یا افزایش تحریمها نباشند.
وی افزود، فروش این سامانه به ایران با هدف تحت فشار قرار دادن آمریکا و دیگر اعضای گروه 5+1 است تا توافق هستهای را به نتیجه رسانند و دیگر به حمله نظامی به ایران فکر نکنند.
وی ادامه داد: به نظر من این اقدام کرملین دو پیام دارد. یک پیام برای آمریکا و دیگر کشورهای غربی است مبنی بر اینکه روسیه از آنها میخواهد که توافق را نهایی کنند. و پیام دوم این است که ایران از این پس همپیمان روسیه خواهد بود.
سینگ گفت که برداشته شدن تحریمهای میتواند فرصتهای تجاری بسیاری را برای روسیه ایجاد نماید. مسکو میتواند خود را به عنوان تنها تامینکننده تسلیحات ایران معرفی نماید.
ورای توافق هستهای: تاملی بر پیامدهای امنیت منطقهای
به گزارش پایگاه نشنال اینترست، دستیابی به توافق هستهای با ایران میتواند پیامدهای مثبت بسیاری برای امنیت منطقهای داشته باشد. در حال حاضر صداهایی که از اعراب به گوش میرسد نشان میدهد که توافق هستهای تنها یک راه برای سنجش تهدید ایران است. حتی اگر تصور کنیم که توافق هستهای با ایران میتواند تهدید ناشی از برنامه هستهای این کشور را برای چند سال کاهش دهد، اما ایران هنوز به سبب تواناییاش در تعیین برنامههای منطقهای و همچنین درگیر کردن کشورها هنوز یک خطر جدی محسوب میشود. اما رهبران عرب باید ذهنیت خود را تغییر دهند و باید سیاست منطقهای را برای برقراری رابطه سازنده با ایران تدوین نمایند.
این راهبرد نباید بر اساس این فرضیه باشد که ایران پس از توافق هستهای به همپیمانی قابلاعتمادتر تبدیل شده و بسیاری از برنامههای خود برای به چالش کشیدن شرایط فعلی منطقه از طریق گروههای نیابتی شیعی را کنار خواهد گذاشت. اعراب احتمالاً شاهد ایرانی خواهند بود که به سبب روابط اقتصادیاش با دنیا با اعتماد به نفستر و موفقتر است. آیا منطقه میتواند با استفاده از مشوق خروج ایران از انزوا باعث تغییر رفتار تهران شود؟ رویکار آمدن رهبران کارآمدتر در کشورهای عربی و دستاوردهای قابل توجه آنها در برقراری ارتباط بین منطقه و اقتصاد جهانی میتواند مبنایی برای افزایش توازن بین ایران و جهان عرب باشد. اما نباید انتظار داشت که جنگ بین اعراب و ایران خاتمه یابد.
این توافق فرصت بزرگی برای دنیای عرب است تا چانهزنی جدیدی را با ایران آغاز کند. این توافق میتواند فرصتی را برای همکاری نه بر اساس اعتماد بلکه بر اساس منافع مشترک ایجاد نماید. برخی از مسائل امنیتی همچنان تنشزا باقی خواهند ماند، اما این چانهزنی جدید میتواند فرصتهای جدیدی را برای تمامی طرفین ایجاد کرده تا از سیاستهای بیثمر حمایت از بازیگران غیردولتی دست کشیده و مانع از افزایش تندرویهای فرقهگرایانه شوند.
آمریکا هم باید از همکاریهای منطقهای حمایت کند چرا که
مقامات آمریکایی در باطن معتقدند که خروج ایران از انزوا میتواند مزایای زیادی در
پی داشته باشد. پس آمریکا میتواند در صورت علاقه طرفین به عنوان یک تسهیلگر عمل
کند. دولت اوباما به خوبی میداند اعراب از ایجاد ائتلاف بین ایران و واشنگتن میترسند.
اما چانهزنی بزرگ باید نه در واشنگتن بلکه در منطقه طراحی شود.
بعید است حمله راکتی سعودیها به سفارت ایران در یمن باعث افزایش تنشهای دو کشور شود
به گزارش پایگاه اسپوتنیک، مایکل سینگ مشاور ارشد اسبق شورای امنیت ملی آمریکا در امور خاورمیانه گفت که بعید است که تنشهای بین ریاض و تهران در نتیجه حمله راکتی سعودیها به سفار ایران در یمن تشدید شود.
