به گزارش مشرق، ۲۴ کتابی که در ادامه معرفی شده‌اند همه‌ی بهترین کتابهایی که می‌توانیداز نمایشگاه بخرید نیستند، اما حتما جزو بهترین‌ها هستند. در این بسته بیشتر به حوزه ادبیات و کمی هم تاریخ شفاهی نگاه شده است. سعی شده کتابهایی در این فهرست معرفی شوند که یا به تازگی چاپ شده‌اند، و یا مثل کتاب -رُنج- علی رغم اینکه چند سال از چاپشان می‌گذرد هنوز آنچنان که باید به چشم نیامده‌اند و قدرشان دیده نشده است. فعلا این بسته پیشنهادی اول رجانیوز را داشته باشید تا به امید خدا در بسته‌های بعدی به موضوعات خاص‌تری هم بپردازیم:

 

 

روایت دست اول از انقلاب اسلامی در خراسان. کتابی با شخصیت‌های زنده و معاصر. برای اولین بار حضور فیزیکی مبارزین انقلابی در یک رمان به قلم سعید تشکری. کتابی پر از حادثه که مخاطب را تا انتهای پای سطور کلماتش می‌نشاند. این کتاب قطور دو جلدی روایت‌هایی ناب از مبارزه مردم مشهد و شهرهای اطراف آن است.

 

 

اصطلاح تین‌ایجر در ذهن همه کلمه آشنایی است. این رمان در ذات خود این را دارد و به شدت امروزی است. شخصیت‌هایش –البته همه‌شان نه- دغدغه دینی دارند و سعی می‌کنند در روزگار مدرن خود را با خط دین همسو کنند. البته زیارت پایه اصلی یک رمان به نظر من تین‌ایجری است.

 

 

شهید احمد کاظمی قرار است به ارومیه برود برای یک جلسه کاری. این کتاب قرار نبوده خاطره باشد و نیست. رمانی است که مخاطبش را با احمد کاظمی همراه می‌کند از هنگامه جنگ تا هنگامه صلح.

 

«مترسک مزرعه آتشین»، سرگذشت نوجوان سیزده چهارده‌ ساله‌ای به نام آیدین است، که در مسیر به اصطلاح مرد شدن تصمیم می‌گیرد به جبهه برود تا بتواند از رهگذر حضور در جبهه به مردانگی دست یابد.

 

کتاب «آن بیست و سه نفر» که شرح خاطرات خودنوشت احمد یوسف‌زاده است. وی که در سن شانزده سالگی، داوطلب اعزام به جبهه در جریان عملیات الی بیت المقدس که منجر به آزاد سازی خرمشهر می‌شود به اسارت در می‌آید در این کتاب شرح هشت ماه ابتدایی اسارت و اتفاقاتی که برای خود و گروه بیست و سه نفره‌شان افتاده را برای خوانندگان با قلمی شیوا و گیرا روایت نموده است.

 

سرگذشت حضور یک نوجوان ایلیاتی در جبهه است که در دامنه‌های زاگرس زندگی می‌کند که دارای توانایی‌های ویژه‌ای است و برخلاف سن کمش، عمق شخصیتش مانند افراد سن و سال دار است. رمان «سر ریزون»، بر اساس واقعیت نوشته شده و درباره زندگی یک رزمنده ایرانی و یک سرباز عراقی خدمه تانک است که در عملیات والفجر ۱۰ و در منطقه حلبچه با یکدیگر برخورد می‌کنند.

 

این رمان در مورد یک تعداد سرباز در حال خدمت در دو پایگاه در منطقه غرب کشور است. کل منطقه و این دو پایگاه در معرض خطر سقوط است و در همین حال یکی از دو پایگاه سقوط می‌کند و در پایگاه دیگر هم یک جاسوس پیدا می‌شود که شروع به جاسوسی برای شبکه ضد انقلاب و گروه کومله می‌کند و...

 

«روزگار تفنگ» داستان مقاومت مردم دزفول در برابر هجوم انگلیسی‌ها را روایت می‌کند. موضوعی که شاید کمتر دستمایه خلق رمان شده و نویسندگان در پرداختن به این موضوع کمتر اهتمام داشته‌اند. 

نعمت، شخصیت اصلی و کلیدی داستان است که نماد مقاومت مردمی در طول قصه است. وی که تفنگدار است و امنیت را در دوره‌ای در شهر برپا می‌کرده است پس از ازدواج تفنگ را زمین می گذارد و به کار مشغول می‌شود ولی با ورود نیروهای متجاوز به خاک کشور و زمانی که ناموس همشهریانش را در خطر می‌بیند تفنگ بدست می‌گیرد تا دوباره امنیت را به شهر برگرداند.

