گزارش مذکور به تحلیل عملیاتی توان "موشکهای بالستیک تاکتیکی" (TBM) ایران و خطر آنها برای پایگاههای هوایی آمریکا که میتوانند درصورت وقوع یک جنگ بسیار کارآمد باشند، پرداخته و معتقد است که با نگاه به ظرفیتها و دکترین فعلی موشکی ایران پایگاههایی که بیش از 500 کیلومتر با ایران فاصله دارند در حریم امن نسبت به موشکهای بالیستیک تاکتیکی قرار دارند. این تحلیل، مدعی است که با عنایت به جغرافیای سیاسی و نظامی آسیای جنوب غربی، تاثیر بالقوه تواناییهای موشکی ایران تقلیل مییابد. برعکس موقعیت آمریکا در شرق آسیا، استراتژیهای مجزا در دسترس آمریکا در جنوب غربی آسیا، این کشور را بیشتر متوجه تهدید ایران میکند. این تفاوتها، نتایج قابل توجهی برای قدرت نظامی، موقعیت نیرو، و ساختار نیروی آمریکا در بر دارد.
خلاصه محورهای گزارش
تهدید موشکهای بالستیک ایران و خطر آن برای پایگاههای هوایی ارتش آمریکا
الهایم در ابتدای گزارش خود آورده: تواناییهای موشکهای بالستیک ایران تبدیل به نگرانی استراتژیستهای دفاعی خاورمیانه، اروپا، و آمریکا شده است. رابرت گیتس –وزیر دفاع امریکا- در سال 2009 یک بار گفت "خطر موشکهای کوتاه برد و متوسط برد بالیستیک ایران از انچه که پیشبینی میشد، سرعت بیشتری یافته است". این نگرانی از آن روی بیشتر میشود که ایران توانایی ساخت سلاح هستهای و موشکهای بالیستیک قارهپیما را پیدا خواهد کرد. حتی اگر ایران دارای موشکهای دوربرد هم نباشد، موشکهای کوتاه و متوسط برد مجهز به سلاح هستهای این کشور میتواند همسایگانش را در معرض خطر قرار دهد. جدای از تهدید هستهای، موشکهای بالیستیک ایرانی در آینده میتوانند مناطق جمعیتی، زیرساختی، و دارای انرژی شرکای آمریکا در منطقه را مورد تهدید قرار دهند و با هدف قرار دادن مراکز نظامیشان توان هرگونه امادگی و پاسخگویی را از آنها بگیرند.
وی ادامه داد: با اینکه همه میدانیم که موشکهای بالستیک ایران یک ابزار اجباری برای این کشور به حساب میآیند و تحلیلگران دفاعی هم بارها از جنگافزارها سخن گفتهاند، اما هیچ تحلیل عملیاتی در مورد این موشکها که توانایی عملیاتهای نظامی را دارند، ارائه نشده است. این نقصان کاملا واضح است. چرا که امکان تبدیل موشکهای ایرانی به نیروی پتانسیلدار جنگی در آینده خلیجفارس بسیار زیاد شده است.
گزارش سال 1990 نیروی هوایی ارتش امریکا و "بررسی دفاعی" سال 2010 به تاثیرات بالقوه پیشرفت موشکهای بالستیک ایران اشاره دارد: با توجه به اهمیت برتری آمریکا در نبرد، توجه این کشور به تواناییاش در استفاده از پایگاههای هواییاش در هنگام بروز جنگ جنبه نگرانکنندهتری پیدا میکند. بیانات رهبران ایران نیز این تهدید را جدیتر میکند.
علیرغم این نگرانیها، هیچ برآورد دقیقی از سوی ما برای برآورد توان موشکی ایران که میتواند منجر به ایجاد خلل در عملیاتهای آمریکا جنوب غربی آمریکا شود، صورت نگرفته است.
تواناییهای موشکهای بالیستیک ایران
این گزارش می افزاید: ایران دارای عظیمترین توان موشک بالستیک در خاورمیانه است. گرچه برآوردها متفاوت است اما غالب کارشناسان معتقدند که این کشور بیش از یکهزار موشک بالستیک (در انواع مختلف) داراست. بیشتر نیروی موشکهای بالستیک ایران از موشکهای اسکاد شوروی سابق نشات میگیرد که آن هم از V-2 آلمانی نشات گرفته است. اینها موشکهایی هستند که با سوخت مایع فعالیت دارند و توانشان در انتقال و پاسخگویی کمتر از موشکهایی است که با سوخت جامد کار میکنند. گرچه موشکهای بالیستیک فعلی ایران به نسبت اسکادهای نامبرده شده، از توان بیشتری برخوردارند اما دارای دقت نسبی هستند. در حال حاضر، ایران دارای موشکهای کوتاه برد (SRBM) و متوسط برد (MRBM) است و هنوز به موشکهای میان برد (IRBM) و قاره پیما (ICBM) دست نیافته است.
