
در پایان سپتامبر 2014، رییسجمهور ایران حسن روحانی برای دومین بار در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک حضور یافت. در دیدار قبلی وی، یعنی در سپتامبر 2013، نخستین گفتگوی تلفنی بین رییسجمهور آمریکا و یک رهبر ایرانی از سال 1979 تاکنون رخ داد. به رغم مشاجرات داخلیای که این گفتگو در ایران به همراه داشت، این اقدام میتوانست به معنای تغییرات اساسی در سیاست خارجی ایران باشد.
باراک اوباما اظهار داشته است که «به نظر من این رییسجمهور جدید قرار نیست یکدفعه همه چیز را آسان کند». با این حال، چشمانداز برطرفسازی اساسی تنشها با ایران به نظر خوب میباشد. از زمان انتخاب رییسجمهور جدید، وی پیامهای آشتیجویانه برای یک سری از دولتهای غربی و نیز کشورهای همسایه حوزه خلیج عرب (فارس) فرستاده است. وی به ویژه مشتاق اتخاذ رویکردی متفاوت در خصوص مذاکرات هستهای نسبت به احمدینژاد بود. به هر حال، رییسجمهور اوباما هنوز هم احساس میکند که لازم است مشخص سازد که اقدام نظامی مستقیم توسط آمریکا علیه ایران یک گزینه باقی مانده است: «ایران نباید فکر کند که چون آمریکا به سوریه حمله نکرد، در واکنش به برنامه هستهای تهران دست به حمله نظامی نخواهد زد... آنها نباید چنین نتیجهگیری کنند که ما... به ایران حمله نخواهیم کرد.»
یک سال بعد، روحانی تحت شرایط کاملاً متفاوتی به نیویورک بازگشت. گزینه حملات نظامی در واکنش به جاهطلبیهای هستهای ایران جای خود را به بنبست کشیده شدن ایجاد یک توافق پیشگامانه بین ایران و غرب داده بود که به نظر نویدبخش راهحلی صلحآمیز بود. به رغم این حرکت مثبت، سالی که گذشت به خوبی نشاندهنده آزادی عمل محدود رییسجمهور در بهبود روابط خارجی بود. ضربالاجل رسیدن به توافق بیشتر در خصوص وضعیت برنامه هستهای ایران رو به پایان است، و پیامدهای شکست رسیدن به این توافق به نظر هشدارآمیز است.
این پژوهش به بررسی تغییرات ممکن و قابل دسترس برای ایران از زمان انتخاب روحانی میپردازد تا بتوان در مورد خط سیرهای احتمالی آینده سیاست خارجی ایران نتیجهگیری کرد. هرچند روابط خارجی منطقهای و بینالمللی تاحد زیادی نمایانگر برنامه رهبری جدید ایران است، اما نمیتوان آنها را از مسائل داخلی ایران جدا دانست. اتصالات کلیدی حاصل از نخستین سال کاری روحانی مؤید آن است که ایران دارای یک پیکره سیاسی یکپارچه نیست. رژیم ایران متشکل از نیروهای سیاسی گوناگون است، و تأثیر آنها هم بر مذاکرات هستهای و هم بر سیاست خارجی تاحد بسیار زیادی مهم و نافذ است. هر رویکرد جدید اتخاذی توسط رییسجمهور آتی ایران حاصل تغییر در تفکر دیگر مؤسسات تأثیرگذار ایرانی و ناشی از فشار داخلی است. اقدامات اولیه رییسجمهور روحانی، از حمایت رهبر ایران آیتالله علی خامنهای برخوردار است، اما این حمایت کیفی بوده و میتواند دارای محدودیت زمانی باشد.
این مقاله در ادامه به بررسی مسائل زیر میپردازد:
· مروری بر گذشته: پیروزی غیرقابل انتظار
این بخش به پیروزی انتخاباتی حسن روحانی به عنوان رییسجمهور ایران در سال 2013 میپردازد.
