به گزارش مشرق، پایگاه خبری مرآت البحرین خبر داد که زندانیان ساختمان شماره 10 زندان «جو» با بدترین شکل شکنجه ازجمله کتک شدید و ممنوعیت طولانیمدت خوردن و آشامیدن و بیرون آوردن لباسها و هتک حرمت انسانی روبهرو هستند.
«به فریاد زندانیان ساختمان 10 برسید»، به فریاد زندانیان ساختمان 10 برسید، از همه میخواهم برای توقف درد و رنج ما کاری بکنند!». این وصیت یکی از زندانیان ساختمان شماره مزبور است که همسرش پس از فوت دردناک او، بر زبان آورد.
اعتراض در ساختمان شماره 10
ساختمان شماره 10 در زندان «جو» برای زندانیان خارجی که به طور غیرقانونی در کشور اقامت دارند، ساخته شد تا چند روز پیش از اینکه از کشور بیرون رانده شوند در این محل در بازداشت به سر ببرند اما پس از دهم مارس 2015 این ساختمان به لانه ویژه برای شکنجه تبدیل شد. چرا؟
حدود 128 نفر به این ساختمان منتقل شدند که بیشتر آنان به تحریک زندانیان برای اعتراضهای دهم مارس متهم هستند. در آن زمان در پی ضرب و شتم یکی از زندانیان توسط نیروهای امنیتی و توهین به او در حضور خانوادهاش و نیز توهین به خانواده او در ساعات ملاقات موجی از اعتراض زندان را در برگرفت.
در بین کسانی که به این ساختمان منتقل شدند، نام شیخ محمد علی المحفوظ، شیخ علی المسترشد، ناجی فتیل، وعبدعلی السنکیس، علی صنقور، ابراهیم الدمستانی، السماهیجی و دو نیروی نظامی به نام علی الغانمی وسید فیصل العلوی و دو زندانی به نام های محمد سرحان، محمد سهوان، دیده میشد.
در این میان یک زندانی به نام محمد الشمالی که در جریان شکنجه از ناحیه سر بهشدت آسیب دید، اگر تحت درمان قرار نمیگرفت حتماً جان خود را ازدستداده بود.
در این اعتراضها معترضان درهای اصلی زندان را با استفاده از وسایلی که در سلولهای خود داشتند، بستند و تعدادی از آنان به بام ساختمان 4 رفته و تکبیر سر دادند و یک گروه دیگر نیز با استفاده از دربهای اضطراری به ساختمان شماره 3 در فاصله حدود هفت کیلومتری از ساختمان شماره 4 رفتند.
شکنجه وحشیانه زندانیان
زندانیان تأکید دارند برخلاف اتهام وارده به آنان این زندانبانان بودند که سلولها را تخریب کردند، بهاینترتیب که حدود دو هزار نیروی پلیس به ساختمان حملهور شده و از گاز اشکآور و گلولههای ساچمهای استفاده کردند.
نیروهای وزارت کشور در این حمله در جستجوی تلفنهای همراه که زندانیان از برخی نیروهای پلیس و به قیمت بالا و حدود ده برابر بهای اصلی آن خریداری میکنند، بهعمد دیوارها و سقف و لامپ سلولها را شکسته و تخریب کردند.
اکنون زندانیان در اقدامی انتقامجویانه و به شکل وحشیانه به اتهام تحریک اعتراضها و تخریب زندان، مجازات میشوند.
در زیر جزییات شکنجه برخی زندانیان ساختمان شماره 10 آمده است.
محمد الشمالی:
هنگامیکه خانواده محمد الشمالی به ملاقات او آمدند، زندانیان این عبارت را سر میدادند: «محمد الشمالی را که در حال مرگ است، نجات دهید».
وضعیت جسمانی الشمالی 17 ساله به دلیل شکنجه نگرانکننده بود بهویژه اینکه زیر شکنجه سرش آسیبدیده بود و زخم آن برای سومین بار سرباز کرد و دیگر پزشک از بخیه زدن آن برای بار چهارم عذر خواست چراکه این زخم خونریزی زیادی کرده و امکان بخیه زدن آن وجود نداشت.
به گفته مادر الشمالی پزشک گفت: اگر پنج دقیقه دیر به فریاد او رسیده بودید و زخم سر او را با پارچه نبسته بودید، حتماً مرده بود زیرا بخیهها به دلیل زخم او جوش نمیخورد.
