گروه جنگ نرم مشرق- اندیشکده آمریکایی آمریکن اینترپرایز در گزارشی به بررسی تفکر استراتژیک کشورمان پرداخته. این گزارش با عنوان "تفکر استراتژیک ایران؛ ریشهها و تکامل" می نویسد:
• ایران یک دولت دفاعی بنیادین است. ایران اصولاً دغدغه ثبات و بقای رژیم خود را دارد، و در عین حال که سعی در بازداشتن حملات بالقوه از سوی چندین متخاصم منطقهای را دارد، اهداف استراتژیک اصلی آن تسکین انزوای نسبی خود است. ناامنی نسبی ایران، تحقیقات آن برای تعمیق و ترجیح استراتژیک منطقهای برای خودکفایی نظامی را تحریک میکند.
• سیاستهای خارجی و امنیتی ایران با دو عامل منافع ملی (مصلحت) و ایدئولوژی شکل میگیرد. تنش بین این قطبهای تفکر، تعریفکننده بحث امنیت ملی موجود در رژیم است، گرچه وقتی رهبری معتقد به وجود یک نزاع واقعی است مصلحت بر دغدغههای ایدئولوژیک ارجحیت پیدا میکند. فعالیتهای قدرت نرم و سخت بکارگرفته شده توسط نائبین و شرکای شبکه مقاومت ایران، مانند حزب الله لبنان و شبهنظامیان شیعه عراق، نشان میدهد که هر دوی این عوامل در استراتژی ایران حضور دارند.
• برای ایران دغدغههای امنیت داخلی بر نوع خارجی آن اولویت دارد. آمادگی برای مقابله با خرابکاری و حفظ ثبات داخلی، بر تصمیمگیری امنیتی و طراحی نظامی حکمفرماست.
• از آنجا که رهبری ارشد ایران محکمتر شده و سازمانهای امنیتی آن تکامل یافته و حرفهای میشوند، سبک تصمیمگیری اجماعی ایران در حال منسجمتر شدن است.
• رفتار ایران نشأتگرفته از برداشت آن از تهدیدات موجود برای منافع ملی و اصول ایدئولوژیک مرکزی میباشد. تشخیص اینکه چه موقع دولت؛ قانون اساسی انقلاب؛ آسیبپذیری اقتصادی ایران؛ یا رهبری آن میان مسلمانان، شیعیان، یا همسایگان منطقهای در خطر است، برای تحلیلگران و سیاستگذاران در رمزگشایی و پیشدستی بر تصمیمات امنیتی ایران حیاتی است.
• ایران سابقه ارجحیت اجرای جنگافزار کمشدت، نیابتی، و نامتقارن را دارد. استفاده از دیگران برای جنگ در نزاعهای خود و مشغول نگه داشتن متخاصمین به دور از مرزهای خود، برای جایگاه استراتژیک مشکل ایران یک واکنش منطقی محسوب میشود و به محدود کردن شدت نزاع کمک میکند.
• استراتژی و دکترین نظامی ایران به تسلط منطقهای آمریکا و همپیمانانش واکنش نشان میدهد. ایران در توانمندیهای نظامی سرمایهگذاری کرده و هنرهای عملیاتی را ایجاد میکند تا بدین طریق از برتری قدرت مرسوم آمریکا بکاهد.
این گزارش می افزاید:
ایران کشوری غیرقابلپیشبینی، غیرمنطقی، شرور نیست. ایران فقط به اندازه کافی شناخته نشده است. با تحلیل فرهنگ استراتژیک آن میتوانیم احساس تهدید و محاسبات استراتژیک این رژیم را ارزیابی کنیم.
هشیاری ملی ایران را میتوان با دوام و انعطافپذیری آن در قالب یک کشور و تمدن، به انضمام ناتوانی ایران مدرن برای کسب مجدد قدرت نسبیای که در طول قرون اولیه امپراتوری فارس داشت، شرح داد. موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران در خاورمیانه سبب ایجاد دفاع طبیعی در برابر حمله، و در عین حال حس انزوا و فقدان تاریخی همپیمانان طبیعی میشود.
