اما شاید یکی از دلایل اقدام اصلاحطلبان برای پر رنگ نشان دادن اختلافات میان اصولگرایان، پنهان کردن چند دستگی در جریان اصلاحات است.
در جریان اصلاحات فارغ از وجود احزاب متعدد، شوراها و جبهه های مختلفی وجود دارد که بطور موازی با یکدیگر در حال فعالیت هستند و گاهی دو گروه ادعای مدیریت یک جبهه خاص را دارند و یکدیگر را متهم به مصادره نام جبهه مدنظر خود میکنند.
شوراهایی که امروز در جریان اصلاحات وجود دارد شامل «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات»، «شورای مشورتی خاتمی» و «شورای راهبردی اصلاح طلبان» است.
«جبهه اصلاحطلبان» نیز جبهه ای در جریان اصلاحات است که امروز دو گروه از اصلاحطلبان مدعی مدیریت آن هستند و آنچه جالب توجه به نظر میرسد تشکیل دو شورای مرکزی توسط دو گروه با مصوبات جداگانه از هم است.
در این میان برخی احزاب اصلاحطلب هم هستند که فارغ از جبههها و شوراهای ذکر شده، بطور مستقل از هم فعالیت میکنند و بارها از ارائه لیست های جداگانه برای انتخابات مجلس خبر دادهاند. «حزب مردمی اصلاحات» با دبیر کلی محمد زارع فومنی سال گذشته مجوز فعالیت خود را از وزارت کشور دریافت کرد و بارها از ارائه لیست جداگانه برای انتخابات مجلس دهم خبر داده است.
حزب تازه تاسیس «ندای ایرانیان» که متشکل از برخی اعضای شاخه جوانان حزب مشارکت است نیز سال گذشته با محوریت محمدصادق خرازی پا به میدان سیاسی گذاشت و بارها از سوی اصلاحطلبان سنتی به دلیل آنکه داعیه استقلال و انتقاد به مشی اصلاح طلبان در سال های گذشته را داشت مورد انتقاد و هجمه قرار گرفت.
حزب «اتحاد ملت ایران» هم از دیگر احزاب اصلاحطلب محسوب میشود که در سال ۹۴ پس از کش و قوسهای طولانی، با موافقت کمیسیون ماده ۱۰ احزاب صاحب مجوز فعالیت شد. این حزب که برخی اعضای سابق حزب منحله مشارکت آن را تشکیل داده اند، بطور مستقل از اصلاحات وارد عرصه تشکیلاتی کشور شده است و همواره با تاکید بر ضرورت نقش احزاب در صحنه سیاسی کشور از هماهنگی با سایر گروه های اصلاح طلبی سخن میگوید.
شورای مشورتی خاتمی؛ شورایی که تصمیم میگیرد و تحمیل میکند
این شورا توسط جمعی از چهرهای حقیقی اصلاح طلب و با محوریت محمد خاتمی در مقطع انتخابات سال ۹۲ تشکیل شد. در انتخابات ۹۲ این شورا محمدرضا عارف را مجبور به کناره گیری از عرصه رقابتهای انتخاباتی کرد.
در این شورا برخی وزرا و اعضای دولت اصلاحات و همچنین برخی فعالان احزاب اصلاح طلب همانند مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی حضور دارند. جلسات این شورا نیز هر ۲ هفته یکبار برگزار میشود. اعضای این شورا که در مقطع انتخابات ۹۲ حدودا ۴۶ نفر بودند، در سال ۹۴ بنابر اعلام رسمی به ۸۰ نفر افزایش یافته است.
اما آنچه در خصوص این شورا مورد ابهام قرار دارد، جایگاه نظری و اجرایی آن در میان اصلاحطلبان است زیرا برخی از فعالان اصلاحات معتقدند شورای مشورتی خاتمی صرفا جایگاه مشورت دهی به اصلاح طلبان را دارد اما برخی دیگر با اشاره به تصمیم این شورا مبنی بر کنار زدن عارف از عرصه رقابتهای انتخابات ۹۲ معتقدند شورای مشورتی جایگاه تصمیم سازی و تصمیم گیری در جریان اصلاحات را دارد.