ازجمله راههای شکنجه الشمالی باوجود زخمهایش بستن روزانه او به پنکه سقفی یا درب سلول بود، یا اینکه هر روزه با ریختن ظرف آب ساعت 6 صبح او را بیدار میکردند.
ناجی فتیل:
وی به تحریک زندانیان برای اعتراض متهم و به شکل بسیار وحشیانه شکنجه شد، از جمله اینکه سر او را آنقدر زیرآب آلوده نگاه میداشتند که نزدیک بود خفهشده و نفسش بند بیاید، یا اینکه او را مجبور میکردند آب آلوده پر از زباله را بنوشد.
پساز این شکنجهها او را به ساختمان شماره 10 منتقل کردند و به گفته زندانیان پس از شکنجه دیگر تقریباً قادر به راه رفتن نبود.
فتیل هنوز با خانوادهاش ملاقات نکرده است و او را در زمان ملاقات یعنی نهم آوریل از سلولش بیرون آورده نیاوردند بلکه خروج از سلولش تا 23 همان ماه به تأخیر افتاد اما همان روز نیز با خانوادهاش ملاقات نکرد.
در این میان خانوادهاش نگران هستند، زیرا نمیدانند آیا به او اجازه ملاقات داده نشد یا به دلیل وضعیت جسمی امکان ملاقات برای او فراهم نبود.
فتیل در تاریخ 12 آوریل هنگامیکه متوجه شد، اخبار شکنجه در زندان جو به گوش بحرینیها رسیده است، نگران مادر پیر خود شد و درخواست کرد با او تماس بگیرد، مدت تماس تلفنی او از دو دقیقه فراتر نرفت و فقط توانست به مادرش در مورد حال خود اطمینان دهد و از او خواست نگران او نباشد.
او همچنین از همسرش خواست بهمنظور تحقیق در مورد موارد نقض حقوق او به کمیته شکایات و دادستانی کل مراجعه کند، اما هنوز تماس او تمام نشده بود که بهشدت از سوی مأموران زندان مورد حمله قرار گرفت.
بیتوجهی به وضعیت جسمانی فتیل موجب آسیب دیدن ساق پای او شد زیرا پایش از قبل آسیب دیده بود، به این معنی که در سال 2012 در یک حادثه شکسته و تحت عمل جراحی قرار گرفته و در آن پلاتین گذاشته شده بود تا یک سال بعد بار دیگر تحت عمل جراحی قرار بگیرد، اما او پیش از عمل جراحی دوم بازداشت شد و اکنون دو سال از حبس او گذشته و به طور عمدی به وضعیت جسمانی او بیتوجهی میشود.
علی صنقور:
علی صنقور اکنون از شکستگی لگن رنج میبرد زیرا فراموش شد زیرا از سقف سلول خود آویزان شد و این مجازاتی است که هر روزه برای زندانیان ساختمان 10 به اجرا در میآید.
در تاریخ 12 آوریل 2015 که خانوادهاش به ملاقات او آمدند او را در حالی دیدند که دو نفر از دوستانش دستان او را گرفته بودند تا بتواند راه برود. وضعیت او بهگونهای بود که دل تمام ملاقاتکنندگان از حال و وضعیت او به درد آمد.
علی هارون:
در زمان ملاقات او در تاریخ 12 آوریل 2015 درحالیکه استخوانهایش از چند ناحیه شکسته شده بود به سالن ملاقات برده شد.
شکنجه شکل ظاهری او را تغییر داده بود و لاغر و رنگ پوستش تیره شده بود و بدنش پر بود از لکههای سیاه ناشی از شکنجه و نمیتوانست بنشیند مگر اینکه به یک طرف بدنش تکیه کند. در این وضعیت او با گریه به خانوادهاش گفت «دارند ما را میکشند، ما را شیخ محفوظ را و محمد الشمالی را».
او همچنین به خانوادهاش تأکید کرد که شکنجهاش در جریان بازجویی کیفری در بازگرداندن از تایلند در برابر شکنجه در اینجا هیچ است.
شکنجه سایر زندانیان
به دلیل بیتوجهی به وضعیت جسمانی «رضا مال الله» زخم ران او بوی تعفن گرفته است در حالی که «عبدعلی السنکیس» از فعالان بحرینی نیز هرروز از ناحیه سر در معرض کتک قرار میگیرند و این شکنجه آنقدر ادامه مییابد تا ازسرشان خون جاری شود.