وی ادامه داد: پیشبینی میشود که در آینده هم تنشهای بین دو کشور همچنان ادامه یابد. اما این تنشها به رویارویی مستقیم مبدل نخواهد شد.
سینگ که مدیر اجرایی موسسه واشنگتن نیز میباشد گفت که ایران و عربستان در بحث یمن دو نظر کاملاً متضاد دارند. عربستان کاملاً با تسلیح حوثیهای یمن توسط ایران مخالف است، در حالیکه ایران نسبت به اقدامات نظامی عربستان و دیگز کشورهای عربی انتقاد میکند.به گزارش اندیشکده کارنگی، توافق هستهای اخیر ایران و گروه
5+1 میتواند شرایط را به کلی در منطقه خاورمیانه تغییر دهد. اگر این توافق تا آخر
ژوئن نهایی شود که خوشبینیهای بسیاری نیز برای این کار وجود دارد، مسیر ایران
برای ورود مجدد به صحنه جهانی هموار میشود. پیامدهای ژئوپولتیکی این بازگشت برای
خاورمیانه بسیار زیاد است و میتواند باعث تغییر کلی ساختار قدرت در این منطقه
شود. این توافق نه تنها منطقه خاورمیانه را متاثر خواهد ساخت بلکه بر کشورهای
همسایه در جنوب قفقاز و آسیای مرکزی نیز تاثیر خواهد گذاشت.
با این حال، ایران و پیش از آن امپراطوری پارسی همیشه در آسیای مرکزی و جنوب قفقاز قدرتمند بودهاند. حتی آذربایجان برای سالها یکی از استانهای ایران بود. هنوز هم اشتراکات فرهنگی، زبانی و تاریخی زیادی بین دو کشور ایران و آذربایجان وجود دارد.
با فروپاشی شوروی در سال 1991، ایران فرصتی پیدا کرد تا در این منطقه دوباره تاثیرگذار باشد. آنکارا هم به دنبال این هدف بود که در آن هم موفق شد اما ایران نتوانست موفقیتی به دست آورد. مشترکات تاریخی و فرهنگی نتوانست بر چالشهای موجود برتری یابد. برخی موانع جدی در سر راه خواستههای ایران وجود داشت. نخست، تمامی این جمهوریهای استقلال یافته به جز تاجیکستان دوست داشتند تا هویت ملی خود را بجای مولفههای فارسی و ترکی بر ملیگرایی قومی استوار کنند. به عنوان مثال، ازبکستان هرگونه اشاره به تاریخ ایران و ترکیه را ممنوع اعلام کرد. متفکران قبلی شوروی هنوز در قدرت حضور دارند و آنها هنوز به شدت سکولار هستند و نسبت به هرگونه مدل اسلامی توسعه مشکوک میباشند. بنابرای، جمهوری اسلامی به صورت بالقوه برای آنها جذابیتی ندارد.
یک دلیل دیگر هم وجود دارد که چرا این کشورها علاقه چندانی برای برقراری رابطه قوی با ایران نداشتند: از آنجاییکه ایران ارتباطی با جامعه جهانی نداشت، این کشور هیچگونه جذابیتی در خصوص ورود به بازارهای جهانی ایجاد نمیکرد. همچنین، تبلیغات منفی آمریکا علیه نظام ایران باعث ایجاد تصویر منفی در بین این کشورها شده بود. از اوایل دهه 1990 و مدتها قبل از شروع بحران هستهای ایران، آمریکا بسیار بر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز فشار میآورد تا ایران را منزوی کند. واضحترین مثال این مساله امضای توافقی در سال 1994 برای ساخت خط لوله باکو-تفلیس-جیهان برای انتقال نفت دریای خزر به اروپا بود. در ابتدا، قرار بود که ایران به صورت غیرمستقیم از طریق دولت آذربایجان بخشی از این قرارداد باشد. اما به سبب فشارهای آمریکا، شرکت ایرانی سرانجام از این قرارداد حذف شدند.
بنابراین، دیپلماسی و تجارت ایران از سال 1991 نتوانسته است پیشرفتی در شوروی سابق کسب نماید. سوال اینجاست که آیا توافق لوزان میتواند دوره جدیدی برای قدرت نرم ایران در این مناطق ایجاد کرده و نقطه عطفی برای ایران از جهات دیپلماتیک و داخلی محسوب شود.
