به گزارش مشرق، محمدرضا شجریان، روزگذشته در همایش بینالمللی حافظ که توسط دانشگاه آزاد برگزار شده است، روی سن آمده و گفته است که: «من چندین سالی است که میخوانم و آنچه باید را تا به حال خواندهام و از این به بعد هرچه بخوانم زیادهگویی است اما من چند سال است که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم.»
او اما در حالی دم از خواندن برای مردم میزند که ظاهرا فراموش کرده است که چند سال قبل با حمایت از فتنه و اصرار بر حذف اثارش از صداوسیما در گفتگویی با بی بی سی فارسی گفته بود که: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی نژاد، خس و خاشاک به حرکت در آمده اند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.» و به این نکته هم اشاره کرده بود که هربار که صدای خود را از صداوسیما می شنود احساس شرم می کند و بدنش می لرزد.
اینها اما شاید چندان مهم نباشد. مسئله تلاشی است که برای بازگرداندن شجریان به فضای موسیقی رسمی ایران آغاز شده است. چند هفته قبل گزارشی منتشر کردیم از پروژهی احیای شجریان در موسیقی ایران و فشار رسانهای شبهروشنفکران به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اعطای مجوز فعالیت به این خواننده. فشاری که پس از آن آغاز شد که سخنگوی وزارت ارشاد در مصاحبهای رسما اعلام کرد که «برخی افراد برای اجرای کنسرت دارای محدودیت قانونی هستند. ایشان [محمدرضا شجریان] هم محدودیتهایی دارند.»
در هفتههای اخیر اما تلاش برای بازگرداندن مهمترین هنرمند حامی فتنه که ظاهرا با از دست دادن تریبونهای رسمی و کوچ به بیبیسی در خطر فراموشی قرار دارد، شدت بیشتری گرفت و در آخرین اقدام هم روز گذشته شجریان در همایش بینالمللی حافظ که توسط دانشگاه آزاد برگزار میشد روی سن آمد و بعد از خواندن آوازی گفت که: «زیادهگویی نمیخواهم بکنم. من چندین سالی است که میخوانم و آنچه باید را تا به حال خواندهام و از این به بعد هرچه بخوانم زیادهگویی است اما من چند سال است که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم.»
در همین زمینه اما چند روز قبل نیز خبرگزاری فارس از زمزمههایی مبنی بر حضور محمدرضا شجریان در ارکسترملی به عنوان خواننده خبر داده بود. فارس در گزارش خود آورده بود: «زمزمههایی برای حضور مجدد محمدرضا شجریان بر روی صحنه شنیده میشود. این زمزمهها هنگامی شدت گرفت که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تهران با هم ادغام شدند و علی رهبری هم در نشست خبری از حضور در یک ضیافت شام با یک خواننده و دعوت از او برای حضور در ارکستر خبر داد. با حضور محمدرضا شجریان در کنسرت چهارشنبه گذشته و دیدار او با مدیران و اعضای ارکستر این شائبه بیش از بیش تقویت شد. آیا قرار است طلسم حضور شجریان بر صحنه شکسته شود و منع قانونی اجرای او از میان برداشته شود؟»
البته بعد از انتشار این خبر ییروز ارجمند، مدیر مرکز موسیقی وزارت ارشاد، در گفتگو با نسیم در خصوص حضور شجریان در ارکستر سمفونیک گفت: «در درجه اول باید اعلام کنم که طبق قرار داد علی رهبری به عنوان مسئول فنی ارکستر تا شش ماه اول یعنی تا اواسط مهرماه امسال هیچ خواننده ای قرار نیست به ارکستر سمفونیک اضافه شود.»
وی همچنین درباره برپایی کنسرت محمدرضا شجریان هم گفته بود: «همانطور که سخنگوی ارشاد گفته است آقای شجریان به خاطر یکسری موضع گیریهای طی سال های اخیر داشته اند باید خودشان پاسخگو باشند و تا آنجا که بنده مطلع هستم و مسائل مربوط به ایشان همان مواردی است که سخنگوی ارشاد قبلا گفتهاند.»
همانطور که ارجمند گفته است سخنگوی ارشاد پیش از این در موضعی منطقی و قانونی نسبت به شجریان گفته بود که: «آقای شجریان باید رفتارهای گذشته خود را جبران کند و به موسیقی ایرانی و اسلامی برگردد. ایشان در دهه اول انقلاب حضور و برنامههای خوبی داشت، اما نوع رفتارهایش در دهه دوم انقلاب باعث شد کمی از مردم و نظام فاصله بگیرد و خودش مسئول این کار است. با این حال راه بازگشت برای ایشان باز است، به شرطی که به چارچوبهای نظام متعهد باشد. نمیشود فردی هم معترض و منتقد شدید باشد و ضوابط و معیارهای حاکم بر نظام را نپذیرد و هم بخواهد کار کند.»