از این گذشته دکتر «سعید السماهیجی» نیز بهعمد از ناحیه چشم در معرض شکنجه قرار میگیرد و شیخ محفوظ نیز همچنان در اثر شکنجه ای که قابلتصور نیست، در وضعیت بسیار بدی به سر میبرد.
یکی از زندانیان ساختمان شماره 10 در ملاقات اخیر با خانوادهاش در تاریخ 23 آوریل تأکید کرد هتک حرمت، توهین و شکنجه زندانیان همچنان ادامه دارد و خواب برای آنان ممنوع است و برای اجابت مزاج فقط دو دقیقه فرصت دارند و بیش از این کتک در انتظارشان خواهد بود و در این میان هنوز برخی زندانیان مورد بازجویی قرار میگیرند.
به گفته او فقط یک نسخه قرآن کریم برای همه زندانیان ساختمان 10 که تعدادشان حدود 128 نفر است، وجود دارد و هرکس بخواهد با خانوادهاش تماس بگیرد، با هتک حرمت و کتک شدید قبل و پس از تماس، مرگ واقعی را تجربه میکند و همه این شکنجهها پیش چشمان افسری به نام «صالح الجهنی» صورت میگیرد از همین رو بسیاری از زندانیان از ترس شکنجه از تماس با خانواده خود خودداری میکنند.
او همچنین به خانوادهاش گفت از زمان حادثه زندان جو در تاریخ دهم مارس ماه گذشته به زندانیان اجازه داده نشده است، لباس های خود را عوض کنند و دو روز کامل (دهم و یازدهم مارس) از خوردن و آشامیدن منع شدند به اضافه اینکه از بعضی زندانیان از جمله شیخ المسترشد خواسته شد، لباس های خود را از تن در آورند و سپس در محیط باز آب سرد روی سر و بدنشان ریخته شد.
به گفته او تعدادی از بازداشتشدگان که از قبل توسط گلولههای ساچمهای زخمی شده بودند به دلیل ریختن آب سرد دچار رعشه و تشنج شدند و ضربان قلبشان بالا رفت و هنوز این حالت در برخی از آنان در فواصل زمانی مختلف تکرار میشود.
یک اقدام توهین آمیز و نقض کرامت انسانی دیگر که بارها تکرار شده است اینکه جلادان اردنی موهای سر زندانیان را به طور کامل و ریش آنان را نیمه کاره اصلاح میکنند.
«به فریاد زندانیان ساختمان 10 برسید»، به فریاد زندانیان ساختمان 10 برسید، از همه میخواهم برای توقف درد و رنج ما کاری بکنند!». این وصیت یکی از زندانیان ساختمان شماره مزبور است که همسرش پس از فوت دردناک او، بر زبان آورد.
اعتراض در ساختمان شماره 10
ساختمان شماره 10 در زندان «جو» برای زندانیان خارجی که به طور غیرقانونی در کشور اقامت دارند، ساخته شد تا چند روز پیش از اینکه از کشور بیرون رانده شوند در این محل در بازداشت به سر ببرند اما پس از دهم مارس 2015 این ساختمان به لانه ویژه برای شکنجه تبدیل شد. چرا؟
حدود 128 نفر به این ساختمان منتقل شدند که بیشتر آنان به تحریک زندانیان برای اعتراضهای دهم مارس متهم هستند. در آن زمان در پی ضرب و شتم یکی از زندانیان توسط نیروهای امنیتی و توهین به او در حضور خانوادهاش و نیز توهین به خانواده او در ساعات ملاقات موجی از اعتراض زندان را در برگرفت.
در بین کسانی که به این ساختمان منتقل شدند، نام شیخ محمد علی المحفوظ، شیخ علی المسترشد، ناجی فتیل، وعبدعلی السنکیس، علی صنقور، ابراهیم الدمستانی، السماهیجی و دو نیروی نظامی به نام علی الغانمی وسید فیصل العلوی و دو زندانی به نام های محمد سرحان، محمد سهوان، دیده میشد.
در این میان یک زندانی به نام محمد الشمالی که در جریان شکنجه از ناحیه سر بهشدت آسیب دید، اگر تحت درمان قرار نمیگرفت حتماً جان خود را ازدستداده بود.
در این اعتراضها معترضان درهای اصلی زندان را با استفاده از وسایلی که در سلولهای خود داشتند، بستند و تعدادی از آنان به بام ساختمان 4 رفته و تکبیر سر دادند و یک گروه دیگر نیز با استفاده از دربهای اضطراری به ساختمان شماره 3 در فاصله حدود هفت کیلومتری از ساختمان شماره 4 رفتند.