سیاست خارجی ایران همچنین به موجب هویتهای چندگانه و در عین حال متضادی که این کشور در طول تاریخ خود کسب کرده است، پیچیده است: فارسی، اسلامی، شیعی، و انقلابی. اصول انقلابی ایران، در عین متمایز ساختن پارامترهای کلیدی برای تصمیمات رهبری، مبنای مشروعیت رژیم و بسیاری از سیاستهای خارجی آن را ارائه میکند. با این حال، هنگامی ایدئولوژی و منافع ملی (مصلحت) در تقابلند، ایدئولوژی پیشی میگیرد.
تصمیمگیری ایران در مورد مسائل امنیتی و استراتژیک در بهترین حالت به صورت فرآیندی اجماعی میان رهبران سیاسی و نظامی کلیدی تعریف میشود. تصمیم استفاده از نیروی مرسوم، تغییر در سیاستهای خارجی مهم، یا هدایت اقدامات سازمانهای شبهنظامی و پنهان جمهوری اسلامی، از طریق هر دو کانال مستقیم و غیرمستقیم، که همگی زیر نظر رهبر است، اتخاذ و اجرا میشود.
میراث نظامی مرسوم ایران، ارتش، بیش از پیش در حال یکپارچه شدن با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، با این حال، این ساختار نظامی دوشاخهایِ منحصر به فرد، سبب پیچیدگی استراتژی، طرحریزی، و فرماندهی و کنترل ایران میشود.
این گزارش به بررسی ریشه و ماهیت استراتژی نظامی و امنیتی ایران از زمان انقلاب 1979 میپردازد. همچنین به شناسایی محرکهای تاریخی و فرهنگی فرهنگ استراتژیک ایران میپردازد، ماهیت فرآیندهای تصمیمگیری تهران را بررسی میکند، تکامل احساس تهدید این دولت را مورد مطالعه قرار میدهد، و محاسبات استراتژیک ایران در طول سه مورد مطالعاتی تاریخی را بررسی میکند: جنگ نفتکشها، جنگ آمریکا در عراق، و بحران کنونی سوریه.
در طول این دوران، رهبران ایران احساس کردند که توسعه منطقه، تهدیدی موجود برای ثبات و امنیت ایران است. این موارد باعث تکامل عملیاتی در ارتش ایران شده و تکامل استراتژیک در میان رهبری ایران را تحریک کرده است.
حتی اگر قدرتهای جهان با تهران به یک توافق هستهای جامع و موفق برسند، سیاستگذاران باید انتظار داشته باشند که ایران به نزاع کمشدت، پنهان، و جهانی خود با آمریکا و همپیمانانش، به انضمام تلاش بلندمدت برای بهبود بازدارندگی در مقابل قدرت نظامی مرسوم غرب، ادامه دهد.
• سیاستهای خارجی و امنیتی ایران با دو عامل منافع ملی (مصلحت) و ایدئولوژی شکل میگیرد. تنش بین این قطبهای تفکر، تعریفکننده بحث امنیت ملی موجود در رژیم است، گرچه وقتی رهبری معتقد به وجود یک نزاع واقعی است مصلحت بر دغدغههای ایدئولوژیک ارجحیت پیدا میکند. فعالیتهای قدرت نرم و سخت بکارگرفته شده توسط نائبین و شرکای شبکه مقاومت ایران، مانند حزب الله لبنان و شبهنظامیان شیعه عراق، نشان میدهد که هر دوی این عوامل در استراتژی ایران حضور دارند.
• برای ایران دغدغههای امنیت داخلی بر نوع خارجی آن اولویت دارد. آمادگی برای مقابله با خرابکاری و حفظ ثبات داخلی، بر تصمیمگیری امنیتی و طراحی نظامی حکمفرماست.
• از آنجا که رهبری ارشد ایران محکمتر شده و سازمانهای امنیتی آن تکامل یافته و حرفهای میشوند، سبک تصمیمگیری اجماعی ایران در حال منسجمتر شدن است.
• رفتار ایران نشأتگرفته از برداشت آن از تهدیدات موجود برای منافع ملی و اصول ایدئولوژیک مرکزی میباشد. تشخیص اینکه چه موقع دولت؛ قانون اساسی انقلاب؛ آسیبپذیری اقتصادی ایران؛ یا رهبری آن میان مسلمانان، شیعیان، یا همسایگان منطقهای در خطر است، برای تحلیلگران و سیاستگذاران در رمزگشایی و پیشدستی بر تصمیمات امنیتی ایران حیاتی است.
