گروه جنگ نرم مشرق- مرکز تحقیقات کنگره آمریکا در گزارشی که اخیرا منتشر کرده به بررسی چگونگی استفاده جمهوری اسلامی ایران از ابزارهای سیاست خارجی خود کرده و در آن برخی از ابزارهایی که برای منافع این کشور خطرناک هستند را مورد بررسی دقیقتر قرار داده است؛ ضمن آنکه در پایان راهحلهایی را برای مقابله با این ابزارها پیشنهاد کرده است. آنچه که در ادامه میخوانید خلاصهای از این گزارش است:
سیاست خارجی ایران محصول بسیاری از عوامل (گاها متناقض) است: ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران؛ برداشت رهبری ایران از خطرات موجود برای رژیم و کشور؛ منافع ملی بلندمدت ایران؛ و تعامل احزاب و رأیدهندگان مختلف رژیم ایران. برخی کارشناسان آمریکا معتقدند که ایران در آرزوی براندازی ساختار قدرت در خاورمیانه است که ایران مدعیست در جهت منافع آمریکا، اسرائیل، و رژیمهای عرب سنی است؛ این کارشناسان سیاست خارجی ایران را در این پرتو تفسیر میکنند. دیگران سیاست خارجی ایران را بیشتر عملگرا میدانند تا ایدئولوژیک ــ تلاش برای حمایت از ایران در برابر تلاشهای آمریکا یا دیگران برای حمله یا ارعاب ایران یا تغییر رژیم آن. در این میان، ایران حمایت خود از جنبشهای شیعی و دیگر جنبشهای اسلامگرا را حمایت از مستضعفان «ستمدیده» بیان میکند.
ایران ابزارهای مختلفی در تعقیب سیاست خارجی خود به کار میبرد. برخی از ابزارهای سیاست ایران شبیه به ابزارهای مورد استفاده آمریکا و همپیمانانش هستند ــ دیپلماسی سنتی، پشتیبانی از ارزشها و منافع ایران در جلسات بینالمللی، و حمایت از چشماندازهای انتخاباتی یا سیاسی رهبران و گروههای دوست با ایران.
دیگر ابزارهای مورد استفاده تهران برای مقامات آمریکا بسیار مشکلساز هستند. بهویژه اینکه ایران حمایت مادی مستقیم از گروههای مسلحی به عمل میآورد که در خاورمیانه، و تا حد کمتری در جاهای دیگر، عملیات میکنند. برخی از این گروههای مسلح مخالف حکومتهای عربی هستند که با ایران در تضادند، در حالی که دیگران از تاکتیکهای تروریستی استفاده کردهاند تا مخالفان منطقی ایران به خصوص اسرائیل را ترسانده یا از آنها انتقام بگیرند. ایران همچنین حمایت مسلحانه از حکومتهایی چون حکومت سوریه و عراق به عمل میآورد که با ایران دوست بوده و با چالشهایی از سوی جنبشهای سنی شورشی و مسلح مواجه هستند.
سیاست خارجی ایران به کلیه مناطق جهان میپردازد. با این حال، تمرکز شدید آن بر منطقه خاور نزدیک از جمله عملیات و فعالیتهای آمریکا در منطقه است. خاور نزدیک جایی است که تمامی عناصر مختلف سیاست خارجی ایران در آن تأثیر میگذارند. همچنین به نظر میرسد سیاست خارجی ایران بر تأثیرگذاری بر سیاستها و فعالیتهای قدرتهای بزرگی چون قدرتهای موجود در اروپا و نیز روسیه نشانه رفته است که در خاور نزدیک فعالاند ــ چه به عنوان شریک چه رقیب منافع آمریکا در آن منطقه. همچنین ظاهراً هدف سیاست خارجی ایران عمدتاً این است که اثرات تحریمهای بینالمللی علیه ایران را خنثی کرده یا حداقل تقلیل دهد.
