این گزارش شامل 8 فصل کلی به شرح زیر است:
· نقش صادرات انرژی در تعیین اهمیت تهدید ایران
· نقاط قوت و ضعف نیروی دریایی ایران
· نیروی هوایی ایران: نیرویی ضعیف و قدیمی
· ارتباط موشکهای بالستیک و برنامههای هستهای ایران
· تمرکز بر تهدید بزرگتر ناشی از نیروهای نامتقارن
· «بستن خلیجفارس»: گزینه نظامی ایران در جهان واقعی برای جنگ
· گزینههای آمریکا و کشورهای عرب خلیجفارس برای رقابت با نیروهای نامتقارن ایران
· برگهای برنده شکلدهنده تهدید دریایی ایران
در ادامه به شرح خلاصهای از مسائلی که در هر یک از این فصول آمده است پرداخته میشود.
فصل 1: نقش صادرات انرژی در تعیین اهمیت تهدید ایران
در این فصل مسائلی چون اهمیت روزافزون جهانی ترابری دریایی به و از خلیجفارس، تهدیدات دریایی موجود در این خلیج، و نیز تهدیدات دریایی ایران که حتی میتواند برای خود ایران نیز تهدیدآمیز باشد به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرد.
این گزارش اهمیت جهانی وجود ثبات در انتقال انرژی از خلیجفارس را با ذکر بخشی از گزارش آژانس اطلاعاتی انرژی آمریکا چنین بیان میکند:
تنگه هرمز با توجه به جریان روزانه حدود 17 میلیون بشکه نفت از آن در سال 2011... مهمترین گلوگاه نفتی جهان است. جریان نفت در تنگه هرمز در سال 2011 تقریباً 35 درصد کل تجارت نفت از طریق دریا و 20 درصد کل نفت مبادلاتی جهان بود. بیش از 85 درصد این نفت به بازارهای آسیایی ازجمله ژاپن، هند، کره جنوبی، و چین صادر شد... علاوه بر این، قطر حدود 2 تریلیون فوت مکعب در سال گاز طبیعی مایع (الانجی) از طریق تنگه هرمز صادر میکند که حدود 20 درصد تجارت جهانی الانجی را تشکیل میدهد. همچنین، کویت مقادیری الانجی صادر میکند که از طریق تنگه هرمز به سمت شمال ارسال میگردد. این جریانات جمعاً حدود 100 میلیارد فوت مکعب در سال 2010 بود.
فصل دوم: نقاط قوت و ضعف نیروی دریایی ایران
این فصل متشکل است از بررسی تفصیلی توان نظامی ایران در حوزه دریایی و نیز ادوات و سلاحهای جنگی ایران در این حوزه. این گزارش انواع مختلف تجهیزات دریایی ازجمله زیردریایی، رزمناو، قایق سطحی، شناور گشتی موشکانداز، هوانوردی دریایی، موشکهای ضدکشتی و غیره را که ایران توانسته است خود را به آنها تجهیز کند، بررسی میکند تا مشخص سازد که هر یک از این ادوات تا چه حد میتوانند تهدیدآمیز باشند.
همچنین ساختار و نحوه سازماندهی این تجهیزات مورد تحلیل قرار میگیرد و ادوات جنگی ایران با کشورهای عربی حوزه خلیجفارس مقایسه میشود تا نمای بهتری از توان نظامی ایران در منطقه بدست آید. برای نمونه میتوان به قیاسهای زیر اشاره کرد:
این فصل در ادامه به جنبه دریایی جنگهای نامتقارن میپردازد. به گفته این گزارش، ایران بر ترکیبی از سامانههای کوچکتری تأکید دارد که بتوانند اهداف ارزشمند و آسیبپذیر و یا ناوهای جنگی مرسوم آمریکا که قصد انجام عملیات در تنگه هرمز دارند را هدف قرار دهند.
در پایان این فصل، اظهارات و سخنان تعدادی از افسران و مقامات ایرانی در خصوص توانمندیها و امکانات نیروی دریایی ایران برای انجام عملیات در خلیجفارس آورده شده است.
فصل سوم: نیروی هوایی ایران؛ نیرویی ضعیف و قدیمی
این فصل به بحث پیرامون توان نظامی ایران در حوزه هوایی میپردازد. مسائلی چون بهروز نبودن تجهیزات هوایی، توانمندی هوایی، و نقاط قوت و ضعف ایران در یک جنگ هوایی مهم، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
این گزارش ضمن اذعان به اینکه ایران توانسته است به رغم تحریمهای شدید همچنان تجهیزات هوایی خود را سرپا نگه دارد، نیروی هوایی ایران را فاقد اثرگذاری لازم برای ایجاد تهدید به تنهایی میداند. با این حال بیان میدارد که ترکیب این نیرو با دیگر نیروهای ایران میتواند اثرگذار و تهدیدآمیز باشد.