محمدرضا عارف بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با تاکید بر اینکه «مکانیزم شورای مشورتی خاتمی را قبول نداشتم» گفت «در شورای مشورتی خاتمی شرکت نمیکنم، ما خودمان شورای مشورتی داریم.»
حسن رسولی استاندار خراسان در دولت اصلاحات و یکی از نزدیکان عارف در گفتگویی که پس از انتخابات ۹۲ با هفته نامه آسمان داشت با بیان اینکه «اعضای شورای خاتمی برخلاف وعده هایشان عمل کردند» گفت: «برخی از دوستان از بیم اینکه آقای عارف کناره گیری را نپذیرد، برخلاف نظر شورای مشاوران و نمایندگان نامزدها اقدام به مصاحبه و اعلام خبر اجماع به نفع آقای روحانی کردند» .
رسولی همچنین تصریح کرد: «علت عدم حضور نمایندگان آقای عارف در آخرین جلسه شورای مشورتی قبل از انتخابات ۹۲ نقض مکرر قول و قرارهای قبلی بود. بعنوان نمونه قرار بود نتیجه نهایی اجماع با تکیه بر نتایج نظر سنجی و نیز مصلحت سنجی به آقای خاتمی ارائه شود و آقای دکتر رهامی به نمایندگی از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات آن را به اطلاع عموم برساند. بدون توجه به این قرار و در تداوم فعالیت های تبلیغاتی، برخی دوستان بصورت انفرادی در گرماگرم رقابت انتخاباتی اظهار نظرهایی می کردند که موجب نگرانی و گله مندی ستاد عارف را فراهم کرد. به این دلیل ما در جلسه نهایی شورا شرکت نکردیم و عملا به نمایندگی از عارف برخلاف آنچه یکی از دوستان روز دوشنبه قبل از انتخابات گفت که نتیجه اجماع با حضور نمایندگان عارف تعیین گردید، نه من و نه آقای توفیقی در آن جلسه حضور نداشتیم.»
چرا برخی اصلاحطلبان «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» را بی جایگاه میدانند؟
یکی دیگر از شوراهایی که در جریان اصلاحات فعالیتی مستمر دارد و اعضای شورای مرکزی آن یکشنبههای هر هفته دور هم جمع میشوند، «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» است. این شورا متشکل از ۱۸ تشکل سیاسی اصلاحطلب است که برخلاف شورای مشورتی خاتمی وجههای حقوقی دارد. دو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب هم از اعضای این شورا بودند که به دلیل حکم انحلال از سوی مراجع قانونی، دیگر در جلسات شورای مرکزی این شورا حضور ندارند.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات سال گذشته قصد برگزاری همایشی سراسری داشت که در نهایت با تاخیرهای پیاپی در تاریخ ۲۵ دی ماه برگزار شد در حالی که چهره های شاخصی از جمله برخی اعضای حزب کارگزاران در این همایش حضور نداشتند.
برخی اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از جمله حسین کمالی دبیر کل حزب اسلامی کار معتقدند که محور اقدامات اجرایی در امور جریان اصلاحات از جمله انتخابات باید برعهده شورای هماهنگی اصلاحات باشد و شوراهایی از جمله شورای مشورتی در این زمینه وجهی ندارند.
کمالی در همین زمینه در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه «از نظر ما شورای هماهنگی جبهه اصلاحات باید محور برگزاری انتخابات برای اصلاح طلبان باشد» تصریح کرد: «گروهی که باید نقش اساسی در این خصوص داشته باشد مجموعه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است.» وی با اشاره به جایگاه شورای مشورتی اصلاحات گفت: «در این شورا افراد صاحب نظر و فرهیخته ای حضور دارند که تنها می توانند نظرات خودشان را اعلام کنند، اما آن مجموعه ای که باید در زمینه فعالیت اصلاح طلبان در انتخابات تصمیمگیری و در سطح کشور نقش آفرینی داشته باشد همان شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است».