· سوریه: نخستین چالش
این بخش به حضور نظامی ایران در سوریه اشاره کرده و سوریه را یکی از متحدان اصلی ایران در منطقه و جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی اعلام میکند.
· ایران و اسرائیل
ایران از زمان انقلاب اسلامی هیچگونه رابطهای با اسرائیل ندارد و آن را «یک رژیم اشغالگر» میداند که با مسلمانان وارد جنگ شده است. طبق اظهارات رییسجمهور سابق ایران احمدینژاد در سال 2005 اسرائیل باید از روی نقشه محو شود. این اظهارات باعث شد تا تهدید حملات هوایی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در طی دوره ریاستجمهوری احمدینژاد جدی شود.
پس از استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه که از طرفی غرب دولت سوریه و از طرف دیگر روسیه و ایران شورشیان را مسئول این کار میدانستند، احتمال حمله آمریکا به سوریه افزایش یافت که با مداخله روسیه و ارائه طرحی برای از بردن سلاحهای شیمیایی، از بروز یک جنگ احتمالی جلوگیری به عمل آمد.
در همین راستا نیز، سخنان رهبر ایران مبنی بر اینکه حمله آمریکا به سوریه منجر به بروز خسارت به خود آمریکا نیز خواهد شد باعث شد تا برخی عناصر محافظهکار پس از به روی کار آمدن دولت روحانی حتی تهدید کنند که هرگونه حمله به سوریه منجر به حملات تلافیجویانه به اسرائیل خواهد شد. برای این کار نیز ایران از نیروهای نیابتی خود در منطقه مانند حزبالله و حماس استفاده میکرد.

· عبور از موانع گفتگوهای هستهای
روحانی از همان بدو شروع ریاستجمهوری خود، روشن ساخت که تمرکز اصلی وی در سیاست خارجی برطرفسازی مسئله هستهای و کاهش تحریمهاست. به همین منظور روحانی مسئولیت مذاکرات هستهای را به عهده وزارت خارجه قرار داد که پیش از آن در دست شورای امنیت ملی تحت نظارت رهبر ایران بود. روحانی به دو دلیل دست به انجام این کار زد: نظارت مستقیم خود بر روند مذاکرات هستهای و اعتمادی که به دوست شخصی خود جواد ظریف برای به جلو بردن برنامهاش داشت. با این حال به رغم این تغییرات، رهبر ایران تصمیم نهایی را در خصوص برنامه هستهای خواهد گرفت.
· حفظ روابط منطقهای
هدف بعدی روحانی در سیاست خارجی روابط دیپلماتیک فعال با کشورهای همسایه بود. پس از توافق موقت هستهای ایران میتوانست به بازسازی روابط خود با کشورهای منطقه بپردازد. از همین رو روحانی به دیدار کویت و عمان رفت و با همتاهای ترکی و اماراتی خود در تهران دیدار و گفتگو کرد. گفتگوها با ترکیه در راستای حل مسائل سوریه صورت گرفت. روحانی در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از انتخابات اظهار داشت که اولویت دولت جدید بهبود روابط ایران با عربستان است.
· گرم گرفتن با انگلیس
یکی از تغییرات مهم در دولت روحانی بازگیری روابط بین تهران و انگلیس بود که برای مدت زمان طولانی به پایینترین سطح خود رسیده بود. این اقدام، مهم تلقی میشود چرا که میتوانست به عنوان پلی بین تهران و واشنگتن برای ایجاد روابط آتی قلمداد شود. از طرف دیگر انگلیس یکی از اعضای گروه 1+5 بود که برای هرگونه توافق هستهای دارای اهمیت بود.
این بخش در ادامه به اقدامات ایران و انگلیس برای دیدار و گفتگو و بهبود روابط اشاره میکند.