اگر توافق 2 آوریل 2015 بین ایران و آمریکا و کشورهای مذاکرهکننده همپیمان آن برای محدود کردن برنامه هستهای ایران نهایی شود، ممکن است برخی جنبههای سیاست خارجی ایران تغییر یابد. در صورت نهایی شدن، این توافق منجر به لغو بسیاری از تحریمهای بینالمللی میشود که دست و پای اقتصاد ایران را بستهاند، و رفع تحریمها میتواند راهگشای برخی پروژههای ترابری و انرژی منطقهای مشترک باشد که پیشرفتی نداشتهاند. توافق هستهای نهایی همچنین میتواند مشوق دیگری برای ایران فراهم آورد تا سیاست خارجی خود را معتدل کند تا هدف تحریمهای بینالمللی دیگر قرار نگیرد. با این حال، برخی کارشناسان و مقامات معتقدند رفع تحریمها منابع مالی بیشتری برای تأمین بودجه سیاستها و فرقهها در اختیار ایران قرار میدهد تا از طریق آنها منافع آمریکا و همپیمانانش را بیشتر به چالش بکشاند.
چشماندازها و سناریوهای جایگزین
چند عامل وجود دارد که میتواند سبب تغییر در سیاست خارجی ایران شود. قیام در ایران یا رویداد دیگری که ترکیب رژیم را تغییر دهد میتواند تغییر سیاسی، آن احتمالاً در جهت یکپارچگی بزرگتر با جامعه جهانی، را نیز تسریع کند. در صورت خروج نابهنگام [آیتالله] خامنهای از صحنه، و به شرطی که نگرشهای جانشین وی متفاوت از او باشد یا جانشین وی نتواند اقتدار را حفظ کند، سیاست خارجی ایران به شدت تغییر میکند. عوامل دیگری که میتواند باعث تحمیل تغییر شود میتواند شامل رشد مستمر ائتلاف دولتهای سنی به رهبری عربستان باشد که ممکن است موفق به شکست جنبشها و حکومتهای مورد حمایت ایران شود.
یکی از متغیرهایی که میتواند جایگزینی در سیاست خارجی ایران پدید آورد نهایی شدن توافق هستهای جامع بین ایران و گروه 1+5 است. برخی کارشناسان و مقامات، از جمله نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو، معتقدند که رفع تحریمهای گسترده که در معامله آزمایشی هستهای مجسم شده است، منابع مالی و غیر مالی بیشتری را در اختیار ایران قرار میدهد که ایران میتواند با آنها فرقههای منطقهای که علیه منافع آمریکا و متحدانش عمل میکنند را تأمین بودجه و مسلح کند. دیگر کارشناسان معتقدند ممکن است ایران به دنبال اثبات این باشد که توافق هستهای منجر به کنار گذاشتن ایدئولوژی آن نشده است و ایران سعی در افزایش نفوذ خود در منطقه را دارد. طرفداران این مباحث تأکید دارند که با انجام توافق هستهای سیاست خارجی ایران برای آمریکا و متحدانش بسیار چالشبرانگیزتر خواهد شد. برای مثال:
· ایران میتواند تصمیم به افزایش کمک خود به فرقههای مخالف سرسخت در بحرین بگیرد، که تاکنون پیشرفت کمی در به چالش کشاندن حکومت در کنترل کشور داشتهاند.
· رفع تحریمها میتواند به ایران این امکان را بدهد تا قانونی یا غیر قانونی فناوری ارتقای دقت راکتها و موشکهای کوتاهبردی که در اختیار حزبالله و حماس قرار داده است را بدست آورد.
· رفع تحریمها میتواند امکان مدرنسازی نیروهای مسلح را به ایران بدهد، آن هم در جایی که توانایی انتقال نیروهای زمینی در مسیرهای آبی مانند تنگه هرمز افزایش یافته است ــ و در نتیجه ارعاب بیشازپیش دولتهای عرب شورای همکاری را به همراه دارد.
· ادغام مجدد ایران در جامعه جهانی میتواند این امکان را به وجود آورد تا ایران روابط خود با کشورهای آمریکای لاتین یا آفریقایی را گسترش دهد که تاکنون در بسط روابط خود با ایران مردد بودهاند.