اما در این میان عده ای دیگر از فعالان اصلاحات از جمله وزرای سابق دولت اصلاحات تنها مرجع تصمیمگیری در اصلاحات را شورای مشورتی خاتمی میدانند که این امر باعث شده است که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را به مجموعه ای صوری، فاقد قدرت تصمیم گیری و نمادین تقلیل دهند.
جبهه اصلاحطلبان؛ سمبل تفرق در اصلاحات
جبهه اصلاحطلبان جبهه ای است که تقریبا شامل ۱۸ حزب اصلاحطلب میشود، امروز این جبهه رسما به دو شاخه تقسیم شده است، دو شاخه ای که هرکدام برای خود ریاستی جداگانه و جلساتی مستقل از هم دارند.
ماجرای جبهه اصلاحطلبان از آنجایی آغاز شد که مصطفی کواکبیان که زمانی ریاست این جبهه را برعهده داشت تصمیم گرفت به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بپیوندد اما شورای هماهنگی عضویت وی را منوط به خروج از جبهه اصلاحطلبان کرد چراکه عضویت حزبی که بطور همزمان در ائتلاف موازی دیگری حضور دارد مغایر اساسنامه اش محسوب میشد.
پس از این اتفاق گروهی از داخل جبهه اصلاحطلبان که مجید محتشمی سخنگوی جبهه شامل آن میشد معتقد به ریاست علی فایضی نایب رئیس جبهه در زمان مصطفی کواکبیان و افرادی نظیر مجید بهمن زاده، محسن صفرپور و جمشید ایرانی به ریاست محمد جواد حق شناس بودند.
محمدجواد حقشناس در گفتگویی با تائید دو شاخه شدن جبهه اصلاح طلبان گفت: «یک شاخه اینگونه تصمیم گرفت که رئیس جدید و سخنگو انتخاب کنند که این شاخه همان بود که بنده را به عنوان رئیس جبهه اصلاح طلبان معرفی کرده بود. یک شاخه دیگر در این چارچوب شکل گرفت که آقای فایضی به عنوان رئیس و آقای محتشمی به عنوان سخنگو انتخاب شود.»
جمشید ایرانی نیز سال گذشته در جایگاه رئیس کمیته سیاسی جبهه اصلاحطلبان که این روزها با عنوان رئیس کمیته سیاسی "جبهه اعتدالگرایان" با رسانه ها مصاحبه می کند در واکنش به اظهارات علی فایضی و مجید محتشمی پور مبنی بر اینکه بهمن زاده، صفرپور و ایرانی عنوان جبهه اصلاح طلبان برای اخذ مجوز ازکمیسیون ماده ۱۰ احزاب جعل کرده اند گفت: «آقایان اگر سندی دارند، ارائه کنند چراکه مجموعه ما از طرف بزرگان اصلاحات همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی، خاتمی و محمدرضا عارف مورد تأیید است و این آقایان هیچ جایگاه قانونی و حقوقی در جبهه اصلاح طلبان ندارند و وقتی آنها جایگاه ندارند، چنین رفتاری صحیح نیست.»
اما در این میان مجید محتشمی در پی اظهارات برخی اعضای جبهه اصلاح طلبان تصریح کرد: «در پی جعل و استفاده از عنوان جبهه اصلاحطلبان توسط چند گروه اندک استانی، هیات رئیسه جبهه اصلاح طلبان تصمیم بر برگزاری مجمع فوقالعاده عمومی اصلاح طلبان کرده است تا در خصوص بررسی نحوه برخورد با جاعلین عنوان "جبهه اصلاح طلبان" تصمیم گیری کند.» محتشمی تاکید میکند: «علی فایضی رئیس جبهه اصلاحطلبان و بنده سخنگوی جبهه هستیم» .
