به گزارش مشرق، روزنامه «هافینگتن پست» آمریکا با انتشار مقالهای از «جو لوریا» خبرنگار امور خارجی و تحلیلگر مسایل سیاسی در نیویورک به انگیزههای واقعی عربستان از حمله به یمن اشاره کرد و نوشت: زمانی که «جمال بنعمر» میانجی پیشین سازمان ملل در یمن گفت که 10 حزب در یمن از جمله حوثیها (انصار الله) در حال دستیابی به توافقی برای تقسیم قدرت بودند، نخستین بمب از سوی عربستان در روز 26 مارس به به سوی یمن شلیک شد، و این امر هیاهویی به پا کرد.
تحلیلگر مسایل سیاسی در نیویورک به نقل از بن عمر درباره این توافق گفت: «توافقی بر سر همه مواضع اصلی به جز نقش ریاست جمهوری صورت گرفته بود ولی حمله هوایی عربستان همه این تلاشها را نقش بر آب کرد». بن عمر تأکید دارد با وجود اینکه گروه حوثی پایتخت را در دست دارند و پیش از فرار « عبد ربه منصور هادی» به عدن وی را بازداشت کرده بودند تاکنون نقش وی را به عنوان یک رئیس جمهور انتقالی میپذیرند. آنها همچنین توافق کردند که نیروهای خود را از صنعا اخراج کنند تا یک نیروی امنیتی از وحدت ملی جایگزین آن شود؛ نیرویی که کارشناسان سازمان ملل آن را آماده کرده بودند به شرط اینکه 20% از دولت سهم حوثیها باشد.
لوریا در ادامه مینویسد: بن عمر درباره اظهارات وزارت خارجه آمریکا مبنی بر اینکه حوثیها در مذاکرات کارشکنی میکنند، گفته بود که «حوثیها تا پایان در جدول حضور دارند و نیازی به حمله عربستان به نبود... حوثی ها میدانند به اندازهای قدرت ندارند که بتواند بر همه یمن حکومت کنند ولی اصرار دارند که بدون آنها نمیتوان بر یمن حکومت کرد... از طرف دیگر هادی نپذیرفت که از اختیاراتش کاسته شود. با وجود این در پی یک راه حل بینابین بودیم تا زمانی که حوثیها به عدن منتقل شدند هادی خواستار مداخله عربستان شد و این کشور نیز بمباران را آغاز کرد». از سوی دیگر رسانههای وابسته به عربستان بن عمر را سرزنش کردند و گفتند که وی «فرستاده جنبش حوثیهاست».
تهران در یمن مداخله ندارد
تحلیلگر مسایل سیاسی در نیویورک با طرح این سؤال که چرا عربستانیها بیش از 6 هفته یمن را بمباران کردند و طبق گزارش سازمان ملل 1600 نفر را کشتند، تأکید میکند: عربستانیها به صورت علنی 3 انگیزه را مطرح کردند: بازگشت هادی به عنوان رئیس جمهور به یمن، از بین بردن جنبش حوثیها و کاهش نفوذ ایران در این کشور. ولی پس از گذشت یک ماه و نیم از حملات هوایی عربستان موفق نشده است هادی را بازگرداند و حوثیها را شکست دهد. با وجود اینکه برخی از خبرها ادعا میکنند که ایران حمایت میکند، ولی مسئولان آمریکا انکار می کنند تهران تأثیر عملی در یمن داشته باشند.
لوریا به نقل از یک دیپلمات آگاه از اوضاع یمن ادامه میدهد: حوثیها «دست نشانده ایرانیها نیستند، خودشان تصمیمگیری میکنند و دارای تاکتیکهای تروریستی نیستند». آنها یک طائفه زیدی هستند. جنبش حوثی در سال 1990 شکل گرفت و از ایران نیز به جز 5 سال گذشته حمایتی دریافت نکرد. این دیپلمات فرضیه دیگری از انگیزه واقعی مداخله عربستان مطرح کرد و گفت: «علت مداخله عربستان فراتر از حوثیها و ایران است. علت اصلی این بود که ریاض قصد داشت تهدید دموکراسی نوپا را در خانه خود از بین ببرد». این دیپلمات همچنین تأکید کرد که مردم یمن آینده خود را از طریق مذاکرات و با آزادی انتخاب میکنند. به گفته این دیپلمات، معامله بن عمر به این توافق ختم شد که 30% از منصبهای وزاتی و 30% از کرسیهای پارلمان در اختیار زنان قرار گیرد ولی در عربستان سعودی هنوز بر سر این مسئله مجادله دارند که آیا زن میتواند رانندگی کند یا خیر».
ترس از رسیدن دموکراسی به عربستان؛ علت حمله ریاض به یمن
جو لوریا در ادامه مقاله خود مینویسد که «بهار عربی» با راهبرد عربستان همخوانی دارد. عربستان از بیم اینکه دموکراسی در کشور خود گسترش یابد اجازه نمیدهد که دموکراسی به همه منطقه برسد؛ زیرا گسترش دموکراسی پادشاهی ویژه این کشور را تهدید میکند.
به گفته وی، عربستانیها در مصر به نظامیان کمک مالی کردند تا نخستین دولت را که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود، سرنگون کنند. عربستان در سوریه و عراق از افراد تندرو، القاعده و جبهه النصره حمایت میکند. آمریکایی ها به ماجراجویی عربستان در یمن تمایل بسیاری نداشتند. از این روی به ریاض فشار آوردند که آتشبس انسانی برقرار کنند تا شاید از میزان خشم عربستان نسبت به همگرایی آمریکا با ایران کاسته شود. آمریکایی ها نیز اجازه دادند عربستان همه خشم خود را بر روی یمن تخلیه کند
«القاعده» تنها نیروی زمینی عربستان برای مقابله با «انصار الله» است
جو لوریا ادامه داد: عربستان از طریق رشوه قصد داشت مزدورانی را از پاکستان خریداری کند که از آنها برای مداخله زمینی در یمن بهره ببرد. ولی پارلمان پاکستان با مداخله نظامی در یمن مخالفت کرد. از سوی دیگر، میلیاردها دلار به [عبدالفتاح] سیسی [رئیس جمهور مصر] داده شد تا سربازان مصر نیز وارد این جنگ شوند. ولی مصریها تجربه جنگ دهه 60 را به یاد داشتند که 10 هزار نفر از آنها در یمن کشته شدند.
به گفته این تحلیلگر، عربستان در این اثنا فقط از طریق هوایی نیروهای حوثی را هدف قرار میهد؛ کسانی که با گروهک القاعده میجنگند. این در حالی است که عربستان کاری به تندروهای القاعده ندارد. سعودیها همچنین در «حضرموت»، «شبوه» و «مأرب» با پول و سلاح از القاعده حمایت کردند. از این روی، نبود نیروهای پاکستانی و مصری سبب شد که عربستان به گروهک القاعده پناه ببرد و این گروه را تنها قدرتی بداند که در عرصه عمل با حوثیها میجنگد.
لوریا در پایان مینویسد: روشن است که ملک سلمان خوب به سخنان ملک عبدالعزیز آل سعود در سال 1934 گوش نداده است، زمانی که به «جان فیلیپی» مزدور انگلیسی گفته بود «پدران و اجداد من مالک یمن نبودند و هیچ کس نمی تواند امنیت و ثبات را در این منطقه محقق کند».