آنچه در ادامه می خوانید، گفتگویی با احمد یوسف زاده، نویسنده کتاب آن بیست و سه نفر است:
نگاهی لطیف توأم با طنزی شیرین در کتاب «آن بیستوسه نفر» وجود دارد، این نوع پرداخت ریشه در کتابهای گذشتهتان داشته است؟
همینطور است. من در جریان کنگره سرداران کرمان 2 کتاب نوشتم که در طنز نویسی ادبیات دفاعمقدس نقش خوبی داشتند. برای مثال چند وقت پیش کتاب «رفاقت به سبک تانک» نوشته داوود امیریان را میخواندم که در مقدمهاش نوشته بود: پس به پستوی ذهنم رجوع کردم و بعد سراغ کتابها رفتم. از دیدهها و تجربیاتم و بعد با گوشه چشمی به خاطرات رزمندگان دیگر این کتاب به تنور چاپ فرستاده شد. از کتاب «جنگ دوستداشتنی» نوشته سعید تاجیک و «مشاهدات» از مجموعه فرهنگ جبهه و خاطرات آزاده عزیز احمد یوسفزاده استفاده کردم. یوسفزاده خاطرات تلخ و شیرینی از روزهای اسارت در اردوگاههای قرون وسطایی رژیم بعث عراق دارد. پس تصمیم گرفتم این کتاب را به احمد و آزادگان سرفراز کشورمان تقدیم کنم. آنهایی که شلاق، شکنجه و میلههای سرد بازداشتگاههای دشمن، نتوانست شادی و روح زندگی را ازشان بدزدد. میخواهم بگویم حتی برخی نویسندگان، این نوع ادبیات را از آثار من الهام گرفتهاند و این مساله از قبل در نوشتههایم بوده است که بیشتر در کتاب «آن بیستوسه نفر» دیده شد.
شما پیش از کتاب «آن بیستوسه نفر» آثاری دیگر در زمینه دفاعمقدس داشتید. چرا این کتابها بازتابی همانند کتاب اخیرتان نیافتند؟
کتابهای «لبخند در قفس» و «رنج شیرین» سال 76 توسط کنگره سرداران شهید کرمان چاپ شد اگرچه اولی یک سال بعد عنوان کتاب سال دفاعمقدس کشور را در بخش خاطرات به دست آورد اما به دلیل سیستم توزیع نامناسب به دست همگان نرسید و چندان توجهی نشد.
این کتابها تمرکز به زمان اسارت دارد؟
بله! سعی کردم با زبانی گویا به شرح دوران اسارت بپردازم. این کتابها به خاطراتی میپردازد که در اسارت داشتهام و بیان روزهای تلخ و شیرینی که بوده است.
بازخورد مستقیم مردم در این مدت از کتاب «آن بیستوسه نفر» چگونه بوده است؟
واقعا غیرقابل توصیف است. در نمایشگاه کتاب امسال بهطور بیوقفه، حدود 5/1 ساعت داشتم کتابهایم را برای مردم امضا میکردم؛ خیلی برخوردهای خوبی با من و کتاب شد، شاید حدود 200 کتاب را پشت سر هم امضا کردم.
در کتاب «آن بیستوسه نفر» وعده داده بودید که باز هم از آن حماسهسازان خواهید نوشت؟
بله! البته من اخیرا که خدمت مقام معظم رهبری رسیدم، در فرصت کوتاهی که پیش آمد معظمله ابتدا فرمودند من کتابهای زیادی میخوانم ولی بعضی از این کتابها امتیازاتی دارند و کتاب شما هم به لحاظ نوشتاری امتیاز دارد. ایشان سپس از بنده سوال کردند که قصد نداری ادامه ماجرا را بنویسی و من همانجا به ایشان قول دادم ادامه ماجرای اسارت را بنویسم.
محور ماجرای «آن بیستوسه نفر» در کتاب بعدیتان هم حفظ خواهد شد؟
انشاءالله در کتاب بعدی، ماجرای بیستوسه نفر تبدیل به 400 نفر خواهد شد. این کتاب اگر چه با همان فضای اردوگاه و براساس خاطرات اسارت من نوشته میشود اما حال و هوا و داستانهای جدیدی به آن اضافه خواهد شد. دلیل این مساله هم این است که در آن زمان عراقیها چون نتوانسته بودند با فرستادن گروه بیستوسه به ایران نقشهشان را کاملا عملی کنند، با جمع کردن 400 اسیر نوجوانی که در عملیات والفجر و قبل از آن اسیر شده بودند در یک اردوگاه جدید فصل تازهای از تبلیغات را شروع کردند البته آن 400 نوجوان برنامههای جالبی برای مقابله با تبلیغات دشمن داشتند که این همه محور اصلی کتاب جدید من با نام احتمالی «اردوگاه اطفال» خواهد بود.
کتاب «اردوگاه اطفال» چه زمانی به دست دوستداران خواهد رسید؟
امیدوارم سال آینده این کتاب را منتشر کنیم. الان بخشی از آن نوشته شده و به دنبال تکمیل آن هستم و سعی میکنم ادامهای ارزنده از این خاطرات را برای علاقهمندان به ادبیات پایداری منعکس کنم.
منبع: وطن امروز