با وجود این تفاصیل، مجید محتشمی اردیبهشت ماه جاری اعلام کرد «بنابر تصمیم اعضای جبهه اصلاحطلبان بنده به عنوان «رئیس جبهه» انتخاب شدم.» اما در این میان افرادی نظیر صفرپور و بهمن زاده همچنان محمدجواد حقشناس را رئیس جبهه اصلاح طلبان میدانند تا جایی که در قالب عنوان این جبهه با برخی شخصیتهای اصلاح طلب همچون عارف دیدار و همچنین با جبهه اعتدالگرایان پیمان ائتلافی میبندند.
منتجبنیا: شورای راهبردی اصلاحطلبان مسیری انحرافی است
شورای راهبردی اصلاحطلبان بنابر تصمیم اعضای شورای مشورتی خاتمی با هدف انسجام میان شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای مشورتی تشکیل میشود.
روزنامه اعتماد در شماره ای در فروردین ۹۴ با اعلام خبر ریاست عبدالواحد موسوی لاری بر شورای راهبردی اصلاحطلبان، با تشریح دلیل تشکیل این شورا نوشت: «پس از پايان انتخابات رياستجمهوري برخي چهرههاي اصلاحطلب كارويژه شوراي مشورتي را تمام شده ميدانستند و پيشنهاد انحلال آن را مطرح كردند اما با اجماع عمومي اصلاحطلبان سراسر كشور خواست آنها مبني بر ادامه فعاليت شوراي مشورتي به رهبران اصلاحات منتقل شد و آنان پذيرفتند تا شوراي مشورتي فعاليتهاي خود را ادامه دهد. پس از اين تصميم با افزايش اعضاي شوراي مشورتي به بيش از ٨٠ نفر، كميتههاي مختلف اعم از اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي مجددا تشكيل و برآوردهاي آنان از وضعيت عمومي كشور در اختيار اعضاي شوراي مشورتي قرار گرفت. در پايان سال ٩٣ شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات بر اساس وظيفهاي كه براي خود تعريف كرده بود فعاليتهاي انتخاباتي را آغاز و كميته انتخابات را تشكيل داد.
در اين شرايط فضاسازي برخي مخالفان اصلاحات به سمت و سوي القاي اختلاف ميان شوراي هماهنگي و شوراي مشورتي رفت. براي جلوگيري از پيروزي اين استراتژي رقيب در آستانه سال جديد پيشنهاد تشكيل شورايي مركب از اعضاي هر دو شوراي هماهنگي و مشورتي مطرح و مورد قبول رهبران اصلاحات و اعضاي دو شورا قرار گرفت.»
این روزنامه اصلاحطلب همچنین میافزاید: «شوراي راهبردي همان طور كه از نامش مشخص است، قرار نيست فعاليت اجرايي داشته باشد. اين شورا صرفا نقش سياستگذاري داشته و به هدايت امور اجرايي ميپردازد. به همين دليل شوراي راهبردي بدون انجام فعاليتهاي اجرايي تنها به تشكيل جلسات، تحليل دادهها از سراسر كشور و تعيين راهبردهاي انتخاباتي است.»
این تصمیم در حالی گرفته شد که رسول منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی همانند حسین کمالی با تاکید بر اینکه «شورای مشورتی به هیچ وجه حق ورود به فعالیت اجرایی برای انتخابات را ندارند» گفت: «بر اساس این طرح، احزاب اصلاح طلب باید در مرکز و استان ها فعال شوند و اقدامات خود را با هماهنگی شورای هماهنگی اصلاحات انجام دهند.»
وی «تشکیل شورای راهبردی اصلاح طلبان را مسیری انحرافی در راه اسنجام اصلاحطلبان» دانست و تاکید کرد: «من این طرح را مسیر انحرافی می دانم و مطمئن هستم که تلاش این دوستان نه تنها به نتیجه نمی رسد که اگر به فعالیت خود ادامه دهند، منجر به دو دستگی و در نهایت شکست اصلاح طلبان در انتخابات آینده خواهد شد».