اما وزارت ارشاد در مورد همین موضع مورد حمله شبهروشنفکران قرار گرفت و در نهایت سخنگوی ارشاد مجبور به تغییر موضعش شد. با همهی این اوصاف هم به نظر میرسد موج رسانهای شبهروشنفکران داخلی و ضدانقلاب خارجنشین برای فشار به وزارت ارشاد و همچنین ترتیب دادن محافل و مجالسی مانند همایش روز گذشته دانشگاه ازاد تلاشی است برای احیای خوانندهای که ظاهرا پس از عدم برخورداری از تریبونها و حمایتهای رسمی و نقل مکان به شبکههای معاند، اعتبار سابق خود را در بین مردم از دست رفته میبیند و پس از مواضع صریحش علیه جمهوری اسلامی و اکثریت مردم، حالا برای عدم فراموشی توسط آنان در محافل مختلف حاضر میشود از مردم دم میزند.
اما شجريان و رسانههای حامی او ظاهرا فراموش کردهاند که او يكي از کسانی بود كه اظهارات ضدايرانيش در ایام فتنه با استقبال بالای شبكههاي معاند روبرو ميشد. او حتی با خروج از ايران وقيحانهترين توهينها را به جمهوري اسلامي روا داشت و حتي پا را فراتر از مسائل سياسي گذاشته و شروع به توهین به باورهای مذهبی مردم کرد و در یک جسارت به دين اسلام گفت: «اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با هنر کنار نیامدن، باز هم نخواهند آمد....»
بنابراین به نظر میرسد که با وجود این مواضع و فعالیتها، اساسا تلاش برای بازگرداندن شجریان به فضای موسیقی داخلی و احیای مجدد او با حضور در مراسمهایی مانند مراسم روز گذشتهف تلاش بیهودهایست و موضع وزارت ارشاد در مورد ممنوعالفعالیت بودن وی و عدم دادن مجوز برای برگزاری کنسرت و انتشار البوم حداقلیترین کاری است که وزارت ارشاد جمهوری اسلامی میتواند انجام دهد، چرا که اساسا پذیرش چارچوبهای سیاسی و اخلاقی جمهوری اسلامی حداقلیترین نیاز برای فعالیت قانونی در کشور است و محمدرضا شجریان بارها نشان داده است که به این چارچوبها اعتقادی نداشته و بر علیه آنها نیز اقدام کرده است.
او اما در حالی دم از خواندن برای مردم میزند که ظاهرا فراموش کرده است که چند سال قبل با حمایت از فتنه و اصرار بر حذف اثارش از صداوسیما در گفتگویی با بی بی سی فارسی گفته بود که: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی نژاد، خس و خاشاک به حرکت در آمده اند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.» و به این نکته هم اشاره کرده بود که هربار که صدای خود را از صداوسیما می شنود احساس شرم می کند و بدنش می لرزد.
اینها اما شاید چندان مهم نباشد. مسئله تلاشی است که برای بازگرداندن شجریان به فضای موسیقی رسمی ایران آغاز شده است. چند هفته قبل گزارشی منتشر کردیم از پروژهی احیای شجریان در موسیقی ایران و فشار رسانهای شبهروشنفکران به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اعطای مجوز فعالیت به این خواننده. فشاری که پس از آن آغاز شد که سخنگوی وزارت ارشاد در مصاحبهای رسما اعلام کرد که «برخی افراد برای اجرای کنسرت دارای محدودیت قانونی هستند. ایشان [محمدرضا شجریان] هم محدودیتهایی دارند.»
در هفتههای اخیر اما تلاش برای بازگرداندن مهمترین هنرمند حامی فتنه که ظاهرا با از دست دادن تریبونهای رسمی و کوچ به بیبیسی در خطر فراموشی قرار دارد، شدت بیشتری گرفت و در آخرین اقدام هم روز گذشته شجریان در همایش بینالمللی حافظ که توسط دانشگاه آزاد برگزار میشد روی سن آمد و بعد از خواندن آوازی گفت که: «زیادهگویی نمیخواهم بکنم. من چندین سالی است که میخوانم و آنچه باید را تا به حال خواندهام و از این به بعد هرچه بخوانم زیادهگویی است اما من چند سال است که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم.»