· رابطه با آمریکا، تماس تلفنی با اوباما
نخستین علامت تغییر در روابط دوجانبه ایران و آمریکا در اوایل جولای 2013 نمایان شد. رییسجمهور جدید طی یک کنفرانس خبری اعلام کرد که ایران و آمریکا نمیتوانند برای همیشه دشمن باقی بمانند و اینکه هرگونه نزدیکی روابط منوط به نحوه تعامل آمریکا با ایران است. در آخرین روز از سفر روحانی به نیویورک که برای ارائه نخستین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل حضور یافته بود، اعلام شد که روحانی با اوباما به صورت تلفنی گفتگو داشته است. این اقدام نخستین گفتگو بین یک رهبر ایرانی و آمریکایی پس از سرنگونی شاه و انقلاب اسلامی به حساب میآمد. این اقدام با واکنشهای مختلفی در داخل ایران مواجه شد. پس از آن امیدها برای تبدیل گفتگوها به روابط دوجانبه قوت گرفت. اما یکبار دیگر رهبر ایران تأکید کرد که تیم هستهای تنها مجاز به صحبت با نمایندگان آمریکا در خصوص مسائل هستهای است. لذا پیشرفت اندکی در روابط دوجانبه ایجاد شد.
ایران آمریکا را به حمایت از اسرائیل و ایجاد بیثباتی در منطقه در جهت حصول منافع خود متهم میکند و بسیاری از سیاستمداران ایران بارها اعلام کردهاند که در صورت شکست در مذاکرات مسئولیت آن بر عهده آمریکا خواهد بود.
· ایران و داعش
ایران گرچه هر گونه نگرانی در خصوص هدف قرار گرفتن توسط شبهنظامیان داعش را رد کرده است اما به طور واضح تهدید داعش را بسیار جدی گرفته است. ایران اعلام کرده است که بهترین راه مقابله با داعش سپردن مسئله به دولتهای عراق و سوریه است. این اظهارات منعکسکننده تعلیق هرگونه مداخله خارجی میباشد. به رغم اعلام چنین سیاستی، تصاویری از سردار سلیمانی در شبکههای اجتماعی در کنار مبارزان شیعه عراق منتشرشده است، که این امر نشان میدهد ایران چندان مایل نیست این مسئله را به خود عراق و سوریه بسپارد.
· دورنمای رابطه با عربستان و ترکیه
ایران لزوماً یک بازیگر اصلی در حل نهایی درگیری سوریه، چه نظامی و چه سیاسی، خواهد بود. در حال حاضر ایران نیازی به ارائه امتیاز قابل توجه یا انحراف از حمایت اعلامی خود از دولت اسد نمیبیند. لذا احتمال بروز تداخل بین سیاست همکاری و ایجاد روابط حسنه با کشورهای منطقه و موضعگیری شدیدتر استقرار نیروهای نظامی که بر دفاع از منافع استراتژیک ایران تأکید دارد وجود دارد.
هرنوع تصمیم برای بهبود روابط با عربستان منوط به تصمیمگیری رهبر ایران و نیز نوع برخورد شخصیتهای نظامی، دولتی و دیپلماتیک است.
روابط ایران با ترکیه نسبت به عربستان گرمتر است. اما دیدار هیئت ترکی از تهران به همراهی نخستوزیر وقت طیب اردوغان نشان داد که هنوز هم اختلافاتی برای حلوفصل وجود دارد.
· تمدید حضور نظامی ایران در سوریه
گرچه ایران تصدیق کرده است که مشاوره و کمک نظامی به سوریه ارائه میکند و یا اینکه برخی ایرانیان به صورت داوطلبانه برای جنگ به آنجا رفتهاند، اما خطمشی مقامات ایرانی این است که حضور نظامی در خاک سوریه نداشته باشند. با این حال پس از مرگ عبدالله اسکندری یکی از فرماندهان سپاه در سوریه، منابع خبری مخالفان سوری اعلام کردند که وی شصتمین افسر ایرانی بود که در سوریه کشته شد.