شکنجه وحشیانه زندانیان
زندانیان تأکید دارند برخلاف اتهام وارده به آنان این زندانبانان بودند که سلولها را تخریب کردند، بهاینترتیب که حدود دو هزار نیروی پلیس به ساختمان حملهور شده و از گاز اشکآور و گلولههای ساچمهای استفاده کردند.
نیروهای وزارت کشور در این حمله در جستجوی تلفنهای همراه که زندانیان از برخی نیروهای پلیس و به قیمت بالا و حدود ده برابر بهای اصلی آن خریداری میکنند، بهعمد دیوارها و سقف و لامپ سلولها را شکسته و تخریب کردند.
اکنون زندانیان در اقدامی انتقامجویانه و به شکل وحشیانه به اتهام تحریک اعتراضها و تخریب زندان، مجازات میشوند.
در زیر جزییات شکنجه برخی زندانیان ساختمان شماره 10 آمده است.
محمد الشمالی:
هنگامیکه خانواده محمد الشمالی به ملاقات او آمدند، زندانیان این عبارت را سر میدادند: «محمد الشمالی را که در حال مرگ است، نجات دهید».
وضعیت جسمانی الشمالی 17 ساله به دلیل شکنجه نگرانکننده بود بهویژه اینکه زیر شکنجه سرش آسیبدیده بود و زخم آن برای سومین بار سرباز کرد و دیگر پزشک از بخیه زدن آن برای بار چهارم عذر خواست چراکه این زخم خونریزی زیادی کرده و امکان بخیه زدن آن وجود نداشت.
به گفته مادر الشمالی پزشک گفت: اگر پنج دقیقه دیر به فریاد او رسیده بودید و زخم سر او را با پارچه نبسته بودید، حتماً مرده بود زیرا بخیهها به دلیل زخم او جوش نمیخورد.
ازجمله راههای شکنجه الشمالی باوجود زخمهایش بستن روزانه او به پنکه سقفی یا درب سلول بود، یا اینکه هر روزه با ریختن ظرف آب ساعت 6 صبح او را بیدار میکردند.
ناجی فتیل:
وی به تحریک زندانیان برای اعتراض متهم و به شکل بسیار وحشیانه شکنجه شد، از جمله اینکه سر او را آنقدر زیرآب آلوده نگاه میداشتند که نزدیک بود خفهشده و نفسش بند بیاید، یا اینکه او را مجبور میکردند آب آلوده پر از زباله را بنوشد.
پساز این شکنجهها او را به ساختمان شماره 10 منتقل کردند و به گفته زندانیان پس از شکنجه دیگر تقریباً قادر به راه رفتن نبود.
فتیل هنوز با خانوادهاش ملاقات نکرده است و او را در زمان ملاقات یعنی نهم آوریل از سلولش بیرون آورده نیاوردند بلکه خروج از سلولش تا 23 همان ماه به تأخیر افتاد اما همان روز نیز با خانوادهاش ملاقات نکرد.
در این میان خانوادهاش نگران هستند، زیرا نمیدانند آیا به او اجازه ملاقات داده نشد یا به دلیل وضعیت جسمی امکان ملاقات برای او فراهم نبود.
فتیل در تاریخ 12 آوریل هنگامیکه متوجه شد، اخبار شکنجه در زندان جو به گوش بحرینیها رسیده است، نگران مادر پیر خود شد و درخواست کرد با او تماس بگیرد، مدت تماس تلفنی او از دو دقیقه فراتر نرفت و فقط توانست به مادرش در مورد حال خود اطمینان دهد و از او خواست نگران او نباشد.
او همچنین از همسرش خواست بهمنظور تحقیق در مورد موارد نقض حقوق او به کمیته شکایات و دادستانی کل مراجعه کند، اما هنوز تماس او تمام نشده بود که بهشدت از سوی مأموران زندان مورد حمله قرار گرفت.
بیتوجهی به وضعیت جسمانی فتیل موجب آسیب دیدن ساق پای او شد زیرا پایش از قبل آسیب دیده بود، به این معنی که در سال 2012 در یک حادثه شکسته و تحت عمل جراحی قرار گرفته و در آن پلاتین گذاشته شده بود تا یک سال بعد بار دیگر تحت عمل جراحی قرار بگیرد، اما او پیش از عمل جراحی دوم بازداشت شد و اکنون دو سال از حبس او گذشته و به طور عمدی به وضعیت جسمانی او بیتوجهی میشود.