• ایران سابقه ارجحیت اجرای جنگافزار کمشدت، نیابتی، و نامتقارن را دارد. استفاده از دیگران برای جنگ در نزاعهای خود و مشغول نگه داشتن متخاصمین به دور از مرزهای خود، برای جایگاه استراتژیک مشکل ایران یک واکنش منطقی محسوب میشود و به محدود کردن شدت نزاع کمک میکند.
• استراتژی و دکترین نظامی ایران به تسلط منطقهای آمریکا و همپیمانانش واکنش نشان میدهد. ایران در توانمندیهای نظامی سرمایهگذاری کرده و هنرهای عملیاتی را ایجاد میکند تا بدین طریق از برتری قدرت مرسوم آمریکا بکاهد.
این گزارش می افزاید:
ایران کشوری غیرقابلپیشبینی، غیرمنطقی، شرور نیست. ایران فقط به اندازه کافی شناخته نشده است. با تحلیل فرهنگ استراتژیک آن میتوانیم احساس تهدید و محاسبات استراتژیک این رژیم را ارزیابی کنیم.
هشیاری ملی ایران را میتوان با دوام و انعطافپذیری آن در قالب یک کشور و تمدن، به انضمام ناتوانی ایران مدرن برای کسب مجدد قدرت نسبیای که در طول قرون اولیه امپراتوری فارس داشت، شرح داد. موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران در خاورمیانه سبب ایجاد دفاع طبیعی در برابر حمله، و در عین حال حس انزوا و فقدان تاریخی همپیمانان طبیعی میشود.
سیاست خارجی ایران همچنین به موجب هویتهای چندگانه و در عین حال متضادی که این کشور در طول تاریخ خود کسب کرده است، پیچیده است: فارسی، اسلامی، شیعی، و انقلابی. اصول انقلابی ایران، در عین متمایز ساختن پارامترهای کلیدی برای تصمیمات رهبری، مبنای مشروعیت رژیم و بسیاری از سیاستهای خارجی آن را ارائه میکند. با این حال، هنگامی ایدئولوژی و منافع ملی (مصلحت) در تقابلند، ایدئولوژی پیشی میگیرد.
تصمیمگیری ایران در مورد مسائل امنیتی و استراتژیک در بهترین حالت به صورت فرآیندی اجماعی میان رهبران سیاسی و نظامی کلیدی تعریف میشود. تصمیم استفاده از نیروی مرسوم، تغییر در سیاستهای خارجی مهم، یا هدایت اقدامات سازمانهای شبهنظامی و پنهان جمهوری اسلامی، از طریق هر دو کانال مستقیم و غیرمستقیم، که همگی زیر نظر رهبر است، اتخاذ و اجرا میشود.
میراث نظامی مرسوم ایران، ارتش، بیش از پیش در حال یکپارچه شدن با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، با این حال، این ساختار نظامی دوشاخهایِ منحصر به فرد، سبب پیچیدگی استراتژی، طرحریزی، و فرماندهی و کنترل ایران میشود.
این گزارش به بررسی ریشه و ماهیت استراتژی نظامی و امنیتی ایران از زمان انقلاب 1979 میپردازد. همچنین به شناسایی محرکهای تاریخی و فرهنگی فرهنگ استراتژیک ایران میپردازد، ماهیت فرآیندهای تصمیمگیری تهران را بررسی میکند، تکامل احساس تهدید این دولت را مورد مطالعه قرار میدهد، و محاسبات استراتژیک ایران در طول سه مورد مطالعاتی تاریخی را بررسی میکند: جنگ نفتکشها، جنگ آمریکا در عراق، و بحران کنونی سوریه.
در طول این دوران، رهبران ایران احساس کردند که توسعه منطقه، تهدیدی موجود برای ثبات و امنیت ایران است. این موارد باعث تکامل عملیاتی در ارتش ایران شده و تکامل استراتژیک در میان رهبری ایران را تحریک کرده است.
حتی اگر قدرتهای جهان با تهران به یک توافق هستهای جامع و موفق برسند، سیاستگذاران باید انتظار داشته باشند که ایران به نزاع کمشدت، پنهان، و جهانی خود با آمریکا و همپیمانانش، به انضمام تلاش بلندمدت برای بهبود بازدارندگی در مقابل قدرت نظامی مرسوم غرب، ادامه دهد.