قطعاً این توافق میتواند نقطه عطفی برای ایران در جنبههای دیپلماتیک و داخلی محسوب شود. این توافق همچنین میتواند بر آسیای مرکزی و قفقاز نیز تاثیر گذارد. دخالت منفی آمریکا در روابط بین این دو منطقه با ایران احتمالاً کاهش مییابد. به علاوه، برداشته شدن تحریمها میتواند رونق اقتصادی خصوصاً برای قزاقستان و آذربایجان در حوزه انرژی ایجاد نماید. هوز خیلی زود است که درباره خط انتقال نفت جدید برای انتقال نفت و گاز دریای خزر صحبت کنیم، اما توافق هستهای میتواند شرایط را برای روابط بهتر اقتصادی و سیاسی ایران با آسیای مرکزی و قفقاز که در آن تمامی طرفین سود برند را مهیا سازد.
اما مهمترین دستاورد توافق لوزان برای ایران بازسازی تصویر این کشور است. دیپلماسی ایران ثابت کرده است که قدرت و توان لازم را برای مقابله با اتحادیه اروپایی و آمریکا دارد. در خاورمیانه و همچنین در مناطق شوروی سابق این دیپلماسی طرفدارانی نیز دارد چرا که به چالش کشیدن آمریکا و اروپا توسط ایران مساله چندان عادی نیست. بعلاوه، با پایان تصویرسازی منفی غرب از ایران، این کشور میتواند احترام بیشتری در بین کشورها به دست آورد. به قولی دیگر، جایگاه و کفایتی که مذاکرهکنندگان ایرانی در جریان مذاکرات با غرب به دست آوردهاند میتواند تصویر ساخته شده از ایران در خارج از کشور را تغییر دهد.
به این حال، هنوز دلیل دیگری برای تغییر تصویر ایران در خارج طی هفتهها و ماههای اخیر وجود دارد. کابوس کشورهای خاورمیانه، شمال آفریقا، جنوب قفقاز، و آسیای مرکزی در حال حاضر داعش و فریب خوردن جوانان برای پیوستن به این گروه تروریستی است. در عراق و سوریه، این دیپلماسی و نیروهای نظامی ایران و نه دیگر کشورهای اسلامی است که به صورت جدی با این گروه در حال مبارزه است. ایران با مبارزه با این گروه دارد تصویر خود را بازسازی میکند. ایران که چندی پیش به عنوان حامی اسلامگرایی و تروریسم معرفی میشد، حالا به عنوان کشوری شناخته میشود که در خط مقدم مبارزه با مخوفترین گروه جهان حضور دارد.
هنوز بسیار زود است که درباره کامل شدن بازسازی تصویر و
ظرفیت تاثیرگذاری ایران در کشورهای همسایه صحبت کنیم. اما توافق هستهای میتوان
گامی نخست برای دیپلماسی خارجی جدید و مطمئنتر در این منطقه باشد.
پیامدهای توافق هستهای: ایران به صحنه رقابت برای توافقات تسلیحاتی تبدیل میشود
به گزارش پایگاه اسپوتنیک، با برداشته شدن تحریمهای بینالمللی پس از امضای توافق هستهای نهایی بین ایران و غرب، ایران به صحنه رقابت شرکتهای بینالمللی برای فروش تسلیحات تبدیل خواهد شد. این یکی از دغدغههای کشورهای عربی همسایه ایران است.
از زمانی که ایران و گروه 5+1 در لوزان به چارچوب توافق دست یافتند، روسیه ممنوعیت فروش تسلیحات به ایران را لغو کرده است و قرار است سامانه پدافند هوایی در اختیار تهران قرار دهد.
اعلام خبر فروش این سامانه به ایران باعث ناراحتی آمریکا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شد. این کشورها این اقدام را عجولانه و زمینهساز توافقات تسلیحاتی بعدی با ایران خواندند.
چین یکی از تامینکنندگان تسلیحات ایران در دهه 1980 بود، اما در چند سال اخیر این کشور فروش تسلیحات به ایران را متوقف کرده است. پکن حالا به دنبال آن است تا حجم روابط تجاری خود را از 52 میلیارد به 60 میلیارد دلار برساند.
