به گزارش مشرق، براساس گزارش وزارت کار ،حدود دو و نیم میلیون نفر از بیکاران در جستجوی پارتی برای به دست آوردن شغل هستند.
بر اساس این تحقیق با وجود رواج شیوه های استفاده از خدمات مراکز کاریابی و مذاکره مستقیم با کارفرما تعداد قابل توجهی از جویندگان کار به پرس و جو از دوستان و آشناهایشان می پردازند و به اصطلاح روش پارتی بازی را برای یافتن شغل انتخاب می کنند.
بگیر و نگیر دارد؛ در وانفسای بازار کار بیشتر از دیگر روش ها جواب می دهد آمارهای وزارت کار نشان می دهد حدود دو و نیم میلیون نفر به جای روش های معمول برای کاریابی رهسپار خانه دوست می شوند دوستی که شاید برایشان تره ای خرد کند و سر کارشان ببرد تا در آزمون های استخدامی سر کار نمانند.
استخدامی که این روزها خیلی ها به دنباش هستند رکود و ناپایداری بازار کار هم مشتریانش را بیشتر کرده است؛ نظام اداری کشور دست مدیران را از بکارگیری نیروهای جدید بسته اما گفته می شود فرهنگ عمومی جامعه دیگر به چیزی جز استخدام راضی نمی شود.
همین موضوع علی ربیعی وزیر تعاون را گلایه مند کرده، او می گوید بسیاری از جوان ها دیگر زیر بار خیلی از کارها نمی روند.
بگفته وزیر تعاون "متاسفانه در فرهنگ عامه، اشتغال به معنای استخدام است الان جوانان ایرانی تمایلی به دریافت بسیاری از شغل هایی که وجود دارد ندارند".
استفاده از رانت برای به دست آوردن شغل، در فرهنگ ما پارتی بازی نام گرفته و خیلی جاها معرف نامیده می شود سابقه ای طولانی هم دارد .
بابک هاشمی پور رئیس کانون انجمن های صنفی دفاتر کاریابی، در مصاحبه با پیک بامدادی رادیو دریافتی بالای دولتی ها و ثبات شغلی آنها را عامل اشتیاق به استخدام در این بخش و گشتن به دنبال پارتی می داند.
بگفته وی، افراد می بینند با وجود آموزش و داشتن مهارت های فنی و شاید بسیاری از چیزهای دیگر باید از ۶ صبح تا ۸ شب کار کنند و حقوق آنان از یک کارمند دولتی (با کار راحت تر و کمتر)، پایین تر است، در نتیجه انگیزه های کار در جامعه در حال از بین رفتن است.
هاشمی پور ادامه داد: دومین موضوع ثبات شغلی است و این موضوع که کار در مشاغل غیردولتی غیرایمن، غیر قابل اتکا و آینده اش مبهم است باعث می شود که مردم شدیدا به اشتغال دولتی روی بیاورند؛ در این مبحث چون اشتغال دولتی بسیار بسیار ضعیف و مثل قیف است آن طرف ورودی اش خیلی بزرگ است و این طرف خروجی اش خیلی ریز است در نتیجه مردم سعی می کنند رو بیاورند به آشنا ، پارتی و نامه گرفتن از هزاران مقام دولتی .
غلامحسین حسینی نیا استاد دانشگاه و مشاور وزیر تعاون، با این گفته آقای هاشمی پور زیاد موافق نیست و عقیده دارد اگر کسی حرفی برای گفتن در بازار کار داشته باشد دنبال پارتی نمی گردد.
بگفته وی، بسیاری از این دو و نیم میلیون نفر که دنبال پارتی می روند واقعا حرفی برای گفتن در عرصه بازار کار ندارند حرفه و مهارتی که واقعا بتواند آنها را پیش ببرد ندارند بنابراین می روند دنبال اینکه کسی را پیدا کنند که در ادارات دولتی و سازمانها و نهادهای عمومی غیردولتی و شبه دولتی بتوانند خودشان را جا کنند وگرنه کسی که حرفه ای بلد باشد کاری بلد باشد واقعا روی زمین نمی ماند.
حسینی نیا می گوید : موارد دیگری هم است که می شود به آن اشاره کرد مثل توزیع نامتناسب نیرو در جاهای مختلف و اینکه فرد می خواهد فقط و فقط در یک محدوده جغرافیایی خاص کار بکند و در آن منطقه جغرافیایی خاص هم آن تخصص و سوادی که شخص دارد تکمیل است و نیازی به او نیست، او می خواهد هر جوری هست کنار پدر و مادرش باشد و شهرش را ترک نکند که با مشکل روبرو می شود و دست به دامن این و آن می شود که به نوعی وی را در سیستم جا دهند.
آمارها نشان می دهد، نزدیک به ۱۶درصد جوانان تحصیل کرده جویای کارند حدود دو و نیم میلیون نفر از آنان، روزگار راهی برایشان جز گشتن به دنبال پارتی نگذاشته و شاید اگر مراکز اصلی ایجاد مهارت یعنی نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی کمی هدفمند تر به ایفای نقش خود می پرداختند به جای مدرک در کوزه، مهارتی می ماند که سالها آب خوش نصیب صاحبش می کرد.
