به گزارش مشرق، چند روزیست که خبری از اتفاقات جده نیست و دیگر سر و صدای کسی بلند نمیشود. حالا یک خبر خوب و پر حاشیهتر پیدا شده: «اصابت راکت سعودی به نزدیکی سفارت ایران در یمن». یک جنگ تمام عیار با کلی خونهای پاشیده شده به در و دیوار خیلی جذابتر از اتفاقات جده است. چقدر دوست داشتنی است خواندن این خبر؟ «فوری: درگیری خونبار نیروهای سعودی با محافظان سفارت ایران در صنعا/ یکی از دیپلماتهای ایرانی مفقود شده+عکس»
درگیری ایران و سعودی چیز تازهای نیست. ماجرای حج خونین و پیام امام و این جمله تاریخی هنوز در جریان است: «اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایتهای آمریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت.»
یکروز میگفتند کسی به مکه نرود و پولش را خرج جهیزیه دختران کم بضاعت کند. روز دیگر گفتند که پولمان را خرج این عربهای ... نمیکنیم؛ آنها که کمی منطقیتر بودند میگفتند پولمان را به جیب آل سعود نمیریزیم و امروز رئیس سازمان حج میگوید که پس از اتفاقات اخیر برخی زائران، عمره را داوطلبانه تحریم کردهاند. کسی چه میداند که چند فیش عمره خرج جهیزیه دختران کم بضاعت شده است؟ چه تعداد از کسانی که این منطق و وجهه اجتماعی را برای تحریم عمره انتخاب کردند، همتی برای تهیه جهیزیه نیازمندان داشتهاند؟ این نسخه را برای تورهای استانبول، تایلند، دبی و ... هم میشود، پیچید؟ آخر میگویند آنجا هم از این دست اتفاقات به وفور افتاده است اما هزینه تور آنتالیا تا به حال شنیده نشده که هزینه جهیزیه دختران نیازمند شده باشد.
ماههای ابتدایی سال ماههای پر هیجانی برای دانشجویانی است که سالها آرزوی پذیرفته شدن در قرعهکشی عمره دانشجویی را داشتند و باز هم صبر کردند تا نوبت سفر شود. اما امروز وقتی نظرهای آنها را در سایت ستاد عمره دانشگاهیان میخوانم، فقط یک چیز برایشان باقی مانده است: «حسرت».
یکهفته است که مدینه از زائران ایرانی خالی شده است. اوضاع مکه در روزهای اول هفته بهتر بود اما حالا در اوج ایام عمره که ماههای رجب و شعبان و رمضان است، هر روز زائران ایرانی کمتر و کمتر میشوند. دو روز است که بیت الله الحرام از حضور زائران ایرانی خالی شده و دیگر همه چیز تمام شد. دیگر پای هیچ دانشجویی به اینجا باز نمیشود تا مبادا مقابل عظمت خدا به سجده بیافتد و چشم در چشم کعبه قول و قراری با خدایش بگذارد و یک زندگی تازه را شروع کند. فضا به قدری یک جانبه سنگین شده است که اصلاً نمیشود حرف از عظمت مسجد الحرام و مسجد نبوی زد. مهمتر از همه اینکه دیگر پول هیچ ایرانی به جیب آل سعود نمیرود. الان فیشهای عمره ارزان میشود و پول کمتری خرجِ جهیزیه دختران کم بضاعت میشود؟
«این کتاب مرا باز در شور و حال حسرتآلود زیارت خانه خدا و حرم رسولالله(ص) فرو برد. شور و حال و اشتیاقی که دیگر امیدی هم با آن نیست. تا به یاد دارم -از سالهای دور جوانی- هرگز دل خود را از آتش این اشتیاق، رها نیافتهام. اما حتی در دوران سیاه اختناق که هر روحانی بامعرفت و بیمعرفتی، با رغبت و یا حتی از سر سیری، آسان میتوانست در خط حج قرار بگیرد و من نمیتوانستم! یا بهتر بگویم: هیچ حملهدار و رئیس کاروانی از ترس ساواک شاه، نمیتوانست و جرأت نمیکرد نام مرا در فهرست حاجیهای خود - چه رسد به عنوان روحانی کاروان- بگذارد. بله، حتی در آن دوران سخت هم دلم از امید زیارت کعبه و بوسه زدن بر جای پای پیامبر(ص) در مکه و مدینه، خالی نمانده بود . و این امید، اگرچه با حج ده روزه سال 58 که به فضل شهید محلاتی قسمتم شد، برآورده گشت، اما آتش آن شوق سوزندهتر و مشتعلتر شد. در سالهای ریاست جمهوری چشم امید به پس از آن دوران دوخته بودم، اما امروز؟ شور و اشتیاقی بیسکون و امیدی تقریبا فرو مرده.»
این تقریظ آیتالله خامنهای بر کتاب «سفر به قبله» است که در این متن روایتی از تنها حجشان را توصیف کردهاند. آن روزها خالد بن عبدالعزیز چهارمین پادشاه آل سعود بر مسند حکومت شبه جزیره بود اما متن تقریظ در سال 1370 یعنی چهارسال پس از حج خونین و پیام تاریخی امام خمینی(ره) نوشته شده است، چهار سال بعد از آنکه میدانستیم اگر از همه چیز بگذریم، از آل سعود نمیگذریم.
در مواجهه عمره با یک ماجرای پیوسته روبرو هستیم. شاید وزن بخشهای مختلف ماجراهای تلخ عربستان در چند هفته اخیر بدجور به هم ریخته و اوضاع بدجور قمر در عقرب شده است. تنفر ما از آل سعود برخی را به تنفر از اعراب رساند تا فریادشان علیه این رژیم را بر همه، حتی مردمِ جدا از حکومتِ عربستان هم بلند کنند. این قضاوت و منصفانه دقیق نبود. انگار چیزی از درون مدام فریاد میزد که یک جای کار دارد قاطی میشود. به عمد هم قاطی میشود و ربط دادن هر چیزی به چیز دیگر یک نقطه ضعف منطقی دارد که اجازه داده نمیشود واضح بشود. متاسفانه امروز این زنجیره به ذات زیارت حرمین رسیده است. خلط ماجرا خیلی پررنگ است. حالا که جهیزیه دختران کم بضاعت را دادهایم و با تحریم عمره دیگر دست آل سعود را از جیبمان کوتاه کردهایم، وقت آن نشده که بالاخره به یک پیوست فرهنگی برای تحلیل یکی از فرهنگیترین اقدامات جمهوری اسلامی برسیم؟