به گزارش مشرق، شب گذشته دوشنبه ۲۱ اردیبهشت برنامه «خندوانه» با حضور مرضیه برومند، با اجرای رامبد جوان روی آنتن رفت.
بخشهای ابتدایی این برنامه با استندآپ کمدی عروسک «جناب خان» که صدایش یادآور «آقوی همساده» در «کلاه قرمزی» است، همراه بود و او که از اولین قسمت حضورش در سری جدید این برنامه از اسم کوچک مجری تعجب کرده، شب گذشته میخواست برای او شناسنامه جدیدی با اسمی به زعم خود مردانهتر بگیرد و برای این شناسنامه جدید با جوان عکس سلفی گرفت!
خونه مادربزرگه نخلای تازه داره
در ادامه حاضران مشغول خواندن تیتراژ مجموعه عروسکی دوست داشتنی «خونه مادربزرگه» شدند و در پایان این ترانه، مرضیه برومند به عنوان مهمان وارد استودیو شد و جناب خان که یک شخصیت جنوبی است، از او پرسید «خونه مادربزرگه نخلای تازه داره» درست است دیگر؟!
سپس تعجبش درباره اسم جوان را با برومند نیز در میان گذاشت و گفت: اسم او رامبد است. میگوید معنیاش می شود فرشته صلح و آرامش!
برومند هم در جواب او و در ابتدای سخنانش اظهار کرد: فرشتهها که فقط زن نیستند مرد هم هستند. من سرما خورده بودم اما چون قول داده بودم سعی کردم امشب خوب شوم تا بتوانم به برنامه شاد و مفرحی مثل «خندوانه» که همه در آن شاد و خندان هستند، بیایم.
برای تلویزیون کار میکنم
وی درباره کارهای تازهاش گفت: دو سه کار هست که روی آن فکر میکنیم و متن مینویسیم. این کارها برای تلویزیون است. من تلویزیونیام و تلویزیون را دوست دارم چون در این رسانه بی واسطه با مردم هستم. گاهی خدا را شکر میکنم که وقتی جوان و تازه کار بودم، اشتباهات بزرگی نکردم که حالا پشیمان باشم.
جوان نیز از «خونه مادربزرگه» نام برد و برومند تأکید کرد: بله مردم خاطرات زیادی از این مجموعه دارند و دوستش دارند. افرادی که برای تلویزیون کار میکنند مسئولیت سنگینی دارند.
کارگردان «شهر موشها» در پاسخ به اینکه چند عروسک با کارهایش خلق کرده است، توضیح داد: نشمردمشان. البته هیچوقت یک نفر نمیتواند به تنهایی یک اثر را خلق کند و همکاران زیادی در خلق این عروسکها موثر بودند. من هدایتشان کردم یا متن اولیه را دادم. شاید بیش از ۲۰۰ عروسک در کارهای من بودهاند که بعضیهایشان معروفترند.
برومند ادامه داد: من مخمل «خونه مادربزرگه» را خیلی دوست دارم. اصلا از بین کارهایم علاقه عجیبی به «خونه مادربزرگه» دارم.
دوست دارم ادامه «خونه مادربزرگه» را بسازم
وی در پاسخ به اینکه آیا دوست دارد ادامه این مجموعه را بسازد، خطاب به رامبد جوان گفت: بله خیلی دوست دارم. تو هم باید در آن بازی کنی و صدای یکی از عروسکها باشی.
جناب خان هم از برومند درخواست کرد به او یک نقش کوچک بدهد و از علاقهاش به هاپوکومار گفت.
برومند یادآور شد: دوست دارم «خونه مادربزرگه ۳» را بسازم.
وی درباره چیزهایی که حالش را بد میکند، بیان کرد: بی اخلاقی حالم را بد میکند. مدتها است به این فکر میکنم که جامعه ما نباید به سمت جامعه فردی پیش برود. ما نباید فکر کنیم خوشبختیمان در گرو این است که فقط خودمان خوشبخت شویم. متاسفانه اکنون همه میخواهند فقط گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. برای همین بی اخلاقی میکنند و حقوق دیگران را زیر پا میگذارند اما به نظر من نمیشود بدون اینکه همسایهاش خوشبخت باشد، حال خوبی داشته باشد.
ناهنجاری که میبینم دعوا میکنم
کارگردان «آب پریا» تصریح کرد: ما شرقیها، ایرانیها و مسلمانها به اخلاق و ادبمان افتخار میکردیم اما اکنون خیلی احساس خطر میکنم. آدمی هم هستم که دعوا میکنم و عکس العمل نشان میدهم. وقتی ناهنجاری میبینم نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم.