ایرانیانی که در سوریه کشته میشوند به عنوان مدافعان حرمهای شیعیان در دمشق به ویژه حرم سیده زینب در حومه جنوبی و نیز حرم سیده رقیه شناخته میشوند. اصطلاح «مدافعان حرم» نباید به عنوان نشانهای بر محل جغرافیایی مرگ آنها باشد. هر چند مسئولین ایران در ارائه گزارشهای مرگ ایرانیان در سوریه محدودیتی را ایجاد نمیکنند اما در خصوص مباحث وسیعتر یا ارتباطات آن در مورد گسترده نقش ایران در این درگیری حساس هستند.
ممکن است که ایران از سوریه به عنوان یک زمین آزمایشی برای فناوری جدید استفاده نماید. در سپتامبر 2013 ارتش ایران یک سری پهپاد ساخت داخل از جمله پهپاد یاسر را به نمایش درآورد. در اوایل نوامبر 2013 نیز فعالان سوری فیلمی را در یوتیوب پخش کردند که در آن پهپاد یاسر بر فراز دمشق به نمایش گذاشته بود.
· چشماندازهای قابل بحث و باقی اختلافات
رسیدن به هر نوع توافق جامع نیازمند اعطای امتیازات مهم است. در حال حاضر، هیچیک از طرفین تمایلی برای بازنگری در مواضع خود ندارد. تعلیق کامل فعالیتهای غنیسازی برای ایران یک اقدام سیاسی غیرعملی به حساب میآید. این امر به خاطر میزان زمان و بودجهای است که تا به حال برای برنامه هستهای صرف شده است و مهمتر از همه هزینه سنگینی که مردم ایران برای این برنامه پرداختهاند: تحمل تحریمهای شدید، رشد اقتصادی منفی در دو سال متوالی، و تورم بیسابقه. شفافسازی درخواستشده از سوی جامعه بینالمللی نیز تاحدی مشکلساز است. ایران بارها گفته است که تمایل به شفافسازی بیشتر دارد اما شدیداً نگران است که با ارائه جزییات بیش از حد در مورد تأسیسات هستهای، آسیبپذیری آن از سوی اسرائیل یا آمریکا افزایش یابد.
موارد اختلافی مهمی بین دو طرف وجود دارد، که مهمترین آنها عبارتند از: سطح و میزان برنامه غنیسازی ایران، آینده راکتور آب سنگین اراک، تحقیقات و برنامههای توسعه، و نهایتاً برداشتن تحریمها.
· توافق جامع به چه معناست؟
یک توافق جامع در خصوص برنامه هستهای ایران میتواند منجر به یک چالش منطقهای شود که آمریکا و غرب دو دهه است که با آن مواجهاند. توافق نهایی میتواند هم به ایران و هم غرب کمک کند تا روابط و همکاریهای خود را در خصوص بسیاری از مسائل منطقه به حالت عادی در بیاورند، از جمله همکاری در خصوص مقابله با گروههای خشن در خاورمیانه مانند ظهور دولت اسلامی در عراق.
در عین حال، چنین توافقی ناخرسندی تنها قدرت هستهای خاورمیانه یعنی اسرائیل را به همراه دارد که خواستار از بین رفتن کامل برنامه هستهای ایران است. برخی کشورهای عربی مانند عربستان نیز شدیداً نگران هرگونه فعالیت هستهای ایران هستند. رسیدن به یک توافق نهایی میتواند به تلاشهای روحانی برای فائق آمدن بر مشکلات جدی اقتصادی کمک بسزایی کند.