 

این کتاب شرح ۱۵۹ روز اسارت ۴۹ زائر ایرانی حرم حضرت زینب (س) است که در مرداد سال ۹۱ به دست تکفیریان و تروریست‌های وهابی جیش‌الحر سوریه به اسارت درآمدند.

این گروه ایرانی به منظور زیارت عزم دمشق کرده ولی به بهانه اینکه این گروه پاسدار بوده و سابقه نظامی دارند، اتوبوس آنها را ربوده و به منظور تحت فشار قرار دادن جبهه مقاومت در سوریه و کشورهای حامی سوریه از جمله جمهوری اسلامی آنها را مورد شکنجه و آزار قرار دادند.

 

اشرف پهلوی خواهر محمدرضا پهلوی در پی زد و بندهای پنهانی که با قاچاقچیان بین‌المللی مواد مخدر دارد، مورد سوء قصد آنها قرار می‌گیرد. این خط اصلی داستان است که راوی اصلی را از قلب اروپا به بلوچستان می‌کشاند و حوادثی را برایش به وجود می‌آورد.

 

این کتاب که دغدغه‌های یک حاکم، آسیب‌های حکومتی و عوامل شکل‌گیری انقلاب و ... را در قالب یک داستان جذاب و گیرا طرح نموده است، سعی دارد تا با استفاده از داستان و جذابیت‌های رمان موضوعات اجتماعی و سیاسی را برای مخاطب طرح نماید. موضوعاتی که معمولا طرح آنها بازی با خط قرمزها را در پی دارد و ممکن است موجب ایجاد حساسیت شود ولی حنیف در «کلاه جادویی و مجسمه مسی» به خوبی توانسته از این خط قرمز استفاده نماید و دست به خلق یک اثر گیرا بزند.

 

«دیدم که جانم می‌رود» به قلم حمید داودآبادی شرحی از زندگی نه چندان طولانی اما پربرکت شهید مصطفی کاظم‌زاده است. این کتاب که داودآبادی خود راوی آن است و روایت‌های ذکر شده دست اول هستند اولین نکته مثبت و جلب توجه کننده این کتاب است. حمید داودآبادی دوست این شهید والامقام است و روایت‌های این کتاب از نگاه و زاویه دید وی بیان شده که دوستی عمیق و برادرانه‌ای با مصطفی داشته است.

 

اگر می‌خواهید فتنه را درک کنید «نامیرا» را بخوانید. این مطلبی بود که وحید جلیلی به نقل از رهبر انقلاب بازگو کرد و باعث شد این کتاب یک‌سال بعد از فتنه۸۸ به شدت مورد توجه قرار بگیرد؛ البته نامیرا پیش از آن در جایزه جلال برگزیده شده بود. نامیرا البته قصه ای درباره کربلاست پیش از آغاز و روایتی از حوادث نامیمون کوفه قبل از ورود امام است.

 

گل‌های کاغذی، رمانی است درباره دو نوجوان که پدر یکی از آنها کارمند شرکت نفت است و به دلیل اعتراضات به وضعیت حکومت به آبادان تبعید می شود. نامه‌های رد وبدل در بستر این داستان بیانگر رفتار نژادپرستانه نیروهای انگلیسی به بهانه حضور در صنعت نفت ایران و روحیه ضد استعماری مردم کشورمان است. این کتاب ازسوی نشر نارگل روانه بازار شده است.

 

مظفر سالاري روحانی دست به قلم يزدی در کتاب خود به روایت حضور رهبر انقلاب در استان یزد پرداخته و سعی کرده نکاتی را پیش چشم مخاطب بیاورد كه از نگاه افراد عادي معمولاً به دور مي‌ماند. در میان کتابهایی که با موضوع سفرهای رهبر معظم انقلاب نوشته شده اند، این کتاب را میتوان کتابی دانست که کمتر خوانده شده و به دلایل مختلف آنچنان که شایسته است دیده نشده.

 

 

نویسنده رمان«هات» درباره کتابش می‌گوید بخشی از این اثر به دوران پهلوی برمی‌گردد و من با علم از این موضوع و جایگاهی که ایلام در آن دوره داشته سعی کردم شخصیت‌هایی که در آن دوره زیسته‌اند را به نحوی پرورش دهم که برای خواننده قابل لمس باشند.

 

انجمن مخفی در بستر تاریخی پس از مشروطه اتفاق می افتد و به نقش انجمن های مخفی در سیر جریانات سیاسی مشروطه می پردازد. در این اثر سه نوع روایت گنجانده شده است که روایت اول درباره «سلطنت احمد شاه»، روایت دوم «مقتل خوانی واقعه عاشورا» و روایت سوم درباره «دوران مشروطه و ماجراهایی که به شهادت شیخ فضل الله نوری منتهی شد» است.