بر اساس این تحقیق با وجود رواج شیوه های استفاده از خدمات مراکز کاریابی و مذاکره مستقیم با کارفرما تعداد قابل توجهی از جویندگان کار به پرس و جو از دوستان و آشناهایشان می پردازند و به اصطلاح روش پارتی بازی را برای یافتن شغل انتخاب می کنند.
بگیر و نگیر دارد؛ در وانفسای بازار کار بیشتر از دیگر روش ها جواب می دهد آمارهای وزارت کار نشان می دهد حدود دو و نیم میلیون نفر به جای روش های معمول برای کاریابی رهسپار خانه دوست می شوند دوستی که شاید برایشان تره ای خرد کند و سر کارشان ببرد تا در آزمون های استخدامی سر کار نمانند.
استخدامی که این روزها خیلی ها به دنباش هستند رکود و ناپایداری بازار کار هم مشتریانش را بیشتر کرده است؛ نظام اداری کشور دست مدیران را از بکارگیری نیروهای جدید بسته اما گفته می شود فرهنگ عمومی جامعه دیگر به چیزی جز استخدام راضی نمی شود.
همین موضوع علی ربیعی وزیر تعاون را گلایه مند کرده، او می گوید بسیاری از جوان ها دیگر زیر بار خیلی از کارها نمی روند.
بگفته وزیر تعاون "متاسفانه در فرهنگ عامه، اشتغال به معنای استخدام است الان جوانان ایرانی تمایلی به دریافت بسیاری از شغل هایی که وجود دارد ندارند".
استفاده از رانت برای به دست آوردن شغل، در فرهنگ ما پارتی بازی نام گرفته و خیلی جاها معرف نامیده می شود سابقه ای طولانی هم دارد .
بابک هاشمی پور رئیس کانون انجمن های صنفی دفاتر کاریابی، در مصاحبه با پیک بامدادی رادیو دریافتی بالای دولتی ها و ثبات شغلی آنها را عامل اشتیاق به استخدام در این بخش و گشتن به دنبال پارتی می داند.
بگفته وی، افراد می بینند با وجود آموزش و داشتن مهارت های فنی و شاید بسیاری از چیزهای دیگر باید از ۶ صبح تا ۸ شب کار کنند و حقوق آنان از یک کارمند دولتی (با کار راحت تر و کمتر)، پایین تر است، در نتیجه انگیزه های کار در جامعه در حال از بین رفتن است.
هاشمی پور ادامه داد: دومین موضوع ثبات شغلی است و این موضوع که کار در مشاغل غیردولتی غیرایمن، غیر قابل اتکا و آینده اش مبهم است باعث می شود که مردم شدیدا به اشتغال دولتی روی بیاورند؛ در این مبحث چون اشتغال دولتی بسیار بسیار ضعیف و مثل قیف است آن طرف ورودی اش خیلی بزرگ است و این طرف خروجی اش خیلی ریز است در نتیجه مردم سعی می کنند رو بیاورند به آشنا ، پارتی و نامه گرفتن از هزاران مقام دولتی .
غلامحسین حسینی نیا استاد دانشگاه و مشاور وزیر تعاون، با این گفته آقای هاشمی پور زیاد موافق نیست و عقیده دارد اگر کسی حرفی برای گفتن در بازار کار داشته باشد دنبال پارتی نمی گردد.
بگفته وی، بسیاری از این دو و نیم میلیون نفر که دنبال پارتی می روند واقعا حرفی برای گفتن در عرصه بازار کار ندارند حرفه و مهارتی که واقعا بتواند آنها را پیش ببرد ندارند بنابراین می روند دنبال اینکه کسی را پیدا کنند که در ادارات دولتی و سازمانها و نهادهای عمومی غیردولتی و شبه دولتی بتوانند خودشان را جا کنند وگرنه کسی که حرفه ای بلد باشد کاری بلد باشد واقعا روی زمین نمی ماند.
حسینی نیا می گوید : موارد دیگری هم است که می شود به آن اشاره کرد مثل توزیع نامتناسب نیرو در جاهای مختلف و اینکه فرد می خواهد فقط و فقط در یک محدوده جغرافیایی خاص کار بکند و در آن منطقه جغرافیایی خاص هم آن تخصص و سوادی که شخص دارد تکمیل است و نیازی به او نیست، او می خواهد هر جوری هست کنار پدر و مادرش باشد و شهرش را ترک نکند که با مشکل روبرو می شود و دست به دامن این و آن می شود که به نوعی وی را در سیستم جا دهند.
آمارها نشان می دهد، نزدیک به ۱۶درصد جوانان تحصیل کرده جویای کارند حدود دو و نیم میلیون نفر از آنان، روزگار راهی برایشان جز گشتن به دنبال پارتی نگذاشته و شاید اگر مراکز اصلی ایجاد مهارت یعنی نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی کمی هدفمند تر به ایفای نقش خود می پرداختند به جای مدرک در کوزه، مهارتی می ماند که سالها آب خوش نصیب صاحبش می کرد.