منتجب نیا می افزاید: ما از این طرح اکنون فاصله گرفته ایم و در میانه راه اشتباهی رخ داده که این اشتباه باید رفع شود. باید استان ها هم برای خود تصمیم گیری کنند. من معتقدم برای جبران این اشتباه دیر نشده و این انحراف باید جبران شود.»
قائم مقام اعتماد ملی تصریح کرد: «من خدمت آقایان خاتمی و هاشمی هم رفته و گفته ام دخالت شورای راهبردی در امور استان ها خطرناک است و آنها گفته اند اجازه این دخالت را نمی دهیم اما عدهای سماجت کرده و راه را ادامه داده اند. اکنون حزب اعتماد ملی در شورای راهبردی اصلاحات هیچ نماینده ای ندارد و رضا نوروز زاده نیز به عنوان یک شخص و نه نماینده این حزب در این شورا حضور دارد. من معتقدم اگر این اختلافات ادامه پیدا کند اصلاح طلبان شکست خواهند خورد.»
در این میان با وجود انتقادات بسیاری که برخی از اصلاح طلبان به نوع ورود شورای مشورتی و اخیرا شورای راهبردی دارند، اما بر اساس نموداری که روزنامه اعتماد منتشر کرده است، شورای راهبردی شامل پنج کمیته و یک دبیرخانه میشود. همچنین با تائید این شورا رابطینی برای استان ها تعیین میشوند تا در نتیجه نامزدهای نهایی در هر استان تعیین گردند.
قوچانی خطاب به حزب ندا: غوره نشده میخواهند مویز شوند/ خرازی: اگر با ما ائتلاف نکنند ما کار خودمان را میکنیم
حزب تازه تاسیس ندای ایرانیان سال گذشته در حالی پا به عرصه تشکیلاتی و سیاسی گذاشت که بسیاری از فعالان اصلاح طلب مواضع تندی را علیع این حزب نوپا اتخاذ کردند.
«محدرضا جلاییپور» عضو سابق حزب مشارکت با انتقاد از تاسیس این حزب که محوریت جوانان را برای خود برگزیده بود طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «"حزب جوانان" همان قدر كم تاثير، كم ارزش و كم توفيق خواهد بود كه "بيمارستان جوانان"، "دانشگاه جوانان"، "اتاق بازرگاني جوانان" و "خانه هنرمندان جوانان"، چرا كه سياست هم به اندازه اين حوزه ها "حرفه" است. در عرصه سياسي ايران ما بيشتر نيازمند "حرفه ای گرايي" هستيم تا "جوان گرايي".»
جلایی پور در ادامه خطاب به اعضای حزب ندا گفت: «از سخنان اعضاي موسس «نداي ايرانيان» برمي آيد كه «تعدد بيشتر احزاب سياسي» را في نفسه مطلوب مي دانند. غافل از اينكه آنچه تكثر و تعدد نامحدودش مطلوب است ساير نهادهاي مدني و سازمان هاي مردم نهاد است و نه حزب سياسي. اتفاقا در چشم اندازي بلندمدت در عرصه سياسي ايران به «ادغام برخي از احزاب موجود»، شكل گيري احزاب فراگيرتر و كاهش تعداد احزاب نياز داريم و نه احزاب جديد و بيشتر.»
وی همچنین در این یادداشت به اعضای هیات موسس حزب ندای ایرانیان پیشنهاد میدهد که به جای تاسیس حزب جدید، شاخه جوانان یک حزب قدیمی را تقویت کنند.
برخی از رسانه های اصلاح طلب نیز تاسیس ندای ایرانیان را عامل شکافی در جریان اصلاحات میدانستند و اعضای این حزب را در زمره «اصلاح طلبان بدلی» انگاشتند؛ تا جایی که روزنامه آرمان اعضای هیات موسس ندای ایرانیان را با عنوان اصلاح طلبان بدلی لقب نهاد.