در ادامه اظهارات برخی مقامات ایرانی مبنی بر بهروزرسانی تجهیزات و ادوات جنگی هوایی ایران آورده میشود. پس از آن به نقاط قوت و ضعف ایران در یک جنگ هوایی مهم اشاره میکند که برخی از آنها عبارتند از:
· برای اینکه ایران بتواند به حداکثر آمادگی دفاعی خود رسیده و دست به یک عملیات رزمی مهم بزند به چند هفته هشدار استراتژیک نیاز دارد.
· سطح واقعی توانمندی نیروی هوایی ایران برای حمله به کشتیها، نیروهای دریایی دشمن، حملات دقیق به بندرها و تأسیسات ساحلی در نظر گرفته شده است، و سطح توانمندی آن برای حمله به تأسیسات صادراتی مهم و زیرساختهای حیاتی نامشخص است.
· تأثیر عملیاتی توانایی ایران برای استفاده از موشکهای هوا به زمین و هوا به کشتی به قدمت و قابلیت اویونیک بسیاری از هواپیماهای آن محدود است و تأثیر اقدامات آن برای بهروزرسانی هواپیماها و سازگار کردن آنها با موشکهای جدید نامشخص است.
همچنین قیاسی بین تجهیزات هوایی ایران با کشورهای عربی خلیجفارس صورت گرفته است که برخی از آنها عبارتند از:
در انتها نیز قابلیتهای نبرد هوایی آمریکا، کشورهای جنوبی خلیجفارس، و ایران به انضمام محدوده عملیات هوایی ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل چهارم: ارتباط موشکهای بالستیک و برنامههای هستهای ایران
در این فصل ادعا میشود که ایران سعی دارد با توسعه سلاحهای هستهای و استفاده آن در کنار قابلیتهای نامتقارن بتواند محدودیت نیروهای مرسوم خود را جبران کند. از نظر این گزارش حتی انجام تحقیقات هستهای به تنهایی میتواند اثر مهمی بر رقابت نظامی در منطقه داشته باشد.
در ادامه میزان دقت موشکهای ایران در زدن هدف بررسی و اظهار میشود که موشکها و راکتهای ایران فاقد ترکیبی از دقت و قدرت لازم هستند که بتوان آنها را تهدیدی مهم برای بندرهای ساحلی و تأسیسات انرژی حیاتی به حساب آورد.
در بخش دیگری، به توانمندی ایران در ایجاد جنگهای نامتقارن پرداخته و بیان میشود که توانمندی موشکی ایران در آینده میتواند برای پایگاههای دریایی و هوایی آمریکا و متحدانش تهدیدی جدی به حساب آید.
در انتهای این فصل موشکهای بالستیک ایران ـ مانند خلیجفارس، هرمز، شهاب، سجیل، سفیر ـ و برد آنها مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
فصل پنجم: تمرکز بر تهدید بزرگتر ناشی از نیروهای نامتقارن
این فصل بیان میکند که اگر ایران فراتر از جنگهای ارعابی عمل کند و وارد درگیری شود، این نوع درگیری به احتمال زیاد نامتقارن خواهد بود که علت این کار نیز به دلیل ضعف موجود در نیروهای مرسوم ایران است. در ادامه برخی از شواهد استفاده ایران از جنگ نامتقارن آورده میشود که برخی از آنها عبارتند از: تهدید به بستن تنگه هرمز، رزمایشهای نیروی دریایی و سپاه در خلیجفارس، تلاش برای افزایش برد موشکهای بالستیک، و غیره.
بخش دیگر این فصل به نقل قول سخنان مقامات و مسئولین ایرانی در خصوص توان نیروهای نامتقارن ایران اختصاص داده شده است.
در ادامه برخی پیشرفتهای مهم ایران از سال 2012 به بعد در افزایش قابلیتهای نامتقارن خود آورده میشود، مانند: ساخت پهپادهای کرار و رعد در اوایل سال 2010، نصب سامانه موشکی دفاعی ساحلی در مرزهای ساحلی، ساخت موشک بالستیک ضدکشتی خلیجفارس، و غیره.
قسمت پایانی این فصل نیز به تاریخچهای از اقدامات و عملیاتهای نامتقارن ایران اشاره میکند و اذعان میدارد که اینها شواهدیست دال بر اینکه ایران در عملیاتی کردن تهدیدات خود میتواند صادق باشد.
فصل ششم: «بستن خلیجفارس»؛ گزینه نظامی ایران در جهان واقعی برای جنگ نامتقارن
این فصل، بستن خلیجفارس را یکی از قابلیتهای جنگ نامتقارن ایران دانسته و آن را صرفاً منوط به بستن تنگه هرمز نمیداند، بلکه آن را شامل بخشهای وسیعی از خلیجفارس، دریای عمان و حتی دریای عرب میداند. در ادامه نیز سخنان مسئولین ایرانی در خصوص بستن خلیجفارس آورده شده است.
بخش دیگر این فصل به تأثیرات چنین اقدامی بر اقتصاد جهانی اشاره کرده و با ارائه آماری از میزان صادرات نفت کشورهای منطقه از طریق خلیجفارس، حفظ ثبات و امنیت آن را برای کشورهای عربی منطقه حیاتی قلمداد میکند.