· خطرات شکست
احتمالاً هنگامی که روحانی در سپتامبر 2013 هشدار داد فرصت رسیدن به یک توافق هستهای «نامحدود» نیست، وی نگرانی در خصوص لبریز شدن کاسه صبر عناصر محافظهکار را مدنظر قرار داده بود. شکست کلی مذاکرات هستهای پیامدهایی را برای تمامی احزاب دربر خواهد داشت. هر دو طرف گفتگو قبلاً اعلام کردهاند که در صورت عدم موفقیت گفتگوها میتواند چه اتفاقی بیفتد. طبق هشدار وزیر خارجه آمریکا جان کری، که در واشنگتن پست در 20 ژوئن 2014 منتشر شد، «تحریمهای بینالمللی شدیدتر و انزوای ایران بیشتر خواهد شد». دیپلماتهای ارشد ایران از جمله معاون وزیر خارجه عباس عراقچی، نیز هشدار دادند که در صورت شکست گفتگوها ایران تولید اورانیوم غنیشده 20 درصد که به عنوان بخشی از توافق موقت به حالت تعلیق درآمده بود را از سر خواهد گرفت.
این شکست همچنین برای دولت روحانی در داخل و متعاقب آن برای روابط فعال ایران با منطقه و جهان ـ که از زمان تصدی پست ریاستجمهوری در آگوست 2013 سیاست روحانی بوده است ـ به سرعت تهدیدآمیز خواهد بود. پایان این تنشزدایی اولیه میتواند منجر به بازگشت به سبک تقابلگرایانه رییسجمهور پیشین ایران محمود احمدینژاد شود.
روحانی بر روی این معامله به عنوان ابزاری سرمایهگذاری کرده است که میتواند اقتصاد را متحول ساخته، اجازه ورود سرمایهگذاران خارجی را بدهد و تحریمهای بانکی ایران را برطرف سازد. لذا شکست گفتگوها نه تنها یک شکست برای سیاست خارجی و از بینبرنده برنامه میانهروی و اصلاحات وی خواهد بود، بلکه تنزل شدیدی را برای اقتصاد ایران جدای از اینکه چه کسی بر سر قدرت است به همراه دارد.
با این حال، منتقدان فرامحافظهکار قبلاً نیز به روحانی به خاطر ارتباط دادن مشکلات اقتصادی کشور به برطرفسازی تحریمها حمله کردهاند. تندروها به جای تلاش برای برداشتن تحریمها، خواستار اجرای «اقتصاد مقاومتی» شدهاند. این اصطلاح دربردارنده تمهیداتی است که رهبر ایران به منظور کاهش آسیبپذیری اقتصاد در برابر تحریمها، در نظر گرفته است. مجدداً اینکه در صورت شکست، موقعیت روحانی تحلیل رفته و طرفداران اقتصاد مقاومتی تقویت خواهند شد.
در عمل، تاحدی که طرفداران روحانی و مردم ایران به روحانی در معامله با غرب و در پی آن حل بحران اقتصادی ایران اعتماد کردهاند، چشمانداز واقعی از مسیر مستمر به سمت اصلاحات وجود دارد. از طرفی، این اعتماد برای همیشه دوام نخواهد داشت؛ شکست روحانی و متعاقباً ضعف اقتصادی مستمر میتواند ایران را وارد رکود و احتمالاً یک مسیر غیرقابل پیشبینی و خطرناک کند.
· دورنما و برداشتهای سیاسی
در حال حاضر آمریکا و ایران دارای منافع امنیتی مشترکی هستند. مبارزه با تروریسم، ثبات افغانستان، و صلح در عراق از اصلیترین نگرانیهای ایران است. اما هم اکنون، برنامه هستهای ظاهراً یکبار دیگری مانعی برای مشارکتی مؤثر در مسائل مشترک و نیز پیشرفت در دیگر مسائل سیاست خارجی است.
در داخل ایران، برنامه هستهای یک مسئله به شدت سیاسی است و باعث بروز خصومت بین ایران و آمریکا شده است، که اهمیت سیاسی پیشرفت هستهای را همچنان تشدیدتر میکند. اگر هر یک از این دو عامل برداشته شوند، این دور باطل از بین خواهد رفت، و چشمانداز همکاری بهتر بین آمریکا و ایران برای رسیدن به امنیت منطقهای باز خواهد شد. اما چنین چیزی نیازمند تغییر استراتژیک در دو طرف است.