یکی دیگر از جدیترین منتقدان حزب ندای ایرانیان محمد قوچانی عضو حزب کارگزاران بود که با انتقاد از اعضای موسس این حزب با لحنی کنایه گونه به آنها گفت: «غوره نشده میخواهند مویز شوند.» قوچانی در یادداشتی نوشت: «من فکر می کنم جوانان اصلاح طلب باید در احزاب در کنار شخصیتهای باتجربه جناح اصلاح طلب کار کنند و کار حزبی-سیاسی را بیاموزند. بنده نیز به همین خاطر در حزب کارگزاران فعال شده ام تا اصول کار حزبی را بیاموزم. ایجاد یک حزب جدید با محوریت جوانان را به صلاح نمیدانم و معتقدم این یک پرش و جهش به جلو است همانطور که در ادبیات مصطلح میگویند «غوره نشده می خواهد مویز شود» لذا این جوانان به زودی به اشتباه خود در این زمینه پی خواهند برد.»
در این میان پس از برگزاری همایش سراسری شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، پایگاه اینترنتی ندای ایرانیان طی مطلبی انتقادی و با تائید تفرق در جریان اصلاح طلبی خطاب به برگزار کنندگان این همایش نوشت: «این گردهمایی به قدری بیرمق بود که مهمترین پیامش برای اصلاحطلبان لزوم جدیتر گرفتن اراده رسیدن به ائتلاف و اجماع در انتخابات آینده بود. این همایش به خوبی نشان داد که اگر مخالفان و منتقدان ندا به جای آنکه وقت خود را صرف پیدا کردن مستندات خائن بودن این حزب به آرمانهای اصلاح طلبی کنند بیش از هر چیز باید به فکر درمان نشانههای تفرق در جبهه اصلاحات باشند.»
از سوی دیگر حزب ندای ایرانیان برای اخذ پروانه فعالیت اولین کنگره خود را ۷ اسفند برگزار کرد اما با استقبال محدود اصلاح طلبان مواجه شد. این درحالی بود که شب قبل از برگزاری این کنگره برخی اعضای هیات موسس ندای ایرانیان در مراسم ختم سبیه آیت الله خاتمی حاضر شدند و از بسیاری از فعالان اصلاح طلب که در این مراسم حضور داشتند خواستند که در کنگره ندای ایرانیان شرکت کنند اما پاسخی که از آنها میشنیدند این بود که «وقت نداریم، فردا در مراسم تشییع صادق طباطبایی شرکت میکنیم.»
صادق خرازی رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان نیز در واکنش به برخی انتقادات فعالان اصلاحات از تشکل متبوعش که؛ ندا تنها باید از ائتلاف اصلاحطلبان حمایت کند گفت: «اگر اصلاحطلبان نخواهند با ما ائتلاف کنند ما کار خودمان را میکنیم.»
براساس این گزارش شاید مصادیق تفرق و تکثر در جریان اصلاحطلب بسیار باشد اما آنچه حائز اهمیت است آن است که امروز اصلاحطلبان و ارگانهای رسانه آنها، برای پنهان کردن تفرق موجود در جریان اصلاحات به پر رنگ نشان دادن اختلافات میان اصولگرایان پرداخته اند و در رسانههای خود طوری وانمود میکنند که هیچ اختلاف و چند دستگی در جریان اصلاحات وجود ندارد و تنها اصولگرایان هستند که باید به فکر تشتت موجود در جریان اصولگرایی باشند.
امروز فعالان اصلاحطلب همواره بر لزوم انسجام جبهههای سیاسی در کشور سخن میگویند و به اصولگرایان پیشنهاد میدهند که با رسیدن به وحدت، زمینه رقابتی سالم را در مقطع انتخابات فراهم کنند. به عقیده بسیاری از کارشناسان این پیشنهاد با این هدف ارائه میشود که جبهه اصولگرایی متفرق و جریان اصلاحات کاملا متحد نمایش داده شود.