در مقابل، این بحث نیز وجود دارد که توافق هستهای این انگیزه را به ایران میدهد تا دست به اقداماتی نزند که به تحمیل مجدد یا تشدید تحریمهای بینالمللی توسط متحدان آمریکا منجر میشود. توافق هستهای همچنین میتواند باعث نزدیکی بیشتر با آمریکا شود که خود افزایش همکاری آمریکا و ایران در مسائل منطقهای در پی دارد. برخی از نمونههای پیامدهای احتمالی سیاست خارجی ایران ــ و دیگر تغییرات محتمل ــ در صورت نهایی شدن معامله هستهای در زیر ارائه شده است.
· ایران و آمریکا میتوانند به طور مستقیم علیه نیروهای دولت اسلامی (داعش) در عراق همکاری کنند و ایران میتواند حمایت خود از بشار اسد در سوریه را کاهش داده و از راهحل سیاسیای حمایت کند که صریحاً شامل خلع اسد از قدرت باشد.
· ایران و امارات میتوانند مناقشات ارضی خود در مورد جزیره ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک در خلیج فارس را برطرف سازند.
· ممکن است ایران انتقال راکتها و موشکهای کوتاهبرد خود به حزبالله و حماس را محدود کند، هرچند که ایران بههیچوجه تمایلی برای کاهش حمایت سیاسی خود از حزبالله ندارد.
· منوط به برداشت عربستان از تهدید ناشی از ایران پس از توافق هستهای، عربستان و ایران میتوانند تصمیم به همکاری در اپک بگیرند تا قیمتهای نفت را بهتر کنند.
· ایران میتواند به پذیرش سازمان تجارت جهانی در آید.
· لغو تحریمهای آمریکا میتوانند سبب شود ایران، آذربایجان، و شرکتهای انرژی بینالمللی برای ایجاد حوزههای انرژی در دریای خزر پروژههای مشترک خود را توسعه دهند. لذا ممکن است همکاری استراتژیک آمریکا و آذربایجان با کنار گذاشته شدن برداشت مشترک آنها در مورد تهدید ایران، تحلیل رود.
· چین و دیگر اعضای سازمان همکاری شانگهای ممکن است مخالفت خود با عضویت کامل ایران در این سازمان را کنار بگذارند چرا که ایران دیگر تحت تحریمهای چندجانبه شدید قرار نخواهد داشت.
· ممکن است آمریکا مخالفت خود با احداث خطوط دیگر لوله گاز که گاز ایران را عبور میدهند کنار بگذارد، که احتمالاً باعث تحلیل پروژه خط لوله تاپی (ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، هند) میشود.
· ممکن است خط لوله گاز طبیعی ایران و پاکستان، با کنار گذاشته شدن تهدیدات آمریکا مبنی بر تحریم شرکتهای دخیل در این پروژه، به اتمام برسد.
· با از بین رفتن مخالفت آمریکا با پروژه توسعه بندر چابهار، هند احتمالاً اقدامات خود برای توسعه این پروژه را افزایش خواهد داد.
· ممکن است هند و پاکستان هر دو همکاری نظامی مجزای خود با ایران را گسترش دهند.
فهرست مطالب:
· انگیزههای سیاسی ایران
o حس تهدید
o ایدئولوژی
o منافع ملی
o منافع جناحی
· ابزارهای سیاست خارجی ایران
o حمایت از گروههای مسلح
o اقدام سیاسی دیگر
o دیپلماسی
· منطقه خاور نزدیک
o کشورهای عرب خلیجفارس
o سیاست ایران در عراق و سوریه: بحران دولت اسلامی
o اسرائیل: حمایت ایران از حماس و حزبالله
· منطقه جنوب و مرکز آسیا
o قفقاز جنوبی: آذربایجان
o آسیای مرکزی
o آسیای جنوبی
· اروپا
· روسیه
· آسیای شرقی
o چین
o ژاپن و کره جنوبی
o کره شمالی
· آمریکای لاتین
o ونزوئلا
o آرژانتین
· آفریقا
o سودان
· چشماندازها و سناریوهای جایگزین