علی صنقور:
علی صنقور اکنون از شکستگی لگن رنج میبرد زیرا فراموش شد زیرا از سقف سلول خود آویزان شد و این مجازاتی است که هر روزه برای زندانیان ساختمان 10 به اجرا در میآید.
در تاریخ 12 آوریل 2015 که خانوادهاش به ملاقات او آمدند او را در حالی دیدند که دو نفر از دوستانش دستان او را گرفته بودند تا بتواند راه برود. وضعیت او بهگونهای بود که دل تمام ملاقاتکنندگان از حال و وضعیت او به درد آمد.
علی هارون:
در زمان ملاقات او در تاریخ 12 آوریل 2015 درحالیکه استخوانهایش از چند ناحیه شکسته شده بود به سالن ملاقات برده شد.
شکنجه شکل ظاهری او را تغییر داده بود و لاغر و رنگ پوستش تیره شده بود و بدنش پر بود از لکههای سیاه ناشی از شکنجه و نمیتوانست بنشیند مگر اینکه به یک طرف بدنش تکیه کند. در این وضعیت او با گریه به خانوادهاش گفت «دارند ما را میکشند، ما را شیخ محفوظ را و محمد الشمالی را».
او همچنین به خانوادهاش تأکید کرد که شکنجهاش در جریان بازجویی کیفری در بازگرداندن از تایلند در برابر شکنجه در اینجا هیچ است.
شکنجه سایر زندانیان
به دلیل بیتوجهی به وضعیت جسمانی «رضا مال الله» زخم ران او بوی تعفن گرفته است در حالی که «عبدعلی السنکیس» از فعالان بحرینی نیز هرروز از ناحیه سر در معرض کتک قرار میگیرند و این شکنجه آنقدر ادامه مییابد تا ازسرشان خون جاری شود.
از این گذشته دکتر «سعید السماهیجی» نیز بهعمد از ناحیه چشم در معرض شکنجه قرار میگیرد و شیخ محفوظ نیز همچنان در اثر شکنجه ای که قابلتصور نیست، در وضعیت بسیار بدی به سر میبرد.
یکی از زندانیان ساختمان شماره 10 در ملاقات اخیر با خانوادهاش در تاریخ 23 آوریل تأکید کرد هتک حرمت، توهین و شکنجه زندانیان همچنان ادامه دارد و خواب برای آنان ممنوع است و برای اجابت مزاج فقط دو دقیقه فرصت دارند و بیش از این کتک در انتظارشان خواهد بود و در این میان هنوز برخی زندانیان مورد بازجویی قرار میگیرند.
به گفته او فقط یک نسخه قرآن کریم برای همه زندانیان ساختمان 10 که تعدادشان حدود 128 نفر است، وجود دارد و هرکس بخواهد با خانوادهاش تماس بگیرد، با هتک حرمت و کتک شدید قبل و پس از تماس، مرگ واقعی را تجربه میکند و همه این شکنجهها پیش چشمان افسری به نام «صالح الجهنی» صورت میگیرد از همین رو بسیاری از زندانیان از ترس شکنجه از تماس با خانواده خود خودداری میکنند.
او همچنین به خانوادهاش گفت از زمان حادثه زندان جو در تاریخ دهم مارس ماه گذشته به زندانیان اجازه داده نشده است، لباس های خود را عوض کنند و دو روز کامل (دهم و یازدهم مارس) از خوردن و آشامیدن منع شدند به اضافه اینکه از بعضی زندانیان از جمله شیخ المسترشد خواسته شد، لباس های خود را از تن در آورند و سپس در محیط باز آب سرد روی سر و بدنشان ریخته شد.
به گفته او تعدادی از بازداشتشدگان که از قبل توسط گلولههای ساچمهای زخمی شده بودند به دلیل ریختن آب سرد دچار رعشه و تشنج شدند و ضربان قلبشان بالا رفت و هنوز این حالت در برخی از آنان در فواصل زمانی مختلف تکرار میشود.
یک اقدام توهین آمیز و نقض کرامت انسانی دیگر که بارها تکرار شده است اینکه جلادان اردنی موهای سر زندانیان را به طور کامل و ریش آنان را نیمه کاره اصلاح میکنند.