گروه جنگ نرم مشرق- تحلیلی که مرکز امنیت آمریکا نوین تهیه و منتشر کرده است، فرضیههایی درباره توافق نهایی هستهای با ایران (با این دیدگاه که رسیدن به چنین توافقی قطعی نیست) مطرح میکند و سپس فرصتها و موانع موجود بر سر راه همکاری ایران و آمریکا را بررسی میکند. در نهایت، این تحلیل اینگونه نتیجهگیری میکند که آمریکا باید رویکردی صبورانه، محدود و فزاینده را در قبال از سرگیری روابط با این پس از دستیابی به توافق هستهای اتخاذ نماید:
حتی در صورت حصول توافق نهایی بین گروه 1+5 و ایران، موانع بسیاری در سر راه همکاری با یاران وجود دراد که اهم آن عبارتند از: تضاد منافع ایران در بحث حمایت از گروههای تندرو و دستورکار منطقهای این کشور، مقاومت موجود در داخل سیستم سیاسی ایران و دغدغههای آمریکا و قدرتهای منطقهای علیالخصوص عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی.
علاوه بر این موانع، مسائلی در منطقه اطراف جمهوری اسلامی در حال رخ
دادن است که منافع دو کشور ایران و آمریکا را بهم گره میزند. این موارد عبارتند
از: امنیت دریایی، افغانستان، عراق، و سوریه. این تحلیل همچنین توصیههایی را به آمریکا ارائه کرده است که توجه به آنها مهم به نظر میرسد:
توصیهها
این توصیهها براساس توقعات واقعگرایانهای از امکان همکاری با ایران با توجه به تاریخ مدید تنش بین ایران و آمریکا، واقعیتهای سیاست داخلی ایران و دغدغههای متحدان منطقهای ارائه میشوند:
1. مساله هستهای را در اولویت و مرکز گفتگوها قرار دهید: سیاستگزاران باید تمام تلاش خود را باید برای تاکید بر مساله هستهای بکنند. این مساله به سیاستگزاران ایران نشان خواهد داد دیگر مسائل از قبیل مبارزه با داعش، خواستههای گروه 5+1 دربحث هستهای را کاهش نخواهد داد. همچنین این مساله انگیزهای به مقامات ایران میدهد تا برای دستیابی به توافق نهایی عقبنشینیهای بیشتری از خود نشان دهند.
2. کانالهای ارتباطی در طول مذاکرات را حفظ کرده، رسمیت بخشیده و گسترش دهید: یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی همکاری با ایران همین موضوع است؛ زیرا آمریکا از سال 1975 روابطی با ایران نداشته است. عدم وجود کانالهای ارتباطی باعث ایجاد مشکلات لجستیکی بسیاری شده است. زمانیکه دو طرف میخواستهاند پیامهایی را بهم برسانند از واسطههایی از قبیل سلطان عمان یا سفارت سوئیس استفاده کردهاند. این اولین باری است که آمریکا و ایران بصورت رسمی با هم گفتگو دارند، پس آمریکا باید با کمک تهران این کانالهای ارتباطی حرفهای را گسترش دهد. آمریکا همچنین باید کانالهای ارتباطات نظامی را نیز ایجاد نماید.
3. با مسائل کوچک که کمتر بار سیاسی دارند از قبیل امنیت و افغانستان شروع کنید: دو حوزه مساعد برای همکاری عبارتند از امنیت دریایی و افغانستان. در خصوص امنیت دریایی، دو طرف باید برای جلوگیری از افزایش ناامنیها در خلیجفارس با هم همکاری کنند. در افغانستان هم دو کشور در بحث مبارزه با طالبان منافع مشترکی دارند. بزرگترین دغدغه ایران در افغانستان پس از طالبان، حضور نیروهای امریکایی در این کشور است که این دغدغه نیز با خروج نیروهای امریکایی از این کشور از بین خواهد رفت.
4. بر مسائلی تمرکز کنید که میانهروها و تکنوکراتهای دو طرف بر آن کنترل دارند: پس از توافق هستهای، سیاستگزاران آمریکایی باید به شرایط داخلی ایران نگاه دقیقتری داشته باشند خصوصاً آن حوزههایی که رئیسجمهور روحانی و ظریف در صحنه داخلی پیروزیهایی بدست آوردهاند.
5. همکاریهای اولیه در بحث داعش را به رفع عملیاتی بحران محدود کرده و از هرگونه تلاش برای همکاری راهبردی اجتناب کنید: همکاری با ایران در بحث مبارزه با داعش در عراق و سوریه در شرایط فعلی موفق نخواهد شد چرا که این مباحث در حال حاضر در حیطه وظایف سپاه قدس است. این مساله همچنین حساسیتهایی در منطقه خصوصاً از جانب عربستان و امارات بوجود خواهد آورد چرا که این کشورها موضوع درگیریها در عراق و سوریه را به عنوان بخشی از رقابت منطقهای خود با ایران میدانند. بنابراین بهترین چیزی را که میتوان در کوتاه مدت به ان دست یافت همکاریهای احتمالی تاکتیکی در مبارزه با این مشکلات است.
6. بصورت فعالانه با متحدان منطقهای در خصوص تلاشهای امریکا برای بهبود روابط با ایران صادق باشید: پیشرفت در همکاری با ایران نباید به قیمت از دست دادن متحدان منطقهای تمام شود. درست است که مزایای افزایش همکاری با ایران بسیار چشمگیر است، اما این مساله نباید نگرانیهایی در کشورهای حاشیه خلیجفارس و رژیم صهیونیستی ایجاد نماید. دست کم، هرگونه همکاری بین تهران و واشنگتن باید با مشورت با شرکای منطقهای باشد.
7. به متحدان منطقهای با استفاده از کمکهای تسلیحاتی اطمینان دهید که منافع آنها نادیده گرفته نخواهد شد: پس از حصول توافق هستهای، امریکا باید همکاریهای امنیتی خود را با متحدان سنتی خود افزایش دهد. در خصوص رژیم صهیونسیتی، این اقدام باید بصورت انتقال مقادیر بیشتر سامانههای نظامی پیشرفته باشد. در خصوص کشورهای حاشیه خلیجفارس، این مساله باید بصورت حفظ حضور امریکا و افزایش تلاشهای این کشور در توانمندسازی دفاعی بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس و افزایش توانایی شورای همکاری خلیج فارس بهعنوان سازمانی امنیتی برای مقابله با ایران میباشد.