مسکو نشان داده است که میخواهد تا قبل از شروع رقابت تسلیحاتی فروش تسلیحات به ایران را شدت بخشد. بعید به نظر میرسد که غرب پس از امضای توافق نهایی به ایران سلاح بفروشد. این بهترین موقع برای مسکو است تا قراردادهای فروش تسلیحات که از قبل وجود دارد را اجرایی کند.به گزارش اشپیگل، ابن ابراهیم الآلمانی چهارزانو جلوی دوربین نشسته و مثل یک خوانندة موسیقی «رپ» عمل میکند. او ریش پرپشتی دارد، پولیور پوشیده و سرش را مانند دزدان دریایی با پارچهای بسته است. او میگوید هر کاری خواهد کرد تا همقطارانش را از چنگ دیوها بیرون بکشد.
این پیام ویدیویی در 2 ژوییه 2014 در یوتیوب منتشر شد و در واقع آخرین پیام این به اصطلاح جهادگر بود. احتمالاً فیلم در وزیرستان گرفته شده بود که ابوابراهیم در سال 2008 به گروه تروریستی جنبش اسلامی ازبکستان پیوسته بود. او وبرادرش که اسم مستعارش ابوآدم بود نخستین اسلامگرایانی بودند که به دعوت افراطیون به «جهاد» پاسخ مثبت داده بودند.
نام اصلی این دو برادر یاسین و منیر چوکاست. آنها آلمانی هستند و در محله کسنیش شهر بن بزرگ شدهاند. پدر و مادر آنها تبار مراکشی دارند.
اندکی پس از آن که این کلیپ ویدیو پخش شد این دو برادر ظاهراً از وزیرستان به همراه زن و بچه عازم یک میدان جنگ اسلامگرایانه شدند – یعنی سوریه. این دو دیگر به صدر جنبش ازبکستان تعلق داشتند. این سازمان تروریستی در این اواخر با حمله پهپادهای آمریکایی و ارتش پاکستان مواجه شده بود. این امر باعث شد که اسلام گرایان از هندوکش راهی سوریه شوند.
بعد از آنکه برادران چوکا مفقود شدند، فقط در ویدیوهایی که هر هفته منتشر میکردند دیده میشدند. در اوایل امسال اما خبری از یک سرویس مخفی خارجی به دست سرویس اطلاعاتی فدرال BND رسید. در این خبر آمده بود که این دو ظاهراً از طریق سوریه عازم ایران شدهاند. آنها در آنجا با ماموران پلیس که میخواستند آنها را کنترل کنند درگیر میشوند. یاسین چوکا جان خود را از دست میدهد و برادرش منیر زخمی میشود. در حال حاضر منیر در ایران زندانی است – خبر در همین جا تمام می شود.
در این گزارش گفته نشده که چه بر سر زن و بچه آنها آمده که آنها هم آلمانی هستند. دولت آلمان فدرال نسبت به صحت این خبر تردیدی ندارد و میخواهد یک هیات کنترل پارلمانی را در جریان ماوقع قرار دهد.
رسیدگی به این قضیه برای آلمانیها از جنبه دیپلماسی دشوار است. آلمان با ایران قرارداد استرداد محکومین ندارد. همچنین بعید نیست که منیر چوکا در ایران به اعدام محکوم شود.
در دولت فدرال این قضیه را به صورت محرمانه مطرح میکنند. البته دیپلماتها در تلاشند که منیر چوکا به آلمان فرستاده شود. دولت فدرال علیه او به اتهام عضویت در یک سازمان تروریستی اعلام جرم کرده است. اگر مقامات ایران با خروج او موافقت کنند او در آلمان به زندان خواهد افتاد و در برابر دادگاه قرار میگیرد.
کارشناسان از این که برادران چوکا جزو معروفترین اسلامگرایان آلمانی شدهاند، به حیرت در آمدهاند. یک عضو سرویس اطلاعاتی فدرال میگوید: این دو به هیچ وجه به اسلامگرایان شباهت نداشتند. آنها خود را به زندگی در آلمان وفق داده بودند.
این دو برادر در تیم فوتبال فورتونای بن بازی میکردند و دبیرستان را تمام کرده بودند. شاگردان کلاس آخر در سال 2004 یاسین را «سوپر استار» خود لقب داده بودند.
پس از خاتمه تحصیل و زیارت مکه در سال 2005 این دو برادر به اسلامگرایی روی آوردند و به زودی به صحنه سلفیون در شهر بن پیوستند. بسیاری از اعضای این گروه به آدمکشان داعش در سوریه و یا الشباب در سومالی پیوستهاند.