ایران در حال پیشبرد موشکهای اسکاد خود است. شهاب 3 را میتوان نمونهای از اسکاد کوتاه برد دانست. موشکهای دوربرد نیاز به نصب جایگاه کلاهک دارند. تواناییای که موشکهای قارهپیما به آن نیاز دارند.
فرودگاههای دارای باند 7500 فوتی در 1500 مایل دریایی از اهداف ایران
به غیر از موشکهای اسکاد، ایران در حال فعالیت بر روی 3 سیستم موشکی دیگر است. "فاتح 110" از همه مهمتر است چرا که اولین موشک ایرانی است که دارای سیستم سوخت جامد است. سیستم سوخت جامد به عمر حرکت موشک میافزاید و در نتیجه عمر بیشتری نسبت سوخت مایع به موشک میدهد. علاوه بر این، آمادگی موشکهای مجهز به این سیستم برای شلیک سریعتر بیشتر است در نتیجه توان پاسخگویی بالاتری دارند. این موشک تک مرحلهای، دارای برد 200 کیلومتر است و میتواند کویت، بحرین، شمال قطر، امارات متحده عربی، و شرق عمان را مورد هدف قرار دهد. فاتح 110 اخیرا دارای پیشرفتهایی شده گرچه هنوز دچار 100 متر خطا است (اما کارشناسان ایرانی معتقدند درصد خطای این موشک بسیار کمتر است) که البته به نسبت شهاب 3 که دارای 450 الی 700 متر خطاست، برتری دارد. سیستم دوم، "عاشورا" یا "سجیل" نام دارد. این موشک دو مرحلهای است و با سوخت جامد فعالیت میکند. اگر به درستی کار کند، با توجه به برتری سوخت جامد به مایع، نشاندهنده یک پیشرفت تکنولوژیکی در صنعت موشکی ایران است. مورد سوم،"BM-25" نام دارد که موشک سوخت مایع تک مرحلهای است و از الگوی موشکهای زیردریایی شوروی سابق ساخته شده است. تفاوت این موشک با نسل شهاب در اینست که از محرک انرژی بیشتری برای طی کردن مسافت طولانیتر بهره میبرد. اگر به درستی کار کند، نشاندهنده دستیابی موشکهای سوخت مایع ایران به غرب اروپاست.
دکترین موشکهای بالستیک ایران
نویسنده در بخشی دیگر از گزارش خود میآورد: خطر موشکهای بالستیک یک کشور به این بستگی دارد که چگونه آن کشور برنامه استفاده از آنها را جلو ببرد. برنامه موشکهای بالیستیک ایران به اواسط دهه ۱۹۸۰ برمیگردد. در طی جنگ ایران و عراق، این کشور اقدام به خرید موشکهای اسکاد کوتاه برد از لیبی و کره شمالی کرد و 100 فروند موشک در شهرهای عراق خالی کرد. اینجا بود که ایران با استفاده از تجربه آن زمان، از استراتژی بازدارندگی چند وجهی استفاده کرد. بدین معنا که نسبت به توانایی موشکی خود ایجاد ابهام و اغراق کرد تا بدینوسیله خود را در مقابل هر گونه تهاجم و تجاوز به خصوص از سوی آمریکا، مصون بدارد. اگرچه ایران خواستار جلوگیری از حضور نیروهای آمریکایی در منطقه است، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که رهبران ایران بر این باورند که انفجار موشکهای بالستیک تاثیرات روانشناختی نامتقارنی بر قدرت تخریبی آنها دارد. دکترین دفاعی ایران بیشتر بر دفاع در مقابل تهاجمات متمرکز است تا تولید قدرت. نیروی موشکهای بالیستیک یکی از ابزار تولید قدرت است و روش فعلی ایران تهدیدی و تنبیهی است. ایران، با اتکا به تواناییهایش همچون نیروی قدس و حزبالله در منطقه ایجاد تاثیر کرده است. تامین مالی، تسلیحاتی، و آموزشی شبهنظامیان شیعه در عراق از همین دست تأثیرات است تا قدرت آمریکا در جنوب غربی آسیا کم شود.