در ادامه به تلاشها و اقدامات کشورهای عربی برای یافتن جایگزینی جهت صادرات نفت خود اشاره و اذعان میشود که به رغم تلاش این کشورها با این حال انتخاب جایگزین تأثیرات محدودی داشته و همچنان به انتقال انرژی از طریق خلیجفارس نیاز است. ترابری دریایی از طرق خلیجفارس حتی برای آمریکا و دیگر کشورهای جهان به دلیل نیاز نفتی، حیاتی و مهم قلمداد شده است.
همچنین تأثیر اختلال در انتقال نفت از خلیجفارس در قیمت جهانی نفت، کاهش تولید ناخالص داخلی، و نیز افزایش نرخ بیکاری کشورهای اقتصادی مهم با ارائه نمودارهایی نشان داده شده است.
تاثیر اختلال در انتقال نفت از تنگه هرمز بر تولید ناخالص داخلی کشورهای دیگر
تاثیر اختلال در انتقال نفت از تنگه هرمز بر نیروهای کاری کشورهای دیگر
در ادامه تجهیزات نظامی ایران برای انجام چنین عملیاتی، یعنی بستن خلیجفارس، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. تجهیزات مورد بررسی عبارتند از: انواع زیردریایی، شناگر، ناوهای سطحی، شناورهای تندرو تهاجمی، موشکهای کروز ضدکشتی، مینهای دریایی، هواپیماهای گشت دریایی، بالگرد، اژدر، و انواع پهپاد.
در پایان نیز پایگاههای ایران و دیگر امکانات آن برای بستن خلیجفارس و اولویت تهدیدآمیز بودن آنها بررسی میشود.
فصل هفتم: گزینههای آمریکا و کشورهای عرب خلیجفارس برای رقابت با نیروهای نامتقارن ایران
این فصل به بررسی گزینههایی میپردازد که آمریکا، انگلیس، فرانسه و کشورهای عربی خلیجفارس میتوانند در قبال جنگهای نامتقارن ایران بکار ببرند. در ادامه اذعان میشود که «نه آمریکا و نه هیچ قدرت دیگری تا به حال با نیروهای نامتقارن به اندازه و عظمت نیروهای ایران وارد درگیری نشده است، لذا ارزیابی دقیق قابلیتهای ایران در موازنه نظامی خلیجفارس مشکلساز و در بهترین حالت در حد نظریه است.»
این گزارش در ادامه به بررسی نیروهای موجود آمریکا در خلیجفارس و نحوه همکاری آنها با کشورهای عربی مانند عربستان و امارات میپردازد. همچنین نقش نیروهای انگلیس و فرانسه در منطقه مورد بررسی قرار میگیرد.
در ادامه میزان همکاریهای آمریکا با کشورهای عربی خلیجفارس برای بهبود تجهیزات نظامی آنها ازجمله قدرت هوایی و سامانههای موشکی دفاعی، به تفصیل توضیح داده میشود.
در بخش دیگر به بحث
پیرامون قابلیت آمریکا و کشورهای عربی خلیجفارس برای برپایی رزم دریایی با ایران پرداخته
میشود. این گزارش اذعان میکند که هرچند ممکن است صحبتهای مسئولین ایرانی در
خصوص توان نظامی خود جنبه تبلیغاتی و پروپاگاندا داشته باشد اما نمیتوان آن را به
طور کلی نادیده گرفت. بنا به نوشته این گزارش: «نیروی دریایی ایران میتواند
حداقل در ارعاب دیگر کشورها و نیز تهدید صادرات مواد نفتی از خلیجفارس نقش مهمی داشته
باشد.»
فصل هشتم: برگهای برنده شکلدهنده تهدید دریایی ایران
این گزارش در این مفصل بیان میدارد که تمامی چالشها و گرایشها را باید به صورت مجموعهای از «وایلد کارت» در نظر گرفت که به توازن نظامی آینده شکل میبخشد. همچنین این گزارش بیان میدارد که توانایی ایران در بستن خلیجفارس را باید تنها به عنوان یکی از سناریوهای محتمل در نظر گرفت.
این فصل در ادامه به بررسی و تحلیل چند عامل و یا «وایلد کارت» در شکلگیری موازنه نظامی در خلیجفارس و منطقه میپردازد که عبارتند از:
· ابعاد موشکی
· ابعاد هستهای
· نقش عراق و تأثیرپذیری آن از ایران
· نقش آتی نیروهای آمریکا و تحلیل قابلیتهای انگلیس و فرانسه در نمایش قدرت
· نقش مصر و دریای سرخ
· تنشهای داخلی و بیثباتی در کشورهای جنوبی خلیجفارس
· پیامدهای انجام حملات پیشگیرانه
· به اوج رسیدن تنش آمریکا و اروپا با روسیه و چین
· توافق هستهای ایران و گروه 1+5