در همین زمینه اما چند روز قبل نیز خبرگزاری فارس از زمزمههایی مبنی بر حضور محمدرضا شجریان در ارکسترملی به عنوان خواننده خبر داده بود. فارس در گزارش خود آورده بود: «زمزمههایی برای حضور مجدد محمدرضا شجریان بر روی صحنه شنیده میشود. این زمزمهها هنگامی شدت گرفت که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تهران با هم ادغام شدند و علی رهبری هم در نشست خبری از حضور در یک ضیافت شام با یک خواننده و دعوت از او برای حضور در ارکستر خبر داد. با حضور محمدرضا شجریان در کنسرت چهارشنبه گذشته و دیدار او با مدیران و اعضای ارکستر این شائبه بیش از بیش تقویت شد. آیا قرار است طلسم حضور شجریان بر صحنه شکسته شود و منع قانونی اجرای او از میان برداشته شود؟»
البته بعد از انتشار این خبر ییروز ارجمند، مدیر مرکز موسیقی وزارت ارشاد، در گفتگو با نسیم در خصوص حضور شجریان در ارکستر سمفونیک گفت: «در درجه اول باید اعلام کنم که طبق قرار داد علی رهبری به عنوان مسئول فنی ارکستر تا شش ماه اول یعنی تا اواسط مهرماه امسال هیچ خواننده ای قرار نیست به ارکستر سمفونیک اضافه شود.»
وی همچنین درباره برپایی کنسرت محمدرضا شجریان هم گفته بود: «همانطور که سخنگوی ارشاد گفته است آقای شجریان به خاطر یکسری موضع گیریهای طی سال های اخیر داشته اند باید خودشان پاسخگو باشند و تا آنجا که بنده مطلع هستم و مسائل مربوط به ایشان همان مواردی است که سخنگوی ارشاد قبلا گفتهاند.»
همانطور که ارجمند گفته است سخنگوی ارشاد پیش از این در موضعی منطقی و قانونی نسبت به شجریان گفته بود که: «آقای شجریان باید رفتارهای گذشته خود را جبران کند و به موسیقی ایرانی و اسلامی برگردد. ایشان در دهه اول انقلاب حضور و برنامههای خوبی داشت، اما نوع رفتارهایش در دهه دوم انقلاب باعث شد کمی از مردم و نظام فاصله بگیرد و خودش مسئول این کار است. با این حال راه بازگشت برای ایشان باز است، به شرطی که به چارچوبهای نظام متعهد باشد. نمیشود فردی هم معترض و منتقد شدید باشد و ضوابط و معیارهای حاکم بر نظام را نپذیرد و هم بخواهد کار کند.»
اما وزارت ارشاد در مورد همین موضع مورد حمله شبهروشنفکران قرار گرفت و در نهایت سخنگوی ارشاد مجبور به تغییر موضعش شد. با همهی این اوصاف هم به نظر میرسد موج رسانهای شبهروشنفکران داخلی و ضدانقلاب خارجنشین برای فشار به وزارت ارشاد و همچنین ترتیب دادن محافل و مجالسی مانند همایش روز گذشته دانشگاه ازاد تلاشی است برای احیای خوانندهای که ظاهرا پس از عدم برخورداری از تریبونها و حمایتهای رسمی و نقل مکان به شبکههای معاند، اعتبار سابق خود را در بین مردم از دست رفته میبیند و پس از مواضع صریحش علیه جمهوری اسلامی و اکثریت مردم، حالا برای عدم فراموشی توسط آنان در محافل مختلف حاضر میشود از مردم دم میزند.
اما شجريان و رسانههای حامی او ظاهرا فراموش کردهاند که او يكي از کسانی بود كه اظهارات ضدايرانيش در ایام فتنه با استقبال بالای شبكههاي معاند روبرو ميشد. او حتی با خروج از ايران وقيحانهترين توهينها را به جمهوري اسلامي روا داشت و حتي پا را فراتر از مسائل سياسي گذاشته و شروع به توهین به باورهای مذهبی مردم کرد و در یک جسارت به دين اسلام گفت: «اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با هنر کنار نیامدن، باز هم نخواهند آمد....»
بنابراین به نظر میرسد که با وجود این مواضع و فعالیتها، اساسا تلاش برای بازگرداندن شجریان به فضای موسیقی داخلی و احیای مجدد او با حضور در مراسمهایی مانند مراسم روز گذشتهف تلاش بیهودهایست و موضع وزارت ارشاد در مورد ممنوعالفعالیت بودن وی و عدم دادن مجوز برای برگزاری کنسرت و انتشار البوم حداقلیترین کاری است که وزارت ارشاد جمهوری اسلامی میتواند انجام دهد، چرا که اساسا پذیرش چارچوبهای سیاسی و اخلاقی جمهوری اسلامی حداقلیترین نیاز برای فعالیت قانونی در کشور است و محمدرضا شجریان بارها نشان داده است که به این چارچوبها اعتقادی نداشته و بر علیه آنها نیز اقدام کرده است.