وی ادامه داد: بعد از عید و همه چیز زیبا بود که ناگهان دیدم آقایی که جلوتر از من میرفت آشغالش را درست بین بنفشهها پرت کرد. او را از ماشین پیاده و به او اعتراض کردم. او گفت به تو چه ربطی دارد. گفتم من شهروندم و اتفاقا به من ربط دارد. همان لحظه تلفنم زنگ خورد و خانمی از محیط زیست همدان زنگ زد مرا برای مراسمی دعوت کند و باعث شد آن مرد فرار کند و نتوانم شماره ماشینش را بردارم.
برومند یادآور شد: البته اخیرا سعی میکنم خیلی آرام بگویم. چون همه به من میگویند تو حرفهای درستی میزنی ولی خیلی بداخلاقی. من معتقدم جای امر به معروف و نهی از منکر اینجا است و ما باید نسبت به آنچه داریم احساس تعلق کنیم. ایرانی باید مملکتش را دوست داشته باشد و نسبت به آن احساس مالکیت کند. فقط نگوید خانه من ماشین من، بگوید شهر من.
شیطنتهای برومند در کودکی
این هنرمند قدری درباره زندگی خانوادگیاش نیز توضیح داد و گفت: ما چهار خواهریم و دو برادر. من فرزند سومم و بسیار شیطان بودم. همیشه تحرک داشتم، در کوچه بازی میکردم، از درخت بالا میرفتم و کارهای پسرانه میکردم. البته بازیهای دخترانه را هم دوست داشتم در قابلمههای کوچک کته درست میکردم یا کرم ابریشم نگه میداشتم.
وی افزود: حتی گاهی نقشه می کشیدم کسی را اذیت کنم و بخندم. اما همه چیز حدی داشت. یک بار برادرم را روی دوشم گذاشتم و چادر سرمان کردیم و رفتیم در خانه همسایه. صورت کوچک برادرم از آن هیکل عجیب بزرگ بیرون آمده بود و ترسناک شده بود و زن همسایه تا در را باز کرد ترسید. من هم آمدم بنشینم و برادرم را پیاده کنم تا او نترسد که زانویم به پله خورد و شکست و آن زن مرا به بیمارستان برد.
خانه عروسک سقف بالای سرمان است
برومند همچنین درباره راهاندازی «خانه عروسک» نیز گفت: این خانه برای بچههایی که با کار عروسکی در ارتباط بودند، یک رویا بود. آنها در این خانه میتوانند تکنیک و کارهایشان را ارتقا دهند و دیگر سقفی بالای سرشان باشد. این سقف برای خیلی از رشتههای هنری وجود ندارد.
وی تأکید کرد: زمانی که دبیر جشنواره عروسکی بودم دنبال این کار افتادم و معاونت هنری وزارت ارشاد و شهرداری منطقه ۱ کمک کردند و توانستیم خانهای در خیابان فلسطین اجاره کنیم. بعد از اینکه جشنواره تمام شد خانه را پس ندادیم تا محلی برای بچههای عروسکی باشد. اکنون هم برای ارتقای آنها کلاسهایی برگزار میشود که حمید جبلی یا علیرضا نادری اساتید آن هستند.
کارگردان «قصههای تا به تا» در پاسخ به اینکه دلتان برای چه کسی تنگ شده است، گفت: آنهایی که از دنیا رفتهاند، مثل پدرم و مادرم یا آقای مرتضی احمدی و کامبیز صمیمی مفخم. امسال عید زنگ زدم خانهشان و صدایشان روی پیغامگیر بود. امیدوارم جای منش و معرفت و کردار او خالی نباشد. سعی کنیم منش او را ادامه دهیم و یادمان باشد چه انسان بزرگوار و بی عقدهای بود.
برومند در ادامه توضیحاتی درباره انتخاب عنوان «الو الو من جوجوام» ارائه کرد و درباره دستپخت خوبش، علاقهاش به آشپزی و اینکه غذاهایش خیلی سریع درست میشود، همیشه در دفترش آشپزی میکند و هیچوقت غذا از بیرون نمیگیرد توضیح داد.
وی در پایان گفت: آشپزی کردن یکی از زیباترین راه ابراز عشق و علاقه به اطرافیان است و من غذاهایی چون شیر و ماست، پلوگوجه، دمپختک و کله جوش را خیلی دوست دارم.