 

رمان ضد آمریکایی «گرگ سالی» در واقع جلد دوم رمان اسماعیل است که نویسنده می‌خواهد به نوعی ماهیت آمریکایی ها را به مردم نشان دهد. جغرافیای رمان گرگ سالی، بر عکس رمان اسماعیل که در تهران و پایتخت می گذشت در دامنه های سبلان است.

 

پرويز ناخواسته مرتکب قتل شده و با توجه به زنداني شدن و سپس دخالت ريش سفيدان قبيله و ايل و همچنين ازدواج خواهر قاتل با پسر مقتول به عنوان خون بس ظاهرا ماجرا فیصله یافته، اما منصور (پسر مقتول) حاضر نيست از خون پدرش گذشت کند و به دنبال انتقام است. پرويز پس از اينکه مخفي مي شود و از دست منصور مي گريزد در نهايت به جبهه پناه مي برد تا در امان باشد اما از بد روزگار باز هم منصور آدرسش را پيدا مي کند...

 

«دخیل عشق» از آسایشگاهی در شهر مشهد آغاز می‌شود و خواننده را درگیر زندگی دختری می‌کند که تمام زندگی‌اش را وقف خدمت به جانبازان کرده است. سرنوشت این بهیار بر اساس نذرش که ازدواج با یک جانباز و خدمت به اوست رقم می‌خورد

 

این کتاب خاطرات و ناگفته‌های داوودآبادی از سال‌های ۵۸ تا ۶۰ است که از سوی انتشارات یا زهرا (س) روانه بازار کتاب‌فروشی‌ها شده است.

داوودآبادی در «چادر وحدت»، دیده‌ها و خاطرات خود را از حوادث و وقایع سال های بحرانی اول پیروزی انقلاب اسلامی، در نبرد با گروه های ضدانقلاب ارایه داده است. «چادر وحدت» محل تجمع بچه‌های حزب‌اللهی در جلوی دانشگاه تهران در آن سال‌ها بوده است.

 

انتشارات «روایت فتح» رمان مستند «همسفر آتش و برف» که روایت «فرحناز رسولی» از «سعید قهاری» همزمان با هفتم اسفند سالروز شهادت سردار بلندی‌های شمال غرب کشور منتشر کرده است. رمان مستند «همسفر آتش و برف» که به قلم «فرهاد خضری» نگاشته شده است، مجموعه خاطرات تلخ و شیرین «فرحناز رسولی» از بیش از ۲۵ سال زندگی مشترک وی با شهید قهاری است.

سردار قهاری در هفتم اسفندماه ۱۳۸۵ در مصاف با اشرار و ضد انقلاب در شمال غرب به شهادت رسید، همچنین این رمان اولین گام در مسیر آمیختگی «رمان» و «مستند»، است.

 

آواز ابابیل، آسیب‌شناسی انقلاب پنجاه‌ و هفت است. داستان دربارۀ رزمنده‌ای، به نام حبیب ابریشم است او بیست سال پیش، در بحبوحۀ جنگ تحمیلی در عملیات کربلای پنج، مجروح شده و بر اثر اصابت گلوله به گیج‌گاهش دچار فراموشی می‌شود. او با خانواده‌ای کُرد در شمال عراق، در حالی که هیچ تصویری از گذشته و خانوادۀ واقعی‌اش ندارد زندگی می‌کند، تا اینکه در سال ۸۹ به علت تصادفی ناگهانی حافظه‌اش باز می‌گردد و از آن پس به دنبال خانواده‌اش، زنش لیلا و دخترش هانیه همه جا را می‌کاود که شاید ردی از آن‌ها پیدا کند اما از آنجا که او هیچ مدرکی برای اثبات هویتش ندارد.

 

«- عجب شباهتی! واقعاً تو نمی دانستی با گذاشتن ریش این قدر به امام شبیه می‌شوی؟

-  نه. یعنی بله. اما اینها چه ربطی به ماجرای دستگیر شدنم دارد؟

افسر پلیس، مدارک(برگه ای ارسال شده) را زیر و رو کرد و دقایقی به سکوت گذراند.

- از چند روز پیش ساکن هتل ساوینا شده‌ای؟ و چرا اینجا را انتخاب کردی؟(مرد حالا قیافه غمزده‌ای به خود گرفته بود!)

- ملازم، یعنی من و طرطوسی و موسی کوسا سال‌ها پیش- شاید ده سال پیش به این هتل آمده بودیم. کوسا هر سال، هر وقت اراده کند می آید آنجا. چیز پیچیده ای نیست...»

این بخشی از رمانی است که معرفی کردیم. شما هم بخرید و لذت ببرید.